اما، برای قدرت های بزرگ
امپریالیستی، به ناگزیر یک چیز روشن است: در راستای حداکثر بهره
کشی از بلاروس، دولت لوکاشنکو باید برود. به همین خاطر امریکا،
ناتو و اتحادیه اروپا مدت طولانی روی یک "انقلاب رنگی"، طبق نمونه
های صربی، اکرایینی، گرجستانی، آسیای مرکزی، امریکای لاتینی یا
بهار عربی کار می کرده اند. آن ها بی شرمانه از نیروهای ارتجاعی و
فاشیستی استفاده می کنند و در پایان چیزی جز کودتا نیست ، که با
بوق و کرنا در باره دموکراسی، آزادی و حقوق بشرروی آن سرپوش
گذاشته می شود.
این
تجمع ها تلاش آشکاری برای براندازی از سوی نیروهایی است که نمی
خواهند به خواست مردم احترام بگذارند و از سوی امریکا/اتحادیه
اروپا/ ناتو هدایت می شوند. همان طور که پیش از این در سال 2014
در اکرایین با اورو میدان روی داد، که به کودتای فاشیستی در قلب
اروپا منجر شد، اقدام ها برای بی ثبات سازی یک کشور با حمایت
اعتراض ها از خارج کشور عملی می شود.
در تاریخ پسا شوروی؛ با همگرایی کشورهای بالتیک و لهستان به ناتو و
استقرار رژیم طرف دار غرب در اکرایین از سال 2014؛ اتحاد غربی بیش
از همیشه به روسیه نزدیک تر شده است. اگر در دوران جنگ سرد؛ نزدیک
ترین قدرت ناتو در 1600 کیلومتری سن پترزبورگ بود؛ این فاصله امروز
به 160 کیلومتری رسیده است .
من
اینجا ایستاده ام نه به خاطر آن که می خواهم در قدرت باقی بمانم.
من یک ربع قرن، جوانی، بهترین سال های عمرم را برای خدمت به شما و
میهن صرف کرده ام. مشکلی نیست! رئیس جمهور ها می آیند و می روند.
پلیس ضد شورش خواهد رفت، ما ارتش را منحل خواهیم کرد و دوباره در
میدان می نشینیم. در اینجا منتظر چه چیز و چه کسی خواهیم بود؟
اگر چه شکست لوکاشنکو پیش بینی نشده بود، اما حدس و
گمان های یک ستیزه ی نزدیک با اپوزیسیون وجود داشت، که جمعیت زیادی
را در زمان کارزار انتخاباتی جلب کرده بود. این انتخابات شبیه
انتخابات های گذشته که لوکاشنکو در آن ها هرگزیک رقیب جدی و محبوبی
نداشت نبود. او .کی. بهادر کمار قبل از انتخابات در یک مقاله ای در
نیوز کلیک نوشت ،" لوکاشنکو به وضوح منفور است ... چرخه انتخاباتی
به نظر می رسد این بار واقعا رقابتی باشد. "
همکاری
نیروهای سیاسی و اجتماعی کشور و حضور طبقهها و قشرهای مختلف مردم
در تظاهراتها و راهپیماییهای
۳۰
تیرماه
۱۳۳۱،
نخستین نشانههای نطفه بستن "اتحاد" نیروهای ملی، مترقی، و
میهندوست را در بر داشت. اما با کودتای خونین آمریکایی- انگلیسی
مرداد ماه
۱۳۳۲،
شوربختانه کشورمان در مسیری کاملاٌ برعکس قرار گرفت.
ما در آستانه دریافت از توان نهفته در وجود تک تکمان، و دورنمایی
از آنچه ممکن است در یک جامعۀ سوسیالیستی آینده شدنی باشد قرار
گرفتهایم.
و ما سوسیالیستها، چه فردی و چه گروهی، شاید بتوانیم خود را
آگاهانه در جایگاهی بیابیم که از آنجا طرح آینده را به تصویر
درآوریم و بخشی از دگرگونیهایی شویم که مایل به دیدنشان هستیم.
این ابتکار از دل ضرورت ساختن یک بیان سیاسی متولد شد
که پاسخ هایی را برای مطالبات متنوع، شکایت ها و مبارزاتی
عرضه می کند که طبقه
کارگر ونزوئلا، بخش های روستایی، کمونارها، دانشجو ها و تمام دیگر بخش
های مردمی مطرح می کنند . این مطالبات، هزینه بالای
زندگی، دستمزد های پایین، دستکاری بدون کنترل قیمت ها، فساد،
فروپاشی نهادی، نقض سامانه مند حقوق بنیادی مردم، جنایی کردن وآزار
مبارزه ها، تملک دوباره صاحبخانه، و تصویب سیاست های قهقرایی
دولت ملی را شامل می شود
دست آوردهای حماسی چین مدرن، شکست دادن گسترده فقر آن، و غرور و
رضایت مردم آن ( با سنجش علمی از سوی نظر سنجی های امریکایی مانند
پو
Pew)
به طور کامل در غرب ناشناخته هستند یا بد فهمیده می شوند. این به
تنهایی تفسیری از وضعیت بد روزنامه نگاری غربی و رها کردن گزارش
گری صادقانه است.
در جریان جنگ جهانی دوم جمهوری بلاروس شاهد ویرانگر ترین تهاجم
المان نازی بود و طبق برآوردها 209 شهر از 290 شهر آن نابود شد، 85
درصد از صنعت جمهوری و بیش از یک میلیون ساختمان به دست نازی ها
نابود شد. برنامه عمومی آلمان برای نسل کشی خواهان مرگ، اخراج یا
بردگی اکثر یا همه بلاروسی ها با هدف فراهم آوردن فضای تنفس در شرق
برای المان ها بود. کشته های بلاروسی در طی جنگ بیش از یک میلیون
نفر برآورد می شود. جمعیت بلاروس تا 1971 به سطح پیش از جنگ باز
نگشت .
آشکار
است که ما همه به ستیزه نیاز نداریم ، ما به جنگ احتیاج نداریم .
مینسک همیشه آرام بوده است. بیایید به خود ویرانگری پایان دهیم –
ما نباید به دستان خود چیزهایی را که طی سال های استقلال کشورمان
ساخته ایم نابود کنیم .
مقامات لیتونی، لاتویا و لهستان طرحی را برای حل بحران در بلا روس
آماده کرده اند، و به ویژه آماده اند تا بین دولت و اپوزیسیون
میانجیگری کنند. به گزارش رویترز این امر از سوی جیتاناسنائسودا
رئیس جمهور لیتونی اعلام شده است. او هم زمان، یاد آور شد که اگر
لوکاشنکو از ارائه همکاری خود داری کند، تحریم هایی علیه او تحمیل
خواهد شد. " اگر ابتکار ما با واکنش منفی مواجه شود، البته ، در آن
زمان، تنها ابزار های دیگر باقی می ماند- تحریم ها، خواه در سطح
اروپایی یا در سطح ملی."
دبیرخانه بخش در کانال تلگرامی اعلام کرد" شورش ها در کشور خصلت
توده ای خود را از دست داده اند، اما سطح تهاجم نسبت به افسران
مجری قانون بالا مانده است. در کل، در نتیجه اقدام های غیر قانونی
شهروندان در 9 تا 13 اوت ، 103 افسر مجری قانون زخمی شده اند، که
28 نفر آن ها بستری هستند.
امروز یکی از بزرگترین راه پیمایی ها در مینسک در
کارخانه تولید تراکتورروی داد، که قطعا تاریخی خواهد شد. هزاران
کارگر کارهایشان را رها کردند تا به مدیرکارخانه بگویند که از
وضعیت جاری ناراحتند و اگر درخواست های آن ها برآورده نشود به کار
ادامه نخواهند داد.
بدیهی است برای اینکه این اعتصابها بتوانند در گسترش خود، تا تحقق
خواستها تداوم یابند باید کارگران اعتصابی بتوانند خود بیش و پیش
از هرچیز متشکل و متحد شده و امر خطیر تشکلیابی مستقل و متکی به
اراده و توان کارگران را در همین شرایط حساس دنبال کنند و به منصّه
ظهور برسانند.
نصرت الله نوحیان (نوح) که از کارگری آغاز کرد و در مکتب حزب توده
ایران به سخنوری بزرگ و مبارزی خستگی ناپذیر بالید، صبح امروز سه
شنبه 21 مرداد 1399 مصادف با 11 اوت 2020 در خاموشی غربت، در
بیمارستانی در سن خوزه آمریکا چشم از جهان فرو بست.
نویدنو هم دردی خود را با خانواده،دوستان و رفقای استاد نصرت
الله
نوح
صرفنظر از اینکه عامل یا عوامل مستقیم و فنّی که به انفجار منتهی
شد، چه و که بود، کل نظام سیاسی لبنان- نه فقط هیئتوزیرانی که از
سال
۲۰۱۴
تا کنون تشکیل شدند، بلکه همهٔ دولتهایی که از سال
۱۹۹۲
تا کنون تشکیل شدهاند- مسئول این جنایت فجیعاند. آن چیزی که راه
را برای وقوع چنین جنایتی هموار کرد، مجموعهٔ نظام سیاسی لبنان است
که دولت را آلت دست روابط و پارتیبازی سیاسی در خدمت این گروه و
آن جناح و وسیلهٔ امتیاز دادن به این فرقه و آن فرقه کرد.
آنهایی که واژهٔ لنینیسم را به کار میبرند، آن را به معنای عمل
انقلابی مبتنی بر درک و شناخت نظری قوی در بطن شرایط معیّن موجود
به کار میبرند، امّا هستند کسانی که برای آنها مارکسیسم چیزی
صرفاً نظری است. ولی هم مارکس و هم انگلس همیشه بر پیوستگی تئوری و
عمل تأکید داشتند. تغییر دادن دنیا همزمان با توضیح و تفسیر آن،
دو هدف جداییناپذیر از یکدیگرند.
در
روزگاری که رسانه های مجازی غوغا سالاری می کنند، وهرکسی با نامی
مستعار وغیر مستعار می تواند هرچه دل تنگش می خواهد بگوید، امکان
تشخیص سره از ناسره فقط از طریق متن نوشته ممکن است. مشکل اینجاست
که دشمنان قسم خورده با مخلوط کردن خود با دوستان متعصب و لجوج
وخودخواه هرج ومرجی به وجود می آورند که این جدا سازی رامشکل می
کند. این وظیفه گردانندگان سایت ها وصفحات مجازی است که تیز بینی
وهشیاری به خرج دهند.
هنگامی که میلیون ها جوان، به معنای دقیق کلمه دنبال گزینه ای
بایسته در تقابل با سرمایه داری هستند،
در حالی که بخش اعظم مردم سوسیالیسم را به مثابه پاسخی به فقر،
نابرابری و جنگ تلقی می کنند، اگر آنهایی که اعتماد این خیل عظیم
را کسب کرده اند، توانایی جان
بخشیدن به این رویای حقیقی را نداشته باشند مصیبت بار است.