نویدنو 14/11/1392

نویدنو  14/11/1392 

 

دیالکتیک فاجعه در غیبت خانم/آقای واقعیت -3

نامه دوم هاتف رحمانی

رفیق گرامی

نامه دومت را خواندم .بسیار آموختم که با نظمی منطقی سیر روند شکست انقلاب را تصویر کرده بودی . شاید ، شاید که نه حتما نوشته من نتوانسته بود چشم انداز واقعی مرا باز تاب دهد . از این کوتاهی شاید ناگزیر بودم . چرا که تلاش کرده بودم نظرت را به سازوکار رفتارهای درونی پدیده ها جلب کنم وموفق نشده بودم . تو سازوکار بیرونی شکست را به خوبی وصف کرده ای و من در این مورد تقریبا در اکثر موارد هم نظرم .

اما بحث من به کردو کار درونی حزب بر می گردد. به کنش رهبری در مقطع 57-61. این برش زمانی از نظر تاریخی بسیار ناچیز است ولی در عرصه وجود حزب بسیار تاثیر گذار بوده است .

در پلنوم شانزده با ارزیابی نیروها امر تشکیل جبهه متحد خلق مطرح شد .و مصداق های نیروهای جبهه هم به روشنی بیان شد . پس از پیروزی انقلاب امر " حداکثر علنیت" برای نفوذ در بین توده ها در راس برنامه های حزب قرار گرفت .

این تلاش با " تعریف خط امام" توام شد وروز به روز که تحولات پس از انقلاب رخ می داد ، ما با تبدیل " اتحاد ، مبارزه" به "اتحاد وانتقاد" عملا در برابر بسیاری از حرکت ها خود را خلع سلاح می کردیم ، یا سکوت می نمودیم. عمل کرد بسیاری از نیروهای تند رو و ارتجاعی را به مصلحت " اتحاد" با خط امام به دلخواه از خطی که تعریف کرده بودیم خط می زدیم وتوصیف های خود را اصیل می پنداشتیم . این روند با وجود اطلاعی که از تجربه های تاریخی عراق ، اندونزی ، فیلیپین وحتی سوریه و... داشتیم ، ادامه پیدا می کرد . سیاست "حداکثر علنیت" البته کار ساز بود وتوانست در مدت کوتاهی افراد بسیاری را به صف های حزب جلب نماید .اما فراموش می کردیم که یکی از آسیب های عمده این علنیت ، تهی شدن امر تبلیغی از دیدگاه های اصیل مارکسیستی است . توهم بزرگی در رابطه با "خط امام:" برای توده حزبی ایجاد کردیم . تا جایی که بنا به برخی گفته ها ، هیئت سیاسی آن زمان کمیته ای را برای " ابهام زدایی" در حوزه های حزبی ایجاد کرد . برخی از رفقای ما در سال های59 و60 دستگیر می شدند ، و رفقای هم حوزه آن ها با خاطری آسوده می گفتند " به زودی آزاد می شوند، به ما کاری ندارند." این توهم تا پیش از دستگیری گسترده رهبری حزب هم ادامه یافت . طوری که حتی بخشی از رهبری گمان می کردند تا خمینی زنده است کاری به حزب نخواهند داشت .[1] در طی این روند با وجود تمام موفقیت ها ودست آورد ها ان چه مورد غفلت واقع شد چه بود؟  ما غیر از دفاع از انقلاب وتلاش برای تعمیق آن چه وظیفه دیگری هم داشتیم ؟ و با آن وظیفه چه کردیم ؟

امروز نیروهایی هستند که از " مشی اصولی" حزب در برش 57-61  دم می زنند و آن را هم صرفا در سیاست " اتحاد وانتقاد" خلاصه می کنند و هدف نهایی آن ها هم در خوشبینانه ترین حالت این است که زمان مبارزه با جمهوری اسلامی نرسیده است ، ودر بد بینانه ترین حالت دفاع از "رژیم جمهوری اسلامی" است . برای همین هم هر روز جناحی از جمهوری اسلامی را جزء نیروهای " انقلاب" منظور نموده وپشت پرچم آن سینه می زنند. اما این پرسش برای بسیاری چون من همچنان مطرح است که چرا آن "مشی اصولی" در عمل منجر به تحمیل فاجعه بر سازمانی 45 ساله شد که شاید تا 50 سال آینده هم هیچ تالی ای برای هیچ یک از قربانی های آن فاجعه به عرصه ظهور نرسد. برآورد خسارت های انسانی وسازمانی آن فاجعه امکان پذیر نیست .

برای شکافتن موضوع ناگزیرم از تعریف مشی یا سیاست[2] آغاز کنم. ابتدا بگویم که هیچ مشی یا سیاست  "غیر اصولی" وجود ندارد ، چرا که تمام سیاست ها بر اساس اصولی تعریف شده ( برای وضع کننده های آن ها)  پدید می آیند .مشی یا سیاست یکی از انواع برنامه ریزی ها برای تحقق هدف ها است .  این برنامه ریزی مجموعه ای از ایده ها، راهکار ها وراهبردها را در بر می گیرد که راهنمای عمل سازمانی است . خط مشی ها یا سیاست ها بردو محور عمده استوارند :

1-   حفظ کلیت سازمان در برابر تهاجم خارجی

 2- پیشبرد هدف های سازمان در بستر امکان های مادی موجود.[3]

آنچه سیاست مارکسیستی را مجزا می کند علمی بودن ، واقع گرا بودن بر اساس تحلیل مشخص از شرایط مشخص و جانب دار بودن آن است . این مشخصه ها در واقع اصول اساسی سیاست مارکسیست – لنینیستی را تعیین می کنند.

برای آن که نامه ام به درازا نکشد باقی مطلب را در نامه بعد ادامه خواهم داد.

با بهترین آرزوها

هاتف

11/11/92

 


 

[1] - برای اطلاع ازموضع نیروها در آن زمان به این لینک توجه کن :

 http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13921014000197

[2]  دیکشنری وبستر آن را چنین تعریف می کند:

احتیاط یا حکت در مدیریت امور

مدیریت یا شیوه عمل اصولا مبتنی بر منافع مادی

مسیری معین یا روش اقدام بر گزیده از میان بدیل ها و در روشنای شرایط معین برای هدایت و تعیین تصمیم های حال وآینده

برنامه ای روی هم رفته سطح بالا در بر دارنده هدف های عمومی وشیوه عمل های قابل قبول به ویژه دربرنامه یک سازمان دولتی

 [3] خط مشی را نمی توان خیلی دقیق تعریف کرد و این اندک فقط برای آسان کردن درک موضوع است .-

   

دیالکتیک فاجعه در غیبت خانم/آقای واقعیت -2

دیالکتیک فاجعه در غیبت خانم/آقای واقعیت

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter