ارژنگ ماه نامه ادبی ، هنری و اجتماعی نویدنو شماره 4
، اسفند
98منتشر شد
با آثاری از:
ابتهاج(ه.ا.سایه)،یلدا
ابتهاج،
اخوان ثالث،
خسرو باقرپور،خسرو
باقری،
آرمان پریان،
حسن جعفریتبار،
ناظم حکمت،
محمد خلیلی،
محمود درویش،
امیر دهقان،
هاتفرحمانی،
احمد سپیداری،
احسان طبری،
هوشنگ عباسی،
الیاس علوی،
محمود فلکی،
محمود کاشانی،
شفیعی کدکنی،
مهران ماهور،
بهروز مطلبزاده،
نسرین میر،
س.منتظری،
جمال میرصادقی،
اصغر نصرتی،
کیوان هاشمی،
و دیگران...
زمین بهشت میشود به دست وُ همّتِ شما
زمانه هم به نفعِ ما دوباره رام میشود
(محتشم فتحیآذر)
یِکُمْ
-
بَهاریّۀ اَرْژَنْگْ
در آخرین روزهای تعادلِ خَریفی(پاییزی)، فصل اگرچه هنوز زمستان است و
هوا همچنان سرد، اما تعادلِ ربیعی(بهاری) به حکم قانونِ طبیعت، کار
خود را می کند: "یکی دو روز دیگر از پگاه/ چو چشم باز میکنی/ زمانه
زیر و رو/ زمینه پُر نگار میشود...". بهارِ دلافروز با "نسیمِ
هرزهپو"، همچون نکوروی جامی که تابِ مستوری ندارد، به رغم "آنهمه
ناز و تنعّم که خزان می فرمود"، عاقبت سرمست و خرامان از راه می
رسد و قدومِ مبارکش را بر دلها و چشمان منتظر میگذارد: "زمین شکاف
میخورد... و از گلی/خزانِ باغِ ما بهار میشود". دوباره آوازِ
چلچلهها، پروازِ پرستوها و نغمۀ هَزارانِ در قفس، دوباره "کوچِ
بنفشههای مهاجر" و "مرغکی با ترنّمی بیدار/ بر سر درختِ چنار"
که نمیدانی نغمهاش حاکی از "آخرین شِکوه از زمستان است/ یا نخستین
ترانههای بهار...". این چهرۀ زمینی است که بر آن روندهایم و
طبیعتِ زایندهای که هر جلوهاش، زیباست و درسآموز.
در بطنِ جامعه نیز در آخرین روزهای اسفند امسال، به رغم تشدید بی سابقۀ
فقر و شکاف طبقاتی و نگاههای پرحسرت پدران زحمتکش با جیبهایی پُر از
خالی به ویترین پر زرق و برق مغازهها...، جنبوجوش مردم در هر شرایطی،
چهرۀ شهرها و روستاهای میهن را پابهپای تحول در طبیعت دگرگون میکند.
دوباره همهمه و شادی کودکان، خانهتکانیها، انبوهی جمعیت و آیند و
روندها در کوچه و بازار، تلاش برای انجام کارهای نیمه تمام...، و باز
هم تدارکِ سفرۀ هفتسین، سنت زیبای چارشنبهسوری و قاشقزنی، و دوباره
"تابِ نرمِ رقصِ ماهی در بلورِ آب" و شمارش معکوس برای لحظۀ
تحویل سال که در قدیم می گفتند حرکت ماهی سرخ کوچولوی درون تنگِ آب نیز
در همان لحظه متوقف می شود... و برخی هم کودکانه آنرا باور میکردیم و
به هم نشان میدادیم!
آری، در آستانۀ سال نو، دلخوشیم به آمدن بهار تا شاید به مددِ تحوّلِ
طبیعت، قلب و اندیشهمان هم متحوّل شود و می دانیم که این تحوّل و
دگرگونی و نوشدن، بدون تحوّل در منشها و روشها و نگرشها به هدفِ
پیریزی تغییراتِ بنیادین در وضعیت زندگی عامۀ مردم ایران، چیزی بیش از
شعارهای توخالی و انتزاعی نخواهد بود.
پس دل می سپاریم به نجوای پرستوهای بهاری که نویدمان میدهند که با همه
غمها و شادیها و ناکامیها، دست در دست یکدیگر نغمهای تازه سرکنیم
برای پروازی بلندتر، برای آنکه " دادِ عُمرِ رفته بستانیم"...
دُیُّمْ
- وَقایِعِ اِتّفاقیّه
سال پرحادثۀ 1398 را با همه مصائبش که با فاجعۀ سیلِ نوروزی در 28
استان کشور آغاز شد و با خون جوانان میهن در اعتراضات عمومی آبان 98
گلگون گشت، می توان و باید آیینۀ تمامنمایی از ناکارآمدی حاکمیتی قرون
وسطایی دانست که در چهل و یکساله گذشته در کنار فساد و غارت گستردۀ
منابع متعلق به نسلهای کنونی و آینده، کوچکترین اهمیتی برای زندگی و
معیشت مردم و سرنوشت میهن قائل نبوده و نیست. البته جفای بزرگی خواهد
بود اگر از کارآمدیهای برجستۀ حاکمان در برخی زمینهها چیزی نگوییم:
از بازداشت فلّهای تظاهرکنندگان 11 اریبهشت، روز جهانی کارگر در مقابل
مجلس با احکام سنگین قضایی، محاکمه ناعادلانه فعالین محیط زیستی با
اتهام جاسوسی، پیگرد گستردۀ روزنامهنگاران و دانشجویان و کارگران و
فرهنگیان، فشار فزاینده بر مطبوعات و ناشرین مستقل و تعطیلی پیدرپی
کتابفروشیها، تشدید ممیّزی آثار ادبی و هنری، سانسور مطلقالعنان
حاکم بر صدا و سیمای میلی، قتلعام خونین و سرکوب و بازداشت وسیع
فرودستان معترض جامعه به افزایش سه برابری نرخ بنزین، ساقط کردن (و نه
ساقط شدن) هواپیمای مسافری پرواز 752 خطوط هوایی اوکراین با 167 مسافر
(عمدتا شامل نخبگان جانباختۀ ایرانی) و 9 خدمه پروازی در جریان
"انتقامِ سختِ" هماهنگ شده با شیطان بزرگ که خود به یک "رسواییِ بزرگ"
مبدل شد، خسارات جانی و مالی سیل بی سابقه در استان محروم سیستان و
بلوچستان و بارش برف سنگین اخیر در استان زرخیز گیلان، آثار تحریمها و
تورم و بیکاری کمرشکن، و بالاخره نمایش تکراری انتخابات دوم اسفند برای
یکدست کردن مجلس فرمایشی، منفعل و تحتِ امر کانونهای فساد و ثروت و
قدرت که شاهدیم همه این جلوه های ستم و استبدادچگونه موجبِ ریزشِ
تدریجی نیروهای درون و پیرامون حاکمیت، همزمان با ژرفش جنبش
تحولخواهی و اعتراضات مدنی و مبارزات صنفی-سیاسی اقشار و طبقات مختلف
مردم برای تغییر وضعیت موجود شده اند. مزید بر همۀ اینها، باید به
پنهانکاریهای مکرر و دروغگویی مشمئزکنندۀ مقامات و مسئولین حکومتی
از صدر تا ذیل در جریان همه رخدادهای یادشده اشاره مجددی کنیم و
تازهترین دستهگل هم از
جناب روحانی در نشستِ رسانهای
با حضور خبرنگاران داخلی و خارجی بود که در مقابل پرسشی درباره آمار
کشته شدگان آبانِ خونین، به شیوۀ استاد راهنمای خود -گوبلز-، ادعا کرد
"آمارِ کشته شدگان در اختیارِ پزشکی قانونی است و هر وقت صلاح بدانند
میتوانند آنها را منتشر کنند!" ولی روز بعدش
رییس سازمان پزشکی قانونی
در رسانهها اعلام نمود:
"جناب روحانی! ما آمار کشتهها را در اختیار شورای امنیت ملی و خودتان
گذاشتهایم و پزشکی قانونی هیچ وظیفهای برای اعلام عمومی آن ندارد"...
و تو خود حدیثِ مفصّل بخوان از این مُجمَل!...
آری، با توجه به مجموعه چنین شرایطی است که با یک حساب دو دوتا چهارتای
سرانگشتی هم، میتوان گفت که در جامعه امروز ایران و همپای طبیعت،
"تحوّل" امری است ناگزیر، و "زمانِ زاینده/ زمانِ دگرساز/ زمانِ
طوفانزا" کار خود را خواهد کرد.
سِیُّمْ
- دربارۀ اَرْژَنْگْ
ارژنگ
چنانکه در شناسنامهاش در صفحه نخست اشاره شده، نشریهای ادبی، هنری و
اجتماعی است و این یعنی اینکه "سیاسی" نیست. یعنی نه به حزب و سازمان
سیاسی معینی وابسته است و نه می خواهد در پوشش فعالیت فرهنگی کار سیاسی
انجام دهد. محتوا و مضمون مطالبی که تا کنون انتشار یافته از یک سو، و
استقبال شایان توجه مخاطبان از سویی دیگر، و به ویژه تشویق و نظرلطف
برخی بزرگان و صاحبنظران (که از ذکر نام آنان به دلایلی معذوریم)، ما
را از هرگونه توضیحی بینیاز می سازد. "ایزدِ زمان" قضاوت
عادلانه خود را در باره هر چیز و هر کس خواهد کرد. به تعبیر زنده یاد
دکتر احسان طبری "پَرویزنِ روزگار در کار است" و "اگر شما با
جنجال، زبالۀ خود را بر دوشِ زمانه بار کنید، او صبور است و اگر لازم
باشد میگذارد تا دورِ شما به پایان آید، سپس آن را از دوشِ خود خواهد
افکند."
تحریریۀ ارژنگ،
به رغم اینکه اعضایش مختارند که در زندگی اجتماعی و سیاسی خود به این
یا آن سازمان و حزب و یا دین و مذهب گرایش یا تعلق خاطر داشته باشند،
اما هرگز ارژنگ
را به تریبون تبلیغ سیاسی برای هیچ حزب و سازمان معینی مبدّل نخواهند
کرد. این تاکید برای آگاهی معدود دوستان مشفقی است که از سر صدق و
آیندهنگری یا نگرانی، نکاتی را به ما گوشزد کرده بودند با این مضامین
که "محتوای ماهنامه کمی سیاسی است..." "اکثر مطالب متعلق به افراد شاخص
سیاسی است..." و یا اینکه "سرمقالۀ نشریه ای که رویکرد فرهنگی دارد
نباید سیاسی باشد".
ما
از شماره نخست تا کنون، نه با ادعا، که با انتشار مطالب نظری و علمی
درخوری در باب هنر و نقد هنری و نسبت کار هنری و ادبی با سیاست و
تاریخ، تا حدودی پیشاپیش به این پرسشها و دغدغهها پاسخ دادهایم.
یعنی بر این باوریم که بین هنر و ادبیات با سیاست و تاریخ و جامعه نمی
توان دیوار کشید و در پشتِ "هنرِ ناب" سنگر گرفت.
از طرفی در جامعهای که ورزش و محیطزیست و آببازی نوجوانان در پارک و
دوچرخه سواری زنان و کمک به زلزلهزدگان و یاریرسانی به کودکان کار و
حتی پوشکِ بچه به سوژه یا جرمِ سیاسی بدل می شود، به قول آموزگار کبیر
زحتمکشان: "اگر تو [هم] نخواهی واردِ سیاست شوی، سیاست به آرامی در
زندگی تو وارد خواهد شد."
بدینسان، وقتی فجایعی اعم از طبیعی یا انسانی مدام در حال آوارشدن بر
سر جامعه است، ارژنگ نمی تواند لااقل در سرمقالهاش، آنها را مسکوت
بگذارد و از کنارش بگذرد با این توجیه که "نشریه ای سیاسی نیست". سرسخن
ارژنگ شماره 3 در شرایطی که باران فاجعه و مرگ هم میهنان از هرسو بر سر
کل جامعه ایران باریدن گرفته بود، ترجیح داد که در چند پاراگراف
استفهامی، به دغدغههای جاری در کف جامعه اشاره کند تا آنکه این ننگ
را برای ارژنگ بخرد که بعدها بگویند: "آفرین بر ارژنگ که در چنان
زمانهای ملتهب، به شایستگی ثابت کرد که نشریه ای سیاسی نیست". این هم
نوعی عقبعقب رفتن از ترسِ افراط، و افتادن از سوی دیگر بام به چاهِ
تفریط است و نمیخواهیم به اتهام مراعات نکردن "میانگینِ طلایی" وارد
چالش با "الهۀ نِهمِهزیس" و مجازات سنگین او شویم.
ه
چارُمْ
-
یادْمانْها
با گذشت و تورّقِ ایام، به کهکشانی از نام بزرگان علم و هنر و ادب
ایران و جهان بر میخوریم که هریک در عرصه یا عرصههایی گونهگون،
تاثیر شگرفی بر رشد و تعالی علمی و فرهنگی جامعه ایران داشته اند و به
دلیل محدودیتها، ناچاریم به یادآوری آن روزان بسنده کنیم:
از ماه سپری شدۀ بهمن:
4بهمن (زادروز
کریمپور شیرازی)،
10بهمن (زادروز
حمید مصدق)،
14بهمن (شهادت
دکتر تقی ارانی)،
15بهمن (زادروز
علی نصیریان)،
18بهمن (زادروز
احمد عاشورپور)،
19بهمن (زادروز
احسان طبری
و
مجتبی مینوی،
و درگذشت
ابراهیم یونسی
و
سیاوش کسرایی)،
24بهمن (درگذشت
فروغ فرخزاد)،
28بهمن (خودکشی
صادق هدایت)،
29بهمن (درگذشت
نادر نادرپور
و شهادت دو کوهمردِ جاودان
خسرو گلسرخی
و
کرامت دانشیان
که در شماره پیش به آن پرداختیم)، و...
و در ماهِ جاری:
3 اسفند (زادروز
بانو دلکش-عصمت
بابلی)، 5 اسفند (زادروز
خواجه نصیرالدین طوسی
و
سیاوش کسرایی
و
علیاکبر دهخدا)،
6 اسفند (زادروز استاد
امیرهوشنگ ابتهاج-
ه.ا.سایه)،
7 اسفند(درگذشت
علیاکبر دهخدا)
8 اسفند (زادروز دکتر
امیرحسین آریانپور
و درگذشت
غلامحسین بنان)،
10 اسفند (زادروز
نصرت رحمانی
و
اخوان ثالث)،
12 اسفند (زادروز
بیژن ترقی)،
14 اسفند (درگذشت
دکتر محمد مصدق)،
18 اسفند (درگذشت
سیمین دانشور
و
دکتر ایرج افشار)،
24 اسفند (درگذشت
کریمپور شیرازی)،
25 اسفند (زادروز
پروین اعتصامی
و
هوشنگ گلشیری
و
بانو پریسا-
فاطمه واعظی)،
( 29 اسفند (زادروز
اسماعیل نوابصفا)،
و... دیگر روزهایی که اگر از قلم افتاد، اما همگی در قلوبِ مردم آگاه و
تاریخ پرافتخارِ میهن عزیزمان ثبت و جاودانهاند. (با کلیک یا لمس نام
موردنظر، تا حدودی با زندگی وآثار این ناموران در
ویکی پدیا
آشنا می شویم)
نوروزتان خجسته، هر روزتان نوروز و رزمتان پیروز باد!
تحریریه
ارژنگ
اسفند
1398
برای دریافت نشریه روی آدرس زیر
کلیک کنید
http://bit.ly/3awUpd1
|