نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

2014-05-16

نویدنو  26/02/1393 

 

 

 

یک قهرمان ملی

شورش ارتش اسرائیل

یوری اونری- برگردان : آرش وجدانی

 

درست قبل از66 مین سال روز استقلال اسرائیل ، کشور نیازمند قهرمان جدیدی بود.

اگر حقیقت دارد که هر ملتی قهرمان های ملی ای را که سزاوار آن است به دست می آورد ، این یکی بیشتر نمایش نگران کننده ای بود .

فیلم ویئویی که داوید آداموف را از یک سرباز ناشناس به یک شخصیت ملی تبدیل کرد ، با یک دوربین فسطینی در هربون گرفته شده بود. 

چنین فیلم های ویدئویی به زهر جان ارتش اسرائیل تبدیل شده است . آن ها به فراوانی بین فلسطینی های جوان در سراسر سرزمین های اشغال شده از سوی سازمان های صلح ، به ویژه بت شلم توزیع می شوند .

فیلم با صحنه ای در هربون آغاز می شود . در میان خیابان شهدا یک سربازتنها با یک کماندو ویک تفنگ ایستاده است . مثل همه سربازها به نظر می رسد ، با ریش کوتاهی که اکنون در بین نوجوان های اسرائیلی باب شده است .

بحثی بین سرباز وفلسطینی سالخورده در خیابان جریان دارد . اما دوربین به یک نوجوان فلسطینی ، غیر مسلح ، رو می کند که به سرباز نزدیک می شود ، صورت خود را خیلی به او نزدیک می کند وشانه او را با دست لمس می کند.

سرباز با عصبانیت واکنش نشان می دهد ، تفنگ خود را تاب می دهد . در این لحظه ، نوجوان دیگری وارد کادر دوربین می شود و از پشت سر سرباز می گذرد.

سرباز ، آشکارا احساس تهدید می کند ، به اطراف تاب می خورد و تفنگ خودرا ، آماده شلیک مسلح می کند. با تهدید هر دو نوجوان ، سعی می کند یکی را پس بزند ، تمام وقت سیل دشنام غیر عادی جریان دارد. سپس او متوجه عکاس می شود، به او دستور می دهد فیلمبرداری را متوقف کند و با عوامانه ترین الفاظ به مادر او دشنام می دهد.  

فیلم همان شب در سه کانال اصلی اسرائیلی پخش شد .

برای کسانی از ما که واقعیت را در ساحل غربی می دانند ، چیزویژه ای در فیلم وجود نداشت . چنین صحنه هایی همیشه رخ می دهند. این که هر سربازی کسی را نمی کشد ، امری عادی است . اما اگر او کسی را بکشد ، ارتش اعلام می کند که دفتر تحقیقی را دراین مورد باز کرده است . به طور کلی کسی هم از نتیجه آن تحقیق باخبر نمی شود .

آن چه ویژه بود آن بود که تمام صحنه فیلمبرداری و منتشر شد . ارتش  دستور می دهد چنین رفتاری از سربازها زمانی که فیلمبردارها حاضرند ممنوع شود، وبه ویژه فیلمبردارها را تهدید می کند. تجربه دردناکی به ارتش آموخته است که چنین فیلمی ، اگر در خارج پخش شود ، به طور جدی می تواند تبلیغات اسرائیلی ( رسما "توضیح" خوانده می شود) را تضعیف نماید .

حتی غیر معمول تراعلان سخنگوی ارتش درهمان شبی بود ، که سرباز از سوی ارشد های خود محاکمه شده وبه مدت 28 روز به زندان ارتش اعزام شده بود.

چیز وحشتناکی رخ داد. تمام رسانه های اجتماعی وارد عمل شدند. صد ها ، سپس هزارها ، سپس ده ها هزار سرباز همبستگی خود را با سربازی که بعنوان "داوید نهلاوی" معروف شد اعلام کردند.

( "نهال" واحد نظامی است که در اصل توسط داوید بن گوریون برای پیش برد ایده ترکیب ارتش با
کار کشاورزی" پیشگام" ایجاد شد . یعنی تکاور سبز. ایده مرده تر از خود بن گوریون ، و واحد اکنون یک پیاده نظام معمولی است . پسوند "اوی" پسوند عربی پذیرفته شده از سوی عبری عامیانه است .)

سربازهای بسیاری ، از جمله افسرها، اینترنت را با عکس های رخ پوشیده خود پشت نشانه های خود ساخته که اعلام می کند " من داوید نهلاوی" هستم پرکردند. برخی حتی نگران مخفی کردن چهره های خود نبودند.

پس از 24ساعت "لایک های" هوادار داوید ، که اکثر آن ها توسط سربازها پست شده بود از صد هزار گذشت. این اولین شورش توده ای ارتش در تاریخچه ارتش اسرائیل بود. در برخی از ارتش ها ، می تواند شورشی خوانده شود که مجازات اعدام دارد .

ارتش ، در رو در رویی با وضعیتی کاملا جدید ، چون کاملا نا آماده بود ، کنترل را از دست داد. او بیانیه ای نزدیک به پوزش را منتشر کرد .

به نظر می رسید ، سخنگوی ارتش اشتباه کرده بود. داوید به خاطر تهدید به قتل فلسطینی ها به زندان محکوم نشده بود ( نابود کردن اندیشه) ، بلکه برای چیزی که چند ساعت قبل از واقعه رخ داد محکوم شده بود : داوید فرمانده مستقیم خود ویک سر باز دیگر را کتک زده بود . واقعه هربون هنوز مورد تحقیق قرار نگرفته بود ، وبنا براین داوید هنوز به خاطر آن مورد محاکمه قرار نگرفته بود .   

تصحیح دیگری وجود داشت . در روز اول پس از نمایش فیلم ، در خبرها پخش کردند که یکی از جوان های فلسطینی در حال حمل پنجه بوکس بوده است ، (این یعنی) اثبات روشن نیت تهاجمی او وخطری که سرباز خود را در معرض آن می دید . بعد رسانه ها اصلاحی انجام دادند : تحلیلی از فیلم نشان می دهد که پنجه بوکس یا هیچ اسلحه دیگری درکار نبوده است . تنها یک مهره تسبیح دعای مسلمان ها بود.

واقعه پرسش هایی را مطرح کرد که یکی از دیگری جدی تر است .

اولین وآشکارترین پرسش: چرا ارتش یک سرباز تنها را برای نگهبانی چهار راهی در میانه هربون ، شهرکی که تنش های بزرگی حتی در آرام ترین روزها درآن حاکم است اعزام کرد؟

هربون در اطراف " آرامگاه جد بزرگ " تشکیل شده است که پناه گاه گورهای (دروغین) ابراهیم وسارا است ، که ، مانند معبد مونت در اورشلیم ، برای یهودی ها ومسلمان ها مقدس است . 160.000 مسلمان هر روز با چند صد زن ومرد یهودی متعصبی که در آنجا ساکن شده اند ، و آشکارا اعلام می کنند که هدف آن ها اخراج تمام مسلمان ها از تمام شهر است ، رو به رو می شوند .

هربون شهر آپارتاید است .خیابان اصلی که واقعه در آن جا رخ داد ( ظاهرا در عربی خیابان شهدا خوانده می شود )به روی عرب ها بسته است . رخ داد ها هر زمانی می توانند رخ دهند .  

پس چرا ارتش محلی سرباز 19 ساله ای را به تنهایی برای نگهبانی خیابانی در آنجا فرستاد؟

اعزام هر سربازی ، حتی یک سرباز معمولی، برای انجام وظیفه نگهبانی در یک محل خطرناک ممکن است به سادگی وحشت زا باشد . در فیلم داوید به طور قطعی وحشت زده به نظر می رسد .

اما داوید یک سرباز معمولی نیست. طبق اعلام خود ارتش ، درست چند ساعت قبل از اعزام به این نگهبانی ، اوبه فرمانده ویک رفیق خود حمله کرده ، و آن ها را در حالتی که مانند جنون عصبی به نظر می رسید کتک زده بود . چند ساعت بعد ، پس از محکوم شدن از قبل به زندان ، به تنهایی به انجام این وظیفه اعزام شده بود .

 نه سلامت عقل خصوصی داوید ، بلکه سلامت عقل افسری که دستور داد او به آنجا برود مورد شک است.

کل ماجرا به فرا تر از اندازه های یک حادثه محلی می رود، که خوشبختانه بدون قربانی پایان یافت .

آن حادثه واقعیت اشغال را نشان می دهد ، که جمعیت میلیونی انسان ها بدون برخورداری ازحقوق ودفاع از خود ، کاملا وابسته به بخشش هر سرباز تنهایی زندگی می کنند.

ارتش اسرائیل از هر ارتش دیگری بدتر است . آیینه ای از جامعه خود است ، ترکیبی از مهربان ها و آزارگرها (سادیست ها) ، عاقل ها و آشفته عقل ها ، راست گرا ها و چپ گرا ها ، اشکنازی ها و شرقی ها. با داوری از روی نام فامیل او یعنی ( آداموف) به نظر می رسد ، داوید نهلاوی از ریشه بخارایی باشد ، سمت شرقی مهاجر ها از اتحاد شوروی سابق .

سهیب ابو نجما، پسر 15 ساله عرب که حتی جوان تر به نظر می رسد ، خوشبخت بود. یک فاسطینی در هر سنی ، درحال قدم زدن در هر خیابانی ، نمی تواند مطمئن باشد که با چه نوع سربازی برخورد خواهد کرد ، و خلق وخوی او ممکن است چه باشد . زندگی او ممکن است وابسته به آن برخورد باشد .

این ماهیت اشغال است .

اما اهمیت حادثه فرا تر می رود ، فراتر از این درس ها . یک انقلاب است – در معنی اصلی .

چون برای اولین بار در تاریخ اسرائیل ، وشاید جهان، است که اینترنت پایه ای برای شورش سربازها علیه ارتش فراهم می آورد.

کسی ممکن است شورش در رزمناو پوتمکین در اودسا در سال 1905 ، یا قیام فوریه 1917 پادگان پتروگراد را ، در راستای مقایسه با آن در موقعیت کاملا متفاوت اینترنت جهان امروز در نظر بگیرد . اکنون ، در کمتر از 24 ساعت ، صدها هزار سرباز می توانند آشکارا فرمان ارتش را به مبارزه به طلبند ، وارتش را به یک کشتی خالی تبدیل کنند.

یک بار دیگر نشان داده شد ، که ظرفیت شورشی رسانه های اجتماعی نا محدود است . به تصور مقدسی که ارتش از مقام های غیر نظامی انتخابی اطاعت می کند پایان می دهد . هم چنین به تصوری که کودتای نظامی تنها می تواند از سوی یک خوانتا از افسران ارتش ، " سرهنگ " ها عملی گردد مهر پایان می زند.اکنون ، سربازهای ساده ، بر انگیخته از سوی اندک تحریک کننده های توده مردم ، می توانند کودتا کنند. 

بنیامین ناتانیاهو ، بدون کلامی لال شده بود ( چیزی بسیار غیر معمول برای او) . وضع موشه یئلون ، وزیر دفاع ، رئیس ستاد مشترک بی لیاقت پیشین نیز همین گونه بود . بنی گانز ، رئیس کنونی ستاد مشترک بود ، که نشان می داد در این بحران درمانده باشد .

در وضعیت ویژه اسرائیل ، این امر به شدت خطرناک است . البته ، تصور وضعیتی مشابه وضعیت پوتمکین ، که سربازهای ساده با درخواست برابری علیه افسرهای ارشد قیام کردند ساده است ، اما یک فانتزی صرف است . صف وستاد ارتش از جوان هایی ترکیب شده است ، که از سه سالگی هم با روحیه قربانی بودن و هم با برتر بودن تخت تعلیم های مذهبی بوده اند ، چنین شورشی ، اگر رخ دهد ، هم مرز دست راستی ، شاید حتی فاشیست بودن است .

تا این هفته ، چنین شورشی غیر ممکن به نظر می رسید . وقتی که درسال 2005 آریل شارون ارتش را برای بیرون کردن چند هزار مهاجر از نوار غزه به کار برد ، هیچ سربازی جرات امتناع نداشت . اکنون ، با ظرفیت های رسانه های اجتماعی ، داستان کاملا به صورت متفاوتی می تواند پایان یابد . بار بعد که ارتش دستور نابود کردن شهرکی را بدهد ، ممکن است امتناع جمعی از طریق اینترنت به اجرا در آید .

در این عمل پیامی برای تمام ارتش های جهان وجود دارد . دوران تاریخی جدیدی آغاز شده است . هر ارتشی می تواند از طریق اینترنت شورش نماید .

داوید آداموف زندانی ارتش می تواند به خود افتخار کند.  

 

 

 

 

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi  

     بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: