برای آزادی ، دموکراسی ،صلح، استقلال و عدالت اجتماعی                         آزادی زندانیان سیاسی 
نویدنو -  کتاب - رحمان هاتفی  درباره ما -  بایگانی

2020-08-09

نویدنو19/05/1399           Print Friendly, PDF & Email      چاپ مطلب

 

  • هنگامی که میلیون ها جوان، به معنای دقیق کلمه دنبال گزینه ای بایسته در تقابل با سرمایه داری هستند، در حالی که بخش اعظم مردم سوسیالیسم را به مثابه پاسخی به فقر، نابرابری و جنگ تلقی می کنند، اگر آنهایی که اعتماد این خیل عظیم را کسب کرده اند، توانایی جان بخشیدن به این رویای حقیقی را نداشته باشند مصیبت بار است.

     

 

 

 

مارکسیسم بدون سوسیالیسم، سوسیالیسم بدون مارکسیسم

زولتان زیگدی-   مترجم : مسعود یاوری

 

با توجه به آغاز بحران بی سابقه و چند سویه در آمریکا، انتظار می رود که متفکرانی ژرف اندیش پا به صحنه گذاشته و پاسخ هایی خلاقانه، متهورانه و بایستهٔ این بحران عرضه کنند. با وجود رشد اعتراضات بر علیه نژاد پرستی؛  یورش ویروس ویرانگر و کشنده کرونا، فاجعۀ نظام دو حزبی موجود و رویارویی با اولین موج بحران اقتصادی بی سابقه؛، امید آن می رود که راه حل هایی ریشه ای برای پاسخ به چالش های عمیق موجود ارائه گردد.

اگرچه، سرکوب جنبش های کارگری، هوادران صلح، تساوی نژادی، برابری زنان و عدالت اجتماعی در دهه 1950، آنچنان افت شدید تئوریکی را سبب شده است که اکنون ارزیابی (دیدگاه های) بسیاری از بانفوذ ترین اندیشه ورزان چپ در ایالات متحده، چیزی جز لاطائلاتی بیش نیست. تمامی این جنبش ها نیز به نحوی ار انحا تحت تاثیر نگرش های آنارشیستی و یا سوسیال دموکراتیک قرار دارند. در نتیجه،"مارکسیسمِ" (از محتوا تهی شده) و ضد کمونیست غربی تنها تا جایی سوسیالیسم را برسمیت می شناسد که ارتباط منطقی خود را با اصول پایه ای جهانبینی مارکسیسم لنینیسم،از دست داده باشد.

پرفسور ریچارد د. ولف شاید نام آور ترین "مارکسیست" در سراسر ایالات متحده باشد. وی در دوران کاری خویش نقش عظیمی در ترویج مارکس و شناخت مارکسیسم ایفا کرده است. هر زمان که رسانه ها نیاز مند گفتگو با کسی بوده اند که به روشنی و صراحت در مورد " مارکسیسم" سخن براند، او انتخاب اول بوده است. اما شوربختانه نام آوری و فصاحت کلام، ملاک معتبری برای شهامت کلامی و نگرشی روشن نیست.

پروفسور ولف به درستی شرائط کنونی را که ملغمه ای است ناجور از فجایع بیولوژیکی، اجتماعی و سیاسی درک و هضم می کند. شرائطی که می تواند فرصتی بی بدیل باشد که در طول حیات اجتماعی تنها یکبار فراهم می گردد. پروفسور ولف اخیرا طی مقاله ای*، تحلیلی فشرده اما جامع از تمام وقایعی که منجر به موقعیت فعلی شده است به دست داده و اهمیت طبقۀ کارگر به عنوان سوبژکت تاریخساز را در گذار از مرحله نازل تر به مرحله کامل تر تشریح کرده است.

پاسخ او به بحران کنونی بر سه نکته استوار است: " حال چه باید کرد؟ نکته ی نخست، لزوم شناخت نبرد طبقاتیِ در حال وقوع و تعهد به شرکت در آن است. بر این مبنا، می بایست تهیج و تحریک توده ها را برای ایجاد نیرویی سیاسی در حمایت از سیاست سوسیال دمکرات ها، احزاب و سیاست مداران سازمان داد. ما نیاز به اتئلافی از نوع "نیو دیل" (در زمان روزولت) داریم."

یک تجدید حیات نو همانند نیو دیل؟ در حالی که هر دیدگاه نوینی به سختی جای پای خود را در حزب دمکرات باز می کند. حزبی که نیاز مبرم به اعمال یک دگرگونی اساسی در درون خود دارد. حزبی که در انتخابات 2016، و انتخابات اولیۀ 2020، با قاطعیت تمام نشان داد که با هرگونه تفکر سوسیال دموکراتیکی که قصد تعرض به محدودۀ بنگاه های عظیم اقتصادی و حامیان آنها را داشته باشد، بطور قاطع مخالفت خواهد نمود. افزون بر آن باید متذکر شد که روزولت تحت لوای ائتلاف نو توانست در آخرین سنگر به جا مانده در حفظ سرمایه داری، توسعه طلبان شمال را با نژاد پرستان جنوب گرد هم آوَرَد. آنهم با نیرو گرفتن از جان تازه ای که به یاری اقتصاد پس از جنگ در کالبد سرمایه داری دمیده شده بود. در چنین شرائطی بود که  ابر شرکت ها، یا همان جناح ارتجاعی ائتلاف، توانستند با استفاده از سیاست تفتیش عقاید بر سر راه هر گونه سیاست ترقی خواهانه موانعی ایجاد نمایند. ولف به این روند آگاهی داشته و در نکتۀ دوم خود به آن اذعان می کند:

او به درستی اذعان می دارد: " نکتۀ دوم ، رویارو شدن ما با یک سد عظیم است. از سال 1945، سرمایه داران و حامیان آنها برای از میان بردن نیو دیل و تمام میراث چپ گرایانه آن، مبارزه ای سازمانیافته را برپا و نهاد های تحت امر آنرا ایجاد کردند. اتخاذ این مواضع، منابع مالی کلانی را در اختیار سرمایه داران قرار داد و آنها از نظر قدرت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی چنان نیرویی یافتند که توانستند بارها چپ و نیروی کار را سرکوب و قلع و قمع نمایند."

 سومین نکتۀ آنست که به اشکال سازمانیافته از ائتلاف "نیو دیل" یا سوسیال دموکراسی، باید عامل جدیدی نیز اضافه شود.  این عامل عبارت است از مطالبۀ تغییرات در بنگاه های تولید کنندۀ کالا و خدمات، و دگرگونی در نحوۀ سازمان دهی سلسله مراتبی در سرمایه داری ( که در آن صاحبان، اعضای هیئت مدیره و غیره ، در موقعیت کارفرما قرار گرفته اند). ما نیازمند گذار به سازمان هایی از بیخ و بن متفاوت، یعنی تعاونی های کارگری دموکراتیک هستیم.

پاسخ ولف، عبارت از بازسازی دوبارۀ ائتلاف نیو دیل که تنها به این دلیل که استاد آنرا می طلبد، باید به طور معجره آسایی ظهور کند، و پس از آن " مطالبۀ" تعاونی های کارگری که باید پیگیری شود ( بر علیه چه کسی؟ بی پاسخ می ماند)، و گذاری مهندسی شده به سوی ارض موعودی جدید ( اما چگونه؟ معلوم نیست).  بی تردید این به معنای روایتی جدید از تخیل گرایی فوریه، اوون، کابه است که مارکس در " مانیفست حزب کمونیست"  آنرا به طعنه چنین شرح می دهد:

"به همین جهت آنان هر اقدام سیاسی و بویژه هر اقدام انقلابی را طرد می کنند و برآنند که از طریق مسالمت آمیز به هدف خویش دست یابند و می کوشند به کمک آزمون هایی که در مقیاس کوچک انجام می گیرد و طبعا عقیم می ماند، به زور نمونه سازی، برای انجیل جدید اجتماعی راه بگشایند....آنها در پی بنیاد نسخۀ جیبی ارض موعود جدیدی بوده وبرای آن ناچارند که به احساسات و کیف پول بورژوازی نظر داشته باشند."

مارکس می دانست که آزمون های تعاونی در دوران او، به عنوان تاکتیکی بر ضد سرمایه داری، برای توانایی رقابت با بنگاه های غول پیکر، در نهایت نیاز به تامین مالی از سوی سرمایه داران دارند. حال سوال اینست که آیا برای پاسخ به نیاز تامین سرمایه برای رقابت با ابر انحصارات چند ملیتی در زمانۀ ما، تعاونی ها باید دست به دامان گولد من ساکس شوند؟

لنین بر این باور بود که تعاونی ها می توانند در خدمت مبارزات طبقه کارگر باشند اما توانایی فرا روییدن به نظام سوسیالیستی را ندارند. بر همین اساس حزب او در  سال1910 تصریح کرد:

  "پیشرفتی که با دسترسی به کمک انجمن های مصرف ( تعاونی های مصرف) می تواند صورت بگیرد، تا زمانی که ابزار تولید در دست یک طبقه باشد، تنها در حد اصلاحاتی اندک محدود می ماند. بدون سلب مالکیت از طبقه حاکم، فراروییدن به فرماسیون سوسیالیستی خواب و خیالی بیش نخواهد بود... انجمن های مصرف قابلیت مبارزۀ مستقیم با سرمایه را ندارد و تنها همراستا با دیگر نهاد های ایجاد شده توسط سایر طبقات عرض اندام می کنند. این انجمن ها  این توهم را دامن می زنند که گویی از طریق آنها می توان مشکلات اجتماعی را بدون نیاز به مبارزۀ طبقاتی و خلع ید از بورژوازی حل کرد."

نیاز به توضیح نیست که  لنین (مارکس و انگلس) تعاونی ها را چیزی بیش از چالشی پا به گریز برعلیه سرمایه داری نمی دیدند. آنها جنبش تعاونی را در بهترین حالت، یک همراه خوب در راه مبارزه برای سوسیالیسم، و در بدترین حالت، عاملی برای سردرگمی [فکری کارگران] ارزیابی می کردند. ولف، با فحوای عجیب کلامی ادعا می کند:" ما می توانیم گذار از سرمایه داری به شرکت تعاونی کارگران را به عنوان انقلاب به شمار آوریم. و با اتکا به این تعریف، اختلافات میان انقلاب و رفرمیسم حل خواهد شد." بنابراین در سایه بازی با کلمات، تعاونی ها نه رفرمیست که انقلابی می شوند. و مبارزه در راه سوسیالیسم (بدون کمترین اشاره ای از جانب ولف) از صحنۀ تاریخ حذف می گردد. ولف در خدمت "مارکسیسم" بدون سوسیالیسم قرار دارد. درست در زمانی که تمایل به سوسیالیسم روز افزون است، و نیازی بی سابقه به یافتن بدیلی برای سرمایه داری اذهان بسیاری را به خود مشغول کرده است.

 مارکسیست " پرآوازۀ دیگر"، دیوید هاوری است. او در واقع نویسندۀ چندین کتاب روشنگرانه و تفکر برانگیز در سنت مارکسیسم غربی (آکادمیک سنتی و غیر عملگرا) است. او هم مانند ولف، شارح توانایی است که طعم خوش آثار مارکس (به خصوص در مورد اقتصاد سیاسی) را به خوانندگان گرسنه می چشاند. اما بیگانگی او با جنبش های توده ای و فاصله گیری آگاهانه اش از مارکسیسم قرن بیستم (کمونیسم)، موجب می شود که پاسخ های او در مواجهه با مصیبت های قرن بیست و یکم، هم چون ولف، مفلوج و سترون باقی بماند.

هاروی در ویدئوی اخیرش ( نا آرامی جهانی، 19 دسامبر 2019) از سری وقایع نگاری ضد سرمایه داری، ادعای عجیبی را مطرح می کند: " سرمایه داری بزرگتر از آنست که بتوانیم شکستش را تحمل کنیم". ما با وقوف کامل بر اینکه سرمایه داری پدید آورنده نابرابری است، باید بکوشیم، آنرا مدیریت کرده و روند انباشت آنرا ساماندهی نمایم. او در استدلالی که به طرز غریبی یاد آور مطالب مالتوس است، می گوید: برخلاف دوران مارکس، " امروز در صورت فرو پاشی سرمایه داری، 70 و یا شاید 80 درصد از مردم دنیا، نمی توانند جان سالم بدر ببرند". خالی از لطف نیست اگر نظراتش را به تفصیل در اینجا نقل کنیم:

        " جهان تاب تحمل حمله ای پایا و با ثبات برعلیه انباشت سرمایه را ندارد. بنابراین باید هر تصور خیال پردازانه ای ازآن نوع سوسیالیسم و یا کمونیسم را که با آن بتوان نظام سرمایه داری را ویران و چیزی از نو بنا نمود از سر بدر کرد. اگر این تصورات در سال 1850، امکانی برای تحقق داشتند اما امروزه مطلقا تحقق پذیر نیستند. ما چاره ای جز حفظ حرکت گردش سرمایه نداریم، همین روند ها باید استمرار یابد، وگرنه همانطور که بار ها خاطر نشان کرده ام، اکثریت مردم گرفتار وضعیت  قحطی و گرسنگی خواهند شد. این به معنای آنست که سرمایه داری بزرگتر از آنست که بتوانیم شکستش را تحمل کنیم... ما باید برای دوره ای از آن حمایت کرده، در سازمان دهی دوبارۀ آن بکوشیم، و شاید که بتوانیم آن را با ریتمی بسیار آرام تغییر داده و در گذر زمان به پیکر بندی دیگری تبدیلش نمائیم. اما واژگونی انقلابی این نظام اقتصادی سرمایه داری در موقعیت فعلی نا شدنی است. این واژگونی اتفاق نخواهد افتاد، نمی تواند واقع شود، و باید مطمئن شویم که اتفاق نیفتد....." 

         " باید مطمئن شویم که این اتفاق نخواهد افتاد..." برای رعایت انصاف باید گفت، که شاید امروز، با گذشت شش ماه از این سخن رانی، در حالیکه همگی شاهد فرو ریختن سرمایه داری از درون هستیم، پروفسور هاروی به شیوۀ دیگری بیاندیشد. من به ناچار سه باراین ویدئو را نگاه کردم تا با درک و هضم آن دریابم که چگونه یک شاگرد مارکس می تواند چنین پردۀ سیاهی بر روی چشم انداز سوسیالیسم  بیفکند.

          نوآم چامسکی، جلوه دیگری از معترضان چپ در ایالات متحده است. او هرگز تمایلی به عقاید مارکس نشان نداده، و طرفدار نوعی سوسیالیسم- آنارشیستی ( Libertarian-Socialism) است. او به همراه ادوارد اس. هرمن، نقش عمیقا غیر دموکراتیک رسانه های سرمایه داری و تعهد آنها به " تولید رضایت" را افشا کرده و نشان داده است که چگونه آنها با ساختن روایتی مشترک به نفع ابر شرکت ها، به طبقۀ حاکم یاری می رسانند. بعلاوه کنشگری و اعلام همبستگی او با جنبش های انقلابی که همیشه تبدیل به حربه ای تبلیغاتی بر علیه او شده، بخصوص تمایل او به انتقاد از اسرائیل، نمونه ای است از خلوص سیاسی است که در میان دانشگاهیان می توان یافت. اما پیچ و خم های اخیر در سیاست امپراطوری آمریکا درک انتقادی او را به چالش کشیده است.

    در اواخر اکتبر گذشته، چامسکی خواستار ادامۀ حضور نیرو های آمریکایی در سوریه شد، چرخشی شگفت انگیز از مخالفت پیگیرانه و طولانی مدت او از مداخله جویی ایالات متحده در امور داخلی کشورها.

به تازگی ، در تاریخ 25 ژوئیه نیز ، چامسکی در مصاحبه ای با مجلۀ ژاکوبین، دونالد ترامپ را " بی هیچ شک و شبهه ای بدترین جنایت کار تاریخ " نامید و اظهار داشت که: " این مبالغه نیست ....که [بگویم] در طول تاریخ هرگز سابقه نداشته که فردی چنین پیگیرانه و با اشتیاق اقدام به تخریب طرح هایی کرده باشد که برای سامان زندگی بشر درآیندۀ نزدیک [ ضرورت دارد]."

اگرچه، بیان چنین ادعایی بخودی خود مبالغۀ آمیز است و موجب تخفیف در اعمال جنایت کارانۀ افرادی چون هیتلر و یا توجو می شود (. منظور توجو هیدِکی Tojo Hideki ، نخست وزیر ژاپن در دوران جنگ دوم جهانی است). این گفته، کشتار دیوانه وار میلیون ها ویتنامی در دوران جانسون و نیکسون، را کم اهمیت جلوه می دهد. جنایاتی که با مخالفت جدی چامسکی رو در رو بوده است.

بی هیچ شک و شبهه ای رفتار ترامپ، این دروغ گوی خود شیفته، بطور دائم لطمه زننده است اما غلو غلیظی که جنبش در مخالفت با او ترسیم می کند، تنها تاثیر ایرادات واقعی به رفتار او را تضعیف می کند. به خصوص که این نوع مخالفت های ناپخته، مخدوش کنندۀ این حقیقت است که خود ترامپ محصول تباهی نهادینه شده در سیاست آمریکاست که برای سال ها شاهد آن بوده ایم.

چامسکی برای چپ هایی که به دلیل حدت و عمق بحران سال 2020 دچار سردرگمی شده اند، راه حل چندان روشنی ارائه نمی کند. در مقابل توده ها را به نقش آفرینی در عملکرد عوامفریبانه دو حزب فرا می خواند.

  بی انصافی است اگر نقش آفرینی این سه نفر، ولف، هاروی، چامسکی و تعدادی دیگر از اندیشه ورزان نامی چپ را، در آگاهی بخشی و کشاندن هزاران نفر به کنشگری چپ، نادیده بگیریم. بی گمان، آنها علائق حقیقی خود را در ایجاد دگرگونی در ایالات متحده، به اشتراک گذاشته اند. اما شهرت آنها مدیون عدم تخطی از مرز هایی است که ده ها سال قبل توسط  اقدامات تبهکارانه شکارچیان سرخ ( منظور ستیزه جویان ضد کمونیست در حکومت آمریکا در دوران جنگ سرد است) تعیین شده است.ماموریت این ماموران تفتیش عقاید، حفاظت از مردم آمریکا در مقابل نگرش سوسیالیستی منسجم بود. نیازی به داوری در مورد صداقت این روشنفکران در پایبندی به عقاید ضد کمونیستی نیست. مسئله این نیست که آیا آنها واقعا به این افسانه سازی جنگ سرد که پایۀ اصلی دیدگاه جهانی سرمایه داری را تشکیل می دهد، معتقد بودند یا خیر. حقیقت مبرهن آن است که ولف، هاروی و چامسکی به قیمت چشم پوشی از شهرت خود باید در مقابل این افسانه ها قد علم کنند.

    آن ها چون توانایی رودررویی با این محدودیت ها را ندارند، در این دوران بحرانی، برای رهبری نبرد اندیشه ها گزینه های مناسبی نیستند. آنها قادر نیستند دنیایی بدون سرمایه داری را تصور و تصویر نمایند و هیچ عرصه سیاسی دیگری را جز صحنۀ ملالت بار بازی دو حزبی و یا دو و نیم حزبی که آن هم برای ایجاد خطای دید بر پا شده، نمی شناسند. آنها در تاریخ یک صد سالۀ سوسیالیسم واقعا موجود، هیچ چشم انداز قابل اتکایی نیافته اند.

  هنگامی که میلیون ها جوان، به معنای دقیق کلمه دنبال گزینه ای بایسته در تقابل با سرمایه داری هستند. در حالی که بخش اعظم مردم سوسیالیسم را به مثابه پاسخی به فقر، نابرابری و جنگ تلقی می کنند، اگر آنهایی که اعتماد این خیل عظیم را کسب کرده اند، توانایی جان بخشیدن به این رویای حقیقی را نداشته باشند مصیبت بار است.

یگانه شرط موفقیت در دورانی که پیش رو داریم، هم راستایی جنبش کارگری با جنبش های گسترده مترقی و جوانان کنشگر است تا بتوانند پرده ای را که با " پردۀ آهنین" ایدئولوژیکی در برابر دیدگانشان نهاده شده بردارند و پیش شرط های تشکیلاتی و برنامه ریزی لازم برای تسخیر حاکمیت سرمایه داری و جایگزینی آن با حاکمیت خلقی را کسب نمایند. تنها در سایه گسستن زنجیر های جنگ سرد است که می توان برای جهانی نوین،عاری از کالا، رقابت بازار و استثمار، پیکار کرد.

در بخش اعظمی از یک قرن و نیم گذشته، جهانبینی مدون مارکس، انگلس و لنین برای رسیدن به این مهم چراغ راه بوده است. توده های زحمتکش بویژه از آخرین سال قرن نوزدهم ( سال تاسیس انترناسیونال دوم)، راهنمایی از این بهتر نیافته اند. آنها سوسیالیسم را بی هیچ واهمه ای آماج مبارزات خود اعلام کرده اند. آیا دوران بازگشت به این مسیر در فرازی بالاتر فرا نرسیده است؟

  * ریچارد ولف: " چگونه کارگران می توانند در جنگی طبقاتی که بر علیه آنها شروع شده، پیروز شوند." کانترپانچ. 19 ژوئن 2020

 ترجمه فارسی مقاله در این آدرس: https://akhbar-rooz.com/?p=37954

 

از این قلم :

Share

Comments System WIDGET PACK

ادامه:

آرشیوماهانه

نقل مطالب نوید نو با ذکرمنبع آزاد است

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست