حکومت خودمختار آذربایجان، علیرغم همه کارشکنی های دولت مرکزی،
ارتجاع و عاملین فئودال ها، قوانین متعددی به نفع زحمتکشان و اقشار
متوسط تصویب و به مورد اجرا در آورد. عملکرد سیاسی، اقتصادی،
اجتماعی و فرهنگی حکومت ملی آذربایجان نه تنها در ایران، بلکه در
خاورمیانه بی نظیر بود.، در اینجا اجازه می خواهم بعنوان شاهد زنده
به گوشه هایی از این اقدامات اشاره ای داشته باشم:
در
همان ابتدا ، سازمان ایالتی حزب توده ایران در آذربایجان به فرقه
دمکرات آذربایجان ملحق گردید و تشکیلات فرقه را با دهها هزار کادر
ورزیده و صادق به منافع خلق آذربایجان مجهز ساخت. در نتیجه همکاری
مشترک ، جبهه آزادی با شرکت حزب توده ایران، فرقه دمکرات
آذربایجان، حزب دمکرات کردستان، حزب ایران، حزب جنگل، حزب
سوسیالیست، شورای متحده سندیکاها و اتحادیه های کارگران و زحمتکشان
ایران و دهها شخصیت و روزنامۀ آزادیخواه تشکیل گردید . در مجلس
چهاردهم ، نمایندگان توده ای با شجاعت از جنبش ۲۱ آذر پشتیبانی
نموده و از اصلاحات حکومت ملی آذربایجان دفاع نمودند.
هنوز هم میگویند در 21 آذر 1325 آذربایجان را نجات دادیم! از دست
کدام دشمن خارجی؟ شوروی؟! شوروی که ماهها پیش از لشکرکشی خونین
شما آذربایجان را ترک کرده بود. اگر ترک نمیکرد که شما جرأت ورود
به آذربایجان را نداشتید. از دست دشمن داخلی؟ کدام دشمن داخلی؟!
شما که خودتان با فرقه دموکرات آذربایجان به توافق رسیدهبودید و
استاندار پیشنهادی فرقه را تأیید و منصوب کردهبودید.
پس
از گذشت سالیان سال و به رغم فاصله
ای که عامدانه بین ما و آن جنبش بزرگ اجتماعی و حکومت ملی برآمده
از آن انداخته اند، هنوزهم می توان زمزمه ی رویاهای پدربزرگ ها و
مادربزرگ
هایمان را شنید و آنچه که تخیلات
شان را خوراک می
داد مزه کرد. هنوز هم می توان آوازها و سرودهای حماسی فداییان فرقه
را شنید و سرمست آرزوهایشان گشت. هنوز هم می توان با دغدغه
های آنان درآمیخت و با سرنوشت پرتشویش و نامطمئن آن
ها هم ذات پنداری کرد و از رویت انبوه خطرات پیش پایشان دل
نگران شد. هنوز هم می
توان از جهش فداکاری و اراده در آن
ها مات و مبهوت ماند و از تراژدی سرنوشت
فردی و جمعی این مردم به ماتم نشست. ژرفای آرزوهای بزرگشان را فقط
می
توان حدس زد اندازه گرفتن نتوان
جنبش 21 آذر مشعل دار جنبش عظیمی بود که رهائی مردم
آذربایجان را سرآغاز گسستن حلقه های زنجیر ظلم و جور و استبداد
دردیگر نقاط ایران می دانست. آذربایجان دمکرات، پرچمدار وپیشاهنگ
آزادی همه مردم ایران بود.
ماه آذر یادآور روز
های سخت، دشوار ولی پر شور و نشاط در جنبش های مردمی آذربایجان است
که در آن امید و یاس، پیروزی و شکست در هم آمیخت و ارتجاع را بار
دیگر بر منطقه و آذربایجان حاکم کرد. جنبش توده ای 21 آذر مشعلی در
آذربایجان بر افروخت که قادر بود روشنی بخش همه مناطق ایران و حتا
منطقه خاورمیانه باشد، از آن رو از همان روز های نخست جنبش
آذربایجان که مبارزه خود را با فاشیسم آغاز کرده بود، مورد هجوم
حاکمان مرتجع تهران و عوامل منطقه ای آنان که برخی شرمگینانه دل در
گرو فاشیسم داشتند قرار گرفت
تظاهرات این دانشجوهای ایرانی در ۱۶ آذر اصلن برای
معده خوب نیست. آخه به شما چه که لیبرال کهنه یا نو تو ایران پدر
مردم رو درمیاره یا آخوندها!؟ چندتا شعار الکی بدین و بعد چندتا
چماق تو سرتون بزنن برین خونههاتون تا سال بعد. اصلن شما دانشجو
هستین یا رهبران اینترناسیونال اول!؟ شما که هنوز جلد اول کاپیتال
از چاپ اول حزب توده رو نخوندین، پس غلط کردین که این حرفها رو
میزنین.ما خودمان که یه وقتی مثل شما خیلی چپ چپ بودیم، کلی دنبال
راه کارگر میرفتیم، اما نمیدونم چرا آخر سر تو ایستگاه کارفرما
متوقف شدیم.
نویدنو : پس لرزه های بزرگداشت 16 آذر98 دانشگاه
های ایران همچنان ادامه دارد .بخش مهمی از نیروهای راست و بخشی از چپ
به این برآمد دانشجویی چپ برخورد کرده اند و در طی مقاله ها و نوشتارهایی در فضای مجازی به
رد و نا به هنگام بودن حرکت دانشجویان پرداخته اند . در برابر کسان
دیگری به وسع خود برای توضیح بیشتر این حرکت کوشیده اند . نویدنو بی آن
که تایید کننده همه ی این دیدگاه ها باشد ، جهت اطلاع خوانندگان چند
نوشتار را در این مورد باز نشر می کند.
در همبستگی با دانشجویان و شعارهایشان! – ف. تابان
شعار مرگ بر نئولیبرالیسم و مرزبندی با اصلاحطلبانِ برانداز –
شبگیر حسنی
دست راست «محمد قوچانی» زیر سر «احمد زیدآبادی» – یاسر عزیزی
نشانه شناسی شعار علیه نئولیبرالیسم در تظاهرات دانشجویان در ۱۶
آذر – مهرداد درویش پور
دیالکتیک تاریخ به گونهای بود که پیروزی نظری
مارکسیسم، دشمنانش را وادار کرد تا جامهی مارکسیستی بر خود
بپوشاند. لیبرالیسم که از درون پوسیده بود، تلاش کرد تا خود را در
قالب اپورتونیسم سوسیالیستی احیا کند. آنها دورهی آمادهسازی
نیروها برای نبردهای بزرگ را، همچون انکار این نبردها تفسیر
میکردند. برای آنان بهبود شرایط بردگان برای مبارزه با بردهداری
مزدی به معنای فروش حق آزادی بردگان به پشیزی بود.
و
ما... که نویسندگان کودکان و نوجوانانیم، قصهی پُرغصهی آن نوجوان
پابرهنهای را که پیش چشمان حیرتزدهمان، بر سنگفرش خیابانهای
نزدیک و محلههای دور، جان بر سَر نان نهاد، چگونه باید روایت
کنیم؟
اگر ما نویسندگان کودکان و نوجوانانیم، کدام رویا
را میبایست از این هنگامهی خشم و آتش برای کودکانمان بسازیم؟
کدام خاطره را از این روزهای اندوهبار در ذهنشان
ماندگار کنیم؟
نشریه
ی «راه توده» در شماره ی 715 (آبان ماه سال
1398)،
به مناسبت بیستمین سالگرد درگذشت دبیر کل فقید حزب توده ی ایران،
مقاله ای
را به نام «ماهیت انقلاب 57 همان بود و هست که کیانوری گفت» منتشر
کرد. نویسنده / نویسندگان این مقاله کوشیدهاند
تا با استفاده از اعتبار و نام زنده
یاد رفیق کیانوری، عملکرد خود را در دفاع از
ارتجاع توجیه نمایند و در این زمینه و برای پیش برد این هدف از هیچ
کژی و نا
راستی دریغ نورزیده اند
نویدنو:
16 آذر امسال با وضعیت شگفت انگیزی برای حاکمیت و اپوزیسیونی از
قماش حاکمیت برگزار شد . چپ به معنای پراتیک خود در این روز بر آمد
کرد و خواسته ها، نگرانی ها و امیدهای وسیع ترین توده زخمتکش را
فریاد زد . همه کسانی که گمان می کردند با جاری شدن خون در خیابان
های سراسر کشور آرامش گورستانی را پاداش خواهند گرفت ، صدای شکستن
استخوان های آرزویشان را با تمام وجود احساس کردند. 16 آذر
امسال یکی از عالی ترین تجلیات رزم طبقاتی در جامعه فلاکت زده ما
بود . نویدنو با درود به دانشجویان مبارزی که در کنار زخمتکشان
ایستاده اند به سهم خود بخشی از بیانیه های آن ها را جهت اطلاع
خوانندگان منتشر می کند.
راه دشوار انقلاب مردم ایران حکم می کند که از
هیاهوهای رسانه ای بیرون بیاییم و نسبت به تشکیل جبهه نیرومندی از
نیروهای چپ، ملی و دمکرات مطابق دعوت احزاب چپ هوادار دگرگونی عمیق
اجتماعی اقدام کنیم. این جبهه نیازمند کاری طاقتفرسا برای گسترش
پایگاه اجتماعی اش با ادامهی کار در میان مردم و شبکه های عملا
موجود آنهاست.
چپ
در این مرحله به فکر گرد آوردن اصلاح طلبان حکومتی، جمهوریخواهان،
مشروطه خواهان و حتی بخش هایی از سلطنت طلبان در یک آلتراناتیو
سکولار در مجلس موسسانی است که در آن خود چپ اقلیت ناقابلی را
تشکیل خواهد داد. در عوض بقیه نمایندگان مجلس موسسان را بلوک
انگلیسی ها، بلوک آمریکائیها و دوستان داخلی آنها تشیل خواهند داد.
وظایف مرکزی سیاسی نیروهای چپ در این مرحله کدامند؟ آیا چپ ایران
وظیفه تاریخی خویش را بجا می آورد؟
ما این باربرای رسیدن به انقلابی که زمانی در
جستجوی آن بودیم اما نتوانستیم آن را پیدا کنیم و بعد در جستجوی آن
در دهه ۱۹۷۰ یا ۱۹۸۰شکسته شدیم دعوت شده ایم. آن چه ما در بولیوی
شاهد آنیم، در حقیقت، نه در نظرگرفتن دلاوری، نه پیروزی امپریالیست
ها، بهره کشان، فاشیست های غیرانسان؛ بلکه دعوتی برای انقلاب است
که نمی توانیم آن را از دست بدهیم. دارد یک بار دیگر دیر می شود.
امروز
، ما در سراسر جهان مي بينيم که نئوليبراليسم به شرايط حادي خود
رسيده است. اين امر منجر به تمرکز چشمگير درآمد ملي در دست نخبگان
ميلياردر شده و ورشکستگي اجتماعي آن اعتراضات خشمگين در سراسر جهان
را برانگيخته است، براي مثال در لبنان.
رفيق حريري ، پدر سعد حريري با ثروت ٣ ميليارد دلار نخست وزير شد ،
و با ثروت ١٧ تا ١٨ ميليارد دلار سمت نخست وزيري را ترک کرد.
تصادفی نیست که بحران زیست محیطی جهانی کنونی در
چارچوب جهانی شدن چشمگیر روابط اجتماعی سرمایهداری ظهور کرده
است. پس از قرنها انباشت بی امان سرمایه داری، اکنون بحران جهانی
زیست محیطی به حدی توسعه یافته است که بقای تمدن بشری و شاید خود
بشریت را در معرض خطر قرار داده است.
به نظر می رسد در بسیاری از مناطق استان انتاریو
مردم به صورت استراتژیک به لیبرال ها روی آوردند تا از پیروزی حزب
محافظه کار جلوگیری کنند. شاید حزب نیو دمکرات چپ میانه با شناخت
از این احساس عمومی از شدت فعالیت های انتخاباتی خود در این استان
کاست تا در این استراتژی ناگفته مردم برای رای دادن به لیبرال ها
مشارکت کند.