برای آزادی ، دموکراسی ،صلح، استقلال و عدالت اجتماعی                         آزادی زندانیان سیاسی 
نویدنو -  کتاب - رحمان هاتفی  درباره ما -  بایگانی

2023-05-05

نویدنو 1402/02/15        Print Friendly, PDF & Email      چاپ مطلب

 

  • اکنون سئوال این است که طبقات زحمتکش فکری و دستی که اکثریت مطلق مردم ایران را تشکیل می دهند و بارها سورت بندی شده اند و بخش اعظم آن ها زیر خط فقر بسر می برند باید با این قیمت ها، در این شرایط چه کنند؟ بویژه که همه کسانی که در ایران زندگی می کنند و هنوز وجدانی دارند می دانند که نه تنها میلیون ها تن از مردم بیکارند وهمین حداقل را دریافت نمی کنند، بلکه بسیاری از زحمتکشان، به علت تهدید کشنده بیکاری به حقوق هایی بسیار کم تر از این حداقل حقوق ها، مجبورند که تن بدهند.

 

 

از پس سورت تا پالادیوم

یک نگاه عاطفی به فاصله طبقاتی در ایران

خسرو باقری

 

من از بی نوایی نیم روی زرد

غم بینوایان رخم زرد کرد

روزهای پایانی سال 1401 است. سری به شیرینی فروشی ها می زنم. از قیمت شیرینی ها و خشکبار در فکر فرو می روم که چه شده است و چه خواهد شد؟ قیمت شیرینی های خشک معمولی که بیش تر برای نوروز استفاده می شوند، به طور متوسط کیلویی 160000 تومان و یک جعبه گز 200000 تومان است. آجیل بدون تخمه بین 860000 تومان تا 900000 تومان، پسته از کیلویی 900000 تومان تا 1200000 در نوسان است. فندق کیلویی 600000 تومان، بادام کیلویی 600000 تا 950000 تومان و انواع تخمه از کیلویی 160000 تومان تا 430000 تومان و اجیر خشک کیلویی 650000 تومان عرضه شده اند.

هاوارد زین تاریخ نگار آمریکایی نمایشنامه ای دارد به نام مارکس در سوهو(1999) در این نمایشنامه کارل مارکس در آن جهان باقی به دیدار خداوند می رود و می گوید شنیده است که می گویند در کره زمین تئوری های من دیگر کهنه شده است و نیازی به آن ها نیست. از شما چند روزی مرخصی می خواهم تا به زمین بازگردم و ببینم که چه اتفاقی افتاده است. شاید جهان طبقاتی پایان یافته و استثمار از صفحه روزگار حذف شده است، کودک کاری وجود ندارد، گرسنه ای پیدا نمی شود و زنان به حقوق خود دست یافته اند. محیط زیست دیگر آلوده نیست، زندان ها به دانشگاه تبدیل شده اند و به جای دیکتاتوری ها و دمکراسی های دروغین، دولت ها را شوراهای مردمی اداره می کنند و بالاخره آنکه حقوق و آزادی های دمکراتیک همه مردم تامین شده است. اگر چنین باشد من دیگر به آرزوهای خود در باره انسان و طبیعت رسیده ام و می توانم بازگردم و با وجدانی راحت زندگی کنم. خداوند با تقاضای مارکس، موافقت می کند. مارکس این بار در قامت و سیمای بانویی به کره زمین باز می گردد و به پژوهش و جستجو در جاهای مختلف می پردازد تا با خوشحالی پایان نیاز به تئوری هایش را ببیند و باز گردد. اما جهانی می بیند که همچنان استثمار و استعمار البته به شکل های نوین و فوق پیشرفته بر آن حاکم است. ناله زخمی های جنگ و بازماندگان جان باختگان بر آسمان است. صاحبان قدرت و ثروت هم غارت می کنند و هم صدای هر کسی را که اعتراض کند، خفه می کنند. میلیون ها کودک نه در مدرسه ها که در خیابان ها و کوچه ها و زاغه ها سرگردانند و در سطل های زباله نان خود را می جویند و در بسیاری از کشورها محیط زیست چنان از جنگ ها و فعالیت های گوناگون هسته ای و نظامی و صنعتی نظام سرمایه داری آلوده است که سالانه صدها هزار نفر را قربانی می کند. کارل مارکس با اندوه و تاسف پیش خداوند باز می گردد و می گوید با آنکه سطح آگاهی مردم اندکی افزایش یافته است و مردم این جا و آنجا دستاوردهایی کسب کرده اند اما جهان هنوز با دورانی که تئوری های من کهنه شوند فاصله ای بسیار دارد.

