زیربنای اقتصادی کشور ما زیر سلطه سرمایهداری انگلی تجاری- مالی و
بورژوازی بوروکراتیکی است که با سه دهه تعدیلهای اقتصادی
نولیبرالی بهوسیله دولتهای کارگزار ولایت نیروی کار و محیط زیست
در عرصهٔ فعالیتهای لجامگسیخته آن بیرحمانه استثمار و ویران
شدهاند. بنا بر این، رویارویی با لایههای الیگارشی و حذف کامل
برنامههای اقتصادی نولیبرالی با مبارزه با دیکتاتوری ولایی برای
دمکراسی و گذار به مرحله "ملی- دموکراتیک" رابطه گسست ناپذیری
دارند.
برای
یک جریان سیاسی جدی، حضور یا عدم حضور در یک انتخابات، نه یک مساله
ی هویتی بلکه یک مساله ی تاکتیکی است که باید در چهارچوب یک طرح
استراتژیک سنجیده شود و بر اساس سیستم هزینه
–
فایده درباره ی آن تصمیم گیری شود. تنها در یک چنین چشم اندازی
است که می توان مهیای درک چرایی مشارکت شهروندان در یک انتخابات
غیر رقابتی و غیر دموکراتیک شد.
فقط با مبارزه مشترک و گسترده
ی مردم و نیروهای آزادیخواه کشور می توان این حاکمیت دیکتاتوری را
طرد و راه را برای تحقق حکومتی ملی و مردمی باز کرد. انتخابات دوّم
اسفند ۹۸ در واقع انتصاب مشتی مزدور ولایت است که خامنه ای و
مجموعه ی رهبری جمهوری اسلامی می خواهند با تشویق مردم به شرکت در
آن، برای خود مقبولیتی دست وپا کنند.
محاصره نوعی از باج خواهی را تشکیل می دهد. اکنون ، همه می دانند
محاصره از لحاظ اقتصادی چگونه روی هر کدام و همه ما تاثیر می
گذارد، و مردم از خشونت ذاتی اقدام های خودسرانه آگاه هستند. اما
تاثیر محاصره روی ظرفیت اقتدارگرای آن برای اقناع قرار داد : "اگر
صلح، وضعیت عادی و آرامش می خواهید، پس دولت را رها کنید". البته
سرخم کردن به باج خواهی ایالات متحده نمی تواند صلح، وضعیت عادی یا
آرامش بیاورد .
جنبش حقطلبانه مردم ترکمن صحرا در کوتاهترین زمان با دو بال
کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن و ستاد مرکزی شوراهای سراسری ترکمن
صحرا همچون سنگرهای مردمی بدل به قلب تپنده مردم این منطقه شد.
گسترش و اعتلای این جنبش به یک جنبش دارای خواستهها و مطالبات
سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و عدالتخواهانه نشان داد که مانند همه
جنبشهای حقطلبانه، نمیتواند خود را محدود به خواستهها و
مطالبات خاصی بکند.
اول اینکه تشبیه چالشهای سیاست خارجی ایران با ایالات متحده
آمریکا به شاخوشانهکشیدن و ...آشکارا رویکردی است که نه به تاریخ
چالشهای سیاسی چهار دهه بین ایران و آمریکا ، نه به زمینهها و
روندهای تغییرات در توازن قوای منطقهای پس از فروپاشی شوروی و
استراتژی خاورمیانهای جدید آمریکا در منطقه و نه به ظهور
نئوفاشیسم در آمریکا توجه کافی در آن مشاهده نمیشود و آشکارا
تقلیلگرایانه است.
ولی
باید با صراحت نکته ای را مورد انتقاد قرار دهم که در ادامه ی
مطلب رفیق فروهی وجود دارد.
انتقاد طرح شده در مقاله ی
ارج گذاری زبان،
احترام اندیشه که وظیفه ی آن دفاع از زبان به مثابه یک
مقوله ی زنده و در حال تغییر و تکامل در هستی انسان است، با
نارسایی جدی مضمون روبروست!
آن چه که به نگارنده برمی گردد کاربرد واژه های جانشینی یک روند
چند ساله داشته است و راه درازی را پیموده است. هم اکنون کسانی که
نوشته های نگارنده را می خوانند کم و بیش با این واژه ها آشنایی
دارند. افزون بر این در بسیاری جاها واژه هایی که خواننده به آن
خوی گرفته است در پرانتز آورده می شود.
تراژدی
یونانی
در درجهی
نخست انسان را دعوت به جستن و اندیشیدن
میکند.
اما
این
کنش آدمی را از دو گذرگاهِ بس هولناک و مرگ آور و
پر
مجازات
میگذراند.
چرا که
این
گذر را نوعی شورش علیه خدایان
یا
حاکمان
میداند.
در حاشیه بگویم که در تراژدی
یونانی
خدایان همواره خود در قامتِ مستبدان هستند.
اما جایگاهی آسمانی دارند و تنها زمانی به دادِ انسانمیرسند
که
کسی روی زمین
مستبدتر از آنها
حکم
براند.
ظالم تر جلوه
کند! یا
به قول فردوسی از
«
فرایزدی»
دور
شود
و فرمان خدایان را فراموش
کند.
آن چه تقدیم خوانندگان عزیز می
شود ، پژوهشی است از سوی یکی از نهادهای اروپایی ، که در واقع ابر
پژوهشی است در شاخه های مختلف کاربست سیاست های نئو لیبرالی در همه
جای جهان . خواننده قطعا پس از خواندن مطلب که در سه شماره تقدیم
خواهد شد می تواند به نتایج و برداشت های مختلفی دست یابد ، اما
گمان می کنیم فصل مشترک همه ی این برداشت ها چیزی جز ضرورت عبور از
سرمایه داری به هر شکل آن نخواهد بود .
نویدنو : به دنبال تحریم
جشنواره سینمایی و دیگر جشنواره های فجر از سوی هنرمندان ایرانی ،
واکنش هایی در سطوح مختلف را ایجاد کرد . از جمله تهدید های مستقیم
بود از سوی سرهنگان و هجمه هایی از سوی سرهنگان بی درجه ای مانند
شهاب حسینی !