نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

2014-11-06

نویدنو  015/08/1393 

 

 

 

در باره 17 تضاد سرمایه

برگردان : امیر حسینی

خلاصه ای از مصاحبه با دیوید هاروی 2014

در دانشگاه کیتو- اکوادور. مصاحبه گر: گریگوری ویلبرت

www.davidharvey.org

*****

پرسش - در کتاب اخیر خود  17 تضاد  سرمایه را برشمرده اید.  با این وصف چرا سرمایه پس از سده ها هنوز پابرجا است ؟

پاسخ -  سرمایه بخاطر وجود همین تضادها به بقای خود ادامه می دهد. تضادها نقاط تنشی هستند که سرمایه باید به آنها رسیدگی کند. سرمایه تکامل یابنده , پویا , قابل انعطاف و سیال است. سرمایه با تغییر دادن خود به این تضادها پاسخ می دهد. دلیل پویایی  تاریخی سرمایه تلاش آن برای روبرو شدن با این تضاد ها بوده است. بعنوان مثال یکی از این تضادها , تضاد سرمایه با طبیعت است. اگر به تاریخ سرمایه از اواخر سده هیجدهم میلادی نگاه کنید متوجه خواهید شد که سرمایه عکس العمل پیچیده ای در این زمینه داشته است. سرمایه همیشه به منابع  فشار شدیدی وارد کرده است. این احتمال وجود دارد که به سمت فن آوری های نوینی حرکت کنیم که استفاده کمتری از انرژی فسیلی می کنند. بعنوان مثال در آلمان حدود 25 درصد از برق توسط منابع قابل استفاده مجدد مانند انرژی باد و خورشید و غیره تأمین می شود. تضادها برای سرمایه بد نبوده بلکه بخشی از پویایی آن هستند.

پرسش - در اینصورت منظورتان از تضاد چیست ؟

پاسخ - تضادها معمولأ سرمایه را مجبور به وفق دادن به شرایط می کنند. مارکس در تئوری بحران , تضادهایی که حاد می شوند را تضاد مطلق می نامد. یعنی اینکه : کسی باید به فکر چاره ای باشد. در اینجا ظرفیت سرمایه برای فشار آوردن به تضادها افزایش می یابد. هنگامی که مردم اعتراض کرده و بگویند ما این سیستم بحران زا را نمی خواهیم , هنگامی که بیکاری گسترده , به هدر رفتن منابع , برنامه ها و طرح هایی که هیچوقت به انجام نمی رسند و همزمان با آن انباشت سرمایه در سطح نجومی وجود دارد , به این دلیل که مانعی برای در آمیختن اینها وجود دارد.

پرسش - چرا از تضادهای سرمایه و نه از تضادهای سرمایه داری تحلیل کردید؟

پاسخ - برای ارائه تحلیل نیاز به کوچک کردن محیط تحلیل بود. تمام چیزها به هم ارتباط دارند و ارائه تحلیل از تضاد های سرمایه داری غیر ممکن بود. تصور کنید اگر بجای 17 تضاد 533 تضاد داشتیم. این 17 تضاد در درون تئوری سرمایه مارکس قرار دارند. توجه ما در اینجا به تئوری سرمایه و تئوری انباشت سرمایه بوده است. توجه ما به تنش ها و درگیری های تاریخی قومی - نژادی و درگیری های ژئوپلیتیک نبوده است. من نمی توانم به تمامی این ها بپردازم. آنچه که من می توانم انجام دهم این است : موتور سرمایه چگونه کار می کند و چرا این موتور از کار می افتد. در سال 2007 همه دیدند که موتور سرمایه داری به اشکال افتاد و برای رفع اشکال باید کاری انجام می گرفت. دولت مجبور شد به مشکلات رسیدگی کند و این به درگیری های ژئو پلیتیک در جهان بستگی نداشت. من تضادهای درونی انباشت سرمایه و روندهایی که موجب بحران شدند را بررسی کردم. بحران سال 2007 , 2008 , بحران دهه سی میلادی , بحران دهه هفتاد میلادی و بحران 1997-1998 در آسیای شرقی را مطالعه کردم. برای این که ببینم فعالیت های اقتصادی چگونه بوده و بحران چگونه از درون این روندهای مشخص خارج شده , اینها را از هم جدا کردم.

پرسش - در باره تضاد بین دولت و سرمایه. دولت منطق محلی دارد در حالی که سرمایه گرایش بیشتری برای جهانی شدن داشته و در پی سود است. این بحث را مطرح کردید که سرمایه برای ادامه بقای خود و برای روند انباشت خود به دولت نیاز دارد. آیا این بدین معنی است که ما در مقطعی با دولتی جهانی مواجه خواهیم شد؟

پاسخ - من فکر می کنم برعکس این باشد. سرمایه به بقای خود ادامه می دهد به خاطر این که جهان چند پاره است . سرمایه می تواند به دولت های مختلف فشار وارد کند. بعنوان مثال به یک دولت می گوید اگر با ما همراهی نکنید به جای دیگری خواهیم رفت. سرمایه به دولت های رقیب نیاز دارد. اگر در جهان تنها یک دولت وجود داشت , این دولت می توانست سرمایه را به راحتی به تسلط خود در آورد. زمانی که این دولت ها متفرق هستند , سرمایه همه آنها را به زیر سلطه خود می کشاند. به خاطر رقابتی که بین این دولت ها وجود دارد , سرمایه تخفیف شدیدی دریافت کرده و از این امر آگاه است.

پرسش - در ونزوئلا دولت تلاش داشت سرمایه - که در چارچوب سرمایه جهانی عمل می کند - را کنترل کند. آیا هیچ دولتی می تواند بر عیله منطق سرمایه در سطح ملی چنین کاری را انجام دهد؟

پاسخ - انجام چنین کاری بسیار مشکل است. من فکر نمی کنم بتوان گفت هیچ کاری نمی شود کرد. می توان کارهایی انجام داد. سپس این پرسش مطرح می شود که تا چه درجه ای می توان به اتحاد با دولت های دیگر رسید. فکر می کنم بخشی از آرزوهای چاوز این بود که دولت های آمریکای جنوبی  به اندازه کافی با هم همکاری کنند  , موسسات مالی خود را برای فشار آوردن به سرمایه تشکیل دهند به شرط این که این همکاری ها جنبه مترقی داشته باشد و نه مانند اتحادیه اروپا که از همان نخست هدفش برپایی بزرگترین دولت ممکن برای کمک به سرمایه بود.

پرسش - در مقدمه کتاب 17 تضاد سرمایه بسیار مختصر راجع به تضاد بین حقیقت و ظاهر ( شکل و محتوی ) آورده اید که ما یک ایده کلی و نه درکی عمیق از سرمایه داری داریم. به نظر من این مسئله آگاهی را به پیش می کشد. این مسئله برای مشارکت مردم برای ساختن جایگزین های دیگر اهمیت دارد. چه چیزی می تواند آگاهی مردم برای پیشبرد حقیقتی دیگر را به پیش راند؟

پاسخ - تغییر دادن طرز فکر مردم جنبه کلیدی هر دگرگونی عمده است. نمی توان یک جنبش انقلابی که از سوسیالیسم سخن می گوید داشت در حالی که ذهن همگی همچنان نولیبرال , فردگرا  , هوادار مالکیت خصوصی وغیره باقی مانده است. پس طرز فکرها باید تغییر کنند. پرسش بزرگ این است که چنین تغییری چگونه انجام پذیر است ؟ هر جنبش انقلابی و خواهان دگرگونی باید با این پرسش روبرو شود. در طول تاریخ دیده شده است که انقلاب هایی با اهداف والا که طرز فکر خود را تغییر ندادند در مدت کوتاهی به خاموشی گرائیدند. ولی در عین حال طرز فکر مردم نیز به سرعت تغییر می کند. باید  از اوو مورالس بخاطر صحبت کردن از حق طبیعت کمی تقدیر کرد. ما شاهد تغییرات شدیدی در آگاهی جهانی در رابطه با تغییرات محیط زیست هستیم. این یک شرط الزامی برای ایجاد تغییرات بوده و برای سرمایه چالشی بزرگ است. در حال حاضر سرمایه این مسئله را مطرح کرده است که آیا می توان سرمایه داری سبز داشت؟

پرسش - در این  کتاب به تضادهای خطرناک اشاره کردید: رشد فزاینده, تضاد با طبیعت و بیگانگی انسان. سرمایه چگونه می تواند از رشد فزاینده عبور کند؟

پاسخ - در باره رشد فزاینده باید گفت که سرمایه پول در اختیار دارد.به نظر من یکی از ژرفترین گفته های مارکس این است که سرمایه برای انباشت پول ظرفیتی بی حد دارد. روزانه میلیاردها دلار پول توسط بانک های مرکزی به چاپ می رسند. در گذشته این کار را انجام نمی دادند به خاطر این که ورود پول به جامعه به افزایش تورم می انجامید. ولی اخیرأ می گویند تا زمانی که مردم مبارزه نکرده و تقاضای افزایش دستمزد نکنند , تورم خطری ندارد. آنچه که تورم را تحریک می کند دستمزدهای بالاست و می دانیم که دستمزدها در حال کاهش بوده اند. به این معنی که برخی می توانند پول های هنگفتی انباشت کنند. ما در سی سال پیش از میلیونرها صحبت می کردیم در حالی که امروزه صحبت از میلیاردرهاست و بزودی باید از تیلیاردرها صحبت کنیم. پرسش این است : معنی این پول چیست و چگونه رابطه ای با تولید دارد؟ آیا این پول بی حد و تا بی نهایت است ؟ سرمایه از تولید کالاهای بادوام که برای مدتها خراب نمی شدند به تولید تصاویر , اقلام بی دوام و تولیدات رسانه ای تغییر جهت داده است. وقت زیادی برای تولید چیزهایی مانند گوگل صرف می شود. در اینجا ظرفیت برای ساختن پول موجود است. برخی از نوعی سرمایه داری صحبت می کنند که فقط دانش تولید می کند و می دانیم که دانش های نوین از ظرفیت بی حدی برخوردار بوده و می توانند چیزهای زیادی ابداع کرده و به فروش برسانند. این امکان برای سرمایه وجود دارد که این جنبه های جهان را که دارای ظرفیتی بدون حد بوده و می توانند گسترش یابند را پیدا کند.

در سی سال گذشته سرمایه بدنبال یافتن چنین چیزهایی بوده است. سرمایه وارد بازار املاک شده است. قیمت املاک در مانهاتان نیویورک سیر نجومی داشته است. سرمایه همیشه می تواند جایی برای خود بیابد ولی این جاها نه شکم مردم را سیر و نه کمکی به آنها می کنند. بنابراین یک رابطه ای بین رشد فزاینده که ظرفیت سرمایه برای گسترش است و نیازهای حقیقی مردم مانند خدمات درمانی , مسکن و غیره وجود دارد. رابطه ای بین توانایی سرمایه و بیگانگی سراسری وجود دارد. تنها کاری که سرمایه انجام می دهد ابداع پول و کمک به افزایش حباب های مالی است و نه کمک به نیازهای مردم. حباب ها در بخش املاک بخصوص در چین به پویایی سرمایه کمک زیادی کرده اند. از سال 2007 به این سو قیمت مسکن در شهرهای عمده دنیا مانند لندن کاهشی نداشته بلکه رو به افزایش بوده اند. ما با افزایش این حباب ها در سراسر جهان روبرو هستیم.

شکاف میان نیازها و خواست های مردم و دستاوردهای سرمایه داری برای اکثریت مردم هر چه بیشتر و بیشتر آشکار می شود. دربرزیل مردم خواهان خدمات درمانی , مسکن وغیره بودند در حالی که دولت برزیل میلیاردها دلارخرج جام جهانی فوتبال کرد. خواسته های مردم در اعتراضات سال گذشته در خیابان های برزیل مشاهده شد. این صرفأ اعتراض فقرا نبود بلکه طبقه متوسط نیز در تظاهرات شرکت داشت. اتفاق مشابهی در ترکیه هم رخ داد. این قیام طبقه کارگر سنتی نبود بلکه قیامی بود علیه پایین بودن کیفیت زندگی روزمره. این تضاد میان نیازهای روزمره مردم و نیاز سرمایه برای گسترش ابدی خود را بیگانگی سراسری نامیده ام. در 15 سال گذشته تظاهرات های زیادی در این زمینه بوقوع پیوسته اند مانند جنبش اشغال بازار بورس , اعتراضات لندن و ...

پرسش - فایده تظاهرات چیست ؟ باید از تظاهرات فراتر رفت.

پاسخ - پس از مبارزات و نبردهای فراوان , حدود سه نسل طول کشید تا جنبش سوسیالیستی سال های 1830 , 1840 تأثیر گذار باشد. دگرگونی در آگاهی مردم بسیار مهم است . فکر می کنم ما شاهد آغاز تغییر کردن آگاهی مردم هستیم و این روندی طولانی خواهد بود.شکل های مبارزاتی سال های 1930 , دهه 1960 و 1970 دیگر با ما نیستند. در بخش هایی از جهان این گونه شکل های مبارزاتی مهم هستند ولی پایه آنچه که در حال وقوع است , نیستند. من فکر می کنم مسئله اصلی در حال حاضر فراهم کردن  یک زندگی شایسته برای مردم است. حول شعار زندگی روزمره نوع دیگری از مبارزه طبقاتی شکل خواهد گرفت و زمانی که مردم آن را درک کرده و در باره اش فکر کردند ما آغاز جنبش های مهمی را شاهد خواهیم بود. از زمان جنبش ضد جهانی شدن به این سو ما شاهد تعداد زیادی از این گونه اعتراضات بوده ایم. من فکر می کنم هنوز نسلی برای شکل گیری جدی این جنبش ها لازم است . در عین حال  فکر می کنم مردم سعی می کنند بدون مطرح کردن سرمایه داری این اعتراضات را به پیش ببرند. با  تشکیل کمون ها , سیستم های اقتصادی محلی , پول های محلی , کارخانه های تعاونی وغیره مردم تلاش دارند نوع دیگری از زندگی را بیابند. با این که من از تمام این ها حمایت می کنم ولی این ها نمی توانند به اهداف خود برسند. این ها همزمان با حل " مشکلات گوشه دنج مختلف " خودشان باید به جنبش گسترده مردمی پیوسته و مشکل اصلی را حل کنند. این آگاهی پایه شیوه نوین تفکر است.

پرسش - ایده ایجاد " جامعه منطقی "  : سرمایه داران بطور انفرادی منطقی هستند...

پاسخ - بعضی چیزها باید به روش منطقی باشند. من می خواهم سیستم فاضلاب , محیط زیست و غیره به روشی بسیار علمی و منطقی هدایت شوند. وقتی از منطقی صحبت می کنید منظورتان این است که تنها یک نوع منطق وجود دارد. یکی از خلاقیت های انسان , ظرفیت او برای تنوع آفرینی است. من به جهانی فکر می کنم که در برخی بعد ها بسیار متنوع تر شده و در دیگر بعدها بنیادی باقی خواهد ماند . هنگامی که تمام نیازهای ما برآورده شوند ,  قوه تخیل ما ظرفیت و قدرت بی حدی دارد و آن جهانی هیجان انگیز برای زندگی خواهد بود.

*****

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi  

     بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: