نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

بخش نخست

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

2014-05-03

نویدنو  13/02/1393 

 

 

 

چهل سال بعد ، از دیکتاتوری به نئو لیبرالیزم ، پرتقال نمونه ای برای سوسیالیسم نوین ؟

بخش نخست

لیلا درگر- برگردان : هاتف رحمانی

اینجا در کناره اروپا ، الگوهایی برای بر آمدن سوسیالیسم نوین ، برای تجربه زنده عدالت وآزادی ، برای درمان طبیعت و برای خودکفایی منطقه ای تصوری قابل لمس می شود.

جامعه ها ومنطقه های به هم پیوسته – ونه دیگر(تنها) طبقه کارگر- هدف های انقلابی برای سوسیالیسم نوین هستند. از آن میان هشیاری جمعی همراه با چیزی پرورش می یابد که برای رویارویی با چالش ها و مخالفت پایدار توانا است . از این رو کشور می تواند به مکه ( قبله) جوان های انقلابی تبدیل شود.این جرقه مانند آتشی پربارپراکنده خواهد شد – وهیچ قدرتی قادر به خاموش کردن آن نخواهد بود . چون مردمی متحد ، همبسته با دوستی واشتراک دانایی ، در تصرف شرایط سالم و نا متمرکز تولید ، متحد شده با اخلاق عمومی متکی بر عاطفه – هرگز شکست نخواهد خورد .

مانوئل آلگره :" در کشور من یک کلمه ممنوع وجود دارد . آن ها هزار بار آن را پابند می زنند، و هزاربار از نو طلوع می کند."

کارل مارکس " آشکار خواهد شد ، که جهان رویای چیزی رامدت طولانی تسخیر کرده است ، چیزی که تنها به تسخیر آگاهی جهان نیاز دارد ، چون جهان آن را در واقعیت تسخیر می کند."

تذکر: در این متن کلمه های سوسیالیسم وکمونیسم مترادف هم به کار رفته اند . من تفاوت و شکاف آن ها را ، که بین نماینده های آن ها امتداد یافته بود امروز دیگر مناسب نمی بینم . این نوشتار معطوف به تمام کسانی است که به عدالت ، همبستگی و آزادی علاقمند هستند.

بخش اول : دیکتاتوری وانقلاب در پرتقال – تاریخ یک رویا

 

لیسبون ، دسامبر 1960. در باری دو دانشجو به سلامتی آزادی گیلاس هایشان را به هم می زنند – " لیبرداد!" . آن ها در معرض جاسوسی هستند ، متهم وسرانجام به هفت سال زندان محکوم می شوند. در حاکمیت دیکتاتوری نظامی پرتقال کلمه "آزادی" ممنوع است . پتر بننسون وکیل وقتی برای بنا کردن حقوق بشر جهانی به لندن رفته بود در باره این روی داد در لندن تایمز خواند. سی امین سال پایان دیکتاتوری در پرتقال بود . در 25 آوریل 1974سربازهای چپگرابه سمت لیسبون حرکت کردند ودر عرض چند ساعت محل های کلیدی راهبردی کشور را به تصرف در آوردند. رئیس دولت و نیروهای امنیتی پس از اندکی مقاومت تسلیم شدند.48سال است دیکتاتوری تمام شده است . رویای سوسیالیسم بیدار می شود.

امروز پرتقال از دیکتاتوری دوباره رنج می برد – دیکتاتوری سرمایه ، آن چنان که تصویر های بی شمار بر دیوارها گواهی می دهد. اقدام های ریاضتی ، بدهی و مقررات مالیاتی بر کارگرها ، صاحب های شغل های کوچک ، صنعت گرها و بیش از همه کشاورزها فشار وارد می کند. موج خصوصی سازی توده های مردم را به بیکاری می راند. تعداد افراد جوان ترک کننده کشور امروز تقریبا بالاتر از دوران دیکتاتوری است – در گذشته از سربازی و زندان می گریختند وامروز از چشم انداز آینده ای غم افزا

اما کشورو مردم آن رویای آزادی ، برابری و سوسیالیسم را کاملا فراموش نکرده اند.پس از نمایش اعتراضی بزرگ علیه تروئیکا در سال های اخیر، برخی گروه های پیشرو برای ساختن جایگزین " آجوداداس Ajudadas " ( اقدام برای کمک دوجانبه )- تعاونی هایی برای امرار معاش منطقه ای و همیاری همسایگی – بازار های قانونی وغیر قانونی محلی برای تبادل کالا خارج از سامانه پولی ، "بانک های زمین " برای انتقال دارایی بین صاحب های زمین وافراد بی زمین ، مدرسه های شهروندی برای انتقال دانش "، به اطراف کشور رفتند. تلاش های کوچک ومحتاطانه این چنینی اغلب توانایی (بالقوه گی) عظیمی را حمل می کنند. اندیشمند های نظری نقشه قیام جدیدی را برای پرتقال پیش از این دیدند – نقشه ای بنا شده بر گردش اقتصاد منطقه ای ، امرار معاش مدرن ، روستاهای متکی بر زیست بوم منطقه ای وروستاهای نمونه ، که با واقعیت دیگری با دنیای  جهانی شده مخالفت می کند. 

در زمانی که رویای سوسیالیسم پایان یافته به نظرمی رسید – با فروپاشی بلوک شرق و فرو ریختن دیوار برلین ، با طرف دارهای یک پارچگی آن در سامانه سرمایه داری – به این نتیجه رسید که سوسیالیسم رویای بشریت است و یک رویای بشریت نمی تواند سرکوب شود. زمانی خواهد رسید و تا زمانی که تحقق یابد دوباره سربر خواهد آورد. هر چند این ممکن است متفاوت ازپیش بینی طرف دار های آن رخ دهد

سرمایه داری مرحله نهایی تمدن نیست . سامانه ای معطوف به بهره کشی و سود نمی تواند سرانجام باقی بماند. خشونت ذاتی آن هر چیزی را که زنده وارزشمند است نابود می کند، منبع ها ونیازهای بنیادی زندگی را نابود می سازد . جوان ها علیه این سامانه در تمام بخش های کره زمین به پا می خیزند. تنها مسئله پیش روی فروپاشی سامانه زمان است ، زمانی کوتاه

آن چنان که با قدرت خود می نمایاند ، در کشورهای بیشتر تحت تاثیر بحران ، جایگزین ممکنی در حال طلوع است : یک سوسیالیسم انسانی به هم پیوسته خودمختاری های منطقه ها وجامعه های ، خود تعیین گر وهم دست با طبیعت . سوسیالیسمی از اعتماد که در آن افراد می توانند جامعه را پیش از اجرای اجتماعی کردن تولید تجربه کنند . سوسیالیسمی خود سازمان گر که سامانه های سرمایه داری جهانی شده را سر نگون می کند چون دیگر با آن ها همکاری نمی کند و دیگرهدفی برای قدرت های مخالف آن ها عرضه نمی کند. زمانی که نمونه های کارکردی (دایر) آن مشاهده شود مانند آتشی سوزان در بین جوان های جهان پخش می شود. 

این جنبش ، مانند هر جنبش دیگری ، با بالقوه گی انقلابی خود تا جایی آشکار خواهد شد که طرف دارها و فعال های آن از رویایی که به همه آن ها متصل است آگاه شوند.

25 آوریل 1974- "طولانی ترین روز"

 

سانگ زکا آفونسو در ترانه معروف ، ممنوع شده "گراندولا ویلا مورنا Grândola Vila Morena " می خواند " در هر گوشه ای ، یک دوست . در هر چهره ای ، برابری. مردمند که فرمان می دهند". شعر ها احساس های توده های کارگران کشاورزی در آلنتجو Alentejo را که زمانی طولانی تحت سلطه فئو دالی صاحب های زمین بزرگ رنج برده اند توصیف می کند. آن ها به شدت فقیر ، به اجیر شدن خود در طول روز بعنوان کارگرهایی بدون حقوق نیاز مندند. ده ها هزار نفر از آن ها در واقع به خاطر بیان افکار خود به شکنجه در زندان های رسوای پلیس مخفی "پاید PIDE" فرستاده شدند.

هیچ آزادی اجتماعی وجود نداشت ، کسانی که در خیابان با بیش از یک نفر صحبت می کردند متهم به توطئه می شدند. پرتقال بالاترین نرخ مرگ کودکان را در اروپا داشت . افراد از آموزش محروم بودند ، یک سوم مردم بی سواد بودند . فرزندان میهن در جنگ های خونین  بی مورد استعماری در موزامبیک ، آنگولا و گینه بیسائو می رزمیدند .

تا پایان دیکتاتوری طول سربازی 4سال بود . امروز شاهدیم که نسل کهنه سربازها در میدان ها  ودرمعرض تابش خورشید  درجلوخانه هایشان می نشینند ، مردانی سال خورد ، با روان های زخمی و اغلب ناقص العضو . بدون تجربه روزانه همبستگی و کمک دوجانبه در جامعه های روستایی ، بدون رویای یک زندگی متفاوت ، زندگی کردن و زنده ماندن ، ورهایی از سرکوب ، مراقبت و گرسنگی برای آن ها به دشواری امکان پذیر بوده است

وقتی که ترانه ممنوع گراندولا در آن پنجشنبه از رادیو رناسنچا Renascençaدوباره پخش شد ، اندکی پس از نیمه شب ، چهل سال پیش ، افسرهای جوان چپ گرای " جنبش نیروهای مسلح" هم در مسیر خود به سوی پایتخت بودند – عملیات " پایان دادن به رژیم" آغاز شد . در اول صبح روز بعد آن ها ساختمان های راهبردی دولت را اشغال کردند. سربازهای ارتشی نزدیک به هم با همبستگی به هم پیوستند.آن ها از سوی توده های مردم شادمانی که در در جاده ها با هدیه های سیب ، نان ومیخک های سرخ صف بسته بودند  مورد استقبال قرار گرفتند. مردم به این گونه کودتا را تحسین کردند و به آن نام انقلاب دادند. در اوایل عصر سیتانو Caetano رئیس دولت استعفا کرد . تیرها در پیش روی مرکز فرماندهی پاید شلیک شد و4 اعتراض کننده را کشت . تا صبح روز بعد مصیبت پایان یافت

شش روز بعد ، نیم میلیون نفر روزاول ماه می را در خیابان های لیسبون برای اولین بار در طول زندگیشان جشن گرفتند. همه پیاده بودند . کامیون های کارگران از حومه به شهر آمدند. پرچم های سرخ از اتوبوس ها وقطارها برافراشته بود . مردم در خیابان ها می رقصیدند. سرانجام کشور به کسانی تعلق دارد که به اقتصاد آن سوخت می رسانند. گرسنگی ، فقر و کار بیگاری به پایان می رسید

همبستگی واجتماع توانست بر ترس وسرکوبی که تا آن زمان حکومت می کرد مسلط شود . خیلی زود مستعمره ها باید مستقل می شدند. زندان ها باز شد ، زندانی های سیاسی آزاد شدند. مخالف ها ، فراری های ارتش و رهبرهای اجتماعی به وطن خود باز گشتند. مانوئل آلگره ، شاعرو مبارز مقاومت با اعلامیه هایی که کلمه های خود اورا بازتاب می دادند " ما در ( ماه )می  باز می گردیم ، زمانی که شهر خود را با مردم عاشق می پوشاند ، وآزادی چهره شهر خواهد بود ." مورد استقبال قرار گرفت .

به نظر می رسید رویای آزادی وعدالت ، رویای استقلال وخود مختاری ، رویای مالکیت اشتراکی و مسئولیت عمومی به حقیقت می پیوست . برای افراد بسیاری که این روز را گرامی می داشتند ، این رویا یک نام داشت : سوسیالیسم .

نگاه به آغاز قرن بیستم

این فکر در مغز مردم از زمان آغاز قرن به حرکت در آمده بود . آن فکر با اولین قطاری که از انتقال چوب پنبه به اروپای شمالی باز می گشت وارد پرتقال شد ، با ورود آن به جو اجتماعی جوشان . هوا تغییر کرد . در حالی که بارون های متفاوت آلنتجو Alentejo هنوز با ولخرجی میهمانی برگذار می کردند پیام واژگون ساز انقلاب وکمونیسم ، آنارشیسم وسوسیالیسم در بین کارگران کشاورزی پخش شد . اخبار کشوری که توسط کشاورزها وکارگر ها اداره می شد و هرکسی در زمین حقی داشت مانند افسانه های بهشت به گوش می رسید . فکر یک زندگی بهتر اسم خاصی پیدا کرد ، نظریه ای که جهان را به سوی مردم باز کرد و آن ها را به روند های جهانی وصل کرد . مسئله آن است که هر جایی که مردم سلطه و سوء استفاده را طولانی مدت تحمل می کنند ، دانش توانست شرایط و خودشناسی آن ها را تغییر دهد

جهان هایی از درک جدید گشاده شد . کاتولیسیسم ، ناسیونالیسم و فئو دالیسم – بنیاد های جامعه بعنوان ایدئولوژی های سلطه افشا شد . یک باره کارگر کشاورزی پرتقال دیگر خود را هم چون ضعیف ترین حلقه در زنجیره ی اجتماعی نمی دید ، بلکه بخشی از جنبش جهانی می دید . بیداری ای بود که قدرت های جدید، شجاعت و خلاقیت برای مقاومت را آزاد کرد . گروه هایی از کارگران محموله های خرمن را ربودند وادعا کردند سودهای فروش آن به آن ها تعلق دارد . تجربه های زندگی آنارشیستی ، که آزادی ، برهنگی وتامین معاش را تجربه کرد پدیدار شد .

اما هنوز خیلی زود بود ، خانواده های الیگارشی حاکم هنوز قدرتمند بودند . در 1926 ارتش قدرت را پس از شصت سال جمهوری قبضه کرد . در سال 1932 آنتونیو د اولویرو سالازار António de Oliviero Salazar ، مرد مجرد ریاضت کش دکترای اقتصاد با اقدام های ریاضتی خود برای هدایت دیکتاتوری ارتش برخاست . دولت جدید " New State" او نظم ، سختگیری و پرهیز گاری را مطرح می کرد . شعار او " تنها ومغرور" بود ، به نظر می رسید که اصول کاملا غیر پرتقالی قدرت گرفته بود . خود بسندگی ملی ، سانسور کامل ودفاع آتشین از امپراطوری استعماری مشخصه نمای دولت تک حزبی بود که مردم را با Fado, Football and Fátima( فادو استعاره ملی گرایی ، فاطیما نشانه کاتولیسیسم ) منحرف کرد. تلاش های مقاومت بسیاری در طی نزدیک به 5 دهه دیکتاتوری بی حاصل ماند.

بیداری و شکست انقلاب میخک

اکنون در سال 1947، جامعه جدیدی ، دست در دست همبستگی وعدالت باید بر می خاست . رهبرهای سوسیالیست وکمونیست بازگشته همراه هم در نمایشی از اتحاد وارد استادیوم شدند ، با شوق وذوق مورد احترام توده های مردم قرار گرفتند. " O povo unido jamais será vencido! " – "مردم متحد هرگز شکست نخواهد خورد". 

کل ملت رادیکال شده به نظر می رسید . کسب وکار ها و بانک ها ملی شدند. دانشجو ها واستادها ، که تا همین اواخر از سوی مدیرهای خود مورد جاسوسی و اذیت قرار داشتند ، خود را بدون  تشریفاتی از آن وضعیت رها کردند و آموزش خودشان را سازمان دادند. اندیشه ها ، افکار و گروه ها ، که بیش از نیم قرن ممنوع شده بودند ، مانند آتش بازی منفجر شدند. گروه های کوچک چپ گرا شعارها واعتقاد های خود را روی همه دیوارها نوشتند. در سراسر کشور انجمن های شهروندی خود سازمان گر و کمیته های همسایگی بر خاست و بخش های آتش ، تمرین عملی وسایر وظیفه های فروگذاشته را در اختیار گرفت . کارگرها صاحب کارخانه های سرکوب گر را بیرون کردند. اصلاحات ارضی ، بر اساس نمونه شوروی ، زمین را ملی کرد ، از مالک های بزرگ سلب مالکیت شد. کارگران کشاورزی صدها تعاونی در مزرعه ها و روستا ها ، بیشتر در جنوب کشور تاسیس کردند . آن ها در مزرعه ها کارکردند ودر آمد ها را به صورت جمعی تقسیم کردند. داوطلب هایی از کشورهای بسیاری برای کمک آمدند. در یک زمان کوتاه ، پرتقال به قبله جوان های اروپایی که رویای سوسیالیسم می دیدند تبدیل شد

اما مردم پرتقال جهان را به حساب نیاورد. سال 1947سالی بود که سایر دیکتاتوری های جنوب اروپا نیز مانند اسپانیا دچار بحران شدند ، یا مانند یونان سرنگون گشتند. اوج جنگ سرد بود ، هر ستیزه ای ، هر قیامی به ستیزه ای نیابتی بین شرق وغرب تبدیل می شد . غرب مایل نبود ازیک کشور سوسیالیست در اروپا حمایت ویا با آن مدارا نماید . از یک کوبای جدید ، ویتنام یا شیلی باید با تمام وسایل جلوگیری می شد . ستیزه شرق – غرب نیز اتحاد استوار مردم پرتقال را تجزیه کرد . سوسیالیست ها به صورت فزاینده ای تحت تاثیر سوسیال دموکرات های اروپایی بودند وشعار " اصلاحات به جای انقلاب " آن ها را پذیرفته بودند . اتحاد شوروی آشکارا از حزب کمونیست پرتقال حمایت کرد ، هوادارهای آن ها بیشتر در جنوب کشور بودند در حالی که در شمال کشور ، ماشین تبلیغات به خوبی روغن کاری شد ضد کمونیستی به حرکت در آمده بود ، که بسیاری تصور می کنند توسط  ایالات متحده تامین مالی ، و سازماندهی  می شد .

دلیل دیگر شکست انقلاب داخلی بود – رهایی از نقش پنجاه ساله دیکتاتوری تمام عیار غیر ممکن بود .زخم های داخلی درمان نشد ، همان طور که امروز هم در مورد های بسیاری حقیقت دارد. اتحاد مردم اساسا در جاهایی که در آن جا چشم انداز وتجربه ای از یک سوسیالیسم زنده ، از یک اجتماع واقعی وجود نداشت شکست خورد. مردم بدون آن که بدانند چگونه باید به هم دیگر اعتماد کنند چگونه می توانستند تعاونی ها را بسازند و دارایی ها را اشتراکی کنند. ؟

چگونه می توانست یک نفر بدون سلطه هدایت کند؟ فرد چگونه می توانست با موضوع های انسانی همه جا حاضر مانند رقابت یا حسادت رفتار نماید ؟ و فرد چگونه می توانست ستیزه ها را با سلامت بدون سرکوب حل نماید ؟ کارگرهای کشاورزی بی سواد یک باره برای وظیفه هایی پاسخگو شده بودند که آمادگی آن را نداشتند. دولت های به سرعت تغییر یابنده هنوز در تارهای اقتصادی ریشه دار در اصول سرمایه داری غیر قابل تغییر بودند و از اصلاح های ارضی پشتیبانی نمی کردند. شور وشوق و اراده مثبت مردم تنها می توانست چالش های استقلال را تحمل نماید

شعار فاشیسم هرگز Fascismo nunca mais که هنوز هم اغلب در نمایش های اعتراضی امروز شنیده می شود ، گسترده ترین عرصه عمومی پرتقال بود که پس از دهه ها بدون آزادی بیان و اطلاعات ، می توانست مورد توافق عمومی قرار گیرد . پس از قیام نهایی در " تابستان داغ 1976" جامعه پرتقال به سمت شیوه بورژوایی زندگی عقب نشینی کرد . بیان سوسیالیسم بعنوان یک هدف مرحله ای در قانون اساسی کلمه هایی توخالی باقی ماند. سرمایه قدم به قدم قدرت خود را باز پس گرفت . اصلاح های ارضی لغو شد ، چون مزرعه ها دوباره مالکیت یافتند و مزرعه دارهای خرده پا میوه تلاش خود و زمینی را که زنده کرده بودند از دست دادند صحنه های تلخی به وجود آمد. تعاونی های باقیمانده – محل های جمع آوری ، اطاق های فرهنگی روستائی ها ، که در آن افراد محلی می توانستند محصول های خود را مبادله کنند –از مزایای قانونی و به همین خاطر  ازمبنای موجودیت خود محروم شدند. به این ترتیب نمونه ای از انقلاب شکست خورد .

پایان خط: سرمایه داری

غرب برنده شد . درسال 1986 ورود به اتحادیه اروپا برای مردم پرتقال بعنوان راهی برای امنیت وکامیابی ترویج شد . کشور اکنون کاملا فقیر شده خیلی زود به دانشجوی قابل ستایش بروکسل ، مشتاق همنوایی با تمام الزام ها تبدیل شد. از جمله این الزام ها تغییر گسترده در کشاورزی بود . اگر چه مزرعه های سبز بزرگ عموما پوشیده از نیازهای تغذیه پرتقال بودند به بیشه های تک محصولی تغییر یافتند. این تصمیمی کوته نظرانه بود . نه تنها از نظر بوم شناختی بلکه از نظر اقتصادی نیز ، چون کشورهای اروپای شرقی می توانستند ، پس از سقوط دیوار برلین حتی ارزانتر بر این تلاش غلبه کنند . هر چند ، در این نقطه ، پرتقال پیش از این هم به واردات مواد غذایی وابسته بود که امروز تقریبا بر 80 درصد مصرف کشور بالغ می گردد. این وضعیت کشوری خوشبخت ، با تابش فراوان آفتاب و باران با آب وهوایی ملایم ، " دارای بهترین شرایط رشد در داخل اروپا" طبق اظهار فری انتهوون Ferry Enthoven ازرویاننده های آتلانتیک ، Atlantic Growers یکی از سوداگران کشاورزی خارجی بسیار در پرتقال است .

جاه طلبی ها وبرنامه های عظیم ویرانگر دیکتاتوری ، مانند سد های مخزن آب تحت عضویت در اتحادیه اروپا به پیش برده شدند.یکی از نمونه ها سد الکواوا Alqueva در آلنتجو Alentejo ساخته شده در 2002است ،بزرگترین سد آبگیر اروپا که روستاها و مکان های تاریخی فرهنگی را غرق کرد . آن سد یکباره رودخانه با شکوه گوادیانا Guadiana و بسیاری از صخره ها و بسترهای تغذیه پرندگان نایاب را همراه با کرانه آن نابود نمود . آب آن – که قبلا به صورت جدی از سوی صنعت کشاورزی اسپانیا آلوده شده است – اکنون در داخل یک سامانه آب راه (کانال) جریان دارد . لوله های بتنی سربالا و مخزن های آن به سراسر آلتنجو جاری می شود . ازمزیت آن تقریبا به صورت انحصاری شرکت های زراعی خارجی ، با درختان کلان زیتون، مزرعه های ذرت از نظر ژنتیک اصلاح شده و تونل های گلخانه ایشان بهره برداری می کنند. به جای آوردن ثروت به منطقه با استخدام کارگر بومی ، این برنامه ها سالانه چندین هزار نفر کارگر کشاورزی مهاجر ارزان قیمت نپالی ، بلغاری و تایلندی را به کشور جذب می کنند 

ادامه دارد ... 

 برگرفته از : گلوبال ریسزچ

 

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi  

     بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: