نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2018-08-30

نویدنو  08/06/1397 

 

 

  • دو ویژگی سمیر امین را از اکثر روشنفکران زمانش متمایز می‌ساخت. یک ویژگی تعهد مطلق او به پراکسیس و آرمان سوسیالیسم بود. او یک تئوریسین صندلی‌نشین نبود که به مثابه یک شکل از فعالیت روشنفکرانه انتزاعی از ابزار مارکسیستی برای تحلیل واقعیت معاصر استفاده کند.

 

 

 

 

سمیر امین (۲۰۱۸-۱۹۳۱)

 نویسنده: پرابهات پاتنایک

سمیر امین، متفکر و اقتصاددان بلندآوازه مارکسیست در ۱۳ اوت در پاریس درگذشت. او که پدرش مصری و مادرش فرانسوی بود در ۳ سپتامبر ۱۹۳۱ در قاهره به دنیا آمد، تحصیلات اولیه خود را در مصر گذراند و سپس در پاریس دکترای خود را در اقتصاد سیاسی به دست آورد. او که از روزهای دانشجویی مجذوب آرمان سوسیالسم شده بود به زودی عضو حزب کمونیست مصر شد. او بین ۱۹۵۷ و ۱۹۶۰ پیش از تشدید سرکوب کمونیست‌ها از سوی ناصر که او را مجبور به ترک مصر کرد، در «مؤسسه مدیریت اقتصادی» در قاهره کار می‌کرد. او نهایتاً در داکار، سنگال، نخست به عنوان مدیر «مؤسسه آفریقایی سازمان ملل برای توسعه اقتصادی و برنامه‌ریزی» و سپس به عنوان مدیر دفتر آفریقایی «همایش جهان سوم» مستقر شد.

دو ویژگی سمیر امین را از اکثر روشنفکران زمانش متمایز می‌ساخت. یک ویژگی تعهد مطلق او به پراکسیس و آرمان سوسیالیسم بود. او یک تئوریسین صندلی‌نشین نبود که به مثابه یک شکل از فعالیت روشنفکرانه انتزاعی از ابزار مارکسیستی برای تحلیل واقعیت معاصر استفاده کند. بالعکس، او یک کنشگر پرشور متعهد بود که برایش فعالیت روشنفکری یک کمک به پراکسیس محسوب می‌شد. او پیوسته تلاش می‌کرد روشنفکران همتای حود را برای درگیری تأثیرگذار برای ایجاد تغییر متشکل نماید، و از نزدیک با جنبش‌های واقعی، هم جنبش کمونسستی در سنگال و هم چندین جنبش سازمان‌های غیردولتی، که همه آن‌ها برای کمک و رهنمود به او نگاه می‌کردند، درگیر بود.

ویژگی دوم مرکزیتی بود که او در تحلیل مارکسیستی خود به امپریالیسم می‌داد، که از چیزی که شخص معمولاً در میان مارکسیست‌های جهان اول (به استثنای گروهی مانند «مانتلی ریویو») و هم‌چنین در میان بسیاری از مارکسیست‌های جهان سوم که به طرز غریبی در جهانی‌سازی نولیبرالی گذر از سرمایه‌داری را می‌بینند، بسیار متفاوت بود. امین، بالعکس نه فقط امپریالیسم را برای سرمایه‌داری مرکزی می‌دید، بلکه آن‌را از طريق تئوری مبادله نابرابر خود-که به سزا برای آن مشهور است- مستحکم در چهارچوب تئوری ارزش کار قرار می‌دهد.

 

این فاکت که الحاق جهان سوم به سرمایه‌داری متروپل موجب پیدایش روند مبادله نابرابر خواهد شد وسیعاً پذیرفته شده بود. اما پرسش در ارتباط با «هنجاری» بود که مبادله در ارتباط با آن می‌تواند نابرابر توصیف شود. بسیاری این قضیه را که به روشنی از تحلیل میکال کالچی منتج می‌شود، می‌پذیرند و پذیرفتند که بالا رفتن «میزان انحصار» در درون سرمایه‌داری متروپل موجب وارد آمدن فشار بیش‌تر بر تولیدکنندگان کالاهای اولیه در جهان سوم می‌شود؛ اما این، یک زمان تاریخی مشخص را هنجار، یا مبدأ قرار می‌دهد (که از آن به بعد بالا رفتن میزان انحصار سنجیده می‌شود) و ما می‌توانیم نسبت به آن مبادله نابرابر را تعیین کنیم.

 

امین، و دیگر تئوریسین‌های مبادله نابرابر مانند امانوئل، نقطه عزیمت را نه از یک تاریخ، بلکه از یک موضع نظری می‌دیدند. برای امین مبادله نابرابر در این فاکت آشکار بود که ارزش افزوده طی یک دوره زمانی مشخص به یک واحد کار ساده در پیرامون کم‌تر از ارزش افزوده طی یک دوره زمانی مشابه به یک واحد کار ساده در متروپل به حساب می‌آمد، که با این فاکت نیز هم‌پیوند بود که ارزش نیروی کار در پیرامون کم‌تر از ارزش نیروی کار در متروپل است.

 

امین، و دیگر تئوریسین‌های مبادله نابرابر مانند امانوئل، نقطه عزیمت را نه از یک تاریخ، بلکه از یک موضع نظری می‌دیدند. برای امین مبادله نابرابر در این فاکت آشکار بود که ارزش افزوده طی یک دوره زمانی مشخص به یک واحد کار ساده در پیرامون کم‌تر از ارزش افزوده طی یک دوره زمانی مشابه به یک واحد کار ساده در متروپل به حساب می‌آمد، که با این فاکت نیز هم‌پیوند بود که ارزش نیروی کار در پیرامون کم‌تر از ارزش نیروی کار در متروپل است.

 

این روشن است که برای امین مبادله نابرابر فی‌نفسه مرکزیت نظری ندارد، بلکه فاکت اَبر-استثمار مرکزیت دارد. به عنوان مثال، حتا اگر کالاهای تولیدشده به وسيلۀ پیرامون در برابر کالاهای تولید شده در متروپل با احتساب مجموع زمان کار (مستقیم و غیرمسقیم)  متبلور در آن‌ها مبادله شوند، مادام‌که ارزش نیروی کار در پیرامون به علت ذخیره عظیم نیروی کار آن پایین‌تر از ارزش نیروی کار در متروپل است، این ابر-استثمار ادامه خواهد یافت؛ تنها تفاوت این خواهد بود که کسانی که کالاهای پیرامون را می‌فروشند (که می‌توانند شرکت‌های چندملیتی از متروپل باشند) منافع بیش‌تری به دست می آورند. بنابراین، موضوع مرکزی در بینش امین درباره امپریالیسم و مبادله نابرابر این فاکت اَبر-استثمار کارگران پیرامون است.

پاسخ روشن به منتقدین، از جمله به شارل بتلهایم که می‌گفتند ارزش نیروی کار نسبت به بهره‌وری کار در متروپل کم‌تر از پیرامون است، لذا مسأله اَبر-استثمار کارگران در پیرامون وجود ندارد، این بود که چون دو منطقه (به علت الگوی استمعاری تقسیم بین‌المللی کار) کالاهای غیرمشابه تولید می‌کنند، مقایسه بهره‌وری‌ها نباید از نقطه نظر فیزیکی، بلکه از لحاظ ارزش بايد باشد؛ که این تأثیر مبادله نابرابر را دربر می‌گیرد. به طور خلاصه، عجیب خواهد بود اگر از تأثیر مبادله نابرابر برای رد فاکت مبادله نابرابر استفاده شود.

با این وصف، این الگوی استعماری تقسیم کار بین‌المللی در ارتباط با خود تئوری مبادله نابرابر پرسشی را پیش می‌آورد. اگر ارزش نیروی کار در پیرامون کم‌تر از متروپل است، پس چرا همه فعالیت‌ها از متروپل به پیرامون منتقل نمی‌شوند، و به نفی تقسیم کاری که در آن پیرامون عمدتاً به تولید کالاهای اولیه محدود است در حالی‌که متروپل کالاهای کارخانه‌ای تولید می‌کند، نمی‌انجامد؟

این پرسش در ارتباط با تئوری مبادله نابرابر آرگیری امانوئل، که می‌گفت کالاهای تولید شده در متروپل و پیرامون به قمیت تولید با هم مبادله می‌شوند، اما قیمت‌ها در پیرامون براساس دستمزدهای پایین‌تر از متروپل شکل می‌گیرند، قوی‌تر پیش می‌آید. امانوئل در واقع می‌گفت حتا اگر هر منطقه در وضعیت تولید کالاهای ویژه خود باقی بماند، حرکت سرمایه نرخ‌های منفعت را در دو منطقه یکسان می‌سازد. پرسشی که این پیش می‌آورد این است: پس چرا این حرکت سرمایه با یک انتقال گستردۀ خود تولید کارخانه‌ای از متروپل به پیرامون کل آن ویژه‌کاری را محو نکرد؟

این دقیقاً چیزی است که اکنون تا حدی تحت جهانی‌سازی رخ داده است، اما هنوز تفاوت بین ارزش نیروی کار در دو منطقه را از بین نمی‌برد (گرچه حرکت ناهمگون آن‌ها از طريق پایان یافتن افزایش دستمزدها با بهره‌وری کار در متروپل متوقف شده است). اما،

نکته در اینجا این است که پروژه سمیر امین فقط تئوریزه کردن مبادله نابرابر نبود، بلکه نگاه به سرمایه‌داری به مثابه یک نظام جهانی بود که از مراحل بسیاری (که جهانی‌سازی کنونی مؤخرترین مرحله آن است) می‌گذرد، و تئوریزه کردن این فاکت بود که در همه این مراحل نیروی کار پیرامون تحت اَبر-استثمار باقی می‌ماند. این پیشبرد تحلیل مارکس با نگاه به انباشت در یک مقیاس جهانی بود.

نکته در اینجا این است که پروژه سمیر امین فقط تئوریزه کردن مبادله نابرابر نبود، بلکه نگاه به سرمایه‌داری به مثابه یک نظام جهانی بود که از مراحل بسیاری (که جهانی‌سازی کنونی مؤخرترین مرحله آن است) می‌گذرد، و تئوریزه کردن این فاکت بود که در همه این مراحل نیروی کار پیرامون تحت اَبر-استثمار باقی می‌ماند. این پیشبرد تحلیل مارکس با نگاه به انباشت در یک مقیاس جهانی بود.

نتیجه‌گیری روشنی که از تحلیل امین ظهور می‌کند این است که اگر پیرامون در پی دستیابی به یک پیشرفت اصیل است، به گسستن خود از سرمایه‌داری جهانی نیاز دارد، و تا جایی که من می‌دانم هیچ کس قوی‌تر و مستمرتر از امین بر نیاز به این گسست تأکید نکرده است. ژاپن، تنها کشور خارج از متروپل‌ آن زمان تنها به این دلیل که مستعمره نبود توانست به صفوف کشورهای پیشرفته ملحق شود. هیچ کشور دیگری تاکنون در این تلاش موفق نبوده است، گرچه چین، به علت پیشینه خود در زمینه اصلاحات گسترده در زمان مائو، تنها کشوری است که به نظر او پتانسیل این‌را دارد (مگر این‌که هدف تجاوز نظامی غرب قرار گیرد، خطری که او فکر می‌کرد چین، و روسیه پساشوروی با آن روبه‌رو هستند).

برای امین روشن بود که مرحله کنونی سرمایه‌داری نولیبرالی به بن‌بست رسیده است. این بدین معنی نیست که سرمایه‌داری لزوماً به بن‌بست رسیده است، بلکه جایی که از اینجا می‌رویم، چه به سوی یک دوره جدید استحکام سرمایه‌داری یا به سوی سوسیالیسم به پراکسیس ما بستگی دارد. به این دلیل است که خود امین تقریباً تا آخرین نفس فعالانه در پراکسیس انقلابی درگیر بود، و دیگران را به درگیر شدن نصیحت می‌کرد. او برای این‌که پراکسیس انقلابی در سراسر جهان بتواند هماهنگ شود حتا پیشنهاد تشکیل یک انترناسیونال جدید را مطرح کرد.

برای امین روشن بود که مرحله کنونی سرمایه‌داری نولیبرالی به بن‌بست رسیده است. این بدین معنی نیست که سرمایه‌داری لزوماً به بن‌بست رسیده است، بلکه جایی که از اینجا می‌رویم، چه به سوی یک دوره جدید استحکام سرمایه‌داری یا به سوی سوسیالیسم به پراکسیس ما بستگی دارد. به این دلیل است که خود امین تقریباً تا آخرین نفس فعالانه در پراکسیس انقلابی درگیر بود، و دیگران را به درگیر شدن نصیحت می‌کرد. او برای این‌که پراکسیس انقلابی در سراسر جهان بتواند هماهنگ شود حتا پیشنهاد تشکیل یک انترناسیونال جدید را مطرح کرد.

هر توصيفی از زندگانی امین بدون اشاره به مهربانی بی‌پایان، بلندنظری و رفاقت ناب او کامل نخواهد بود. شور و شوق او ، خنده‌هایش، و انرژی فوق‌العاده او برای گردهم آوردن مردم و ترغیب آن‌ها در کاوش پراکسیس انقلابی، برای هر کس که با او برخورد می‌کرد دلگرم‌کننده، و واگیردار بود. صحبت با او، چه برای شخص موافق یا مخالف، خود یک تجربه یادگیری بود: او با شخص درباره طیف کاملی از موضوعات، از فرانسه پس از جنگ گرفته تا کنفرانس باندونگ، و بحران مالی ۲۰۰۸ سخن می‌گفت. هم‌صحبتی با کمونیستی که ایمان خود را حفظ کرده بود، لذت‌بخش بود.

دوستان، رفقا و تحسین‌کنند‌گان بی‌شمار او، فقدانش را شدیداً احساس خواهند کرد.

http://peoplesdemocracy.in/2018/0819_pd/samir-amin-1931-2018

منبع: دمکراسی مردم

۱۹ اوت ۲۰۱۸

برگرفته از عدالت

 

 

یادی از سمیر امین

حیف دانا مردن و افسوس نادان زیستن 

مرگ یک مارکسیست

 

 

Comments System WIDGET PACK

Share

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: