این
روز
ها صداهای جدیدی، بسیار شنیده می
شوند که می
پرسند «چپ چیست؟» و البته نوشتارهای بسیاری هم
یافت می شوند که درآن از «اتحاد»، «وحدت عمل» و تشکیل جبهه از «چپ»
سخن می
گویند . همه ی
این گفتگو ها یک جنبه خاص، اما مهم، از فعالیت اجتماعی ، یعنی
سیاست را مد نظر قرار می
دهند. اما، پرسش اساسی این است که آیا حوزه فعالیت
«چپ» فقط حوزه سیاسی است ؟
نویدنو خسروروزبه را صاحب صلاحیت ترین فرد برای
گفتگو از روزبه می داند. از این رو با ستردن غبار دهه ها خسرو
روزبه را با معرفی خسرو روزبه با خوانندگان محترم در میان می
گذارد. بگذاریم که با تن خاکی وتمامیت زمینی خویش از دلایل جانبازی
عاشقانه اش در پیشگاه محرومان ایران سخن بگوید .
چنانکه می بینیم چپروی و راستروی در نزد لنین
مفهومی فراتر از دو جهت «چپ» و «راست» دارد و برای مثال شامل
گستردگی و یا محدودیت اجرای یک تاکتیک و نیز چسبیدن بیش از حد به
روشی که تاکنون جواب داده و دیر جنبیدن برای فاصله گرفتن از آن می
شود. به این جملات دقت کنید:
امروزه، مُد تلاش میکند ما را تشویق و ترغیب کند
که صرفاً برای اینکه در چشم کسانی که نمیشناسیم برای مدّتی کوتاه
جلوه کنیم، با پولی که نداریم چیزهایی بخریم که نیاز نداریم؛
چیزهایی که به دست افراد و فرایندهایی تولید شدهاند که نباید به
آنها فکر کنیم.
به
هر صورت بر حذر باشیم که با نقضِ قوانینِ عینیِ تکامل، با عدم
مراعاتِ تناسبِ ضرور بین دو قطبِ دیالکتیکی در یک پدیده (مانند
مرکزیت و دمکراسی، مبارزه و سازش، کار و آسایش، جسارت و احتیاط و
هزاران قطبین دیگر) خود را با الهۀ خشماگینِ "نِه مِه زیس" رو به
رو نکنیم.
به
موجب فشار ناشی از تحریم ترامپ حدود ۷۵درصد از کارگران و ۴۰درصد از
کل جمعیت در زیر خط فقر مطلق قرار گرفته اند. خط فقر مطلق بنا به
برآورد من در سال ۱٣۹۷ معادل ٣.٣۴میلیون تومان در ماه برای خانوار
٣.۵ نفری بود که پس از تحریم ترامپ به ۴ میلیون رسید.
در ماه می و به
مناسبت روز جهانی کارگر دو اعلامیه مشترک بین احزاب چپ و کمونیست
در سوئد و کانادا منتشر شده است . نکته جالب توجه این اطلاعیه ها
همکاری سازمان های حزب توده ایران و حزب چپ ایران (فدائیان خلق)
است که به امید همکاری های گسترده تر در میان نیروهای ترقی خواه
ایران دامن می زند . نویدنو به سهم خود به آغازگران این اقدام درود
می فرستد .
"دیدگاههای"جدید
که استدلال میکنند سرنگونی بورژوازی میتواند از مسیری بجز
استقرار دیکتاتوری پرولتاریا انجام شود، به طورطبیعی به این
نتیجه میرسند که نیروی تاریخی دیگری غیر از پرولتاریا چون
دهقانان، شهروندان جامعه، جمعیت، بازیگران اجتماعی جدید (جنبش
اشغال) و... وجود دارد که میتواند این نقش را بازی کند.
مردم می گویند " ربات ها دارند می آیند!" - اما این
ربات ها نیستند که باید از آن ها بترسیم ،نابودشان کنیم یا از کار
بیندازیمشان ، بلکه باید از طبقه ای که مالک ربات ها است ، از
کسانی که اتوماسیون و خودکارسازی مدیریت اطلاعات را توسعه می دهند
، از کسانی که در نهایت زندگی میلیارد ها مردم کره زمین را کنترل
می کنند بترسیم .