نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2019-12-10

نویدنو  19/09/1398           Print Friendly, PDF & Email      چاپ مطلب

 

  • نویدنو: 16 آذر امسال با وضعیت شگفت انگیزی برای حاکمیت و اپوزیسیونی از قماش حاکمیت برگزار شد . چپ به معنای پراتیک خود در این روز بر امد کرد و خواسته ها، نگرانی ها و امیدهای وسیع ترین توده زخمتکش را فریاد زد . همه کسانی که گمان می کردند با جاری شدن خون در خیابان های سراسر کشور آرامش گورستانی را پاداش خواهند گرفت ، صدای شکستن استخوان های آرزویشان را با تمام وجود احساس کردند.  16 آذر امسال یکی از عالی ترین تجلیات رزم طبقاتی در جامعه فلاکت زده ما بود . نویدنو با درود به دانشجویان مبارزی که در کنار زخمتکشان ایستاده اند به سهم خود بخشی از بیانیه های ان ها را جهت اطلاع خوانندگان منتشر می کند.

     

 

 

نویدنو: 16 آذر امسال با وضعیت شگفت انگیزی برای حاکمیت و اپوزیسیونی از قماش حاکمیت برگزار شد . چپ به معنای پراتیک خود در این روز بر امد کرد و خواسته ها، نگرانی ها و امیدهای وسیع ترین توده زخمتکش را فریاد زد . همه کسانی که گمان می کردند با جاری شدن خون در خیابان های سراسر کشور آرامش گورستانی را پاداش خواهند گرفت ، صدای شکستن استخوان های آرزویشان را با تمام وجود احساس کردند.  16 آذر امسال یکی از عالی ترین تجلیات رزم طبقاتی در جامعه فلاکت زده ما بود . نویدنو با درود به دانشجویان مبارزی که در کنار زخمتکشان ایستاده اند به سهم خود بخشی از بیانیه های ان ها را جهت اطلاع خوانندگان منتشر می کند.

 

خروش دانشگاه و دانشجو

  • گزارشی از تجمعات ۱۶ آذر در دانشگاه تهران و علامه - همه ی شعارهای دانشجویان

  • بیانیه‌ی جمعی از فعالین صنفی که در تجمع دانشگاه تهران قرائت شد

  • بیانیه شوراها و فعالین صنفی دانشگاه های سراسر کشور به مناسبت ۱۶ آذرماه روز دانشجو

  • بیانیه شورای صنفی دانشجویان دانشگاه تهران در خصوص وقایع اخیر

  • بیانیه جمعی از فعالین صنفی دانشگاه نوشیروانی بابل به مناسبت روز دانشجو

  • بیانیه دانشجویان دانشگاه مازندران:

  • بیانیه دانشجویان دانشکده هنر و معماری تهران-مرکز به مناسبت روز دانشجو:

 

گزارشی از تجمعات ۱۶ آذر در دانشگاه تهران و علامه

 همه ی شعارهای دانشجویان

دانشگاه تهران روز شانزدهم آذر یک مهمان «ویژه» هم داشت: آیت‌الله رییسی. دانشجویان هر دو دانشگاه برای او هم خوش‌آمدگویی ویژه‌ای داشتند و یک‌صدا شعار می‌دادند: قضاییه، جلادان / مقدمتان خون باران!

 

کانال تلگرامی شوراهای صنفی دانشجویان کشور: با وجود هزینه‌های سنگینی که در دو سال گذشته بر فعالان صنفی دانشجویان تحمیل شده و با وجود فشارها و تهدیدهای امنیتی هفته‌های اخیر، روز شنبه شانزدهم آذر،   دانشگاه تهران و روز یکشنبه دانشگاه علامه دوباره صحنۀ تجمع اعتراضی دانشجویان شد.
دانشجویان دانشگاه تهران از ساعت ۱۲ ظهر روز شنبه در پردیس مرکزی این دانشگاه دست به تجمعی اعتراضی زدند. آنها با راهپیمایی، سر دادن شعار با در دست داشتن بنر و پلاکاردهایی، و در نهایت با خواندن بیانیه ای به این تجمع خاتمه دادند.
دانشجویان دانشگاه علامه نیز ساعت ۱۲ روز یکشنبه هفدهم آذر ماه با لغو کردن کلاس های خود در دانشکده علوم اجتماعی، گرد هم آمدند و با روشن کردن شمع به یاد شهدای آبان ماه ۹۸ اقدام به تجمع، خواندن سرود، شعر و بیانیه خود نمودند.
تجمع امسال دانشجویان از نظر شرایط داخلی و خارجی با سال‌های پیش فرق‌هایی داشت. در داخل، افزایش ناگهانی بنزین و سرکوب خونین مردم معترض به این سیاست‌ها، هم فضای تهدیدآمیزی را بر دانشگاه بار کرده بود و هم موقعیتی بود تا دانشجویان نیز در ادامۀ تجمعات هفته‌های پیش در دانشگاه‌ها – که با دستگیری چندین تن از دانشجویان همراه بود – در کنار اعتراض به سیاست های خصوصی سازی و کالایی سازی دانشگاه، همبستگی خود را با مبارزات زحمتکشان و فرودستان جامعه اعلام کنند. جنبش دانشجویی مستقل صنفی همواره بر همبستگی و پیوند مبارزات دانشجویی با مبارزات دیگر جنبش های اجتماعی تاکید داشته است. امسال نیز دانشجویان ضمن اعلام این همبستگی، سرکوب خونین مردم در آبان ۹۸ را محکوم کردند. دانشجویان شعار سردادند:

آبان ادامه دارد/حتی اگر شب و روز/ بر ما گلوله بارد
فقر،کشتار، گرانی/مردم شدن قربانی
معترضا گلوله بارون شدن/شهرا همه رودخونه خون شدن
سرکوب پایان راه نیست/مبارزه رهایی است
زندان،تفنگ یا باتوم/نمیشینیم ما آروم
تبریز،اهواز،کردستان/ملت کف خیابان
ملتِ عاصی از ستم/ایستاده است کنارهم
سرکوب پایان راه نیست/مقاومت زندگیست
خیابونا خونی شد/آزادی قربانی شد
بازداشت،شکنجه، کشتار/فقر، حجاب، استثمار
دانشجو آگاه است/با کارگر همراه است
فرزند کارگرانیم/کنارشان میمانیم
دانشجو،کارگر/اتحاد اتحاد
ایستاده ایم در سنگر/دانشجو و کارگر
هپکو،فولاد، آذرآب/کارگران: اعتصاب، اعتصاب
از هفت تپه تا تهران /زحمتکشان در زندان
هفت تپه هپکو فولاد/ کارگران اتحاد اتحاد
ستم، سرکوب،استثمار/منطق سرمایه دار
دانشجو تو زندونه/استاد ساکت میمونه
گلوله تو خیابون/دانشجوها تو زندون/استادامون خفه خون
اساتید،اساتید/حرف بزنید،نترسید
استادامون ذلیلن/ذلتو می پذیرن
ستاره در پرونده/دانشجومون در بنده
در دانشگاه بیگاری/بعداز تحصیل بیکاری
دانشگاه پول گردان/تضعیف زحمتکشان
تشکل مستقل حق مسلم ماست
دانشگاه پولی شد/دانشجو زندانی شد
دانشگاه پولکی/شهریه زورکی
هم دانشگاه هم دولت/اتاق فرمان غارت
کلاس درس خالیه/ دانشجو زندانیه
حراست دانشگاه/ شعبه اطلاعات
اطلاعات حراست/پیوندتان مبارک
دانشگاه پادگانه/تدبیر امید چاخانه

از طرف دیگر، شرایط بین‌المللی با سال‌های قبل متفاوت بود. ماه‌هاست در عراق و لبنان و شیلی و فرانسه و سایر نقاط جهان همچنان اعتراضات مردمی گسترده‌ای علیه سیاست‌های اقتصادی راست‌گرایانه و دولت‌های غیرمردمی در جریان است. دانشجویان در شعارها و پلاکاردهایشان با جنبش‌های مردمی منطقه و جهان اعلام همبستگی کردند. دانشجویان شعار می‌دادند:

لبنان، عراق تا ایران/قیام زحمت کشان
ایران،لبنان،فرانسه/سرکوب و غارت بسه
چه شیلی چه ایران/سرکوب زحمتکشان
از تهران تا بغداد/فقر، ستم، استبداد
ایران، بغداد و بیروت/ پر از گوله و باروت
از عراق تا ایران/ قیام زحمت کشان
از شیلی تا تهران/ قیام زحمت کشان

فعالین صنفی دانشجویی مشابه سال های گذشته بر لزوم پیوند مبارزات دانشجویی با دیگر گروه های تحت ستم تاکید داشتند. دانشجویان در بیانیۀ خود نیز تاکید کرده اند که هدف حملۀ آن‌ها وضعیتی است که حاصل ترکیبی از استثمار و ستم‌هاست: استثمار طبقاتی و ستم‌های مذهبی، قومیتی و جنسیتی. دانشجویان شعار می‌دادند:

خوابگاه دخترانه/یک بندی از زندانه
تبغیض جنسیتی محکوم است
بیگاری بیکاری/حجاب زن اجباری
نان کار ازادی/پوشش اختیاری
بهره کشی و ستم/ با قانون ضد زن
خشونت و تبعیض علیه زنان/درخانه درمحل کار توامان
قوانین ضد زن/ بهره کشی و ستم
زنان تحت خشونت /چه در خانه چه صنعت
در بند تبعیضیم/ بیایید برخیزیم
فقر، حجاب، استثمار/آماج یک پیکارند

دانشگاه تهران روز شانزدهم آذر یک مهمان «ویژه» هم داشت: آیت‌الله رییسی. دانشجویان هر دو دانشگاه برای او هم خوش‌آمدگویی ویژه‌ای داشتند و یک‌صدا شعار می‌دادند: قضاییه، جلادان / مقدمتان خون باران!

بیانیه‌ی جمعی از فعالین صنفی که در تجمع دانشگاه تهران قرائت شد

اینجا و اکنون، در آستانه‌ی یکی از مهمترین بزنگاه‌های تاریخی که در آن نفس می کشیم، توده‌های نقاط مختلف جهان، علیه ستم‌های منتج از نظام سرمایه‌داری به پا خاسته‌اند. خیرش توده‌ای ایران نیز در حد فاصل کمتر از دو سال، بار دیگر به خروش آمد. انباشت تضادها و ناتوانی حکومت سرمایه داری-دینمدار موجود، منجر به خیزش‌های متعددی از جمله خیزش دی ماه ۹۶ شد. سرکوب‌های خونین پیشین، نه تنها آتش خشم فرودستان را خاموش نکرد، بلکه شررهای باقی‌مانده از شعله های ۹۶، با بنزین ۳۰۰۰ تومانی دوباره زبانه کشید. این بار در آبان ۹۸، وسعت و شدت اعتراضات گسترده‌تر شد و به همان میزان وسعت و شدت سرکوب نیز. سرکوب به صورت سرب‌هایی درآمد که نیزارهای ماهشهر تا برزن های کردستان، شهرکهای شیراز، بیابان های سیستان تا خیابانهای تهران را، در سکوت کامل خبری و قطع سراسری اینترنت، به خون آغشت. اما ما دانشجویان، در این بزنگاه و در حین فرود آمدن سهمگین‌ترین شلاق‌های ستم و استثمار بر گرده‌ی فرودستان، که خود زخم‌خورده همین شلاق‌هاییم، نظاره‌گری منفعل نیستیم و نخواهیم بود.

طنین این شلاق‌ها را سال‌هاست که می‌شنویم. همچنان که صدای فریاد توده را. اما تکرارِ این اصوات، با طول امواج مختلف آن در تاریخ، موجب خو گرفتن ما بدان نشده‌است. صدای سرکوب و خروش فرودستان را همه شنیده اند؛ حتی آنهایی که منافعشان در نشنیدن بود. تقلاهای مذبوحانه ی جریانهای اصلاح طلب، عدالتخواه، سلطنت طلب و ... در مصادره، تحریف و انکار این صداها گواه این ادعاست

امروز سرکوب توده‌ها، در مناطق مختلف جهان، متاثر از تشدید تضادهای نظام جهانی سرمایه داری است. دولت فعلی نیز، با تمام اشکال و ظواهرش، در بستر همین تضادها توانست بر مسند قدرت قرار گیرد. حکومت در تلاش برای حل این تضادها به سود خود، دست به دخالتگری ویران‌کننده‌ای در منطقه زده و بازوان نظامی‌اش را به عراق، سوریه، لبنان و یمن گسترانده است. گره خوردگی دخالتگری‌های کشورهای مسلط امپریالیستی و حکومت موجود ایران در منطقه، چیزی جز ستم و استثمار فزاینده برای توده‌های منطقه نداشته است. بدین‌ترتیب، هر گونه راه‌حل پیشنهادی رفرمیستی، با حفظ چارچوب نظام‌سرمایه داری، چه در عرصه‌ی داخلی و چه در عرصه‌ی جهانی، به بازتولید استثمار و سرکوب در اشکال مختلف ادامه می‌دهد. ما دانشجویان ضمن مرزبندی با هر دوی این قطب‌ها، بر هم سرنوشتی توده‌های ایران با دیگر خلق‌های زحمت‌کش جهان، از شیلی گرفته تا عراق، سوریه و لبنانْ تاکید، از مبارزات برحق آنان دفاع می‌کنیم و برای پیشبرد منافع آنها مبارزه خود را به پیش می‌بریم.

دولت موجود توانسته است مدرن‌ترین شیوه استثمار را به کهنه‌ترین اشکال ستم گره بزند. ما با دولتی مواجهیم که قوانین حاکمیتش تحت تأثیر ایدئولوژی مسلط دینی است. سرکوب هویت‌های مذهبی و دینی (مسیحیان؛ اهل تسنن؛ دراویش و...) ریشه در همین قوانین دارند. ما دانشجویان، بی هیچ اما و اگری، از آزادی بیان و آزادی هویت‌های دینی و مذهبی دربند دفاع کرده و برآنیم تا مطالبات و مبارزات برحق آنان را به افق رهایی توده‌ها گره بزنیم.

تضاد جنسیتی یکی دیگر از تضادهای ذاتی نظام سرمایه‌داری است که هنگام عبور از منشور دستگاه ایدئولوژیک حاکم، ویژگی‌های خاصی نیز می‌یابد. ما دانشجویان به اهمیت مبارزه در جهت رهایی زنان برای ساختن جامعه‌ای عاری از ستم و استثمار آگاهیم و تمامی اشکال سنتی و مدرن ستم بر زن را نهایتاً در خدمت بازتولید سرمایه و حیات آن می‌دانیم. از سوی دیگر، این ستم به‌مثابه‌ی یکی از اساسی‌ترین ستون‌های ایدئولوژی مسلط نقش تعیین کننده‌ای در ساخت دولت حاکم دارد. ساز و کارهای این ایدئولوژی، در جهت کنترل و به انقیاد در آوردن زنان در تمام عرصه ها و نهادها، از خانواده و دانشگاه تا محل کار و خیابان، حاکم است. اما زنان با اعتراضات خود در طول این چند دهه، از تجمعات زنان در اسفند 57 گرفته تا تجمع دانشجویی اردیبهشت 98 علیه حجاب اجباری، با مرزبندی با جناح اپوزیسیون راست، در مقابل این ستم سکوت نکرده و سر فرود نیاورده‌اند. در امتداد همین مبارزات، ما دانشجویان صدای خشم خروشان زنان برای رهایی حقیقی را شنیده و مبارزاتمان را به مبارزه علیه تداوم ادغام دین و دولت و تمام اشکال مردسالاری در جامعه پیوند می زنیم.

همچنین، در سالیان اخیر، تضاد ملی نیز اشکال حادی به خود گرفته که با برجستگی خاصی در مبارزات چند سال اخیر نمود یافته است. مردم مناطق مختلف ایران دلاورانه در این مبارزات جنگیده‌اند. در این مناطق که مردم تحت ستمی مانند عرب‌ها، ترک‌ها، لرها، بلوچ‌ها و کردها و ترکمن‌ها و سایر اقوام و ملل تحت ستم زندگی می کنند، فقر و بیکاری شدت مضاعفی دارد و بدیهی‌ترین مطالبات فرهنگی و اجتماعی این توده‌ها به شدیدترین شکل سرکوب می‌شود. ما دانشجویان ضمن دفاع تمام قد از مبارزات توده‌های تحت ستم ملی، مخالفت خود را با تمامی اشکال ناسیونالیسم اعلام می‌کنیم و بدین طریق برآنیم تا مبارزات برحقشان را به رهایی توده‌ها گره بزنیم.

سخن کوتاه کنیم: دو سال پرالتهاب را گذرانده‌ایم. از دی ماه ۹۶ تا آبان ۹۸ شاهد شتاب گرفتن شدت سرکوب و استثمار بوده ایم. سالهای منتهی به ۹۶ سال‌های تسریع بحران‌های ذاتی سیستم موجود بود و واکنش لایه‌های مختلف فرودستان را برانگیخت. نمود آن را می توان در اعتراضات و اعتصابات فراوان کارگری از سالهای ۹۰ تا به کنون مشاهده کرد. همراهی جنبش کارگری با اعتراضات کشاورزان، معلمان، مالباختگان، دانشجویان و دختران خیابانِ انقلاب، کیفیت ویژه‌ای به دی ماه ۹۶ بخشید. تمامی این تضادها در باهم بودنشان تمامیت دولت را شکل داده‌است و این تضادها نه امکانی و نه تصادفی‌ بلکه ضرورت‌هایی ذاتی‌اند که حیات وضعیت حاکم در گرو آنهاست

زندان‌ها این واقعیت را به خشن‌ترین شکل بازنمایی می‌کنند. امروز زندان‌ها شمار وسیعی از زندانیان سیاسی مختلف را در خود جای داده‌اند. در کنار فعالین صنفی دانشجویی، فعالین حقوق زنان، فعالین حقوق کودک، فعالین محیط زیست، فعالین معلمی، فعالین کارگری،فعالین سیاسی عرب، بلوچ، کرد و ... ، فعالین هویت‌های مذهبی و دیگر فعالین سیاسی در بند، بعلاوه بیش از هفت هزار تن از توده‌ای که مبارزات آبان ماه را به پیش بردند، به جرم مبارزه برای حیات برابر و آزاد در زندانند. ما دانشجویان سرکوب و دستگیری تمام فعالین سیاسی در بند را محکوم و خواهان آزادی تمامی زندانیان سیاسی هستیم.

در این میان نقش دانشگاه حیاتی است. دانشگاه در این سال‌ها به نهادی برای بازتولید و تثبیت مناسبات وضع موجود، بدل گشته است. نهادی که در طول این چند دهه با هدف خفه کردن صدای اعتراض دانشجویان، چکمه های مردانه‌ی خود را بر سر آنان فرود آورده است. بازداشت و احکام سنگین قضایی برای دانشجویان در دهه 90، نهادسازی‌های موازی، آیین‌نامه انضباطی، ستاره‌دار کردن و سلب حق تحصیل فعالین صنفی-دانشجویی و دیگر دانشجویان آزاداندیش، تهدید و ارعاب فعالان صنفی و اعضای شوراهای صنفی و خانواده های ایشان از جانب نهادهای امنیتی و بازوی دانشگاهی آن یعنی حراست، نمونه تلاش‌هایی جهت اعمال این سرکوب است. امسال اما شاهد برگ دیگری از همکاری آشکار با نهادهای امنیتی و عدم استقلال دانشگاه بوده ایم؛ علاوه بر بازداشت دانشجویان در خوابگاه دانشحویی با همکاری انتظامات و حراست، ورود آمبولانس به دانشگاه و دستگیری دانشجویان، تلاش مسئولین دانشگاه و حراست برای تهدید خانواده دانشجویان با هدف گرفتن امضا جهت پرونده‌سازی روانی و اعمال شوک الکتریکی به یک فعال صنفی بازداشتی دانشگاه، تهران عمق این همکاری کثیف را بیش از پیش بر همگان آشکار کرد

اما در این میان، سکوت ممتد اساتید دانشگاه آیینه تمام‌نمایی از سرکوب‌های سیستماتیک در طول این چند دهه است. اساتیدی که کارکردی جز بازتولید ایدئولوژی حاکم و تلاش جهت حفظ وضع موجود ندارند و تماماً رسالت سیاسی-اجتماعی خود را به باد نسیان سپرده‌‌اند. ما اعلام می‌کنیم که در نظر ما، سکوت اساتید معنایی ندارد جز همدستی آشکار با سیستم موجود در اعمال تک‌تک این سرکوب‌ها بر توده‌ها و دانشجویان؛ و ما در برابر این همدستی ساکت نمی‌نشینیم. جنبش دانشجویی مستقل صنفی دهه ۹۰ نیز همانند سایر جنبش های مستقل در دهه‌های پیشین، به پیش می‌رود تا اجازه ندهد نهاد دانشگاه نهادی ایدئولوژیک با هدف بازتولید هرچه بیشتر وضع موجود باشد. ما و رفقای دربندمان به عنوان بخشی از همین توده، همواره بر خود ملزم دانستیم که نه تنها به حمایت از استثمارشدگان برخیزیم، بلکه پیام خود را به جامعه برسانیم. واکنش نیروهای سرکوب بنا به وظایفشان تهدید، ارعاب و سرکوب بوده است. آنها بی وقفه ما را از عواقب کارمان می ترسانند اما ماشین سرکوب نه توانست خیابان را خفه کند و نه دانشگاه را. بگذارید این‌بار صریح و رسا بگوییم: ما دانشجویان خونهای خشکیده بر کف خیابان را فراموش نمی کنیم. این را هم به درخون‌خفتگان و هم به خون‌ریزانشان قول می‌دهیم.

۱۶ آذر ماه ۱۳۹۸

 

بیانیه شوراها و فعالین صنفی دانشگاه های سراسر کشور به مناسبت ۱۶ آذرماه روز دانشجو

تا آخرین حد توانمان، در برابر تمامی مصائب و ستم ها ایستاده ایم و این مسیر بی بازگشت را هوشیارانه به سمت هدف طی خواهیم کرد. ما نه دیماه ۹۶ را فراموش کرده ایم و نه آبان ۹۸ برایمان تمام شده است. قسم به اعداد زندانی و خون های بر زمین جاری شده که این تلخی ها روزی به کاممان شیرین خواهد شد

 

بار دیگر شانزدهم آذر در نشیب سالی مالامال از خون و عصیان فرا رسیده است. این گرامی روز برای ما ؛ چونان آینه‌ی مبارزاتِ ضداستبدادیِ دانشجویانِ پیشرو در عصر دیکتاتوری سیاه پهلوی که به بهای خون سرخ سه فرزند جان‌فدای این سرزمین به یادگار مانده است، ما را بر آن می دارد تا دیگر باره در کشاکش آلام جامعه خود ، تصویر ایستادگی خود را در برابر دیدگان آگاه مردمان روشن سازیم.

ما فعالان صنفی دانشجویان که قریب به یک دهه از تاریخ جنبش دانشجویی را به کوشش در راه برابری و آزادی بدل ساخته ایم، ما که رهایی دانشگاه را جز با گشوده شدن دروازه‌های فولادین آن به روی تمامی زحمتکشان و فرودستان ناممکن می دانیم و این رهایی را جز در پیوند آن با مبارزات مادران و پدران کارگر، معلم، کشاورز و بیکارمان در تحقق رفاه و آسودگیشان ناچیز و ناشدنی میشماریم، نیک میدانیم جهانِ ورایِ حصار دانشگاه از تعارض منافع صاحبان قدرت و زحمت کشان، درگیر نزاعی سخت و حقیقی است .

ما چگونه میتوانیم خود را جزیره‌ای در میانه طوفان تصور کنیم و در نظر نیاوریم که پس از تحصیل اگر سیاهه‌ی بیکاران دانشگاهی را سیاه تر نسازیم، با تن سپردن به دستمزدهایی ناچیز تنها جان و تن‌های جوانمان را زیر یوغ استثمارگران خواهیم فرسود!

ما چگونه میتوانیم در کوران سیاست های زن ستیز موجود کناره بگزینیم، چشم بر آن‌چه از دانشگاه تا اتاق کار و خیابان سد راهی در برابر آرمان شکفتگی و رهاییمان است ببندیم و پای بر بطلان هر نظم و قاعده تبعیض آفرین نفشاریم ؟

ما چگونه میتوانیم خود را پاره ای جدا از رنج جامعه‌مان بیانگاریم و در نظر نیاوریم هر روز بیش از دیروز بدل به کالاهایی ارزان میشویم که باید مقتضیات زیست خود را به قیمت جانمان طلب کنیم: همانگونه که برای تحصیل خود در دانشگاه متقبل هزینه های فراوان و متعدد میشویم، مسکن را به بهای حاصل یک عمر نیز تصور نمیکنیم و خرج بهداشت و درمانمان را به قیمت حقوق چند ماه خود میپردازیم! چنین است که آوازِ نان و کار و آزادی آبان ماه، به تمامی در گلوگاه ما دانشجویان طنین انداز شد و ده‌ها تن از رفیقان و همکلاسی‌هایمان را روانه بازداشتگاه ها نمود.

ما فعالان صنفی مسیری سنگلاخی را برای طلب رهایی برگزیده ایم. طی قریب به نیم دهه جنبش صنفی دانشجویی، بازوان دانشگاهی جریان های قدرت حاکم، سعی بر آن داشته اند که دام‌ها مقابل استقلال جریان دانشجویی ما بگسترانند و آن را از مسیر راستین خود منحرف سازند. چه گروه‌هایی که با سابقه مشارکت چند ده ساله در طرح ریزی سیاست های ضداجتماعی، مدعی اصلاح امور اند و چه آنانی که به طریق مشابه و این بار با نقاب دروغین عدالت پا بر گرده ستم دیدگان میگذارند. در جانب دیگر جریانات ارتجاعی مستقر درخارج از کشور نیز از هیچ تلاشی برای فریب افکار عمومی به نفع استقرار قدرت خود _ که جز تداوم استثمار، استبداد و نابرابری نخواهد بود_ فروگذار نمیکنند. ما دانشجویان و فعالان صنفی هرگز آنچه تاریخ‌ زحمتکشان درباره ستم و خفقان سلطه پهلوی و پادشاهان پیش از آن به ما آموخته است را از یاد نخواهیم برد. ما وارثان تاریخ به خون نوشته مبارزان پیش از خویشیم و هیچ نظمی را جز آنکه انکار سلطه سرمایه و فساد و تک صدایی باشد، متفاوت از دیگری نمیدانیم. خواه سرمایه‌داری سلطنتی باشد یا سرمایه داری مذهبی، خواه سرمایه داری فاشیستی داخلی باشد یا سرمایه داری جنگ طلب خارجی. و یا آنان که خود را محور مقاومت مینامند و در عمل تنها آب به آسیاب دولت های فاشیستی سرمایه دار منطقه می ریزند. برای ما همه ی این ها پیوستار یک نظم و نشانگان یک سرنوشت و برآمده از یک تاریخ است. نظمی جهانی که حاصلی جز فقر و فلاکت برایمان به ارمغان نیاورده است.

امروز بر همگان روشن است که جریان صنفی دانشجویی دهه ۹۰ با وجود تمام زخم هایی که بر تن دارد؛ تمام قد پابرجاست. بازداشت های دسته جمعی فعالان صنفی و صدور احکام قضایی بیشرمانه برای آنان، تهدید های مداوم و تلاش برای احضار آنان به حراست و نهاد های امنیتی، ممانعت های هدفمند نهاد دانشگاه از حق برخورداری دانشجویان از تشکل مستقل، مقابله آن در برابر شکل گیری اتحادیه های سراسری صنفی و سنگ اندازی مقابل افزایش اختیارات شوراها در جهت منافع دانشجویان تنها نمونه هایی چند از فشارهایی است که ساختار حاکم متوجه فعالان مستقل دانشجویی ساخته است . تمامی این موارد در کنار فشارهای امنیتی و سرکوب سخت جریانی که ریشه در خواست های مشترک مردمان در سرنوشت دارد، تنها به سان گذاشتن پاره سنگی در برابر سیلاب است.

ما نشان داده ایم حتی اگر صورتک های قوای حاکم در تکمیل سرکوب موفق شوند و با ساز کارهای حقیرانه‌ای همچون دستکاری های آیین نامه ای، موازی سازی های تشکیلاتی و نفوذهای سیستماتیک در بدنه شوراهای صنفی موجودیت نهادی مان را ذره ای خدشه دار کنند؛ اتحاد بدن های تحت ظلم ما را نخواهند توانست از بین ببرند.
آنچنان که با کارگران و معلمان و بازنسشتگان و اقوام نتوانسته اند؛ که ما نیز فرزندان همین مردم و تکه های همین جامعه ایم.
اکنون ما شوراهای صنفی دانشجویان کشور و تمامی دانشجویان درگیر با فعالیت مستقل صنفی، اعلام می داریم تا آخرین حد توانمان، در برابر تمامی مصائب و ستم ها ایستاده ایم و این مسیر بی بازگشت را هوشیارانه به سمت هدف طی خواهیم کرد. ما نه دیماه ۹۶ را فراموش کرده ایم و نه آبان ۹۸ برایمان تمام شده است. قسم به اعداد زندانی و خون های بر زمین جاری شده که این تلخی ها روزی به کاممان شیرین خواهد شد.

شورای های صنفی امضا کننده بیانیه :

۱_ شورای صنفی دانشحویان دانشگاه نیشابور

۲_شورای صنفی دانشجویان دانشگاه علم و صنعت تهران

۳_شورای صنفی دانشجویان دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل

۴_شورای صنفی دانشگاه یاسوج

۵_شورای صنفی دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی

۶_ شورای صنفی دانشگاه ملایر

۷_ دانشگاه علوم و فناوری مازندران

۸_شورای صنفی دانشگاه منابع طبیعی گرگان

۹ ـ دانشگاه صنعتی شیراز

۱۰_ شورای صنفی دانشگاه بین المللی قزوین

۱۱_ تعدادی از واحد های شورای صنفی دانشگاه بوعلی سینا همدان

۱۲_ شورای صنفی دانشگاه ایلام

۱۳_شورای صنفی دانشگاه گلستان

۱۴_شورای صنفی دانشگاه صنعتی کرمانشاه

۱۵_شورای صنفی دانشگاه جهرم

۱۶_ شورای صنفی دانشگاه تربیت مدرس

۱۷_فعالین صنفی دانشگاه علامه طباطبائی

این لیست تکمیل می شود

 

بیانیه شورای صنفی دانشجویان دانشگاه تهران در خصوص وقایع اخیر

شورای صنفی به عنوان بزرگ‏ترین تشکل دانشجویی و نماینده ‏ی مستقیم دانشجویان، ضمن اعلام حمایت از اعتراضات برحق دانشجویان، برخوردهای امنیتی با دانشجویان را محکوم می‌کند و آن را خطایی نابخشودنی و ملزوم پاسخ میداند

 

در دو هفته‏ ای که گذشت، ایران شاهد برگ دیگری از تاریخ خود بود. افزایش ناگهانی و خودسرانه‏ ی قیمت بنزین به شیوه ‏ای بدعت‏ گونه و از مجراهای فراقانونی، کشور را در شوک فرو برده و موجی از اعتراضات را برانگیخت. موجی که دانشگاه نیز، به عنوان بخش مهمی از جامعه به آن پیوسته و بخشی از جریان سازان آن شد، علیه سیاست ‏هایی که سال‌هاست بر عرصه اقتصادی ایران سایه افکنده و مشهود ترین نتیجه‏ ی آن افزایش مستمر اختلاف طبقاتی بوده‌ است.
دانشجویان که چند سالیست به این حقیقت که حتی محیط آموزشی آن‏ها نیز از سیاست‏ های اقتصادی محروم ستیز مصون نخواهد بود پی برده و حق آموزش رایگان را نیز در خطر می‏بینند، اینبار سعی کردند در مقابل این هجمه به معیشت خود، بایستند.
دانشجویانی که در آستانه‏ ی ورود به دوره‏ ی استقلال اقتصادی و در حال ترسیم آینده‏ ی خویش، هر قدم تصمیم سازان اقتصادی را در سال‏های اخیر، لگدی محکم‏تر بر کاخ آرزوهای خود دیده ‏اند.
دانشجویانی که خودشان را اصلی ترین وارثان آینده ‏ی ایران دیده اما دستشان از دخالت در ساخت این میراث کوتاه شده است.
دانشجویانی معترض، به اینکه چرا کار به جایی رسیده که در تصمیمات اساسیِ اقتصادیِ تاثیرگذار بر تمام شئون زندگی اقتصادی و اجتماعی، نه تنها از ظرفیت فکریِ جامعه‏ ی دانشجویی که اساساً قرار بود برای همین مواقع پرورش داده شود استفاده نشده، بلکه حتی تصمیم‏ سازان زحمت اقناع افکار عمومی را هم برای چنین تصمیم بزرگی به خود نداده‏ اند!
دانشجو معترض شد برای حفظ حقوق خود، بر طبق قانون و حقوق خود. اما این صدای اعتراض به مذاق عده ای خوش نیامده و به گوش عده‏ ای در معنای دیگری شنیده شد.
کج ‏اندیشی نابخردانه ‏ای، که موجب برخوردهای امنیتی با این اعتراضات قانونی و به حق شد.
امّا اگر انکار این صداها، بحران‏ ها را به حدی عمیق کرده که اعتراضِ به حق مردم، به راحتی دست آویز فرقه ها و گروه‏ های فرصت طلب داخلی مانند تجزیه طلبان، و خارج نشسته های بی هویت نان به نرخ روز خور، و مخربین اموال عمومی قرار ‏می‏گیرد، راه حل باز هم قطع صدای دانشجوست؟!
اگر پیامدهای منفعت طلبی فردی و جمعی برخی تصمیم سازان، به حدی فضا را برای کشورهای سلطه‏ گر مناسب ساخته که اعتراض و تجمع قانونی، خوراک تبلیغاتیِ رسانه ‏های آنان و در نهایت متاثر از جهت‏ دهی‌‏ های آنان شود، آیا این میتواند بهانه ای برای برخورد امنیتی با رفتارهای قانونی مردم است!؟
اگر امروز، کار به جایی رسیده که برخی دانشجو را نه یک ظرفیت برای حل مشکلات ملّت، که به عنوان یک مشکل و عنصر بحران زا شناخته و در هر التهابی قبل از هرچیز دانشگاه را پادگان می‏سازند، ریشه‏ ی آن را باید در سرهای سال‏ها در برف فرو رفته‏ یِ خودشان جست. اگر صدای دانشجو سال‏هاست که فریاد شده، منشا آن را باید در پنبه‏ های فرو رفته در گوش‏های بی‏ تدبیری یافت، و اگر فریاد دانشجو گاهی مانند این روزها، می‏شود خروشی که لرزه بر اندام بعضی می‏ اندازد، آن را باید انباشتِ سال‏ها فریادی دید که نتوانسته صدای اضمحلال این ستون ‏های موریانه زده‏ را به گوش صاحب منصبان برساند.
دانشجو این روزها آمد تا اجازه ندهد دانشگاه، که قرار بود مبدأ تحولات و جریان سازِ جاریِ جامعه باشد، به خاطر هراس صاحبان قدرت و ثروتی که ریشه در دل عموم ملت ندارند، تبدیل شود به مردابی که لجنِ سکون را از بطن خود در اجتماع بگستراند.
آمد تا نگذارد دانشگاهی که قرار بود صحن آزاد اندیشی باشد، تبعیدگاه اندیشه‏ هایی شود که راه رهایی خود را جز در خاموشی نیابند.
او این روزها از همه چیز خود گذشت و به میدان آمد، تا هزینه‏ ی بی ‏تدبیری، ندانم کاری، اشرافیت گرایی، غرض ورزی،خود برتر بینی طبقاتی و فساد کسانی را بپردازد که روزگاری قرار بود مردم را ولی نعمت خود بدانند اما امروز، سود و منفعت طلبی شخصی و مقام و منصب، ولی امرشان شده است.

آشوبگر اصلی این صحن نه دانشجویان، بلکه همان ‏هایی هستند که یادشان رفته صندلی‏ هایی که امروز با تفاخر و ریشخند بر آن تکیه زده‏ اند، میراث انقلاب پابرهنگان است. یادشان رفته که در بزنگاه ‏ها، اگر همین اقشار کثیرِ آسیب پذیرِ جامعه که امروز به اولین و بزرگترین قربانیانِ هر به اصطلاح جراحیِ اقتصادی تبدیل شدند، سپرِ بلایشان نمی‏شدند، امروز قربانی عداوت‏های منفعت طلبانه‏ ی امثال خود شده و نام و نشانشان از صفحه‏ ی روزگار محو شده بود.
دانشجو این روزها مانند مابقی جامعه، سینه سپر کرد تا بازهم گوش‏ های سنگین را شنوا و چشم ‏های خود به خواب زده را بینا کند. ستونی شد تا بلکه این بنای کج رفته ‏ی کهنه، بر سرآینده ‏ی ملت آوار نشود.
تاریخ گواه خواهد بود که در این روزها دانشجو آشوب ‏طلب نبود، بلکه از خود گذشته ‏ای بود که با هرچه که داشت برای آینده به میدان آمد.
روزهایی که گذشت درسی بود گران امّا ماندنی از تاریخ، و گوشزدی برای همه، به خصوص آنان که یادشان رفته، امتحان نزدیک است.

شورای صنفی نیز به عنوان بزرگ‏ترین تشکل دانشجویی و نماینده ‏ی مستقیم دانشجویان، ضمن اعلام حمایت از اعتراضات برحق دانشجویان، برخوردهای امنیتی با دانشجویان را محکوم می‌کند و آن را خطایی نابخشودنی و ملزوم پاسخ میداند که خود معلول خطاهایی دیگر است. دانشجویانی که این گونه تجمع و اعتراضشان مطابق ماده ۹ منشور حقوق دانشجویی و اصل ۲۳ قانون اساسی تخلفی محسوب نشده و از این رو نیز، با استناد به ماده ۱۳ منشور حقوق دانشجویی و ماده ۲ قانون مجازات اسلامی، چنین برخوردهایی با ایشان، خود تخلفی از جانب نیروهای امنیتی داخل و خارج از دانشگاه محسوب می‏شود.

شورای صنفی کل دانشجویان دانشگاه تهران

 

بیانیه جمعی از فعالین صنفی دانشگاه نوشیروانی بابل به مناسبت روز دانشجو

  «دیدار به روز آزادی»؛ این وداع، آخرین خاطره ی پدران و مادرانی است که جوانان و قهرمانانشان را به دامن دشت آبان لاله گون سپرده اند و در جای جای پهنه ی خون آلود ایران شنیده شد.

  اکنون ما در نقطه ای از تاریخ سرزمینمان ایستاده ایم که فواصل دی ماه ها و آبان ماه های تقویممان نزدیک و نزدیکتر می شود و این نشان از تنگ و تنگتر شدن حلقه ی داری دارد که برگردن معیشت طبقات فرودست و زحمتکش جامعه ی ما است. طبقاتی که اقتصاد را بر بازوان رنج کشیده شان به پیش می برند اما امان از ساختار سیاسی و اقتصادی حاکم بر کشور، ساختاری بنیان نهاده بر مبنای سرمایه که هر روز بوی گندی از سر  بده بستان های قدرت و ثروت در آن شنیده می شود؛ صد اما و اگر هایی که اگر چه می دانیم، صرفا بیان و توصیفشان از هیچ یک از دردهای جان به لب رسیدگان کم نخواهد کرد

   دانشگاه خود زخم خورده ی این ساختار سیاسی اقتصادی است؛ آنگاه که سیاست های کلان کشور بر سر خصوصی سازی و پولی سازی آموزش، مدارس و دانشگاه ها را در نوردیده و حق تحصیل را برای فرزندان فرودستان ناممکن می کند و آموزش را کالایی پر زرق و برق در بازاری که نقاب دانشگاه بر چهره دارد جلوه گر می سازد. ما دانشجویان فراسوی زندگی دانشجویی به نقطه ی تاریک بیکاری و یا  بیگاری می رسیم؛ وقتی به دنبال علل این تاریکی ها می گردیم باز به همان حلقه داری می رسیم که بر گردن طبقات فرودست اویخته شده و به واسطه تصمیم گیری های سرمایه محور حاکمیت در تمام اشکال و مظاهرش به وجود آمده است؛ حاکمیتی که حتی گوشه چشمی باز نمی کند تا شاهد فواجع اطرافش باشد. چرا که ماهیتش به او اجازه چنین کاری نمی دهد

   اما این تمام رمان دانشگاه و دانشجو نیست؛ جنبش دانشجویی صنفی در دهه نود بنای سکوت در برابر این سیاست گذاری ها را در پیش نگرفت؛کاسبان این بازار اما نتوانستند صدای حق طلبی جریان فعالیت صنفی در دانشگاه را بربتابند؛ از این رو از راه های امنیتی سازی فضای دانشگاه ها و اخته سازی سیاسی دانشجویان وارد شدند و چه بسیاری فعالین صنفی دانشجویی که رو در روی پولی سازی آموزش ایستاده اند و احکام درون دانشگاهی، همچون محرومیت از تحصیل و احکام سنگین قضایی از سوی نهادهای خارج از دانشگاه را در چشم انداز سالیان جوانی شان دیده اند. اینجاست که باید به گوش دوستان در بندمان برسانیم که ندای “دانشجوی زندانی آزاد باید گردد” از سوی رفقایشان در دانشگاه نوشیروانی به گوش می رسد.

    مسئله زنان، مسئله بنیادین جامعه ماست. زنان توسط سیستم سرمایه دارانه موجود، استثمار می شوند؛ حق انتخاب نوع پوشش از آن ها سلب شده است. برای تحصیل، ازدواج و … نیازمند اخذ اجازه از مردان هستند و سازوکارهایی دیگری که فرودستی آنان را تقویت می کنند.

   اما مسیر درستی در حال پیمایش است. در چند سال اخیر، شاهد محوریت مسئله زنان در هسته اصلی اعتراضات بوده ایم. جایگاه زن در جامعه ما از عضوی منفعل در اندرونی ها، به هدایت تعدادی از سیاسی ترین مطالبه ها ارتقا یافته است. سیستم مردسالار موجود اما در مواجه با صدای اعتراض زنان و در مواجه با این تضاد، چاره ای جز سرکوب برخود نمی بیند. در این برهه است که در می یابیم، نقد، اعتراض و مطالبات ما دقیقا نقطه ای را نشانه رفته است که بر خلاف منافع افرادی است که نان خور های این تضاد جنسیتی و استثمارگرایانه اند و باید این را بدانیم و باید این را بدانند! که برای رسیدن به جایگاه حقیقی زن، از مبارزه دست نمی کشیم.

   جنبش های کارگری در سرتاسر تاریخ پیدایش نظام و منطق سرمایه از پیشرانان مبارزه و حق خواهی ستم دیدگان و فرودستان بوده اند و همواره دانشجویان و جنبش های دانشجویی، به موازات جنبش های کارگری همراه و همدل با آنان به مبارزه علیه ستم و تحقق عدالت مشغول بوده اند. ما نیز وظیفه داریم در بزنگاه ها، اگاهانه حمایت خود را از این جنبش ها اعلام کنیم. چند سالی است جنبش های کارگری ایران از نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز گرفته تا هپکو اراک و کنترسازی قزوین و …، علی رغم سرکوب شدید توانسته اند از گوشه و کنار کشور صدای اعتراض خود را از همیشه بلند تر نگاه دارند. جنبش های کارگری صراحتاً یک خواست را طلب می کنند: خواست کوتاه کردن دست ستمگر خصوصی سازی؛ همان رنجی که فرزندانشان در دانشگاه ها تحت عنوان پولی سازی آموزش با آن مواجه اند و خواهان واگذاری سرنوشتشان به دستان و عرق پیشانی خودشان اند.

   مبارزه برای معیشت و سرکوب از جانب حاکمیت، تنها مختص این نقطه از جهان نیست؛ وقتی چشمانمان را فرای رسانه های فاشیستی سلطنت طلب و رسانه های سرکوب گر داخلی باز می کنیم به یک همبستگی جهانی در مسیر احقاق حق زندگی برای توده های همه ملیت ها و نژاد ها می رسیم؛ چونان که در ایران، عراق، لبنان، شیلی و فرانسه جرقه های مشابهی عامل شعله ور شدن خیزش مردمی و حق طلبی آنان گشت

  راه رهایی و مسیر آزادی جز در پرتوی اتحاد و همبستگی مبارزات توده ها گذر به ناکجا آبادی دیگر است؛ چنان که هم در عصر معاصر کشور خودمان و هم در تاریخ مبارزات توده های جهان شاهد آنیم

خط سیر رهایی از استثمار داخلی و استعمار خارجی تنها و تنها با همبستگی مبارزات زنان، کارگران، دانشجویان و دیگر اقشار فرودست و زحمتکش جامعه می تواند رو به سوی خورشید نان، کار، آزادی حرکت کند

   ما دانشجویان در روز آزادی خواهیمان این را لازم می دانیم، دوباره و دوباره تکرار کنیم که اجازه نمی دهیم هیچ صدای حق طلبانه ای اگرچه با گلوله بسته شد، خاموش و فراموش شود حتی اگر زیر سیلان خون باشد.

 روی پاهایمان می‌میریم   

 اما روی زانوهایمان زندگی نمی‌کنیم

 

بیانیه دانشجویان دانشگاه مازندران:

۱۶ آذر، روز دانشجو، از آن دانشجوست. نمی توان به تناسب منافع، مفهوم آن را مصادره کرد.
۱۶ آذر، پاسداشت خون دانشجویانیست که در برابر استبداد، ارتجاع و زورگویی زورگویان ایستادگی کردند. امروز، رو به تاریخ کرده و نام رفیقانمان، قندچی، شریعت رضوی و بزرگ نیا را فریاد می زنیم که خونتان هدر نخواهد شد و راهتان در این همهمه ی بی هویتی، راهنمای ماست. ما نیز به همانی معترضیم که شما بودید. ظلم طبقاتی همچنان پا برجاست، عریانتر، بی شرمانه تر… . ۶۶ سال پیش در برابر منطق سرمایه داری جهانی که ما را به بردگی می خواست، ایستادگی کردید، امروز نیز نسخه ی بومی آن گریبانگیر ماست.
تحت نام «اقتصاد مقاومتی» دانشگاهمان را فروختند. دانشگاهمان را تبدیل به بنگاه تولید مدرک کردند. دانش و دانشجو را بدل به کالایی منطبق بر معیارهای بازار ساختند. بازار هم دانشجوی دغدغه مند نمی خواهد.
در این۶۶ سال هر بار تحت عنوانی، بحران هایشان را بر زندگی طبقه فرودست تحمیل کردند. یکبار به نام ناسیونالیسم و بار دیگر در ترس از دشمن. یکبار به نام جنگ و این بار هم به خاطر تحریم. راستگرایان، چه از نوع حکومتی و چه نسخه ی مخالف خوانشان، تلاش داشته اند که توسعه ی سرمایه دارانه را پیش شرط و ملزوم آزادی تبیین کنند. تاریخ به ما نشان داد که این ایده مهملی بیش نیست. همواره به نام «شرایط حساس کنونی» سعی در خاموشی شعله های آزادی خواهی و برابری طلبی دانشجویان داشتند. اما خون و عمر یاران در بندمان، دانشگاه را زنده و دانشجو را آزاده نگاه داشت تا فریاد کند، آنچه برای جامعه اش می خواهد.
ما برای جامعه مان، آینده مان ریاضت اقتصادی نمی خواهیم. کارگران را قراردادی، بیمارستان را بنگاه و معادن را خصوصی نمی خواهیم و برای آنچه می خواهیم مبارزه خواهیم کرد. آزادی خواهی و برابری طلبی هویت دانشجوست. ما پای هویتمان ایستاده ایم.

روز دانشجو، شانزده آذر نود و هشت
دانشگاه مازندران- بابلسر

بیانیه دانشجویان دانشکده هنر و معماری تهران-مرکز به مناسبت روز دانشجو:

به نام آزادی به نام دانشگاه و به نام دانشجو.

صدای ما را از کوهای شرق تهران از جایی که بیش از چند ماه از تبعیدمان به آنجا نمی‌گذرد می‌شنوید. از دانشگاهی که مهد بورژوازی و مهد اساتیدی است که دغدغه‌شان از ابزاری چون پول و منفعتی که تنها به شهرت ختم می‌شود؛ دانشگاهی که نامش هنر است اما سال‌هاست سیستم آموزشی آن در گرو همان سیستمی است که دانشجو را بی دغدغه و بی تفاوت نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی جامعه‌اش بار می‌آورد.
ما، گروهی از دانشجویان دانشکده هنر تهران‌مرکز، که هرچند در یک سال اخیر زیر اهرم فشار تهدید، زندان و فضای رعب‌آور دانشگاه بوده ایم، سکوت‌ نمی‌کنیم و همبستگی خود را با اعتراضات کارگران و فرودستان و اعتراضات اخیر آبان خونین اعلام می‌کنیم و نوید روزی را می‌دهیم که صدایمان را در خانه ای که هنر و آزادی خواهی با هم به یک نقطه تلاقی می‌رسند، شنیده شود.
ما نیز فرزند کسانی هستیم که یادمان داده اند که در برابر ظلم، تنها نظاره‌گر نباشیم و برای حق ‌طلبی حتی در برابر آماج گلوله‌های سرمایه داری سینه سپر کنیم و از برابری خواهی دفاع کنیم. هیچگاه در حق خواهی قدم پس نمی‌گذاریم و در مقابل فشار های حراستی که شعبه ای از اطلاعات و اطلاعات سپاه است، سکوت نخواهیم کرد.
این‌بار هم با صدایی بلند فریاد می‌زنیم که دیگر چیزی برای از دست دادن نداریم جز زنجیر هایمان.
دانشگاه و دانشجو زنده است.
۱۶ اذر ۱۳۹۸ شانزده روز پس از آبان خونین

«گروهی از دانشجویان تبعیدی دانشکده هنر تهران‌مرکز»

 

 

Comments System WIDGET PACK

Share

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: