اعتراضات دانشجویی در نیکارگوا در رسانه های غربی
بعنوان اعتراض قانونی از سوی نیکاراگوایی های جوانی توصیف می شود
که به صورت خودجوش برای مبارزه با دیکتاتوری فرضی متحد شده اند .
قطعا جوانان بسیاری وجود دارند که به مبارزه با این افکار پیوسته
اند . قطعا بسیاری در اینجا در سوئد به حمایت از آن مبارزه پیوسته
اند. اما چیزهای بسیاری وجود دارد که حاکی از آن است که این ها
صرفا اعتراض های خودجوش نیستند. شواهد بسیاری وجود دارد که سازمان
های تحت هدایت امریکا منتظر لحظه مناسب برای ایجاد هرج و مرج ، و
تشدید تضاد ها برای ایجاد بی ثباتی برای دولت به صورت دموکراتیک
انتخاب شده نیکاراگوا هستند.
دولت های بولیوی ، کوبا ، نیکارگوا و ونزوئلا با
وجود جنگ روانی بی وقفه برای بی اعتبار کردن ان ها ، از حقوق
بنیادی مردم خود برای توسعه مسالمت آمیز اقتصادی متمرکزبر نیازهای
انسانی و نه سود شرکت ها دفاع می کنند. این به ویژه برای درک مورد
نیکارگوا مهم است .
توجه به این مسئله مهم است که همه متحدان آمریکا
که در بسیاری موارد با اقدامات ضد بشری آن همراهی می کنند، نیز
ترجیح داده اند تا نه تنها از رای دادن به قطع نامه پیشنهادی این
کشور امتناع کنند ، بلکه در موارد مختلفی از جمله برجام و زیرپا
گذاشتن قوانین تجارت بین المللی با این کشور زاویه پیدا کرده اند .
و این در شرایطی است که حکومت آمریکا خود را رهبر جهان می پندارد.
آنچه که یک رهبر را رهبر می کند، وجود چیزی به نام پیرو است نه
مرئوس و زیر دست.
اینک با اعلام بازگشت تحریم های اقتصادی توسط دولت
آمریکا، ادامه سیاست های اقتصادی سرمایه داری نولیبرالی دولت
روحانی که شیفتگان و سینه چاکان فراوانی چون نوبخت و آخوندی و
زنگنه و حجتی و ترکان و جهانگیری دارد، همسویی با سیاست های دولت
ترامپ است. از این رو دولت به جای آستان بوسی انحصارات سرمایه داری
جهانی راهی جز خانه تکانی در کابینه و تجدید نظر در سیاست های
اقتصادی و مالی و پولی گذشته ندارد،
براستی هدف از دعوت هنرمندان به "افطاری" چیست؟ ویژگی مشترک
مهمانان دعوت شده به این مراسم چه بوده است؟ آیا جمع کردن هنرمندان
به عنوان مهمان "افطاری" قرار است برای میزبان ، حداقل در نزد طیفی
از مردم جامعه که به نوعی تحت تاثیر و علاقمند به این افراد هستند،
اعتباری به دنبال بیاورد؟ چه رخ داده است که میزبان با 25 میلیون
رای در صدد کسب اعتبار از دعوت هنرمندان می شود ؟
بهطورجدی باید پرسیده شود: آیا رژیم ولایت فقیه
این صلاحیت و توانایی را دارد در چنین شرایط دشواری که محصول طبیعی
عملکرد چندینسالهٔ آن است بهنمایندگی از مردم ایران با قدرتهای
بزرگ جهان وارد مذاکره شود و قراردادهای ضرور را با در نظر گرفتن
منافع مردم زحمتکش میهنمان امضا کند؟ حزبها و سازمان های
ترقیخواه نه در جنگ ارتجاع حاکم با امپریالیسم و نه در تسلیم
نامه
های ذلتبار آن شریک نخواهند شد.
ارتقا سطح سازماندهی و همبستگی در اعتراضها و
اعتصابها، بهویژه حرکت های اعتراضیای اثرگذار مانند اعتصاب
کارگران هپکو، تجمع سراسری فرهنگیان و اعتصاب اخیر کامیونداران و
رانندگان و موارد مشابه، اولویتی مهم قلمداد میگردد. اعتصاب
سراسری رانندگان و کامیونداران و بهعقبنشینی واداشتن رژیم و
پذیرش برخی از خواستهایشان مانند: افزایش کرایه که البته
کامیونداران و رانندگان خواستار افزایش ۴۰ درصد بهجای ۲۰ درصد
هستند، ثابت میکند که با اتحاد و همبستگی میتوان به موفقیت دست
یافت.
تشابه شکلی اعتصاب سراسری کامیون داران در ایران با
مواردی مانند اعتصاب کامیونداران در شیلی در برابر دولت مردمی و ضد
نئولیبرال آلنده ، نباید سبب درک اشتباه از این اعتراض گردد.
همینطور حمایت تبلیغاتی رسانه های جریان مسلط از آن نیز نباید سبب
فریب فعالان اجتماعی در این مورد شود. آنها در کشورهای خود دائماً
در معرض این گونه اعتراضات هستند و به دروغ خود را حامی مطالبات
کامیون داران و رانندگان کامیون در کشور ما نشان می دهند.
رانندگان امور ترابری یکی از پر ارتباط ترین نیروها
در سراسر کشورهستند و به خاطر در سفر بودن دائمی تقریبا در تمام
پایانه های حمل بار دارای ارتباط و آشنایی هستند. در شرایط کنونی
کامیونداران به لحاظ نوع خدمات خود تقریبا همیشه در اجتماع صنفی
خود حضور دارند . این محیط های کار خواه پایانه های حمل بار باشد
یا کارخانه های بزرگ سیمان و فولاد و...هماره با ارتباط نزدیک
رانندگان مواجه هستند. علاوه بر این خود پایانه ها عملا یکی از محل
های تجمع و مراوده روزانه کامیونداران است . از این نظر امکان
تبادل اطلاعات و اطلاع رسانی در اطراف کامیونداران بیشتر از بسیاری
دیگر از مشاغل جامعه است
مصاحبۀ «نامۀ مردم» با رفیق سلام علی، مسئول بخش بینالمللی کمیتهٔ
مرکزی حزب کمونیست عراق
پس از برگزاری انتخابات پارلمانی اخیر در عراق، که
در آن حزب کمونیست عراق همراه با هواداران مقتدا صدر و چند حزب و
سازمان مدنی دیگر در چارچوب ائتلاف سائرون در آن شرکت کردند، بر آن
شدیم که در مورد این تجربه با رفقای عراقی گفتگو کنیم و نظر و
تحلیل آنها را دربارهٔ رخدادهای اخیر در آن کشور جویا شویم. آنچه
در ادامه میخوانید، حاصل همین گفتگوست.
در
اینجاست که هم عنصر احساسات نسبت به گذشته در تفکر مارکس و هم
اندیشههای او در
بارهٔ ارزشهای ذاتی صورت
بندی
های پیش از سرمایهداری نقش پیدا میکند. بینش کلی مارکس دربارهٔ
سرشت انسان نشان داد که در طرح جامعهٔ نوین، حتّی پیش از توجه به
سیاست و اقتصاد، توجه ما باید بر امکانات اجتماعی آن جامعه متمرکز
باشد، که مسلماً میتواند شامل افزایش کاربرد فنّاوری باشد، ولی
برای خدمت به پیشرفت اجتماعی، و نه در خدمت اربابان.
دفاع از شرایط بهترِ زیست و کار ما بهمثابهی
نویسنده، دفاع از آزادیهای فردی و خلاقیتهای فردی ما در گرو
جمعیت و تشکل ماست؛ هرچه وسیعتر، هرچه قویتر، کاراتر! برای مخالف
سانسور بودن، برای دفاع از آزادی بیان بیهیچ حصر و استثنا نیاز
حتمی به داشتن آرمانهای بلند سیاسی و اجتماعی نیست؛ حتی اگر فقط
به کار و قلم خود متعهد باشیم لازم است از منشور کانون دفاع کنیم و
گرد آن جمع شویم.