همانندی
های بسیاری میان رخ داد های قزاقستان و شرایط حاکم برکشورما وجود
دارد و شایسته است که این تحوات به درستی مورد تحلیل و شناخت
قرارگیرد. امیدواریم دراین راه کمکی هرچند ناچیز به روشن شدن
تحولات قزاقستان کرده باشیم . دراین شماره تحلیل های حزب توده
ایران و حزب کمونیست یونان را دراین باره تقدیم خوانندگان گرامی می
کنیم.
مبارزۀ زحمتکشان قزاقستان برای عدالت و بر ضد ظلم و فساد!/حزب
توده ایران
گفتگوی الیسئوس واگِناس عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست یونان درباره
تحولات قزاقستان
مُبارزه
یکی از اشکالِ عُمدۀ پراتیکِ اجتماعی انسان است. مُبارزه یعنی تلاش
به اشکالِ گوناگونِ مسالمتآمیز تا قهرآمیز برای ازمیان برداشتنِ
موانع و هموارساختن جادۀ پیروزیِ آن امر و هدفی که در شرایطِ معیّن
فائق نیست. اگر این مُبارزه برای پیروزیِ امرِ نو و دفاع از آن
باشد، مُبارزه، مُبارزهای است مترقّی، و وقتی این مُبارزه برای
پیروزی یا حفظِ امرِ کهنه باشد، مُبارزه، مُبارزهای است ارتجاعی.
امروز نیرویی تأثیرگذار که نقشی جدی در رهبری مردم داشته باشد،
در ایران وجود ندارد، و این نیاز، به شدت احساس میشود. تنها
نیرویی که توان نهفتهی پرکردن این خلاء را دارد، چپ یکپارچه و
قدرتمند است.
اگرچه امروزه همراهی و هماهنگی میان هواداران چپ در ایران
بیشتر و گستردهتر است، متأسفانه پراکندگی در میان چپ خارج از
کشور، پررنگتر شده است. نباید فراموش کرد که یکی از علتهای
مهم شکست انقلاب ایران تفرقه در میان نیروهای چپ بود.
ما
در راستای اطلاع رسانی از وضعیت قزاقستان به دلیل کمبود
دادههای قابل قبول میدانی ، ونیز به دلیل محدودیتهای انتقال
اخبار از داخل قزاقستان به خاطر قطع اینترنت و سانسورهای اعمال
شده و هم به دلیل یکسویگی اخبارمنتشرشده ازسوی رسانههای دولتی
و موافق و مخالف غربی وشرقی اکنون فقط یه انعکاس موضعگیریهای
مختلف جهانی به ویژه احزابکمونیست کارگری بسنده
میکنیم.
انقلاب رنگی یا قیامِ طبقۀ کارگر؟
گفتگو
با آینور کورمانوف رهبر جنبش سوسیالیستی قزاقستان
–
ترجمه: داود جلیلی
گزارشهای
متعدد از منابع گوناگون همگی مؤید این واقعیت است که شرکتهای
تولیدکننده این واکسنها
و مؤسسات قدرتمند حامی آنها به ویژه بنیاد گیتس، تا کنون هیچ
اقدامی برای رسیدگی به وضع آسیبدیدگان،
کمک و درمان آنها انجام ندادهاند.
آقای
مالجو «ریشههای
کوچ رعایای بلازده آذربایجان در سالهای
پایانی دهه بیست خورشیدی را» در «مجموعه درهمتنیدهای
از عوامل و حوادث و مناسبات و عملکردها»
میداند.
او در این مورد که این عملکردها آنطور
که مخالفان سلطنت در آن زمان مطرح میکردند،عمدی
و به منظور انتقام از اهالی آذربایجان بوده است و یا به واسطه فساد
و ناکارآمدی در درون نظام بوده است، موضعی نمیگیرد.
شاید به این دلیل که ایشان در سرتاسر کتاب میکوشد
تا بیطرفی
خود را حفظ کند.
در پی این فاجعهی انسانسوز، خانوادهی بکتاش در شب همان روز در
اطلاعیهای اعلام کرد که مراسم خاکسپاری در روز دوشنبه
۲۰
دی برگزار خواهد شد. صبح روز یکشنبه
۱۹
دی، خانوادهی آبتین همراه با دو تن از اعضای هیئت دبیران کانون
نویسندگان به بهشت زهرا مراجعه کردند و جواز دفن او را در
امامزاده عبداله شهر ری گرفتند. پس از مراجعهی خانواده و یاران
آبتین به امامزاده عبداله برای انجام کارهای اداری خاکسپاری،
فشار نیروهای امنیتی برای دفن پیکر آبتین در بعد از ظهر همان روز
یک شنبه آغاز شد. از یک سو، اعضای خانواده را در محاصره گرفتند و
از آنان خواستند که مراسم را هر چه زودتر در ساعت
۳
بعد از ظهر همان روز برگزار کنند و، از سوی دیگر، اعضای کانون را
تهدید کردند که مبادا برای مراسم فراخوان صادر کنند.
جریانی که با کلید خوردن پروژهی قتلهای زنجیرهای آغاز شد و جان
دو تن از شریفترین اعضای کانون نویسندگان ایران، محمد مختاری و
محمدجعفر پوینده، را گرفت هنوز ادامه دارد. اگر دستگاه سرکوب
جمهوری اسلامی به هر دلیلی دیگر نمیتواند مانند آن سالها در روز
روشن، دگراندیشان را خفه کند راههای «تمیزتری» برای بریدن صدای
منتقدان پیدا کرده است. مورد بکتاش، نمونهی آن.
نویدنو:
احزاب
کمونیست وکارگری دربیانیه های مختلفی همبستگی خود را با مبارزات
مردم وکارگران قزاقستان علیه الیگارشی حاکم و محکومیت دخالت خارجی
در امور آن کشوراعلام می کنند. نویدنو به مرور ترجمه متن این
بیانیه ها را در اختیارخوانندگان خواهدگذاشت. در ادامه به ترجمه
چهار بیانیه توجه کنید.
جرم بکتاش آبتین نویسندگی و فیلمسازی در خدمت منافع مردم و بهروزی
ایران ما بود و حتی در اتهامات ناروایی که متوجه وی و دو تن دیگر
از اعضای کانون نویسندگان ایران کردند، حتی یک مورد اختلاس، جنایت،
فساد، جاسوسی و دزدی نبود و او فقط به جرم "اندیشه" در بند شد و
چنین بی گناه جان خویش را فدای مردمی کرد که همیشه قلم، شعر و
دوربینش در خدمت آنان بود.
کانون نویسندگان ایران چنان که پیش از این بارها اعلام کرده است،
حاکمیت جمهوری اسلامی و دستگاه قضایی و امنیتی آن را عامل و مسئول
فاجعهی مرگ و بلکه قتل تبهکارانهی بکتاش آبتین میداند و صدای
دادخواهی خود را به گوش جهانیان میرساند و از همهی آزادیخواهان،
نهادهای مستقل همسو و مدافعان حقوق بشر میخواهد چشم بر این جنایت
نبندند و فریاد اعتراض خود را رساتر کنند.
نویدنو:
رخ
دادهای قزاقستان تقریبا غیرمترقبه و تعجب برانگیز بود.
نیروهای مختلف جهان مواضع مختلفی رااتخاذکرده اند. همچنان که دراین
مقاله ترجمه شده دیده می شود، کشورهای صربستان و بلاروس، همراه با
کشورهای پیمان امنیت جمعی که در راس آن ها روسیه قرار دارد، درکنار
حاکمیت قزاقستان ایستاده اند و با اعزام نیرو عملا به یاری حاکمیت
قزاقستان شتافته اند و احزابی مانند جنبش سوسیالیستی قزاقستان، حزب
کمونیست یونان و حزب کمونیست مکزیک جانب مردم و مطالبات به حق
آنها را گرفته اند.
چون، باوجود نابرابری و خشونت بی رحمانهای که منطقۀ ما را به خاطر
دموکراسی مقوایی در خود غرق وشکننده میکند، ماحقوق کارایی برای
دفاع (ازآنها) داریم. چون ما سوسیالیسم، حافظه، عشق، شجاعت، دانش،
علم، عزم، رویاها، باورهای استوار و آرمانشهرها را داریم.
همکاری
با یک نشریه نیازمندِ اعتمادِ متقابل بین نشریه و تولیدکنندگانِ
آثارِ ادبی و هنری است. ما هنوز در این زمینه کمبودهای فراوانی
داریم. رسما اعلام کردهایم که حوزۀ تلاشِ ما فرهنگی است، اعلام
کردهایم که به هیچ حزب و سازمان سیاسی ربطی نداریم، اعلام
کردهایم هدفمان اعتلاءِ فرهنگِ مترقّی ایران است و در این راه
دست هرآن کسی را که یاریمان کند به گرمی میفشاریم. بنابراین از
دوستانِ نویسنده، شاعر و دیگر رشتههای هنری تقاضا میکنیم با
ارسالِ آثارِ خود به پُرباری نشریه مدد برسانند. گمان میکنیم در
ارژنگ
بهتر دیده و خوانده خواهید شد.
درست
است که جهان قدیم از آن نافرهیختگان بوده است. اما نباید جهان
نو را همچون هیولایی تصور کنیم که از ترسش به پستو میخزیم.
برعکس، باید چشم بر او دوزیم. ارزشش را دارد که این ارباب جهان
را وارسیم. البته او ارباب جهان است، تنها ازآنرو که با جماعت
خویش آن را میانبارد، همچون حشراتی گرداگرد مردارها.
بنابراین، جامعهی این اربابان نیازی جز بردگان ندارند، و
مالکان این بردگان هم نیازی به آزادی ندارند.
با
اینحال بوریچ از نسلی میآید که علیه سیاستهای" نئولیبرالیسم
با چهره انسانی" باچله بسیج شد. آیا اوقادر به ایجاد یک دولت
رفاه اجتماعی سرمایه داری بدون نئولیبرالیسم ، آنچنان که
سیچزعلامت آن را داد، و هموارکننده مسیریک جریان چپگرای جدید
در امریکای لاتین خواهد بود؟ هم ممکن است و هم ممکن نیست. اما
کسی نمیتواند نقشی را که جنبشهای اجتماعی شیلی هم در حفاظت
از قانون اساسی جدید و هم پیروزی بوریچ ایفا کرده اند نادیده
بگیرد، و بوریچ هم به خوبی از حضور و نیروی آنها اگاه است.
پیروزی
بوریچ میتواند گشایشگر فصل جدیدی در اقتصاد سیاسی باشد. در واقع
نیز اقتصاد شیلی از ظرفیتهای اقتصادی قابلتوجهی برای افزایش
سرمایهگذاری و دامنهی فعالیت اقتصادی برخوردار است. براساس
برآوردهای صندوق جهانی پول حتی در حکومتهای قبلی صادرات فناوری و
مواد غیرمعدنی تا حد معینی افزایش پیدا کرده است. این بایستی مسیری
برای شیلی باشد.
به
موازات اینکه دولت انقلابی داراییهای کلیدی ایالات متحده را
ملیکرد، رفتار ضدانقلابی بورژوازی ملی در ژوئیه و اوت سال
1960 تشدیدشد. تا آگوست 1960، اکثریت بزرگ صنعتگران کوبایی به
شیوههای مختلف تولید را تضعیف میکردند: آنها منابع مالی را
از هزینههای عملیاتی و تولید دورکرده و درجهت صدور سرمایه
هدایت کردند، آنها مدیریت شرکتهای خود را رهاکرده و
گروههای برانداز را تأمین مالی کرده و درگیر فعالیتهای
غیرقانونی و ضدانقلابی شدند.
اما
سخن آخر نه فقط با موسپید شدههای
دهه ۵۰ و ۶۰، بلکه با همه کسانی است که همچنان به عدالت و
آزادی برای همگان عشق میورزند.
هر انسانی، اگر میخواهد
به راستی درخور نام انسان باشد، در پایان هر روز باید از خود
بپرسد که امروز برای آگاهی و بهبود زندگی کارگران و زحمتکشان
چه کرده است. هستند بسیار کسان، که صبح تا شب، صاحبان قدرت و
ثروت را ناسزا میگویند،
و در سخن از هر مبارزی مبارزترند، اما اگر بپرسید که امروز
برای ارتقای آگاهی و بهبود زندگی زحمتکشان چه کردهاید،
پاسخی ندارند.
در
حقیقت هاروی امپریالیسم را متشکل از دو بخش اقتصادی و سیاسی میداند
که هر یک وجودی مستقل دارند و اگرچه هاروی از درهمتنیدگی
آنها سخن میگوید،
اما عملاً تحلیل وی از این دو مؤلفه، آنچنان است که گویی به
طرزی مکانیکی به یکدیگر پیوند یافتهاند
و در همان حال نیز هر یک از دو منطقِ مجزا پیروی میکنند
ما
وارد دورانی از بحرانها
شدهایم.
بحرانهائی
که ریشه در سیستم سرمایهداری
دارند و پویاییهای
ایدئولوژیکی، اقتصادی و اجتماعی سراسر جهان را تحت تأثیرخود قرار
خواهند داد. این بحرانها
در عین حال که مشروعیت حزبهای
موجود را تضعیف نموده و موجی از مبارزه در سراسر جهان را با
درخواست تغییر سیستم ایجاد کردهاند،
در عین حال سبب قطببندی
ژرف سیاسی، ایجاد فرصتهایی
برای راست افراطی و چپ جدید نیز شدهاند.
دراین
شماره مقالاتي در بارۀ اوضاع ايران در لحظۀ کنوني،
اعتصابات کارگري، کودکان کار، گراميداشت جنبش جنگل، صفحات هنر
و ادبيات (با مضمون اشعار، يادبودها، داستان کوتاه)، معرفي
کتاب، نقد هاروي در بارۀ چين، بررسي اوجگيري خشم امپرياليسم
از سمتگيري سوسياليستي چين، چند مطلب در بارۀ پيروزيهاي مردم
بر تبهکاريهاي امپرياليسم در جهان، دفاع از ترقيخواهانِ در
بند سرمايهداري، يادبود بزرگان از دست رفته، و ...
می
دانم که تاریخ با ما آغاز نمیشود، احساس میکنم وارث گذرگاهی
تاریخی هستم، که ازاین گذرگاه کسانی، ازجایگاههای مختلف به صورت
خستگی ناپذیری برای عدالت اجتماعی، گسترش دموکراسی، دفاع از حقوق
بشر، محافظت از آزادیها تلاش کردهاند. این خانوادهی بزرگ من
است، که در این مرحلهای که اکنون آغاز میکنیم مایلم دوباره شاهد
به هم پیوستن آن باشم
اعتراضهای
دانشجویی رشد کرد و ائتلافهایی را با جنبشهای کارگری و دیگر
جنبشهای اجتماعی ایجادکرد. هزاران هزارنفر دراین اعتراضها شرکت
کردند، هزاران نفر دستگیر شدند، برخی کشته شدند و بسیاری زخمی
شدند. در سال 2013، بوریچ برای نمایندگی مجلس انتخاب شد، او بخش
ماگالانز و شیلیایی های قطب جنوبی کشور را نمایندگی میکرد.
اعتراضها ادامه یافت، و درقیام عمومی اکتبر سال 2019 ،که دانش
آموزان دبیرستانی پس از آنکه دولت کرایه ها را افزایش داد، با
ازکار انداختن نردهی گردان دریافت بلیط، موح مسافران را وارد
سیستم مترو سانتیاگو کردند به اوج رسید.
شرایط
به لحاظ اجتماعی- اقتصادی مصیت بار است. ما با فروپاشی کامل
اقتصادی و مالی رو در روهستیم. پول بیارزش است و قیمت کالاها
تا ده برابر گذشته بالا رفته است. دولت با تحمیل ریاضت
ناگهانی، سوبسیدهای مواد غذایی، دارو وسوخت را به تعلیق
درآورده است. مردم از عهده نیازهای اساسی بر نمیآیند. تنها
قیمت برق دولتی به قیمت اصلی باقی مانده است، اما قابل اطمینان
نیست: این برق تنها برای ساعتهای اندکی در دسترس است، وکسانی
که میتوانند از ژنراتورهای خصوصی استفاده میکنند.
پیروزی
کاسترو ضربه ای به قدرت الیگارشیک حزب ملی است، که کودتای 2009 را
با کمک وزارت خارجه امریکا طراحی و اجرا کرد. کشور هرگز از اثرات
کودتا بهبود نیافت، و در حقیقت، تحت حاکمیت حزب ملی، با افزایش
خشونت و قاچاق موادمخدراوضاع خرابتر شد، درعین حال خوان اورلاندو
هرناندز، رئیس جمهوردرحال خروج که مورد حمایت وزارت خارجه امریکا و
دولت باراک اوباما بود، مستقیما از موسسات عمومی دزدی می کرد.
قابل
تصورنیست که باید عواملی مانند دموکراسی، حقوق بشر و صلح درمبارزه
طبقه کارگر صندلی عقب را اشغال نماید. اما، ازسوی دیگر، باید
دریافت با راهبردی که به سرمایهداری حق حیات می دهد و مشروعیت می
بخشد، دسترسی به هرموفقیت قابل توجهی را باید فراموش کرد، آن
راهبرد حتی به پیشگیری ازدست رفتن مواضعی که محصول حرکتهای
انقلابی قرن بیستم هستند قادرنخواهد شد.