نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

آیا هنوز چین می تواند آلترناتیوی دیگر برای سرمایه داری باشد

مستند سازی تاثیر اورانیوم تضعیف شده بر کودکان عراقی

خواهرزاده آلنده:" شنبه پیش از کودتا، از دایی ام خواستم که اسلحه ای به من بدهد"

"قذافی در برابر غرب: دو انقلاب در سمت خطای تاریخ"

مرثیه ای برای امانوئل والرشتاین

دبیر اول حزب کمونیست ایتالیا :عرصه را به هزاران جوان می سپاریم

 اطلاعیه رسمی اجلاس کمیته مرکزی حزب کمونیست سوریه

"چرا جهان نگران سرنوشت یک نفتکش ایرانی در دریای مدیترانه است؟"

 
 
 

2019-09-30

نویدنو  05/07/1398 Print Friendly, PDF & Email      چاپ مطلب

 

  • من فکر می کنم دنگ ژیائو پینگ امید داشت که پنجاه سال پس از الحاق، دیگر "دو نظام" در کار نخواهد بود، زیرا چین از بسیاری جهات چیزی می شد شبیه، اگرنه دقیقا مانند هنگ کنگ. اما با ورود شی جین پینگ به عرصه ریاست جمهوری، تغییرات بسیار مهمی رخ داده است. مبارزه ضد فساد او سرمایه داران در هردو سوی را تهدید کرد.

 

 

 

نویدنو : چین تهدید یا فرصت ؟  چین سیمای پرتنش امروز یا صورت رهایی فردا؟ چین تهدید زحمتکشان برای گسترش سرمایه داری یا نقطه امیدی برای حرکت به سمت عدالت اجتماعی ؟  هر یک از این مقوله ها در هزاران نوشته مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته است . به کنار از پروپاگاندای جریان مسلط رسانه ای کارگزار سرمایه ، در چپ جهانی نیز ، و البته در دل طیف های مختلف آن نیز هنوز اجماعی در باره چین و روند های ان پدیدار نشده است . بخشی از چپ حتی پنهان نمی کند که به دنبال "انقلابی پرولتری" در چین است تا از رژیم " توتالیتر" کنونی رهایی حاصل شود . حتی بخشی از آن ها (تروتسکیست ها) طلیعه این "تغییر انقلابی" را در وقایع هنگ کنگ "به عیان" می بیینند (برای نمونه می توان به مقالات تحلیلی سایت در دفاع  از مارکسیسم ارگان گرایش مارکسیستی و حزب سوسیالیست بریتانیا مراجعه کرد)* .

نویدنو در این شماره به جنبه های مختلفی از وضعیت چین پرداخته است . خواننده هوشمند در کسب تحلیل نهایی و داوری قطعا از ما توانمند تر است .

 چین-5

آیا هنوز چین می تواند آلترناتیوی دیگر برای سرمایه داری باشد

برگردان: امید نسیمی

مصاحبه – ما* با روشنفکر چینی موبو گائو(Mobo Gao)، استاد دانشگاه آدلایید در استرالیا و نویسنده کتاب "ساختن چین" سخن گفتیم.

موبو گائو، زاده ژیانگشی و اکنون استاد مطالعات چینی در دانشگاه آدلایید استرالیا،  یکی از چهره های پرشمار به اصطلاح "چپ جدید" چین است. اصطلاحی که بیانگر یک خط فکری، گرچه در درون خود بسیار متنوع، است که می کوشد با رویکردی چند انضباطی، تاریخ اخیر چین را در ماورای کنش های مشابه غربی بازخوانی کند. افزون بر این، برخی از نویسندگان حاضر در این جریان فکری به ویژه کوشش خود را بر عنوان انقلاب فرهنگی و تکانه دگرگون کننده آغازین آن معطوف و متمرکز کرده اند. در حالی که وانگ هویی و دیگران با تاکید برمفهوم مدرنیته، در پاسخ به کسانی که باور دارند چین تنها با ورود شیوه سرمایه داری و اصلاحگرایی های دنگ (1) "مدرن" شده بود، تمرکز داشته اند؛ موبو گائو بر گونه ای از خوانش تاریخ چین پای می فشارد که قصدش آشکار سازی صریح مفاهیم ساده شده روشنفکر مآبانه پایه گذاری شده در حوزه "مطالعات آسیایی" با منشاء ایالات متحده آمریکا است، که عمدتا یادگاری از دوران جنگ سرد است. (حال آن که ، البته، این کماکان حتی امروزه توان اثر گذاری بر دیگر کشورها را به همان اندازه دارد که کلیت نظام رسانه های جمعی دارا است.).

کتاب اخیر گائو به نام "ساختن چین، دیدگاه های کشمکش آمیز جمهوری خلق" ( انتشارات پلوتو ،288 صفحه، 2018) یک مرور کلی اما عالی به  شیوه موبو گائو را عرضه می دارد. عنوان کتاب پیشین او که آن نیز از سوی انتشارات پلوتو در سال 2008 منتشر شد "نبرد برای گذشته چین"، بر این متمرکز بود که "دانش" چین را، که به گفته گائو تاریخ نگاران غربی منکر آن بودند، به آن بازگرداند. در همان حال موبو گائو،  همچنین درون بینی های فوق العاده روشنگر چین معاصر را ارائه می کند.

"اجازه بدهید از هنگ کنگ و آن چه هم اکنون در آن رخ می دهد آغاز کنیم. دیدگاه  شما این است که هم هنگ کنگ و هم تایوان به مفهوم هویتی با چین همبسته اند. بنا بر این آیا هنگ کنگ در این روزها ما را وا می دارد که از خود بپرسیم "چین چه هست؟"

بله،  من فکر می کنم دنگ ژیائو پینگ امید داشت که پنجاه سال پس از الحاق، دیگر "دو نظام" در کار نخواهد بود، زیرا چین از بسیاری جهات چیزی می شد شبیه، اگرنه دقیقا مانند هنگ کنگ. اما با ورود شی جین پینگ به عرصه ریاست جمهوری، تغییرات بسیار مهمی رخ داده است. مبارزه ضد فساد او سرمایه داران در هردو سوی را تهدید کرد. لکن، همکاری عملی با سرمایه داران هنگ کنگی، به معنای عدم توجه به طبقات فرودست بوده است، با این نتیجه که بسیاری از شهروندان مستعمره پیشین انگلستان احساس کردند که نادیده گرفته شده اند. ما باید دریابیم که آیا شی می خواهد در این باره کاری کند یا نه؟

"شما، در کتاب ساختن چین، نقش بارز ایفا شده در ساختن چین را برجسته کرده اید. شما ایفای این نقش بارز را از سوی رسانه ها و بسیاری از مطالعات غربی در جلوه ای خبیث و شیطانی دادن به انقلاب فرهنگی شاخص ساخته اید. اما هفتاد سال پس از شکل گیری جمهوری خلق چین، حتی نظر حزب کمونیست چین درباره آن منفی است (و شی جین پینگ اخیرا سخنرانی ای داشته است که در آن رییس جمهور کنونی این نظر حزب را مجددا تصریح کرده است). آیا چنین چیزی بدان گونه که  شما نوشته اید، به این سبب رخ می دهد که "آن چه پس از درگذشتن مائو از سوی دنگ انجام شد، نشان داد که تا چه حد ترس مائو از این که "راه چین به سوی سرمایه داری با کم ارج نهادن بر توده ها آغاز گردد" بجا بود؟

بله، و بسیاری بیشتر افزون بر این. بی گمان، انقلاب فرهنگی از بسیاری جهات مخرب بود. قربانیان فراوانی در بین مقامات و روشنفکران بودند، و این برای آنان و خانواده های شان واقعا دشوار است که نقطه نظرات شخصی کمتر و دیدگاه های تاریخی بیشتری نسبت به انقلاب فرهنگی داشته باشند، این کاملا قابل درک است. اما حقیقت این است که سرمایه داری نظام جهانی است که همه، از جمله اعضای حزب کمونیست چین و حتی رهبران ارشدش را می بلعد. اگر آرای ژائوژیانگ (دبیرکل حزب کمونیست چین در سال 1989 را مرور کنیم که به سبب موضع گیری ها و گفتگوهای رفورمیستی اش با دانشجویان برکنار شد، که این موضوع را در جریان بازداشت خانگی اش (منتشر شده تحت عنوان زندانی حکومت، انتشارات سایمون و شوستر،2010) توضیح می داد، می توانیم تمام دامنه این موضوع را تشخیص دهیم. به این دلیل است که بحث در باره این که سوسیالیسم نمی تواند احتمالا در یک کشور موفق گردد این اندازه منطقی به نظر می رسد. همان گونه که برای شی، سخنرانی او پیچیده تر از آن است، زیرا من هنوز بر این باورم که منطق واقعی حزب کمونیست چین چیزی بهتر برای مردم را هدف خود قرار داده است. اگر منصف باشیم باید بگوییم، شی همچنین گفت که ما نباید سه دهه اخیر تاریخ جمهوری خلق چین را برای بدنام ساختن و سیاه جلوه دادن سه دهه نخستش بکار بریم.

"امروزه، بنا بر بحث شما در آخرین کتاب تان، چنین به نظر می رسد که چین، دست کم با توجه به گذشته اش، قادر باشد که بگوید "چه چیزی درست  است" و " چه چیزی درست نیست". امابه نظر شما آیا حزب کمونیست چین مایل است تصویری از چین را فرا روی جهانیان قرار دهد؟"

  درباره این موضوع هیچ هماهنگی وجود ندارد. بیشتر رهبران حزب کمونیست چین این روزها فاقد ایده و آرمان هستند. آنان تنها برای انجام وظیفه آن جا هستند. وانگ کیشان، شی جین پینگ، و لی کگیانگ ممکن است ایده هایی برای پاسخ به این پرسش داشته باشند.صریح ترین بیان مطلب از سوی خود شی است:" تعقیب سرنوشت مشترک  انسانیت"، با کنار نهادن تفاوت ها برای همزیستی و رشد صلح آمیز- یعنی منشاء ایده جاده ابریشم نوین، این  برنامه چنین انگاشته شده است که ( با مجاز شمردن تفاوت های مربوطه) هم در سطح بین المللی و هم در سطح سیاست های ملی  برقرار گردد.

" در مورد چین، تفاوت بین آن چه شما "دانش" می نامید و "دیدگاه" چیست؟

تولید دانش توسط انسان اکنون عمدتا در سیطره غرب و سرمایه داری است. گروه های روشنفکر چینی تا حد زیادی در درون  این نظام تولیدی رده بندی شده است. دیدگاه نسبت به چین دیدگاهی خشن و ناگوار است، زیرا نه برای چپ و نه برای راست هیچ کدام شان چین جالب نیست. چپ بر این باور است که چین  بیش از اندازه سرمایه داری است، و راست تصور می کند که این کشور بیش از حد کمونیست است.

افزون  بر این دیدگاه های نژادپرستانه نسبت  به چین هم وجود دارد. دانش دیدگاه را تقویت می کند، و دیدگاه خود به گونه ای خاص از تولید دانش منجر می شود. آن ها به یکدیگر نیرو می بخشند.

"در دهه حاکمیت هو چین تائو ، این احساس وجود داشت که چین می تواند دگرگون شود ... منظورم نه به یک مفهوم دموکراتیک بلکه به معنای تمرکز بیشتری بر باز توزیع و همچنین بر اعوجاجات ناشی از توسعه. بنا بر این ، چنین به نظر می رسد که همه چیز متوقف شده بود. چرا؟"

یک دگرگونی بسیار مثبت وجود داشت که عرضه شد: حذف تمام انواع مالیاتهای کشاورزی، این نخستین بار بود که، در طی بیش از دو هزار سال تاریخ چین، چنین کاری صورت می گرفت. احتمالا هو در نظر داشت بیش از این هم پیش برود، اما او بسیار ضعیف بود. ما آگاهی چندانی از اهداف سیاسی پشت دیوارهای سرخ ژونگ نان های (مقر حزب کمونیست چین) نداریم، اما من چنین حدس می زنم که دلیل  عمده برای این امر در علائق و منافعی تو در تو نهفته باشد که بر دوش بسیاری از بخش هاست: گونه ای تمایل مبتنی بر حفاظت از خود، که به این معناست که درآن زمان به  آن اهداف سیاسی  در خارج از مجموعه ژونگ نان های دست یافته نشد. و به ظن من این دلیلش این بود که شی می خواست بسیاری از گروه های سیاسی کوچک تحت رهبری خود را شکل دهد. به نظر من این راه حل او برای دور زدن همه محظورات و موانع دستگاه اداری بر سر راه تحقق سیاست گذاری ها بود. آن چه من "علائق و منافع تو در تو " می نامم، عبارت است از مجتمع کارخانه های متعلق به دولت،  "شاهزاده های جوان"، ( یعنی یک  دسته بندی در درون حزب کمونیست چین که مرکب است از فرزندان و بستگان مقامات حزب کمونیست چین ) و "گروه ممتاز کمپرادور".

" نظر شما درباره استفاده شی جین پینگ از مائو چیست؟"

او بر این باور است که حزب کمونیست چین، باید و می تواند بهتر از این به مردم چین خدمت کند. پافشاری او بر مفهوم "چوشین" (2) (الهام اصیل) نه صرفا یک خوش زبانی، که کوششی واقعی برای احیای روح و حقانیت حزب کمونیست است.

"تا حدی به  سبب جاده ابریشم نوین دوباره در چین ، بحثی درباره مفهوم "تیانگشیا" (3)  برپا شده است. شما درباره آن چه می اندیشید؟ این چگونه می تواند به چین برای پیشنهاد یک سیستم حاکمیت جهانی یاری رساند؟"

من می توانم مقصود از این بحث را درک کنم، اما فکر نمی کنم که در جهان ما این ایده مفیدی باشد. به نظر من "سرنوشت مشترک از طریق رشد صلح آمیز" در خارج از چین مفهوم پذیرفتنی تری است. تیانشیا در بردارنده یک مرکز و سلسله مراتب است. این مفهومی نیست که در جهان نوین پذیرفتنی باشد.

"کتاب "مدل چینی" دانیل آ. بل اخیرا در ایتالیا منتشر شده است. پیش از همه، شما درباره این کتاب چه می اندیشید؟ آیا شما با این نظر موافق نیستید که برخورد بین دموکراسی و نخبه سالاری در حال محدود شدن است؛ زیرا بدون داشتن تصوری از هر امکان و احتمال دیگر، وارد به یک منطق سرمایه دارانه شده است؟ اگر پیش تر برویم ، آیا ممکن است که یک مدل چینی قادر باشد که خود را از تکامل سرمایه داری غربی جدا نگه دارد؟"

اثر بل دارای این امتیاز است که نشان می دهد انتخابات نباید تنها معیار حقانیت و مشروعیت برای ارزیابی  کشوری باشد. تا این جا بل تنها صدایی است که اراده جنگیدن بر علیه آداب سیاسی غالب در غرب را دارد، که جدی هم گرفته شده است. این یک کارعظیم است. اما در عین حال وقتی به موارد خاص توجه کنیم محدودیت های خود را هم دارد. پس، با توجه به این که یک مدل چینی وجود داشته یا نداشته باشد که بتواند آلترناتیوی عرضه کند - تا کنون این مبحث به پاسخی مشخص منجر نشده است، و شاید چنین پاسخی هرگز وجود نداشته باشد. این امر بستگی به دو عامل اصلی خواهد داشت، که آیا چین خواهد توانست تضادهای درونی و سرگشتگی هایش را حل کند یا خیر؟ و دیگر این که غرب تا چه حد تمایل دارد که چین را، پیش از آن که در این راه توفیق حاصل کرده باشد، خفه کند.

"اکنون مدتی است که چین موفق به ایجاد فنآوری خارق العاده ای در زمینه های اَبَر داده (4) به مفهوم هوش مصنوعی و یک  سیستم اعتبارسنجی اجتماعی برقرار کرده است؛ و چنین به نظر می رسد که چین گام در همان راهی به سوی یک "دولت نظارت گر" نهاده است که کشورهایی دیگر در جهانی که خصیصه آن "سرمایه داری نظارت گر" است. نظر شما در این باره چیست؟ و تا چه اندازه تاریخ چین در این سناریوی کنترل اجتماعی واجد اهمیت است؟(مثلا من به بائوجیا  (5) و یا اقدامی تازه  تر یعنی سامان دهی محلات) فکر می کنم."

بله، این موضوع نگرانی مردمی مانند ما است که منفرد و خودمختار هستیم. اما این امر به این اندازه ممکن است - دست کم در حال حاضر - برای بسیاری در چین تهدید آمیز نباشد. از دید آنان، اگر از قوانین و مقررات اطاعت کنند، هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد؛ و مهم نیست که تا چه اندازه تحت نظارت باشند. برای برخی این حتی از دیدگاه امنیت شخصی مثبت است. این دیدگاهی است که بسیاری از مردم چین درباره این به اصطلاح اعتبار اجتماعی دارند. در حال حاضر مشکل است که هر مقررات و قانونی در چین اعمال شود، حتی آن هایی که دربر دارنده بهترین اهداف و نیات باشند. در چین  سنتی، نقض آزادی های شخصی و حیطه های خصوصی، عمدتا یک مسئله اجتماعی نبوده است؛ زیرا بر سنن وظایف اجتماعی، مسئولیت مشترک متقابل، و روابط دوجانبه تاکید کرده است. اکنون چین دگرگونی های بسیاری به خود دیده است، زیرا مردم دیگر چندان  پای بند و نگران فضای شخصی نیستند. در نتیجه من تصور می کنم که این تنها ممکن است که مسئله ای در آینده باشد.

توضیحات مترجم :

برای کسب شناخت بهتری نسبت به شخصیت موبوگائو که ممکن است او و آثارش برای خوانندگان پارسی زبان چندان آشنا نباشد در این جا بیوگرافی کوتاهی از او با استفاده از منابع گوناگون درج می شود.

Mobo.C.F.Gao در سال 1952 در روستای گائو، درژیانکشی چین زاده شد. پس از تحصیل در رشته زبان انگلیسی در فوجیان، از سال 1977 به بریتانیا رفت و در دانشگاه های ویلز، وستمینستر و اسکس تحصیل کرد و درجه کارشناسی ارشد و سپس دکترایش را در موسسه زبان و فرهنگ چینی اخذ کرد. او به عنوان استاد میهمان در آکسفورد انگلستان و هاروارد آمریکا حضور داشت.  

موبو گائو در سال 1990 به استرالیا مهاجرت کرد و در دانشگاه تاسمانی و سپس دانشگاه آدلایید به تدریس پرداخت. در سال 2008 به سمت مدیر موسسه کنفوسیوس در دانشگاه  آدلایید منصوب شد.

موضوعات مورد علاقه وی برای پژوهش عبارت بوده است از: مطالعات روستایی چین، سیاست و فرهنگ معاصر چین، مهاجرت به استرالیا و زبان چینی.  

نگرش سیاسی او نئو مائوئیسم است و از هواداران "جهش بزرگ به پیش" (برنامه ای برای تحول اقتصادی که در فاصله سال های 1958 تا 1960 به ابتکار مائو حول محور اصلی افزایش تولید صنعتی به اجرا در آمد)، کمون های خلقی و نیز انقلاب فرهنگی است. این نکته نیز شایان ذکر است که تمرکز و توجه او در این مصاحبه بر موضوعات حیطه تخصصی اش و نه مباحث اقتصادی بوده است. لذا این مصاحبه تصویری از تنها برخی جوانب جامعه چین را بازتاب می دهد. – م. 

- دنگ  شیائو پینگ 

- در فرهنگ چین به معنای به پیش رفتن و تازاندن به دنبال یک آرزوی اصیل

- یک مفهوم کهن فرهنگی در چین که امروزه به معنای حاکمیت به کار میرود.

(4) -Big data   با معادل پارسی "اَبَر داده"، "بزرگ داده"،"کلان داده" یا بنا بر توصیه فرهنگستان زبان "مِه داده ها" عبارت است ازمجموعه های بی اندازه بزرگ از داده ها که می تواند الگوها، روش ها، و تعاملات و ارتباطات را به ویژه در رفتار انسانی و اندرکنش هایش آشکار سازد و تحلیل کند.

(5) - سیستم اعتبارسنجی اجتماعی که در سال 2014 مطرح شد یک سیستم درجه بندی و امتیازدهی رفتاری به شهروندان چین در زمینه های گوناگون زندگی است. مصاحبه گر با اشاره به سیستمی کنترلی قدیمی در چین موسوم به بائوجیا برنامه جدید را با آن مشابه می انگارد.

 

  ماخذ: نسخه جهانی ایل مانیفستو  - (il manifesto)(انگلیسی) سیزدهم سپتامبر 2019

* - مصاحبه کننده : سیمونه پیرانی(Simone Pierani)

 

 

Comments System WIDGET PACK

Share

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: