نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2018-06-01

نویدنو  10/03/1397 

 

 

به سلامتی پیک آخر ،

که اسمان هم با بیشمار ستارگانش

ملول ،

 خنده بر لب دارد

 

و خودم... ،

که قلبم را در قفس سینه ات

به ماه دادم وُ

پشت به سایه های مرده

می روم .

 

 

همپای بادها رفتیم؛

رحمان

 

 

غروب خاکستری بی رمق -

چشم به پیشِ پای شب دوخته

آهسته تاریکی می آید

چترش را بالاتر از سرِ

باغچه ،

سراسر بر افقهای ناپیدا

می گسترد

 

گلهای اقاقیا ؛

زیر نورِ مهتاب می روند

باغچه با نفس هایی آرام

چشمان خیسش را بر آسمان

 دوخته

 

بوته های لمیده در حاشیه

جان پناهِی ست ،

که چند شعله روشن کوچک

در ان می لولند

 

من دارم می روم

از کنارِ شبِ تنگ می گذرم

زمانی من را خط زدند

اما من غروبم را از یاد بردم

که از کنارم ناگاه گذشت

 

با لیوانهای پُر از عشق

شبها همپای بادها رفتیم

از پشتِ سر هم گذشتیم

به سلامتی تو

که همیشه پر بودی از تنهایی

و هر چیزی که نا تمام

می سوزد ؛

 

به سلامتی پیک آخر ،

که اسمان هم با بیشمار ستارگانش

ملول ،

 خنده بر لب دارد

 

و خودم... ،

که قلبم را در قفس سینه ات

به ماه دادم وُ

پشت به سایه های مرده

می روم .

 

رحمان

 05/03/ ۱۳۹۷


 

 

 

Comments System WIDGET PACK

Share

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: