سوگندِ دیگر
به روگردانندگان از "جادۀ
طلا" و روآورندگان به "جادۀ صلیب"
احسان طبری

به ایمانهای خارآئین که در یَلدای سِتم
از دمیدنِ سپیده نومید نمیشود
به
آنان که "شَکّ" وُ "وسوسه" آنها را به
سوی مَنجلاب نمیرانَد
به
مادرانِ بیشمار که در برابرِ گورِ
شهیدانِ خود ایستادهاند
و
آن گلها که بر این گورها پژمردند
به
آن خشمِ مقدّس که سرمستیِ زور وُ پستی در
جانهای شریف برمیانگیزد
به
قهرمانانِ بنام و گمنام
به
آنان که هستیِ خود را چون گوگردی بخاطرِ
کیمیای حقیقت فروسوختند
به
شبهای بیخوابِ پاکانی که سینه شان از
ضربتِ دَغَلان زخمدار است
به
روگردانندگان از "جادۀ طلا" و روآورندگان
به "جادۀ صَلیب"
به
آنها که "نعمتِ" چاکری، خیانت و حیلهگری
را دیدند،
ولی
کماکان با "نِکبتِ" اصولیت وُ آزادگی
ساختند
به
آنان که به همراهِ مردم نیامدند تا از
آنها برای خود نردبانی بسازند
به
آنان که ایمان را در نبرد با شکنجه پیروز
کردند
به
آنان که با "حقیقت" تنها ماندند ولی به
لشکرِ مغرورِ"دروغ" نپیوستند
به
آن موهای مِشکین که در جادۀ پایداری
سیمگون شد
به
آنان که علیرغمِ پیمان شکنان به راهِ خود
رفتند،
زیرا
با شرف وُ خلقِ خود پیمان داشتند
به
لَختِههای خونِ دلی که چون گلهای سُرخِ
لبخند بر چهرهها روئید
به
همۀ مسافرانِ تا آخرِ خطّ و به پاکبازیِ
بی دریغ وُ توقّع آنها
به
آنان که در لحظههای قطعی، از کورۀ
آزمایش، تابناک برآمدند
به
سَمَندرِ انقلاب که از هیچ آتشی خاکستر
نمیشود
به
شکست خوردگانِ دیروز که پیروزمندانِ
فردایند
که
تا واپسین دم،
به
سوگندِ نخستینِ خود وفادار خواهیم بود.
نقل از: مجلۀ دنیا، شماره
۷،
مهرماه
۱۳۵۴
|