نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

دگرگونی های اقلیمی و فنآوری

آیا هنوز چین می تواند آلترناتیوی دیگر برای سرمایه داری باشد

مستند سازی تاثیر اورانیوم تضعیف شده بر کودکان عراقی

خواهرزاده آلنده:" شنبه پیش از کودتا، از دایی ام خواستم که اسلحه ای به من بدهد"

"قذافی در برابر غرب: دو انقلاب در سمت خطای تاریخ"

مرثیه ای برای امانوئل والرشتاین

دبیر اول حزب کمونیست ایتالیا :عرصه را به هزاران جوان می سپاریم

 اطلاعیه رسمی اجلاس کمیته مرکزی حزب کمونیست سوریه

"چرا جهان نگران سرنوشت یک نفتکش ایرانی در دریای مدیترانه است؟"

 
 
 

2019-10-14

نویدنو  12/07/1398            Print Friendly, PDF & Email      چاپ مطلب

 

  • فنآوری های ابداعی برای حل گروهی از مسائل، سرانجام مسائل تازه ای را پدید آوردند که ظرفیت صدمات و تخریب بیشتری را داشت. چنین بود که دگرگونی های اقلیمی و امحای جمعی ظهور کرد. هیچ یک از این پی آمدها اهداف فنآوری های نامبرده نبودند، اما آن ها به گونه ای انکار ناپذیر حاصل عملی چنین فنآوری هایی هستند.

 

 

دگرگونی های اقلیمی و فنآوری

نوشته: راب یوری (1) - برگردان : امید نسیمی

 

دگرگونی اقلیمی(2) (آب و هوایی) یکی از بسترهای مهم برای ناهنجاری های زیست محیطی است، که برای حل معضل ناشی از آن روش های گوناگون فنآوری پیشنهاد می شود. در واقع، بیشتر راه حل های ارائه شده برای جبران این ناهنجاری ها مانند انقراض گونه های جانوری و امحای جمعی، خود برانگیزاننده و تشدید کننده آن معضل ها هستند.

این رویکرد در استدلال فنآورانه به معنای جابجاییِ "خونریزی" از یک بعد و محور به بعد و محوری دیگر است که موجب بروز نتایج ناخواسته کارکردی شده است. این رفتاری ناشی از ساختار این شیوه استدلال است.

به گونه ای تناقض آمیز، دعوت به سختگیری تحلیلی به محدود کردن قلمرو نگرانی علمی گرایش دارد، و از این رو دامنه نتایج ناخواسته را بالا می برد . این تناقض یک امر درونی ساختار استدلال فنآورانه است. گزارش سال 2018 I.P.C.C. (3) درباره دگرگونی های اقلیمی، در شرایط کارکردی بر فنآوری مشکوک تولید "انتشار منفی کربن" تکیه می کند. هر دو این ها ( هم سختگیری تحلیلی و هم تکیه بر فن آوری مشکوک) توجه را از روش های پذیرفتنی تر دور می سازد، و می تواند به نحوی لگام گسیخته ای  امحای جمعی را تشدید کند.

برای به دست دادن تصویری روشن از مسئله، کشاورزی صنعتی بستری  است برای راه حل های فنآورانه در برابر "مسائل" کشاورزی. این ها بسیار سهل انگارانه، به گونه ای جدا ا زهم، تعریف و حل شده  بودند. نتیجه کار هم عبارت بود از کشاورزی تک محصولی، وابسته به کود های شیمیایی، آفت کش ها و علف کش ها. نتایج غیر عمدی حاصله عبارتند از نابودی منتهی به متراکم  سازی روند امحای جمعی گونه ها، تخریب پایدار زمین کشاورزی، مسمومیت دریاچه ها و آب های جاری و ایجاد مناطق مرده فاقد اکسیژن در اقیانوس ها.

فنآوری های ابداعی برای حل گروهی از مسائل، سرانجام مسائل تازه ای را پدید آوردند که ظرفیت صدمات و تخریب بیشتری را داشت. چنین بود که دگرگونی های اقلیمی و امحای جمعی ظهور کرد. هیچ یک از این پی آمدها اهداف فنآوری های نامبرده نبودند، اما آن ها به گونه ای انکار ناپذیر حاصل عملی چنین فنآوری هایی هستند. بنا بر این معیار تایید فنآوری هایی که برای حل دشواری های دگرگونی های اقلیمی در حال شکل گیری اند باید از استانداردی بالاتر از آن چه به سادگی مسائل سطحی مورد نظرشان را حل می کند، برخوردار باشد.

مسئله گسترده تر مفهومی این است که تجدد گرایی (مدرنیته) سرمایه داری از طریق دیدگاه هایی فنآورانه در جهان تحقق می یابد. یعنی چنین تصور می شود که جهان شامل بخش هایی مشخص و متمایز است و هریک از مقرراتی که هم جامع اند و هم می توانند ابزار راهبری آن ها باشند تبعیت می کنند.

کسی که کور نباشد می تواند به شما بگوید که جهان هم اکنون و در دهه های اخیر تحت یک دگرسازی ژرف است. "دانش" دگرگونی های اقلیمی شکلی فنآورانه از این مشاهده است.

نیک یا بد ، دانش برای تعیین حدود قلمروی مباحثات پذیرفتنی به کار گرفته می شود. مردم می توانند و چنین می کنند که در باره موضوعات گوناگون زیست محیطی در بیرون آن درکی داشته و بحث کنند. مثلا کشاورزان خشکسالی زده هندوراس چنین می کنند؛ همان طور که کشاورزان ساکن "آند" (4) که نابودی توده های یخ را تقبیح می کنند که منبع تامین آب آشامیدنی آنان است. اما وجه غالب توصیف در قلمرو قدرت، یعنی آن چه "اهمیت دارد" ،عبارت است از دانش،همراه با عموزاده نزدیکش فنآوری.  

پیشنهادهای "جدی" در زمینه مقرر داشتن موضوعات زیست محیطی از فراز این نگرش پوپری (منسوب  به کارل پوپر – م.) که هر نتیجه آماری می تواند با باز تعریف عوامل متغیّر منتفی شود می جهد ، تا از این راه  بتواند برای خود شان یک مقام و رفعت علمی مبتنی بر استدلالات فنآورانه را دست و پا کند. این یعنی تاکید بر این نکته که چیزی که در یک مقیاس مباحثه ای سختگیرانه به شمار می آید، در مقیاسی دیگر می تواند توهمی تنها از سر غفلت باشد. ممکن است چنین نظری "ضد دانش" تلقی شود، اما چنین به نظر می رسد که پوپر می کوشید دانش را با مشاهده نجات دهد(5).

سه سناریو از چهارتای ارائه شده برای مهار افزایش گرمای کره زمین، تا حد زیر یک و نیم درجه سانتیگراد، که درسند سال 2018 I.P.C.C.  درج شده است، مستلزم کاربرد فنآوری هایی برای "خروجی های منفی" به معنای روش هایی فعال با هدف زدودن کربن از آتمسفر است. برخی از این ها ، مانند احیای جنگل ها، به گونه ای تصنعی برای گروندگان به امور زیست محیطی جذابند. مساله ناشی از هم جزییات نا آشکار (fine print)  (6) و هم تمرکز بر روی اقلیم بیش از محیط است.

سرگردانی بین "انرژی زیستی برای جذب کربن"  و انرژی"تجدید پذیر" تلویحا چنین بیان می شود که گویی مسائل ناشی از فنآوری راه حل های فنآورانه دارند. در مقاله ای درباره دانش که نقل قول های  بسیاری هم از آن صورت گرفته، کوین آندرسون و گلن پیترز نشان می دهند که در  پیش بینی های خیال پردازانه "انرژی زیستی برای جذب کربن" (Bio-Enrgy for Carbon Capture)  توده ی زیستی (زی توده ای 7) معادل با "یک تا دوبرابر مساحت کشور هندوستان" قرار دارد. هندوستان کمی بیش از 1.25 میلیون مایل مربع وسعت دار، که دو برابر آن معادل 2.5 میلیون مایل مربع است. این مقدار زمینی است که قرار است مدیریت شود، پاک سازی گردد، روی آن کاشت و برداشت شود و باز کاشته  شود، ازآن کربن زدایی شود و به آن برق رسانی صورت گیرد. این که کدام  توده ی زیستی مثلا ذرت در برابر فرضا درختان بلوط، اگر به نحوی "نا کارآ" پراکنده باشد، همراه با دوره های برداشت، فرآوری و کربن زدایی به کابوس های تدارکاتی بدل می گردد، منطق کشت و کار تک گونه ای را یاد آور می شود. لکن، مسائل مربوط به کشاورزی تک گونه در قلب موضوع انقراض گونه ها و امحای جمعی قرار می گیرد.

مقیاس امر مهمی است زیرا  سناریوهای "I.P.C.C. "چنین فرض می کنند که فنآوری های ستبر کربن زدایی اولا- وجود دارند، ثانیا - می توانند بلافاصله به کا رگرفته شوند، و ثالثا -  همان طور که فرضیه ها ، گمانه زنی ها و آزمون های بخشی یا کوچک مقیاس نشان می دهند کار خواهد ، رابعا - به تناسب مقیاس صورت می پذیرد. بعنوان مثالی مشخص می توان از کیسه های هوا در اتومبیل ها و کامیون ها نام برد که به نحوی گیج کننده در قیاس، حدود بیست سال پیش از کاربرد شان در حال آزمون و تحول بودند. "سیستم دفاع موشکی" چهل سال در کارخانه ها تحت بررسی بود و بیش از دویست میلیارد دلار برایش هزینه شده بود، اما نمی تواند یک هدف متحرک در حرکت آهسته  را که موقعیتش هم از پیش مشخص شده است بزند.

مسائل مشابهی درباره انرژی تجدید پذیر وجود دارد. زیر ساخت های انرژی موجودند، به این معنی که انرژی تجدید پذیر از دید تولید آغازین برآن افزوده می گردد. معدن کاری، حمل و نقل و فرآوری مواد وارده تا زمانی که زیر ساخت های انرژی تجدید شوند ساخته شود، مستلزم افزایش در کاربرد سوخت فسیلی هستند. این زیر ساخت ها باید در سراسر جهان برپا گردند، وگرنه سامانه های پشتییبانی انرژی کماکان وابسته به سوخت فسیلی خواهند ماند.

این پرسش که : نتایج زیان بار این فنآوری ها چه خواهد بود؟ مطرح نمی شود . دگرگونی های اقلیمی  و امحای جمعی به عنوان نتایج فنآوری هایی که مولد شان بوده اند، حتی به تصور در نمی آمدند. و مجددا ، یک بی فایدگی محوری در فنآوری هایی که برای دگرگونی های اقلیمی ابداع شده بودند بارز می شود، که عبارت است از این که آن ها به گونه ای ناسازگار و زیان بار بر انقراض گونه ها و امحای جمعی اثر می نهند. اگر "راه حل" برای دگرگونی های اقلیمی به معنای فقدان فاجعه بار تنوع زیستی باشد، با اجرای آن چه چیزی به دست می آید؟  اما چه می توان کرد اگر مشکل فنآوری در مفهوم خود فن آوری باشد؟ و چه باید کرد اگر رویکرد به جهانی که این مفهوم عرضه اش می دارد به گونه ای بنیانی معیوب و خدشه دار باشد؟ دگرگونی اقلیمی  و امحای جمعی در انطباق با پیشرفت فنآوری ظاهر نشدند. فنآوری صنعتی، یا به بیانی دقیق تر، صنعت گرایی (Industrialism) (8) موجب آن گردید. در کشاورزی پدیده صنعتی کردن مسائلی بیش از آن چه را که حل کرده به وجود آورده است. و یا به بیانی دیگر، مسائلی کوچک را حل می کند، حال آن که مسائلی که ایجادشان می کند از این ظرفیت برخوردارند که نهایتا بسیار بزرگ باشند.

چهل درصد از مواد غذایی تولید شده در ایالات متحده آمریکا به زباله دانی ریخته می شود. پس ما چه نیازی به بهره وری داریم؟

هواداری از فنآوریِ بیشتر اساسا با این ادعا که "مسئله فنآوری" حل شده است متفاوت است. در حقیقت حتی در بین آکادمیسین های برجسته در دانشگاه های طراز اول چنین به نظر می رسد که گویی "مسئله فنآوری" هرگز مطرح نبوده است. این عالی است، همه چیز خوب است و الی آخر... مشروط بر این که تجزیه و تحلیل های "سختگیرانه" علمی به آن توجه کند و تصمیم بگیرد که آن را عاملی به شمار نیاورد. اما داستان ابدا از این قرار نیست. آنان مجدّانه پرسش های اساسی درباره این که آن فنآوری درعمل "چه می کند" را به کلی نادیده می گیرند.

اگر ما با اطمینان فرض کنیم که فنآوران منکر دانش اقلیم نیستند، دانش اقلیم دانشی است فاقد: یک - برنامه های باور پذیر مبتنی بر: دو - فنآوری های موجود و اثبات شده که با پارامترهای اعمالی مدل های ارزیابی یک پارچه (9) درخور و متناسب اند ، و سه - بدون تشدید "خروجی" های به آسانی قابل پیش بینی مانند انقراض گونه ها و امحای جمعی، پس آنان به شیوه ای جادویی می اندیشند. ایده هایی مانند  "انرژی زیستی برای جذب کربن"  به کشاورزی به شیوه صنعتی مربوط می شوند. پس این که امحای جمعی را تا چه اندازه نادیده بگیریم سخت گیرانه است ؟

ممکن است پیشنهاد های جریان اصلی برای یک "نیو دیل" سبز (10)، "انرژی زیستی برای جذب کربن" و مانند آن ها ، که به مفهوم ایجاد نتایج فاجعه بار زیست محیطی است که در حرف می کوشند از آن اجتناب کنند، با شکست روبرو بشوند، چون از منظر مفهومی معیوب هستند. تنها سناریوی شناخته شده موفق I.P.C.C. عبارت است از سناریوی "مهار رشد" (11). این صرفا تصریح من نیست. فنآوری هایی که در سه سناریوی دیگر،که هیچ یک مستلزم مهار رشد نیستند، بر اساس "وجود ندارد" استوار شده اند. و اگر آن ها وجود می داشتند، نابخردانگی آن ها به  شکل دردناکی پیش چشم همگان آشکار می بود.

حل مسئله دگرگونی های اقلیمی از راه تشدید امحای جمعی راه حلی نابخردانه است. به این موضوع تنها به این سبب توجه می شودکه رونق کسب و کار اکسان موبیل (Exxon Mobil) و (Apple) را برقرار می دارد. اما چنین کاری عینا، دقیقا و بدون چند پهلو و مبهم بودن همان چیزی است که فنآوران در جستجوی بهترین راه به سوی آینده از آن صحبت  می کنند. مهار رشد در حال رخ دادن است. پرسش اکنون این است که آیا این رویداد با برنامه خواهد بود یا بی برنامه؟ (12).

ماخذ: کانتر پانچ  

27 سپتامبر 2019

 

 

(1)   (Rob Urie)- راب یوری هنرمند و نیز متخصص در اقتصاد سیاسی است. کتاب او به نام اقتصادِ زِن (Zen-Economy) از سوی کانتر پانچ نشر یافته است.

(2)   - توضیح مترجم:

مقاله کوتاه حاضر حاوی یک بحث تخصصی زیستمحیطی است که به سبب فشردگی اش بسیاری از موضوعات اشاره شده را برای خواننده غیر متخصص تشریح نمی کند. اما اهمیت آن در این جا است که به روشنی نشان می دهد که نظام سرمایه داری حتی در قالب تظاهر به هواداری از محیط زیست با روشی کاسب کارانه مبتنی بر پراگماتیسم ، با حفظ همه ظواهر آکادمیک، چگونه آینده زندگی انسان بر روی کره زمین را به خطر می اندازد. 

(3)   - I.P.C.C. مخفف Intergovernmental Panel on Climate Change یکی از بخش های بین دولتی سازمان ملل متحد مستقر در ژنو سوئیس است که کارکردش تامین دیدگاهی هدفمند و علمی درباره دگرگونی های اقلیمی و اثرات و مخاطرات آن و نیز جستجوی راه حل های مناسب برای این امر است.

(4)    - Andes - رشته کوه هایی به طول حدود هفت هزار کیلومتر، واقع در بخش اعظم ضلع غربی قاره آمریکای جنوبی، که بزرگ ترین رشته کوه های جهان به شمار می آید.

(5)   - ناگفته نباید گذاشت که در علم آمار کوشش شده و می شود که این نقصان، به مفهوم استقراء ناقص، تا حد امکان تقلیل یابد؛ اما بدیهی است که در هر حال تعمیم نتایج بر اساس استقراء آماری، همراه  با شالوده ای سیستمی و تحلیل همه جانبه معنا خواهد داشت، وگرنه در یک دید ناتورالیستی بسته (مانند تیغ جراحی فویرباخ) محدود خواهد گردید. - م.

(6)   - این اصطلاح به معنای مطالبی است که پشت انواع فرم ها و قراردادهای بیمه و بازرگانی و بانک ها و مانند آن با حروف بسیار ریز نگاشته می شوند، که معمولا به همین سبب امضاء کننده آن ها را نمی خواند. و اگر هم بخواند امکان تغییر در آن ها وجود ندارد، مگر این که از کل آن خدمت منصرف گردد. این متون حاوی نکاتی هستند که بسیاری از تعهدات طرف دیگر را محدود و یا مشروطِ نزدیک به منتفی می کند. در نتیجه در هنگام درخواست غرامت (در مورد بیمه) و یا احقاق هرگونه حق دیگری این موارد نیمه آشکار مطرح و با درخواست موافقت نمی شود. در این جا نویسنده مقاله این تعبیر را به معنای "جزئیاتی نا آشکار" با سرشت و نتیجه عملی مشابه برگزیده است. -م.

(7)    - توده ی زیستی (زی توده (Bio Mass  به معنای منبع انرژی حاصل از مواد زیستی با منشاء گیاهی یا جانوری است که از تکثیر سلولی پدید آمده اند. منابع این گونه از انرژی عبارتند از: جنگل ها و ضایعات جنگلی، محصولات و ضایعات کشاورزی و باغداری و صنایع غذایی، فضولات دامی، فاضلاب های شهری و صنعتی، فاضلاب ها و پسماندهای آلی صنعتی، وضایعات جامد زباله های شهری.

(8)   - یا شاید به تعبیری "عشق به صنعت" به این معناست که بر رشد صنعت تنها بخاطر خودش (و در منطق سرمایه داری سود حاصله اش) بی توجه به آثار جانبی و هماهنگی های لازم با سایر حیطه های زندگی، ارزش نهاده شود. این نگرش به ظاهر موجه، اما ویرانگر از هر نظر، از خصیصه های رشد سرمایه داری طماع و بی رحم است. - م.

(9)   - Integrated Assessment Models

(10)-Green New Deal  به معنای قرار جدید سبز، با الهام از اصطلاح قدیمی سیاسی "نیو دیل" فرانکلین روزولت جهت خروج از بحران بزرگ اقتصادی آمریکا، یک برنامه اقتصادی است که شبیه نیودیل روزولت جنبه برانگیزانندگی اقتصادی داشته افزون بر آن به دگرگونی های اقلیمی، انرژی های تجدید پذیر و بهینه سازی منابع طبیعی نیز بهایی ویژه می نهد.

(11) - Degrowth  یا مهار رشد عبارت از جنبشی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی  مبتنی بر انگاره های اقتصاد اکولوژیک، ضد مصرف گرایی و ضد سرمایه داری است که خواهان کاهش اندازه های کنونی تولید و در نتیجه مصرف است که در بلند مدت موجب نابرابری های دم افزون اجتماعی و نیز بروز ضایعات زیست محیطی می گردد. بدیهی است که در برابر این ضرورت قطعی گرایش به افزیش تولید در نظام سرمایه داری امری ذاتی و گریز ناپذیر است. - م.

(12) - پاسخ درست به این پرسش نشان می دهد که سرمایه داری در این جا هم "آچمز" شده است. - م.

 

 

 

Comments System WIDGET PACK

Share

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: