نویدنو 08/10/1392

نویدنو  08/10/1392 

 

 

آنچه نظامی گرایان نمی خواهند در باره جنبش کارگری بدانید

نویسنده : جرج لاکی – برگردان : آرش وجدانی

 

من از مادری متولد شدم که منشی اتحادیه محلی خود بود و پدری کارگر کارخانه که در طول زندگی خود هرگز عضو سندیکایی نشد. والدین من می دانستند که یک جنبش کارگری قدرت مند تنها سپر آن ها بین شرکت های درنده خوو آن ها بود. مسیحی های طبقه متوسط ممکن است از بازی خوب سخن بگویند ، اما واقعیت آن بود که کلیسای آن ها نمی توانست یا نمی خواست از کارگران وفقرا دربرابر حمله یک درصدی ها محافظت نماید .  

به موازات آن که سیاست های من رادیکال تر می شد من وارد دوره ای ازنا امیدی می شدم که جنبش کارگری با اطمینان همیشه  از برندگی ترقی خواهانه بر خوردار نبوده است. برخی از سندیکا ها  در سال 1963 وقتی که مارتین لوتر کینگ رویا ی خود راقسمت می کرد در صف مقدم و مرکزراه پیمایی حقوق مدنی قرار داشتند. اگر چه ، اتحادیه های دیگرپشت سر جنبش گام بر می داشتند ، و هنوز در تسخیر نژاد پرستی بودند.       

چون من فعال پرتوان صلح بودم ، به ویژه اگر رهبرهای سندیکایی بر طبل طرفداری از این یا آن جنگ می کوبیدند دلسرد تر می شدم. بخشی از نا امیدی من ازبی اطلاعی من نسبت به آن چه در داخل طبقه کارگر جریان داشت ناشی می شد . مثلا در دهه 1960 ، در داخل حباب کار دانشگاهی ، من نمی دانستم که از نظر جمعیتی بسیاری از مخالف های جنگ ویتنام  افرادی بودند که از دبیرستان فارغ التحصیل نشده بودند. وقتی که در سال 1972 محیط عوض شد ، نمی دانستم که بزرگترین رای جرج مک گاورن نامزد صلح درانتخابات ریاست جمهوری ناشی از مشارکت طبقه کارگر بود . در آن سال بسیاری از رای دهنده های طبقه متوسط ،با یک منحنی رقت آوری ، هنوز از جنگ  ویتنام پشتیبانی می کردند.      

برخی اوقات شخصی از من می پرسد چرا برخی از افراد طبقه کارگر علیه منافع خودشان رای می دهند، و من از آن ها می خواهم توضیح دهند چرا این همه افراد طبقه متوسط علیه منافع خودشان رای می دهند!

در دهه 1980 ، زمانی که من تمام وقت به مقاومت علیه انقلاب ریگان پیوستم ، با سندیکا ها کار می کردم و مشاهده پویایی درونی جنبش کارگری و جتبش صلح را آغاز کردم. من شعبه پنسیلوانیای مشاغل ملی را همراه با کارزار صلح ، با هدف کند کردن  انتقال یک جای بودجه فدرال از نیازهای انسانی به هزینه های پنتاگون سازماندهی می کردم . من با حمایت بسیار قوی ازسوی کارگران ائتلاف فرا طبقه ای خودمان روبرو شدم . 

اما AFL-CIO در سطح ملی متحد حزب دموکرات بود ، که در آن موقع ( وهنوز هم ) مالک آن یک درصدی بود، که علاقه شدیدی برای هزینه های نظامی دارد. زمانی که همکاری مشاغل با صلح به رئیس ایالتی AFL-CIOای اف ال – سی آی او نزدیک شد ، سازمان کشوری واحد ایالتی را وادار به خروج از ائتلاف ما کرد .

من در دهه 1990در نقش خود بعنوان آموزگاربرای آموختن تغییر ،  باز هم به سطح ریشه ای جنبش کارگری نزدیک تر شدم وچشم اندازی از دهه های پر هزینه جنگ طبقاتی برای کارگر هایی را که عمومامورد حمایت افراد طبقه متوسط  نبودند به دست آوردم . هزینه (جنگ طبقاتی) خود رابه شیوه های مختلفی نشان می داد. پس از پایان یک روز طولانی آموزش برای کارگران فولاد طرح اشغال کارخانه شان برنامه ریزی می شد ، من دوره ای را بر گذار کردم که در آن کارگران درک خود را از معنای کارگاه  در میان می گذاشتند. یکی گفت :" ما در سندیکا در باره برادری این و آن صحبت می کنیم ، اما باید صادقانه بگویم که این اولین بار است که من از این کارگاه عملا تجربه کسب کردم ". 

جنگ طبقاتی و ضد جنگ

من به ندرت با افراد طبقه متوسطی که همدلی خود را نسبت به خانواده های طبقه کارگری که نسل ها در حلبی آباد ها بوده اند ابراز کنند برخورد می کنم . تنها باری که دولت فدرال بمب افکن های نیروی هوایی را علیه یک جنبش مدنی امریکا به کار برد ،- یعنی در سال 1921 در ویرجینیای غربی- علیه کارگران بود .

دهه ها حمله به جنبش کارگری ودر نتیجه آن کمبود تجربه در دهه 1970فضای اندکی را برای فرهنگ آزادی خواهی باقی گذاشته بود که فعال های طبقه متوسط از طریق فمنیسم ، آزادی همجنس گراها ،ضد نژاد چرستی وغیر آن کشف کرده بودند. پاسخ های به شدت متفاوت یک درصد به کارزار های طبقه کارگرو طبقه متوسط شکاف فرهنگی بین دو طبقه را افزایش داد واکثر فعال های طبقه کارگر را حتی نسبت به آن چه برای کارگران جریان داشت سردرگم گذاشت.بسیاری نمی دانند که ، پس از یک قرن مبارزه طبقاتی ، کارگر امریکا بزرگترین و سازمان یافته ترین جنبشی مانده است که از موضوع های مترقی مانند صلح حمایت می کند.    

ای کاش به ازای هر نفر فعال صلح طبقه متوسطی که نمی داند  در سال 2005  AFL-CIO، اولین سازمان توده ای در امریکا بود که علیه جنگ جرج دبلیو بوش در عراق بیرون آمد یک دلار داشتم. دو باره در سال 2011، تحت ریاست دموکرات ها ، AFL-CIO  اولین سازمانی بود که خواستار خروج نظامی فوری امریکا از افغانستان شد. در هر دو مورد جنبش مخالفت قدرتمند افراد طبقه کارگر را با جنگ ، ولو این که ارتش منبع شغل هایی برای  ملتی تشنه کار باقی است باز تاب داد . با موضع کارگران هر بار با حمایت تردید آمیز از جنگ در میان بسیاری ازافراد طبقه متوسط " تحصیل کرده" مقابله شد .    

کارگران سوئدی چگونه از یک جنگ جلو گیری کردند 

با وجود پس زمینه خودمان ، حس سیاسی ما از آن چه امکان پذیر است نیازمند به دست آوردن میراث جهانی مبارزه طبقه کارگر برای صلح است . برای لمس یک نمونه هیجان آور ، جنبش کارگری سوئد یک درصد را از به راه انداختن جنگی علیه نروژ همسایه باز داشت.

نروژی ها نزدیک به یک قرن ، بر خلاف میل خود، تحت سلطه پادشاهی سوئد بودند. در سال 1905 آن ها رنجیده بودند و تصمیم داشتند اعلام استقلال کنند. یک درصد سوئدی موافق نبود و برای استفاده از ارتش بسیار بزرگ خود برای اشغال نروژ و ادامه وضع موجود آماده شده بود.

زت هوگلوند کارگر جوان سوئدی از سوسیال دموکرات های جوان نوشت سلاح ها را زمین بگذارید !  اعلامیه ای برای طبقه کارگر سوئد. جنبش کارگری اعلامیه را در روزنامه ها چاپ کرد و100.000 برگه را هم برای رساندن به دست حمایت کننده ها منتشر نمود . هولوند در بیانیه اظهار داشت که طبقه او نباید وارد جنگ علیه نروژ شود واز کارگران جوان درخواست کرد به وظیفه نظامی خود اعتراض کنند.

اگر سوئدی ها وارد جنگ می شدند احضار ذخیره ها ضرورت پیدا می کرد، همان گونه که امریکا با ذخیره های گارد ملی خود در عراق وافغانستان انجام داده است . جنبش کارگری سوئد ازآن واقعیت به صورت راهبردی استفاده کرد ، وعضو های ذخیره را برای خود داری از اعزام زمان فراخوان سازماندهی کرد.

گام بعدی اعلام آن بود که اگر سربازهای سوئد از قبل درخط مرزی نروژ مستقر شده باشند طبقه کارگر سوئد باید اعتصاب کند. دولت تهدید را جدی تلقی کرد چون تنها سه سال قبل جنبش برای حق انتخاب اعتصاب عمومی به راه انداخته بود .

با تشویق جنبش کارگری نروژ ، پارلمان نروژ رسما در ماه ژوئن قصد خود را برای فسخ اتحاد با سوئد اعلام کرد . سوسیال دموکرات های سوئدی برای مخالفت با اقدام نظامی سوئد به خیابان ها آمدند ، و دو هفته بعد شاه اسکار دوم اعلام کرد که سوئد از زور علیه نروژ استفاده نخواهد کرد .  

اکنون زمان زنده کردن تمام حکایت های از دست رفته مبارزه مسالمت آمیز موفق ما ست تا آن را برای دیداربا چالش های فردا راهبردی کنیم . همان گونه که کنت ای بلدینگ دانشمند اجتماعی دوست دارد بگوید ،" هر آن چه رخ داده است امکان پذیر است ." سامانه آموزشی امپراتوری از فراموش شدن بسیاری از حکایت های مبارزه های گذشته پاس داری کرده است، اما هیچ یک از ما دیگر به پذیرش حکایت خودخواهانه یک درصد از شکست جنبش اجتماعی نیازی نداریم .

سرچشمه : Politicalaffairs

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter