نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

بخش نخست

 
 
 

2014-08-21

نویدنو  30/05/1393 

 

 

کور در غزه

یوری اونری – برگردان : هاتف رحمانی

 

دردسر جنگ آن است که دو طرف دارد.

همه چیز می توانست خیلی آسان تر باشد اگر جنگ فقط یک طرف داشت . البته طرف ما .

درآن صورت شما می توانستید تا زمانی که همه چیز کامل شود  نقشه شگفت انگیزی برای جنگ بعدی بکشید ، برای آن تدارک ببینید، برای آن آموزش ببینید .

و زمانی که جنگ آغاز می شود  ،  موجب نهایت شگفتی شما پدیدار می شود که طرف دیگری هم وجود دارد ، که نقشه شگفت انگیزی دارد ، که برای آن تدارک دیده است ، که برای آن آموزش دیده است .

زمانی که دو برنامه رو در رو می شوند ، همه چیز غلط از آب در می آید .هر دو برنامه فرو می ریزند. شما نمی دانید چه اتفاقی در حال وقوع است . چگونه ادامه می یابد. کارهایی را انجام می دهید که برنامه ای برای آن ندارید . و زمانی که به اندازه کافی بدون برنامه عمل کردید و می خواهید از آن خارج شوید ، نمی دانید چگونه از آن خارج شوید . پایان دادن به یک جنگ بسیار مشکل تر از آغاز جنگ است ، به ویژه وقتی که هر دو طرف به اظهار پیروزی نیاز دارند .

این وضعیتی است که اکنون در آن قرار داریم .

اصلا جنگ چگونه آغاز شد ؟ بستگی به آن دارد که بخواهید از کجا آغاز کنید.

مثل همه جای دیگر ، هر رویدادی در غزه بازتاب رخ داد دیگری است . شما کار هایی را انجام می دهید به این دلیل که طرف دیگربرخی کارها را انجام می دهد. آن چه آن ها انجام می دهند به دلیل آن است که شما برخی کارها را انجام داده بودید . شما می توانید این کار را تا آغاز تاریخ یا حداقل تا زمان سامسون قهرمان پیگیری کنید .

سامسون ، یاد آوری خواهد شد ، توسط فلسطینی ها دستگیر ، کور وبه غزه آورده شد . او در آنجا در حالی که فریاد می زد :" بگذار روح من با فلسطینی ها بمیرد!" (داروی ها 16:30)با خراب کردن معبد بر سر خود و تمام رهبرها ومردم خودکشی کرد

اگر آن (حکایت) خیلی دور است ، بیایید با آغاز اشغال کنونی در سال 1967 آغاز کنیم . 

( اشغال فراموش شده ای پیش از آن وجود داشت . وقتی که اسرائیل نوار غزه و تمام صحرای سینا را در مسیر جنگ سوئز 1956 به تصرف در آورد ، داوید بن گوریون تاسیس"  سومین پادشاهی اسرائیل " را اعلام کرد ، اما تنها ، چند روز بعد تر ، با صدای شکسته ای اعلام نمود که به پرزیدنت دوایت ایزنهاور قول داده است از کل شبه جزیره سینا عقب نشینی کند. برخی حزب های اسرائیلی از او خواستند حداقل نوار غزه را حفظ کند ، اما او خود داری کرد . چون نمی خواست صد ها هزار عرب دیگر را در اسرائیل داشته باشد .) 

جنگ روز ، که طی آن ما دوباره غزه را اشغال کردیم . من تنها دو کارگر عرب ساختمانی را بیرون دیدم، یکی از اهالی کرانه باختری ودیگری از نوار غزه ، که دقیقا کار همانندی را انجام می دادند ، اما دستمزدهای مختلفی دریافت می کردند . دستمزد مرد غزه ای بسیار کمتر بود.

بعنوان عضو کنست (مجلس اسرائیل) من پرسش هایی مطرح کردم. مقام بلند پایه ای برای من توضیح داد که این یک مسئله سیاسی است . هدف آن است  که سبب شویم عرب ها غزه را ترک کنند و در کرانه باختری (یا هر جای دیگری) اقامت کنند ، در راستای متفرق کردن 400 هزار نفر عربی که آن موقع در نوار زندگی می کردند ،که اکثرا آن ها رانده شده از اسرائیل بودند. این سیاست آشکارا خیلی خوب پیش نرفت – اکنون تقریبا 1.80میلیون نفر در آنجا زندگی می کنند.   

سپس ، در فوریه 1969، من هشدار دادم :" ( اگربه این سیاست ادامه دهیم ) ما با انتخابی وحشتناک – تحمل موجی از تروریسم که کل کشور را فرا خواهد گرفت ، یا درگیری در انتقام و سرکوبی آن چنان وحشیانه که روح مارا فاسد خواهد کرد و سبب  محکومیت جهانی ما خواهد شد – روبه رو خواهیم شد ."

من این را نه برای دمیدن شیپور خود ، بلکه برای نشان دادن آن که هیچ فرد عاقلی نمی تواند آن چه را درحال وقوع است پیش بینی کند ذکر می کنم . 

برای غزه  برای رسیدن به این نقطه زمان زیادی برد .

من غروبی را در میانه دهه 1990 در غزه به یاد می آورم . من به یک کنفرانس فلسطینی ( درباره زندانی ها ) دعوت شده بودم ، که چند روز طول کشید و میزبان من از من دعوت کرد تا با راشل ( همسر آقای اونری - مترجم) در هتلی در ساحل دریا اقامت کنم . غزه آن زمان محل زیبایی بود . در اواخر غروب  ما به  قدم زدن در  طول بلوارمرکزی پرداختیم . ما صحبت های خوش آیندی با افرادی که ما را بعنوان اسرائیلی می شناختند داشتیم .ما خوش حال بودیم . 

من روزی را هم به یاد می آورم که ارتش اسرائیل از بخش اعظم نوار عقب نشینی کرد . نزدیک شهر غزه  یک برج دیدبانی عظیم اسرائیلی ،  به بلندی چندین طبقه وجود داشت ، " طوری که سربازهای اسرائیلی می توانستند از آن جا به هر پنجره ای در غزه نگاه کنند". زمانی که سربازها رفتند ، من ، با عبور از صدها پسر شادی که مثل فرشته ها  روی نردبان در رویای یعقوب تورات بالا وپایین  می رفتند به بالای برج رفتم . ما باز هم خوشحال بودیم . آن ( پسر ) ها  اکنون احتمالا عضو های حماس هستند.

زمانی بود که یاسر عرفات ، پسر یک خانواده نوار غزه ای ، به فلسطین بازگشت و ستاد مرکزیش را در غزه بنا کرد . فرودگاه زیبای جدیدی ساخته شد . طرح هایی برای یک بندر دریایی بزرگ جدید به چرخش در آمدند.

( یک شرکت اسکله ساز بزرگ المانی محتاطانه به من نزدیک شد واز من خواست تا با استفاده از رابطه دوستانه ام با عرفات کار بندر را برای آن ها بگیرم . آن ها به پاداش بسیار بزرگی اشاره کردند . من مودبانه پیشنهاد آن را رد کردم . در طی تمام سال هایی که من عرفات را می شناختم ، هرگز درخواست مساعدتی از او نکردم . من فکر می کنم که این بنیاد دوستی نسبتا عجیب ما بود . )

اگر بندر ساخته شده بود ، غزه می توانست به یک قطب آباد تجاری تبدیل شود .سطح زندگی می توانست با شیب زیادی ارتقا یابد و تمایل مردم به رای دادن به حزب اسلامی رادیکال می توانست کاهش یابد . 

چرا این اتفاق عملی نشد ؟ اسرائیل از دادن اجازه به ساخته شدن بندر خود داری کرد . بر خلاف  تعهد ویژه در موافقت نامه 1993 اسلو ، اسرائیل گذرگاه های بین نوار وکرانه باختری را مسدود کرد . هدف جلوگیری کردن از هر احتمال بنا کردن یک دولت فلسطینی پایداربود. 

در حقیقت ، آریل شارون نخست وزیر بیش از ده ها شهرک در طول ساحل غزه را خالی کرد . امروز یکی از شعارهای راست گراهای ما " ما کل نوار غزه را خالی کردیم و در عوض چه دریافت کردیم ؟ راکت های قسام " است . بنا بر این : نمی توانیم کرانه باختری را رها کنیم .

اما شارون نوار را به مقام های فلسطینی بر نگرداند. اسرائیلی ها عقده روحی ایده انجام " یک طرفه"  کارها را دارند. ارتش عقب نشینی کرد ، نوار غزه ، بدون دولت ، بدون هیچ توافقی بین طرفین در هرج ومرج رها شد .  

 غزه در بدبختی غرق شد .در انتخابات 2006 فلسطین ، تحت نظارت جیمی کارتر رئیس جمهور پیشین امریکا ، مردم غزه ، همانند مردم کرانه باختری- اکثریت نسبی را به حزب حماس دادند . وقتی که قدرت حماس انکار شد ، حماس نوار غزه را با زور ، همراه با تحسین مردم در دست گرفت .

دولت اسرائیلی با تحمیل محاصره واکنش نشان داد . تنها  ورود مقداری کالاهای محدود ازسوی مقام های اشغال به غزه تایید شده بود. یک سناتور امریکایی وقتی که دریافت ماکارونی یک ریسک امنیتی در نظر گرفته شده واجازه ورود نیافته بود سروصدا به راه انداخت . عملا چیزی که از منظر " امنیتی " چشم انداز"قاچاق "اسلحه غیر قابل درک بود ، اما از نقطه نظر " اختناق" روشن بود از غزه خارج نمی شد . بیکاری تقریبا به 60 درصد رسید . 

نوار تقریبا 40 کیلومتر طول و 10کیلو متر عرض دارد . در شمال و شرق هم مرز اسرائیل ، در غرب هم مرز دریا است ، که تخت کنترل نیروی دریایی اسرائیل قرار دارد .در جنوب هم مرز مصر است ، که اکنون از سوی دیکتاتوری جانور خوی ضد اسلامی اداره می شود ، و متحد اسرائیل است . بعنوان تکیه کلامی ادامه دار ، غزه " بزرگترین زندان بی سقف جهان " است . 

هر دو طرف ادعا می کنند که هدف آن ها پایان دادن به این وضعیت است . اما آن ها دو چیز بسیار متفاوتی را مد نظر دارند .

طرف اسرائیلی مایل است که محاصره  به قوت خود باقی بماند ، اگر چه با شکلی لیبرال تر . ماکارونی و خیلی چیز های دیگر اجازه ورود به نوار را خواهند داشت ، اما تحت نظارت شدید .نه فرودگاه ونه بندر دریا . حماس باید از مسلح شدن دوباره باز داشته شود .

طرف فلسطینی خواهان رفع محاصره یک بار وبرای همیشه ، حتی به طور رسمی است .  آن ها بندر وفرودگاه خود را می خواهند.آن ها نظارت ، خواه نظارت جهانی یا از سوی دولت متحد فلسطینی تحت ریاست محمود عباس را نمی پذیرند. 

چقدر این دایره ، به ویژه وقتی " میانجی" دیکتاتور مصراست ، که بعنوان نماینده اسرائیل عمل می کند 4گوش است ؟ نشان وضعیتی است که امریکا بعنوان یک میانجی نا پدید شده است . پس از تلاش های میانجی گری صلح بی هوده جان کری  امریکا به طور کلی در سراسر خاورمیانه مورد نفرت است . 

اسرائیل نمی تواند حماس را ، آن جنان که سیاست مدارهای نیمه فاشیست ما ( حتی در داخل دولت ) با درشتی خواهان آن هستند "نابود" کند. حتی اگر واقعا هم بخواهند نمی توانند . اگر حماس " نابود " شود ، غزه باید به مقام های فلسطینی ( به طور مختصر فتح)  باز پس داده شود . معنی آن می تواند متحد کردن دوباره کرانه باختری وغزه ، پس از تمام تلاش های طولانی مدت موفق اسرائیل برای منشعب کردن آن ها باشد . این اصلا خوب نیست .  

اگر حماس باقی بماند ، اسرائیل نمی تواند اجازه دهد " سازمان ترور" موفق شود. سست کردن محاصره تنها محدود خواهد شد ، اگر بشود . مردم حتی حماس را ، با رویای انتقام  برای ویرانی وحشتتناک  انجام شده از سوی اسرائیل در این جنگ بیشتر در آغوش خواهند گرفت . جنگ بعدی – همان طور که تقریبا تمام اسرائیلی ها بنوعی به آن باور دارند – صرفا در اطراف انحصار موقتی خواهد بود . 

در پایان ، ما جایی قرار خواهیم گرفت که قبلا در آنجا بودیم .

هیچ راه حل واقعی برای غزه  بدون راه حلی واقعی برای فلسطین نمی تواند وجود داشته باشد .

محاصره باید ، با در نظر گرفتن شایسته نگرانی امنیتی جدی دو طرف پایان یابد . نوار غزه وکرانه باختری ( با اورشلیم شرقی) باید دوباره متحد شود . چهار " گذرگاه امن" بین دو سرزمین ، بر اساس توافق اسلو ، حداقل باید گشوده شود . 

انتخابات فلسطین در سر موعد برای ریاست جمهوری و مجلس ، با دولت جدیدی مورد پذیرش تمام بخش های فلسطینی  باید برگزار و از سوی جامعه جهانی از جمله اسرائیل وامریکا به رسمیت شناخته شود .

گفتگوهای جدی صلح ، مبتنی بر راه حل دو کشور ، باید آغاز ودر طی  زمانی منطقی ادامه یابد . 

حماس باید رسما توافق صلح به دست آمده از این گفتگوها را بپذیرد .

نگرانی امنیتی مشروع اسرائیل باید مورد توجه قرار گیرد .

بندر غزه باید گشوده شود و نوار غزه وکل کشور فلسطین قادر به واردات وصادرات کالا شوند.

هیچ صحنه ای در تلاش برای "حل" جداگانه یکی از این مشکل ها وجود ندارد . آن ها باید با هم حل شوند . آن ها می توانند با هم حل شوند .

مگر این که بخواهیم به دور وتسلسل ادامه دهیم ، از یک " دور" به دور بعدی ، بدون امید و رستگاری .

" ما "– اسرائیلی ها وفلسطینی ها -  برای همیشه بر پذیرش یک جنگ قفل بزنیم  .

یا آن چه را که سامسون انجام داد انجام دهیم : خود کشی .

 

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi  

     بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: