دیمتریس کوتسومباس دبیرکل کمیته مرکزی حزب کمونیست یونان در بیانیه
ای در شب یکشنبه اعلام کرد که " نتایج انتخابات و نفوذ سیاسی حزب
کمونیست یونان در مناطق ویژه ای از یونان" پیام های امیدبخشی" برای
آینده است. او
یادآورشد که حزب کمونیست یونان در مراکز شهری مهم، محلات کارگر
نشین و شهرهای بزرگ و در مناطقی که بخش بزرگی از نیروهای کار صنعتی
درآن جا متمرکز هستند مانند آتیکا برنده شد.
حزب کمونیست پاکستان از همان آغاز ارزیابی کرد که تقسیم وانشعاب
آشکاری در تمام نهادهای دولتی ، ازجمله در ارتش و دادگستری وجود
دارد، که ازاین احزاب سیاسی رقیبی که برای تسخیر راهروهای قدرت
خنجر کشیده
اند
حمایت می کنند. این تضادهای به تازگی گسترش یافته در 75 سال گذشته
چشم انداز تاریخی مشابهی نداشته اند،
شکست
دادن حزب عدالت و توسعه با آمدن حزبی مشابه عدالت و توسعه توهم
بزرگ وفریب دادن مردم بود. ائتلاف به اصطلاح ملی عامل این توهم است
و برای فریب مردم تلاش می کند.
ما از مبارزهٔ برحق مردم ایران در راه تحقق صلح، حقوق بشر و حقوق
دموکراتیک، حاکمیت ملی، و عدالت اجتماعی حمایت میکنیم. ما همچنین
با هرگونه دخالت امپریالیسم و رژیمهای ارتجاعی خاورمیانه در امور
داخلی ایران قاطعانه مخالفیم. تصمیمگیری در مورد مسیر آیندهٔ
تحولات سیاسی ایران فقط به عهدهٔ خود مردم ایران است.
از دیدگاه ما چپ ضد امپریالیست همچنان اسیر
ایدههای قدیمی خود است و بهجای مقاومت در عرصههای پیکار طبقاتی
و کارگری به مقاومت در سپهر ضد جهانیسازی گرایش دارد. این بخش از
چپ سنتی با خلاصه کردن مبارزه ضد امپریالیستی در مبارزه ژئوپلیتیک،
دانسته یا نادانسته مبارزه طبقاتی را به محاق برده و به انحلال
مبارزه علیه دیکتاتوری و رهاییبخش در محور مقاومت علیه امپریالیسم
غرب دست میزنند. آنان با تعریف و درک الکن از امپریالیسم و ارتباط
آن با پیکارهای طبقاتی، پیکار علیه جهانیسازی را در قالب مبارزه
ضد امپریالیستی در اولویت قرار دادهاند.
"روزِ کارگرِ"
دیگری نیز فرا رسید که سهمِ کارگران از آن دستگیری و حبسِ فعّالانِ
کارگری و تهدید و فشارِ اجتماعیِ افزونتر بر خانوادههای آنها
بود. وزیرِ کار با وقاحتِ بینظیری اعلام کرد که "با قناعت میتوان
با حقوقِ پایه سرکرد!" و در یک بازی نمایشیِ تکراری، وزیری را
برکنارکردند که ظاهرا بزرگترین گناهِ او "افزایشِ بیرویۀ
قیمتِخودرو" بود.
"تئاترِ
ایران را من به پیش از آناهیتا و مصطفی اسکویی و پس از آن تقسیم
میکنم. او بود که پساز سقوطِ تئاترِ سعدی و خاکسترشدنِ آن به
دستِ شعبان جعفری -لاتِ دربار-، بهعنوان آخرین دژِ تئاترِ راستینِ
آن روزگار به مدیریّتِ عبدالحسین نوشین، دیگر بار تئاترِ غیرِدولتی
را از نو به جریان انداخت و کارنامۀ بسیار موفّقی از خود به یادگار
گذاشت." (استاد بهروز غریبپور)
بسیاری از ما پرسش هایی درباره وضع مالکیت فردی در شوروی در ذهن
خود داشته ایم و شاید هنوز هم داریم. اکنون دیگر شوروی وجود
ندارد. اما تجربه خلق های شوروی به عنوان بخشی از تاریخ پرتکاپوی
بشریت مترقی برای همیشه باقی خواهد ماند. این جامعه با تمام فراز
ونشیب ها، با تمام دست آوردها و خطاها، آزمون یگانه ای در تاریخ
طولانی بشر بوده و چون چشم برهم زدنی درقامت تاریخ انسانی به
حضورخود ادامه می دهد.
اکنون در رأس هرم هیئت حاکم شاهد شکلگیری ائتلاف میان بخشهایی از
بورژوازی بازار و مالی وابسته به خارج و لمپن بورژوازی هستیم که به
یمن خصوصیسازیهای بیدر و پیکر و حراج منابع ملی طبیعی به شکل
رانت مواد اولیه و منابع طبیعی و غارت اموال عمومی به ثروتهای
کلان رسیده و هیچ دلبستگی و وابستگی به کشور نداشته و به گفته
مارکس وطن آنان در کیف پولشان است.
اکنون سئوال این است که طبقات زحمتکش فکری و دستی که اکثریت مطلق
مردم ایران را تشکیل می دهند و بارها سورت بندی شده اند و بخش اعظم
آن ها زیر خط فقر بسر می برند باید با این قیمت ها، در این شرایط
چه کنند؟ بویژه که همه کسانی که در ایران زندگی می کنند و هنوز
وجدانی دارند می دانند که نه تنها میلیون ها تن از مردم بیکارند
وهمین حداقل را دریافت نمی کنند، بلکه بسیاری از زحمتکشان، به علت
تهدید کشنده بیکاری به حقوق هایی بسیار کم تر از این حداقل حقوق
ها، مجبورند که تن بدهند.
تورم و گرانی افراد را به سوی دره فقر سقوط داده است. در حالی یک
انسان برای لقمهای نان درباره اعضای بدنش با دیگری چانه میزند که
چنین موضوعی عمق فاجعه فقر در زیر پوست ایران را نشان میدهد.
فروشندگان اعضای بدن به خصوص کلیه، اکنون دیگر تنها برای خرید
خودرو یا رهن خانه کلیه خود را نمیفروشند؛ وضعیت معیشتی این افراد
به جایی رسیده که در آگهیهای فروش کلیه، از رفع نیازهای روزمره
زندگیشان به عنوان دلیل فروش کلیهشان یاد میکنند.
نه. البته، زیوگانف به اعتراض کردن به هر چیزی در واقعیت ما حتی
فکرنمیکند.
برای جنگ علیه استبداد بهره کشان اعتراض کسب و کار شاهانه
ای
نیست. حتی اگر خود را کمونیست بخوانید. درخواست او کاملا در صدای
وفاداری پوشیده شده است. اما آقای زیوگانف درباره این که ایستادن
کمونیست زدایان اصلی کشور روی بالکن آرامگاه با کتیبه لنین
ممکن است چگونه به نظر برسد فکر میکند؟
آنها
تصور میکنند که هند و پاکستان همآهنگی بیسابقهای را برقرار
خواهند کرد؛ ادعای ژاپن درباره جزایر کوریل [و ادعای ارتجاع عرب
درباره جزایر تنب کوچک، تنب بزرگ و ابوموسی- عدالت] لغو خواهد شد؛
که رقابتهای بالکان و درگیریهای ارمنستان و آذربایجان به طور
جادویی حل خواهد شد؛ که رقابتهای دیرپا و همیشه در حال جوشش در
خاورمیانه از بین خواهند رفت؛ و اینکه مبارزه برای کنترل ثروت
عظیم جمهوری دموکراتیک کنگو، بمحض اینکه امپریالیسم آمریکا مهار
شود، ناپدید و بطور صلحآمیز حلوفصل خواهد شد.
در درازنای تاریخ کم نبوده اند کسانی که با ذره بین و دوربین خِرَد
و دانش خود خُرد و کلان را به هم پیوند دادند و رازهای نهفته جهان
و پدیده هایش را برای ما آشکار کردند. آنچه طبری را در این میان از
دیگران جدا می کند، تنها از برای دانش گسترده و ژرف او در پهنه
جهان و زمان نیست، بلکه
بیش تر از آنست که او در همه ی پژوهش ها یک جانب دار طبقاتی بود که
هم واره"در
قشون زحمتکشان" می ایستاد و پیکان قلم به سوی دل بهره کشان و
استعمارگران نشانه می گرفت.
اقتصاد فمینیستی به طور مشخص با اقتصاد جریان اصلی متفاوت است؛ اما
بایستی روی این نکته تأکید داشت اقتصاد فمینیستی «اقتصاد برای
زنان» نیست، بلکه اقتصاد بهتری است و همه اقتصاددانان باید
اقتصاددان فمینیست باشند!
«این موضوع آن قدر برای کارگران مهم است که چند روز قبل از اعلام
فراخوان به اعتصاب اخیر، احتمال تغییر کمپین، از اعتصاب برای
افزایش مزد به اعتصاب برای حذف شرکتهای پیمانکاری وجود داشت. این
خواسته همچنان در دستور کار کارگران پروژهای قرار دارد و ممکن
است در آیندهای نزدیک و پس از موفقیت کمپین
۱۴۰۲،
در بالا بردن دستمزدها به میزانی که مورد مطالبه است، حرکت اعتراضی
دیگری برای برچیده شدن پیمانکاری ها را آغاز کنند.»
به گزارش شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت، موج حمایت
ها از اعتصاب گسترده کارگران پروژه ای در صنایع نفت، گاز،
پتروشیمی، پالایشگاهها، معادن، نیروگاهها و پروژه های فولادی ادامه
دارد.
ما
فعالین زن انقلاب زن زندگی آزادی و جنبش زنان، در هشتمین ماه
انقلاب زن زندگی آزادی و در آستانه روز جهانی کارگر، اعلام میکنیم
که اعتصاب سراسری شما کارگران مبارز از درجه اهمیت بسیار بالایی
برخوردار است و جبهه مبارزه مقابل نظام استثمارگر که با سرکوب
سیستماتیک به جان مردم افتاده را، قطعا تقویت میکند.
این جنگ فاجعه بار جنگ قدرت بین ژنرالهای
حاکم با هدف حفظ دست آوردهای نامشروع خود و درهم شکستن اشتیاق مردم
سودان برای آزادی، صلح، عدالت اجتماعی و تغییرات بنیادی است. این
جنگ به منافع پشتیبانان خارجی، از جمله قدرتهای
امپریالیستی و رژیمهای
ارتجاعی عرب و برنامه آنها
برای غارت ثروت و منابع طبیعی کشورخدمت میکند.
ادامه و گسترش جنگ وحدت کشور را به شدت تهدید میکند.
یک
بی سواد سوداگرشد، حمیدتی تحصیلات رسمی ندارد. عنوان "ژنرال" در
اوج جنگ 2005-2003 به خاطر مهارت او به عنوان یک فرمانده در بریگاد
جان جاوید در دارفور جنوبی به او اعطا شد. چند سال بعد، او به شورش
علیه دولت پیوست، برای ائتلاف با شورشیان دارفور مذاکره کرد، و
شهرنیالا را که در دست دولت بود تهدید به حمله کرد.
درگیری میان ارتش سودان و عمدهترین نیروی شبهنظامی کشور،
“نیروهای پشتیبانی سریع”، که از ۸ آوریل [۱۹ فروردین] آغاز شد،
جنگی نیابتی است. جنگی است که قدرتهای منطقهیی و جهانی از آن
حمایت میکنند. جنگی است با شرکت نیروهای پشتیبانی سریع، کمیتهٔ
امنیت “جبهه ملی اسلامی” در ارتش سودان به رهبری عبدالفتاح برهان،
و متحدان خارجی آنها علیه مردم سودان.
درگیری میان نیروهای وفادار به دو ژنرال ارشد سودان به منظور در
دست گرفتن قدرت در هفتههای اخیر بیش از
۴۰۰
کشته بر جای گذاشته و این کشور را در معرض فروپاشی قرار داده است.
سازمان جهانی بهداشت میگوید از آغاز درگیریهای خونین در سودان
تاکنون دستکم
۴۱۳
نفر کشته و بیش از سههزارو
۵۰۰
نفر نیز زخمی شدهاند. این در حالی است که بسیاری از شهروندان
خارطوم پنج میلیوننفری گیر افتادهاند و به دلیل تعطیلی پمپ
بنزینها نمیتوانند با خودروهایشان فرار کنند. شاهدان عینی
میگویند تعداد زیادی از زنان و کودکان را دیدهاند که چمدان به
دست و با پای پیاده قصد گریز از شهر را داشتهاند.
وقتی لاشخورهای امپریالیست به جان هم می افتند، سمت درست تاریخ
گرفتن سمت لاشخور ضعیف تر به نحوی که بتواند جای امپریالیست
قوی تر را بگیرد نیست. سمت درست تاریخ مبارزه علیه هر لاشخور، هر
ائتلاف بورژوایی و امپریالیستی است.
مبارزه برای دموکراسی یا صلح، و حضور در خط مقدم این مبارزه
نمیتواند جایگزین رسالت تاریخی احزاب کمونیست شود. به همین ترتیب،
اگرچه مبارزه با امپریالیسم آمریکا یک وظیفه ضروری برای احزاب
کمونیست است، اما این مبارزه یک ویژگی متمایزکننده
ای
برای آنها نیست.
اینکه
«پیک نت»، که همیشه ستایندة اصلاحطلبان (و حتی کسانی نظیر
رفسنجانی و روحانی که اصلاحطلب نبودند) و مبلغ نظریات و
مواضع آنها بود و گَرد قدوم آنها را سرمة چشم میکرد به خاتمی
حمله میکند و او را به سخره میگیرد، این تصور را در خواننده
ایجاد میکند که «پیک نت» مشی تازهای در پیش گرفته است