از مارکس آن فرزانه انسان دوست، دور باد. پیش خودم مثل مارکس فکر می کنم شاید در جامعه ما هم اتفاقی افتاده باشد، چون از آن هایی که روزگاری از بی عدالتی فغان سر می دادند و امروز در کانون های قدرت لمیده اند، صدایی به اعتراض برنمی آید. رضایت از سرورویشان هویداست. رادیو و تلویزیون هم هر روز و هر ساعت از بهبود زندگی زحمتکشان، پیشرفت های علمی، کاهش فاصله طبقاتی، تولید، منزلت زن، اهمیت کودک، شان و منزلت کارگر و دهقان و معلم و استاد و هنرمند و دانشمند و... سخن می گویند و وقتی هم از مشکلات، پرسیده می شود، چنان با امید اظهار نظر می کنند که گویی همین امروز و فرداست که ریشه همه شان کنده شود.

در تهران سال هاست که دولتمردان جاهایی را درست کرده اند برای ارائه تره بار و خشکبار و مواد پروتینی و نامشان را گذاشته اند میدان های تره بار. طبقه های میانی جامعه معمولا هر از چند روزی به این میدان ها می آیند و به اندازه وسع شان از میوده ها، خشکبارها و مواد پروتئینی به قول اهل بازار سورت شده که منظورشان همان تفکیک شده است خرید می کنند. در کشور ما سورت کردن همچنان کاری مرسوم، معقول و البته طبیعی تصور می شود. بنابراین یک بار، این کالاها سورت شده و گونه های مرغوب شان یه سوی میوه فروشی های شمال شهر، هایپرها، فروشگاه های شیک مواد پروتئینی و ... روانه شده اند. تا آنجایی که عقل من می رسد این جا باید پس سورت سورت اول باشد. سیب سفید کیلویی 30 هزار تومان، سیب قرمز کیلویی 26000 تومان، خیار کیلویی 23000 تومان ، کیوی کیلویی 37هزار تومان و موز کیلویی 57000 تومان ارائه شده اند و شما آزادید که هر کدام را که مایلید و به هر میزان خرید کنید. آن گوشه پیاز به قیمت کیلویی 18000 تومان، سیب زمینی 15000 تومان، گوجه فرنگی 16000 تومان و فلفل دلمه کیلویی 32 هزار تومان در معرض دید خریداران قرار گرفته است. در بخش پروتئین، تخم مرغ شانه ای 90000 تومان، گوشت قرمز از کیلویی 310000 توان تا نزدیک به 500000 تومان، گوشت مرغ کیلویی 70000 تومان، ماهی قزل آلا که بیشتر مردم از این گونه ماهی استفاده می کنند، کیلویی 130000 تومان، شیر شیشه ای یک لیتری 25000 تومان، پنیر ایرانی از 200000 تومان تا 300000 و ماست 2200 گرمی با توجه به میزان چربی از کیلویی 57000 تومان تا 85000 تومان به فروش می رسند. قیمت عدس 900 گرمی 75000 تومان، لوبیا چیتی 900 گرمی 90000 تومان ، لوبیا قرمز 900 گرمی 73000 تومان و نخود 900 گرمی  77000 تومان است. روغن مایع 1620 گرمی 115000 تومان، شکر کیلویی 23000 تومان، قند  کیلویی 40000، چای خارجی 450 گرمی 165000 تومان، ماکارونی 500 گرمی 20000 تومان، رب گوجه فرنگی 800 گرمی 45000 تومان و نمک کیلویی 12000 تومان است. قیمت برنج ایرانی به طور متوسط کیلویی 100000 تومان و برنج پاکستانی یا هندی به طور متوسط کیلویی 35000 و قیمت نان سنگگ و بربری، دانه ای بین 5000 تا 10000 تومان است. مایع لباسشویی 2400 گرمی 180000 تومان، خمیر دندان 150 گرمی 40000 تومان،دستمال توالت حلقه ای 10000 تومان و دستمال کاغذی بسته ای 30000 تومان است. گاهی برای به اصطلاح کمک به پس سورت ها، بعضی از اقلام در تره بارها با قیمت تنظیم بازار ارائه می شود. اما این کار با حداقل دو تحقیر همراه می شود: نخست آنکه این کالاها معمولا از کیفیت پایین تری برخوردارند، یعنی پس سورت هستند. به طور مثال گوشتی که با این عنوان و قیمتی کم تر ارائه می شود، نزدیک به 30 در صد آن را چربی تشکیل می دهد که اگر این چربی های خطرناک برای سلامتی انسان ها را از آن کم کنیم، قیمت تقریبا همان گوشت معمولی در تره بار می شود. یا برنج های تنظیم بازار همیشه برنج خارجی است. دوم اینکه خرید این کالاها در خانواده و پیرامونیان همواره به معنی فقیر و حقیر بودن است. من خودم یک بار که از این گوشت ها خریدم و به میزان چربی آن اعتراض کردم با نهیب فروشنده و بعضی مشتریان روبرو شدم که 150000 تومان می دهند انتظار دارند برای بره برایشان قربانی کنیم.

اما در این تره بارها یک سالی است که بخش تازه ای درست شده است با عنوان پس سورت. در این جا، به طور عمده میوه ها و سبزیجات له شده و آسیب دیده که در بخش اصلی تره بار خریداری ندارند، به محرومان ارائه می شوند با قیمتی تقریبا نصف قیمت اصلی. زنان و مردانی، بویژها پیرها و کهنسالان، را می توان دید که این کالاها را زیرورو می کنند شاید که چند میوه سالم و سبزیجات آسیب ندیده را بیابند و خریداری کنند. قبلا این میوه ها و سبزیجات را کنار تره بار رایگان می گذاشتند اما اکنون برایش مکان مشخص و قیمت تعیین کرده اند. برای کسی چون من که در انقلاب شرکت داشتم و آرزوی بهبود زندگی توده های مردم را داشتم دیدن این صحنه ها براستی دردناک و خردکننده است. بخصوص که هر از چندی هم فروشنده نهیب می زند که میوه ها را به هم نزن و له نکن.

از پست سورت راه افتادم و رفتم به یکی از پاساژهای مشهور تهران به نام پالادیوم. البته از این پاساژها در تهران و شهرهای بزرگ ایران فراوان و تقریبا در مناطق مختلف شهرها پراکنده است. این پاساژ چندین طبقه دارد و واقعا بیش تر شبیه پاساژهای کشورهای اروپایی یا پاساژهای استانبول است. طبقه زیرین این پاساژ، ویژه میوه و تره بار و خشکبار و مواد پروتئینی و ... است. در بخش پروتئین آن شاه میگو گذاشته بودند کیلویی 1070000 تومان، ماهی سفید کیلویی 540000 تومان و ماهی قزل آلا از کیلویی 140000 تا 180000 تومان. گوشت قرمز از کیلویی 400000 تومان شروع می شد و در گوشت های فرآوری شده تا کیلویی 900000 تومان هم می رسید. در بخش میوه ها، سیب سفید و قرمز کیلویی 66000 تومان، پرتقال کیلویی 46000 تومان، کیوی کیلویی 76000 تومان و موز کیلویی 80000 تومان است. میوه های خارجی از سیب سبز و انگور تا بعضی میوه های ناشناخته هم هستند که قیمتی رویشان گذاشته نشده است.سینی های میوه پوست کنده و آماده استفاده و سینی های  سالاد از سبزیجات مختلف و آماده مصرف ارائه شده بودند.

این شکاف پس سورت و پالادیوم، تنها در میوه و خشکبار و سبزیجات و مواد پروتئینی برقرار نیست. در تمام زندگی مردم ایران جاری است. قیمت متوسط آپارتمان و خانه در تهران متری بین 60000000 تا 65000000 تومان است، یعنی قیمت یک آپارتمان 100 مترمربعی به طور متوسط در تهران 6000000000 تومان قیمت دارد، اما قسمت پالادیومش تا متری 300000000 تومان بالا می رود و قسمت پس سورت آن تا متری 30000000 تومان سقوط می کند. در دنیای اتوموبیل ها، پس سورت از پراید آغاز می شود با قیمتی در حدود 300000000 تومان تا اتوموبیل های پالادیومی که به طور عمده از حول و حوش 5000000000 تومان آغاز می شود اما تا 20000000000 تومان بالا می رود. موبایل هم از 5000000 تومان اغاز می شود و تا 100000000 تومان می رسد. هزینه باشگاه های ورزشی از ماهانه 500000 هزار تومان تا ماهانه 2000000 تومان(هر جلسه بین 290000 تومان تا 350000 تومان) متغییر است.

همانطور که ملاحظه می کنید این ها قیمت کالاهای بسیار اساسی و روزمره مردم است و در آن از لباس، آموزش، بهداشت و بیمارستان، مراکز تفریحی و مسافرتی، ویلاها، مکان های ورزشی و رستوران های و کافه های فوق شیک سخنی نرفته است. اما در همه موارد، در بر همان پاشنه پس سورت و پالادیوم می چرخد.

در چنین شرایطی است که در آخرین روز سال 1401، نشست سه جانبه شورای عالی کار (متشکل از 4 کارفرمای دولتی، سه کارفرمای خصوصی و سه کارگر)، حداقل مزد سال جاری را برای طبقات پس سورت اعلام کرد. مزد پایه  با 27 در صد افزایش به 5 میلیون و 308 هزار و 284 تومان رسید. این رقم با اضافات دیگر به 8 میلیون و 212 هزار تومان می رسد. در سایر سطوح درآمدی این افزایش 21 درصد خواهد بود. این در حالی است که در سال 1401 نرخ تورم در خوراکی هایی چون گوشت و روغن تا 250 درصد و خوراکی های دیگر بین 80 تا 90 درصد بوده است. تورم نقطه به نقطه در مورد خوراکی ها در بهمن ماه 1401 70.5 درصد بوده است. جالب اینکه دولت که باید از زحمتکشان در مقابل تجاوز روزمره طبقات صاحب قدرت و ثروت دفاع کند، از کارفرمایان بخش خصوصی به حال این سرمایه داران دلسوزتر است. در همین مذاکرات تعیین دستمزد امسال، پیشنهاد نرخ افزایش حداقل دستمزد کارفرمایان بخش خصوصی 27 درصد بوده، در حالی که پیشنهاد کارفرمایان دولتی بین 20 تا 24 در صد بوده است. این نکته هم مهم است که مطابق نظر کمیته دستمزد کانون عالی شوراهای اسلامی کار کشور، اگر هزینه های واقعی مسکن و اجاره خانه را محاسبه کنیم، سبد معیشت خانواده های کارگری 17 میلیون 600 هزار تومان باید تعیین شود. برای درآمد طبقات پالادیومی عملا هیچ مرزی وجود ندارد و میزان آن حتی به ذهن نگارنده هم نمی رسد.

اکنون سئوال این است که طبقات زحمتکش فکری و دستی که اکثریت مطلق مردم ایران را تشکیل می دهند و بارها سورت بندی شده اند و بخش اعظم آن ها زیر خط فقر بسر می برند باید با این قیمت ها، در این شرایط چه کنند؟ بویژه که همه کسانی که در ایران زندگی می کنند و هنوز وجدانی دارند می دانند که نه تنها میلیون ها تن از مردم بیکارند وهمین حداقل را دریافت نمی کنند، بلکه بسیاری از زحمتکشان، به علت تهدید کشنده بیکاری به حقوق هایی بسیار کم تر از این حداقل حقوق ها، مجبورند که تن بدهند. از طرف دیگر حاکمیت، چهل سال پس از انقلاب هنوز اجازه تشکیل آزادانه سندیکاها و اتحادیه های کارگری را که در قانون اساسی ایران و اعلامیه جهانی حقوق بشر به رسمیت شناخته شده اند، نمی دهد. برای هر کسی روشن است که سرمایه داران می توانند به سادگی آب خوردن کارگران را، نه در اینجا بلکه در تمام کشورهای سرمایه داری، اخراج کنند ، و تنها ابزار کارگران برای دفاع در برابر زورگویی صاحبان ثروت، سندیکاها و اتحادیه های کارگری هستند. اما حاکمیت ایران حتی اجازه اجرای همین حق را هم – که نه تنها در بسیاری از کشورهای سرمایه داری بزرگ بلکه حتی در کشورهایی چون ترکیه و پاکستان به رسمیت شناخته شده است- نمی دهد انگار نه انگار که در قانون اساسی این کشور در ماده 26، بر آزادی فعالیت های صنفی تاکید شده است. فاجعه بارتر آنکه کارفرمایان قدرتمند، از اتحادیه های صنفی خود برخوردارند.

همه مردمی که در این سرزمین زیسته اند و بالای شصت سال زندگی کرده اند، به خوبی به یاد می آورند که تا پایان جنگ (1367) هم، با همه مشکلات چنین سورت بندی شرم آوری بر کشور ما حاکم نبود. با اجرای سیاست های نولیبرالی، که در ایران نام های مختلفی به خود گرفته است از تعدیل ساختاری تا آزاد سازی قیمت ها، از هدفمند کردن یارانه ها تا مولد سازی، از خود استقلالی بیمارستان ها و مراکز تحصیلی تا خصوصی سازی، از بومی سازی دستمزدها تا خارج کردن کارگاه های زیر ده نفر کارگر از شمول قانون کار، از آزاد سازی ارز تا ایجاد مناطق آزاد و... بود که این چرخه شوم آغاز شد و روز به روز شدت گرفت. این پروژه نظام سرمایه داری جهانی در همه جهان یک جواب بیش تر نداشته است: سورت بندی توده های زحمتکش و زندگی اشرافی، مصرف گرایانه و بی بند بار حداکثر یک پنجم تمام این جوامع. با این وجود تمام دولت های پس از جنگ، با شدت بیش تر یا کم تر اما بی وقفه  و پی گیر این برنامه را اجرا کرده اند.

با کمال تاسف این چرخه را در میهن ما پایانی نیست. نه تنها امپریالیست ها و سرمایه داران و غارتگران، بلکه حاکمان و دولتمردان، که اصولا باید مجریان قانون اساسی باشند، با نقض صریح اصل 44 قانون اساسی- که بخش های دولتی و تعاونی را بخش های اصلی اقتصاد ایران و بخش خصوصی را مکمل آن اعلام کرده است- بر تضیف بخش دولتی، تقویت بخش خصوصی و کالایی سازی تقریبا تمام عرصه های زندگی تاکید می ورزند و اصلا یادشان نمی آید که در این اصل قانون اساسی بخش تعاونی هم وجود دارد و بهداشت، آموزش، ورزش و مسکن حق همگان و در بسیاری از موارد رایگان است.

در آستانه اول ماه مه، روز جهانی کارگر، میلیون ها کارگر از محیط های انسان ساز واحدهای صنعتی رانده و به دست فروشی در خیابان ها و متروها با فرهنگ چانه زنی رانده شده اند. کارگران و زحمتکشان ایران، آنانی که کاری دارند، سخت در مضیقه و بهتر است گفته شود در استیصال بسر می برند و آن هایی که کار ندارند یا کارهایی دارند که حقوق شان پایین تر از حداقل دستمزدهاست، در معرض اعتیاد، گریز از خانواده و مرگ های سفیدند. بخش زیادی از زنان و دختران زحمتکش به کارهای سیاهی چون دست فروشی در خیابان ها و متروها، پرستاری از بیماران و کهنسالان و کارهای خانگی در خانه های طبقات مرفه مشغولند. فرزندان زحمتکشان، این آبرومندترین مردم ایران، بی امید و بی آینده شده اند و قادر نیستند کاری پیدا یا خانه ای اجاره کنند. بخش زیادی از کودکان آن ها در خیابان ها سرگردانند و بنا بر گزارش کمیته پژوهش های مجلس تنها در سال 1401، یک میلیون نفر از آن ها ترک تحصیل کرده اند. طبقه کارگر و زحمتکشان فاقد تشکیلات و اتحادیه های صنفی هستند و بنابراین با دست خالی در برابر تجاوز بیرحمانه سرمایه مالی و تجاری قرار گرفته اند. باری در میهن ما تئورهای مارکس در باره استثمار زحمتکشان و کارگران، زنان و کودکان در نظام های سرمایه داری هنور صحت دارد.

ادامه سیاست های خانمانسوز نولیبرالی، با حاکم کردن سرمایه داری انگل مالی و تجاری و صنعتی زدایی، نه تنها کشور را در برابر تجاوز کشورهای امپریالیستی، بی دفاع می کند، بلکه کانون های بحران و انفجارهای اجتماعی را سوزان و شعله ور نگاه می دارد. وظیفه همه میهن دوستان، زحمتکشان، بهبودخواهان اجتماعی و وجدان های بیدار است که از اجرای سیاست های نولیبرالی در اقتصاد ایران جلوگیری کنند.  

انتشارنخست در دوماهنامه دانش و امید

 

از این قلم :

 

Share

Comments System WIDGET PACK

ادامه:

آرشیوماهانه

نقل مطالب نوید نو با ذکرمنبع آزاد است

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست