علیرضایی که من می شناختم خیلی چیزها بود. مترجم ادبی بود، شاعر
بود، مقاله نویس بود، ویراستار بود، کوشنده سیاسی و اجتماعی بود،
در سیاه ترین سالها امیدوار بود، خستگی ناپذیر بود، خوش رو و خوش
خنده بود، به سوسیالیسم باورمند بود، آزاده و مبارز در راه آزادی و
عدالت بود. ولی بیشتر از همه این ها نکو بود.
فایل صوتی گفتگوی تلگرامی با کامران پورصفرپژوهشگر تاریخ در سوم بهمن
99
جلسات
تلگرامی جمعه هر هفته در تعدادی ازکانال های تلگرامی باشرکت میهمانان
مختلف برگزارمی شود. میهمان جمعه سوم بهمن آقای کامران پورصفربودند که
فایل صوتی آن جهت اطلاع خوانند گان تقدیم می شود.
دراین نشست پرسش های زیرمطرح و مورد بررسی قرارگرقت:...
تبلیغات و جلسههای پر سر وصدای ملالآوری مانند “نشست سران قوه”
یا تدارک نمایش انتخابات مهندسی شده که از هماکنون دلسوزان
دیکتاتوری دینی برای “پر رونق” شدن آن وارد میدان شدهاند در
واقعیتهایی که مردم هرروزه آنها را با پوست و گوشتشان لمس
میکنند تأثیری چندان ندارند.
حزب
تودۀ ایران همانطور که قبلاً هم اعلام کرده است هیچ نماینده ای در
ایران ندارد و هرگونه تماسی با حزب باید از مجرای دبیرخانۀ کمیته
مرکزی حزب و از طریق ای میل آن که در ”نامۀ مردم“، ارگان مرکزی حزب
تودۀ ایران درج شده است، صورت بگیرد. با توجه به شرایط خفقان موجود
در کشور و تلاش های دستگاه های امنیتی رژیم برای شناسایی فعالان
سیاسی-اجتماعی، و به منظور حفظ امنیت رفقای داخل کشور، حزب ما از
هرگونه ارتباطی که به تلاش ها و فعالیت رفقای ما در ایران لطمه
بزند اکیداً خودداری می کند.
سفسطه*،
یکی از اشکالِ فریبنده، راستنما و پوشیده "ضدّ حقیقت" است
که سیمای "مستدلّ" و مبتنی بر "واقعیّات" به خود
میگیرد، لذا دارای قدرتِ گمراه سازی است. حقیقت، بازتابِ جامع و
بیخدشه واقعیّتِ عینی در اندیشه و سخن است. اگر این بازتاب همه
سویه و جامع نباشد، مخدوش شود، واقعیّتِ عینی را چنان که هست منعکس
نمی کند و میتوان از آن به نتایجِ غلط رسید.
مااعتقاد
داریم مادام که کارگران و بازنشستگان علی العموم امکان بیان نظرات
خود را در هیچ سطحی و از طریق هیچ تشکل مستقلی نمی توانند به گوش
مردم و مسوولان برسانند ، این دروغها به جای بیان واقعی سوئ مدیریت
و شیوه ها ی غارتگرانه ی اداره صندوق های بازنشستگی از جمله صندوق
سازمان تامین اجتماعی ، موجب فریب مردم و ادامه سیاست های بغایت ضد
کارگری دولت ها از جمله دولت دوازدهم بوده و خواهد بود.
به تازگی کتاب تاریخ اندیشه های اقتصاد سیاسی غرب اثر خانم ملیحه
بصیر منتشر شده است. از نویسنده پژو هشگر پیش از این کتاب دو جلدی
تاریخ ترقی خواهی ایرانیان منتشر شده است. کتاب جدید راانتشارات
نشر رود در سال 1399در530صفحه و با قیمت 900.000 ریال در شمارگان
550جلد منتشر و در اختیار علاقمندان قرار داده است. نویدنو ضمن
شادباش به نویسنده محترم, پیشگفتار نویسنده را برای آشنایی
بیشترخوانندگان تقدیم می کند.
حزب کمونیست یونان گسترش تهاجم جدید امپریالیستی علیه کوبا را به
شدت محکوم می کند، خواهان لغو بی درنگ این تصمیم و بر طرف کردن
محاصره اقتصادی بربرمنشانه کوبا است. حزب کمونیست یونان بار دیگر
همبستگی خود را با مردم قهرمان کوبا، حزب کمونیست کوبا و دولت کوبا
ابراز می دارد.
در یک مستند تلویزیونی از سال
۲۰۱۶
تحت عنوان “مستند
۱۳″
به کارگردانی شخصی به نام ” آوا دو ورنای-
Ava Du Vernay”
صدای مشاور نیکسون “جان اِرلیشمان-
John Ehrlichman”
شنیده می شود که می گوید: « سیاه پوستان “دشمنان” دولت نیکسون
هستند. ما می دانستیم که نمی توانیم سیاه پوستان را غیر قانونی
کنیم. امّا طوری عمل کردیم که جامعه آمریکا سیاه پوستان را با
هروئین یکی بداند؛ توانستیم رهبران آنان رادستگیر کنیم، خانه
هایشان را جستجو و بازرسی نموده و در اخبار شب به عنوان شیاطین
معرفی کنیم.»
او
با خلق آثار اجتماعی، سیاسی و فلسفی چون «پاسخ به فیلسوف یوم»،
«عقیده جان استوارت میل درباره آزادی»، «ملای رومی و مثنوی»،
«رساله ایراد» با صداقت و شجاعت علیه بیدادگری به مبارزه برخاست و
رئالیسم را در ادبیات آن دوره پدید آورد. هدف وی آمیختن هنر با
واقعیت های زندگی و آشکار ساختن رسالت و هدف واقعی ادبیات بود .
علی خامنهای و دیگر سران رژیم، مانند دیگر سیاستمداران ضد مردمی
جهان از قماش دونالد ترامپ، نهتنها از ابتدا منکر جدی بودن خطر
این همهگیری مرگبار بودهاند، بلکه با اِعمال سیاستهای ضد
مردمیِ بیاعتنایی به سلامت و بهداشت شهروندان فاجعهٔ انسانیای
بزرگ را در میهن ما پدید آورده و بهجریان انداختهاند.
اسناد محرمانه آمریکا که اخیراً انتشار یافتهاند در باره وقایع
سال
۱۹۹۳
و حمله دولت یلتسین با تانک به پارلمان این کشور چه میگویند و
حمایت آمریکا در این ماجرا از یلتسین چه نقشی در وضعیت کنونی روسیه
دارد؟حملهای
که روز چهارشنبه به کنگره آمریکا شد در کشورهای دیگر هم اگر
چه با
شدت و ابعاد متفاوت بدون قرینه و سابقه نیست. در این سالها حمله
انداختن گاز اشکآور در صحن مجلس کوسوو که شماری از خود نمایندگان
سلسلهجنبان آن بودند نقل محافل رسانهای بوده است.
طی دهههای پیشا انقلاب ٥٧ چند حرکت مرکزستیز با خصلت عشیرتی در
بلوچستان دیده شد و از جمله سربرآوردن آخرین مقاومت تیره
"شیرانی"ها در پسا شهریور بیست، که سال ٣٧ - ١٣٣۶ پایان
گرفت. دو دیگر، طغیانهای کم توان از سوی "میر عبدی خان سردار زهی"
و "موسی خان مبارکی" که هیچکدام از نوعی ابراز وجود خانخانی برای
ستاندن باج از مرکز فراتر نرفتند.
ترکمن صحرا طی چهار دهه گذشته تحولات گستردهای پشت سر نهاده است.
این تغییرات، به افزایش سواد عمومی منجر شده و با بارآوردن انبوهی
از دانشگاه دیدهها و افزایش سهم متخصصان ترکمن تبار در ادارات و
مراکز اقتصادی و فرهنگی در این منطقه و بیرون از آن، پدیده چند
فرهنگی و درجه اختلاط اتنیکی در ترکمن صحرا را بالاتر برده است.
آنچه درباره آینده میتوان بهیقین گفت، واقعیتی همواره در استتار
مانده بوده است که در سال
۲۰۲۰
در پرتوی پیامدهای واگیری جهانی کرونا تاب مستوری نیافت و آشکار شد
و آن اینکه، سرمایهداری جهانی در شکل کنونیاش نمیتواندهمزمان
هم سلامت مردم را حفظ کند و هم منافع ثروتمندان را عهدهدار شود!
بنابراین، اولویت سیاستگذاران، کارگزاران، و تحلیلگران متصل به
کشورهای سرمایهداری بزرگ در آینده، حفظ منافع ثروتمندان و
کلانسرمایهها حتی بهبهای فدا کردن جان انسانها در کشورشان
خواهد بود.
در برابر دیکتاتوری،
نئولیبرالیسم و امپریالیسم در آمریکای جنوبی
شما
به دولت مرکزی نگاه میکنید و میبینید که 80 درصد کل بودجۀ دولت
را خرج میکند، درحالیکه در مناطق 8 درصد و در بخشها 12 درصد
هزینه شده است. این دولت مرکزی، بهراستی، ابزاری برای سلطۀ
طبقاتی، قدرتمند و غیرقابل نفوذ در برابر کنترل شهروندان است.
چگونه میتوان آن را دگرگون کرد؟ خوب، از بخشي از این قدرت چشم
پوشی کنید و قدرتها، اختيارات و منابع را به دولتهای منطقهاي و
دولتهاي محلي واگذار كنيد. مهمتر از همه، این به معنای شروع قدرت
از پایین است: حرکت از سطح محلی به سطح ملی و نه برعکس.
ما به عنوان فعالان مدنی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایرانی با اعلام
همبستگی با مردم و نیروهای مترقی افغانستان این ترورهای هدفمند و
برنامه ریزی شده را محکوم می کنیم. جنبش چپ ایران در کنار جنبش های
کارگری، دانشجویی، زنان و همه جنبش های ترقیخواه، خود را در کنار
مردم افغانستان می داند و هشدار می دهیم که اشک تمساح عاملین این
قتل ها و ترورهای هدفمند هرگز ریاکاری آنان را توجیه نمی کند.
حزب تودۀ ایران همچنان معتقد است که دونالد ترامپ در هفتههای
پایانی دورهٔ فاجعهبار ریاست جمهوریاش که برای صلح و ثبات در
جهان و منطقه خاورمیانه زیانهایی دامنهدار داشته، میتواند دست
به اقدامهایی بزند که عواقب آن برای مردم منطقه و صلح در
خاورمیانه فاجعهبار باشند.
ما در پیشگیری و مهار همه گیری با وظایف سنگینی مواجهیم. مردم همه
کشورها باید دست به دست هم بدهند، خود را نشسته در یک قایق بدانند
تا هر چه زودتر بر همه گیری غلبه کنیم و برای تبدیل کره زمین به
کره ای زیباتر تلاش کنیم.سال
۲۰۲۱
یکصدمین سالگرد تاسیس حزب کمونیست چین است؛ یک سده راهپیمایی ما
پرجنب و جوش و همت اولیه ما همانند صدسال گذشته مستحکم است.
مادرو در 9 دسامبر با آگاهی به این واقعیت گفت :" من می دانم که در
رابطه با سوسیالسم به عنوان نتیجه نبردی که ما در آن درگیریم عقب
نشینی داشته ایم، اما جنگ پایان نیافته است." او
با توصیف دلاری کردن رسمی به عنوان "راه فراری" که مردم برای غلبه
بر جنگ اقتصادی تحمیل شده بر ونزوئلا از آن استفاده کرده اند
افزود:" ما تصمیم داریم در آمد کارگران را حفظ کنیم. کی ما قصد
انجام آن را داریم؟ زمانی که ونزوئلا قادر به شکستن محاصره باشد،
وقتی که کارگران در آمد های خود را از صادرات باز پس گیرند."
با حذف قوانین و مقرراتی که حاصل مبارزه کارگران برای دستیابی به
بخشی از حقوق خود یا حاصل سیاستهای اقتصادی دولتهای رفاه پس از
جنگ دوم جهانی بودند، انواعی از بهرهکشی طبقه کارگر زیر عنوان
کارگر پیمانی، پیمانکاری، کارگر پروژهای و خوابگاهی (شیوههایی
که به شکل گسترده در عسلویه و سایر مناطق آزاد جنوب کشور به کار
بسته شده و به صورت قانون نانوشته درآمده است) کارخانگی و شکلهای
دیگر بهرهکشی دامن میزند و برای گمراه کردن طبقه کارگر به
تقسیمبندیهای کاذب درون طبقه کارگر و بورژوازی دست میزند.
زندگیش خود تاریخ میهن ما بود. پر فراز و نشیب. گاه در اوج و شادی
و پیروزی و گاه در تاریکی و تنهایی و درد. با شادی ها و پیروزی
های مردم خنده زیبایش را بی دریغ نثار همراهانش می کرد و با رنج ها
و تلخی ها، آن پرده اشک آشنا، در سکوت بر چشمانش می نشست.
متأسفانه
برخی از اقتصاددانان وطنی علاقهمند به سیاستهای نولیبرالی با طرح
موضوعهای انحرافی، بالا بردن قدرت اقتصادی کشور و رقابتپذیری آن
را وارونه جلوه داده و بدون توجه به پیشینه تاریخی و فرهنگی و
ترکیب اقتصادی کشور راه رشد اقتصادی کشور را در گرو خصوصیسازی،
آزادسازی اقتصادی ، مقررات زدایی از نیروی کار و کاهش دستمزدها،
بیارزش کردن پول ملی به بهانه واقعی کردن نرخ دلار و برداشتن
حمایتهای دولتی از اقتصاد به بهانه سهولت کسبوکار عملاً کشور را
در تله فقر، بیکاری، بیماری، بیسوادی گرفتار کردهاند.
” زندهیاد جباری از پیگیرترین اعضای کانون بود. او در تمام این
سالها که به دلیل ممانعت نیروهای امنیتی و انتظامی، امکان برگزاری
جلسات مشورتی ماهانهٔ کانون در فضای عمومی وجود نداشت، منزل شخصی و
تمام امکانات خود را در اختیار کانون قرار داده بود. بهرغم
سالخوردگی و بیماری قلبی، در تمام جلسات و گردهماییها حضور
مییافت."
نوید نو در گذشت رفیق
علیرضا جباری (آذرنگ) را به همسر، دختران، رفقا و دوستانش تسلیت و
در غم آنان خود را شریک می داند.
واژۀ «فاشیسم» فاقد یک تعریف عامِ پذیرفته شده از سوی دانشمندان
علوم سیاسی، تاریخ دانان و یا جامعه شناسان است؛ فاشیسم را، به
عنوان اسم، برای نامیدن پدیده های متنوعی، مانند: نظریه،
ایدئولوژی، جنبش و نیز شکلی از حکمرانی به کار گرفته اند. به همین
شیوه، این واژه را همچون صفتی برای توصیف برخی رفتارها و
سازمانهای سیاسی و البته چونان یک دشنام سیاسی استفاده می کنند.
نکتۀ جالب اینکه، در بسیاری از نمونهها، پدیدههایی که با این
واژه توصیف یا نامیده میشوند، تمایزات آشکار و بسیار مهمی با
یکدیگر دارند.
در
آذربایجان، "مسئله ملی" وجود دارد و جدی هم است اما با این تفاوت
که نظر به درجه پیشرفتگی نسبت به همانندهای خود در کشور، "مسئله
ملی" در آن گرهخورده و همپیوند با مبارزات اجتماعی است. به همین
اعتبار، "مسئله ملی" در آذربایجان با بروزات آن در دیگر مناطق تحت
تبعیض ملی کشور تفاوتهایی دارد و درآمیختگی تاریخی آن با نهضت چپ
برجستهتر است.
این
کتاب صمیمی با اشاره شورانگیز و صمیمانه به نام مردی آغاز میشود
که عظمت و تأثیرات عظیم او بر یکی از سنگینترین ادوار مبارزاتی
دهههای 40 و 50 قرن حاضر ایران، تحتالشعاع نام رفیق بزرگ و خواهر
زاده بزرگتر از خودش، زندهیاد بیژن جزنی فروغ کمتری یافته است:
مشعوف کلانتری که بیشتر با نام دومش یعنی سعید کلانتری شناخته
میشد.
هفتتپه پایتخت اعتصاب جهان و طنین فریاد “اداره شورایی” در کل
جامعه ایران است؛ فریادی که بخش های معترض جامعه بویژه دانشجویان
مدتها است پرچم آن را بهدستگرفتهاند و با سر دادن شعار نیرومند
“فرزند کارگرانیم، کنارشان میمانیم”، بر ضرورت همبستگی دانشجویان
و کارگران و همگرایی مطالباتشان در برابر کل مفتخوران سرمایهدار،
تاکید داشتهایم.
چنانچه به این مطالبههای برحق بیتوجهی شود، این حق و گذشتن از
مرزهای رعایت پروتکلها را با همه خطرات ناشی از آن به جان خریده و
با استفاده از هر شیوهی ممکن و مقدور، فریاد اعتراض خود را سر
خواهیم داد.
دکتر
بهادر بهمنی که از همان دوران نوجوانی، از اعضای فعال سازمان
جوانان فرقه دموکرات آذربایجان بود. تا آخرین لحظه زندگی اش، به
سوسیالیزم عشق می ورزید، به آرمان های فرقه دموکرات آذربایجان
وفادار ماند.
نوید نو
درگذشت نابهنگام دکتر بهادر بهمنی را صمیمانه به مادر گرانقدرش
رفیق عادله چرنیک بلند، همسر گرامیش، فرزندان و بقیه اعضاء خانواده او
تسلیت می گوید و خود را درغم آنان شریک می داند.
مبارزه برای مزد عادلانه خواست سراسری طبقه کارگر و زحمتکشان است.
تجربه نشان میدهد خواست دستیابی به دستمزد عادلانه مطابق نرخ
واقعی تورم و سبد معیشت را، باید با احیای حقوق سندیکایی درپیوند
دانست. تودههای کارگر و فعالان راستین سندیکایی بهتجربه
دریافتهاند که از علتهایی که شورای عالی کار در نشستهای نمایشی
هرسالهاش دستمزدها را برخلاف خواست زحمتکشان تعیین و تصویب
میکند، وجود و حضور نداشتن سندیکاهای مستقل کارگری در مقام
نمایندههای واقعی طبقه کارگر در مذاکرات مزدی است
اندیشهٔ دیالکتیک از سوی هگل، فیلسوف آلمانی، پی گرفته شد و پس از
آن از سوی مارکس و انگلس بیشتر بهشکل ماتریالیسم دیالکتیک بسط
داده شد. بخش “ماتریالیسم” آن مهم است. ماتریالیسم بر آن است که
جهان، کیهان، “طبیعت”، درواقع هستی دارند و همهٔ پدیدهها ازجمله
آگاهی درنهایت پیامد (و نه سادهشده) فرایندهای مادیاند.
به نظر من هر دو سناریوی آرمانشهری و کابوسشهری بر فرضهایی
نسبتاً مشابه مبتنیاند، فرضهایی که خودِ مارکس اوّل از همه زیر
علامت سؤال میبُرد. این سناریوها به طور کلی مبتنی بر ایدهٔ
«مجموع-صفر» شغلها هستند؛ اینکه تعداد شغلها در سراسر جهان ثابت
است [اگر یکجا کم میشود، جای دیگر اضافه میشود، ولی مجموع
تغییری نمیکند]. شالودهٔ هر دو سناریو بر این دیدگاه از اقتصاد
است که فقط کارهای مُزدی را میبیند؛ کارهایی که در حال حاضر در
اقتصاد پولی، در بازار، هستند و برای انجام آنها پول (مُزد) داده
میشود
این
جمع بست هفت بخشی، مقدمتاً نگاهی دارد به آن دسته از تحولات درخور
تاکید که شامل عملکرد جمهوری اسلامی در قبال «مسئله ملی» است و نیز
دربرگیرنده کنشگریهای جریانهای منطقهای و رویکردهای اپوزیسیون
سراسری که با این "مسئله" ربط پیدا میکنند. رخدادهایی که، یا
تداوم وضعیت پیشیناند ولی نیازمند بازخوانی در امروز خود، و یا
روآمدهای تازهای که درنگی ویژه را لازم دارند.
مبارزه برای الغای ستم ملّی وظیفهٔ همهٔ نیروهای مترقی
و آزادیخواه ایران است
خواستِ
مردم آذربایجان همیشه خودمختاری ملّی در درون ایران بوده است.
شادروان میرجعفر پیشهوری، صدر فرقۀ دموکرات آذربایجان، در
سخنرانیها و نوشتارهای پُرشمار خود همواره بر این نکته تأکید
میکرد که فکر جدایی از ایران یا دادن یک وجب از خاک ایران به
کشوری دیگر در میان نیست. او ضمن افشای توطئههای امپریالیستی، با
اشاره به گفتار رادیو آنکارا از جمله گفت: “ایران باید به یک کشور
تمام معنی دموکراتیک مبدّل گردد و این رژیم بدون جنگ و خونریزی در
سراسر ایران تحقق پذیرد.
فرقه
دمکرات آذربایجان در عمر هفتاد و پنج ساله اش همیشه خواهان همکاری
و اتحاد عمل همهٔ نیروهای آزادیخواه، ضداستبدادی وملی کشور بوده
است. ادامۀ سیاستهای فاجعهبار داخلی و خارجی رژیم، میهن ما را با
خطرها و بحرانیهای جدّی روبهرو کرده است. وظیفه
همه نیروهای آزادیخواه و میهن پرست که به این روند، خاتمه دهند.
در
این چند سالی که با هم بودیم، هر چه بیشتر می گذشت، با خصلتهای
انسانی عباس در چارچوب روابط شخصی بیشتر آشنا می شدم. تا آنجا که
در توانش بود، دستی از دوستان می گرفت، و اگر کاری از او بر می
آمد، کوتاهی نمی کرد.
آن دو در«خانه دوستی خلق های اتحاد جماهیر شوروی و خلق های جهان»
با یک دیگر آشنا می شوند. صمد وورغون مریم فیروز را به باکو دعوت
می کند. او به باکو سفر می کند و با خاطره ای ماندگار از باکو باز
می گردد و به ایران می رود. کوران مبارزه ضداستبدادی در ایران دیگر
مجالی برای مریم فیروز باقی نمی گذارد تا به آن سفر بیندیشد. اما
29 سال بعد سفر دیگری به باکو می کند که بهتر است توصیف هر دو سفر
را از زبان خود مریم فیروز بشنوید و بخوانید.
رفيق
کاظم (عباس) نديم هم ما را تنها گذاشت. او مبارز پيگير راه رهايی
زحمتکشان،
يکی از اعضای ديرسال رهبری حزب توده ايران و يکی از ايرانيان
فداکار و ميهندوست
بود، که پس از سالها
پنجه افکندن با بيماری، سرانجام روز
۳
دسامبر
۲۰۲۰ (۱۳
آذرماه
۱۳۹۹)
در غربت کوچ روی در نقاب خاک کشيد.
زندهیاد دکتر محمد ملکی سالیان متمادی از دوران جوانی و دانشجویی
با استبداد هر دو رژیم سلطنتی و ولایی مبارزه کرد. او در راه آزادی
اندیشه، رسانهها، حزبها، در راه دستیابی زنان به حقوقشان،
برانداختن حجاب اجباری، لغو مجازات اعدام بیپروا مبارزه کرد.
در حال حاضر، به دلیل افزایش آلودگیهای بیش از اندازه و دور از
انتظار در محیطزیست، میلیونها انسان دچار نارساییهای جسمی از
قبیل نارحتیهای تنفسی، قلبی، کلیوی، و… شدهاند و صدها میلیون نفر
نیز بر اثر سیلهای عظیم و ویرانیهای ناشی از آنها یا با از دست
دادن شغل و معیشت و کاشانهٔ خود، به دامان فقر و گرسنگی و مرگ و
مهاجرت کشیده شدهاند. چرخهٔ حیات طبیعی میلیونها سالهٔ بسیاری از
جانوران و گیاهان نیز صدمه زده است که تأثیر متقابل بر روی یکدیگر
و نیز بر روی زندگی انسان داشته است
پس
از تخریب اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی، بسیاری از «انقلابیونِ»
دیروز، در کنار «مارکسیست»های شوروی
ستیزی
که پیش تر به نفی درک لنینی از مارکسیسم پرداخته بودند، قرار
گرفتند و این بار به تکه تکه کردن مارکسیسم پرداختند و در این میان
مفاهیمی نظیر نبردِ طبقاتی، دیکتاتوری پرولتاریا، تَحَزُب و
سازمان یابی به محاق رفتند.
تجربه ی عملی و بررسی عملکرد سیاسی بسیاری از منتقدان انگلس نشان
می دهد که نتیجه ی نهایی طرد انگلس چیزی جز نفی خوانش لنینی از
مارکس نیست
اما
دو واقعیت را نمی توان نادیده گرفت اول آنکه نیاز
جنبشکارگری و اصلیترین شرط وعامل پیشرفت کارگران در مبارزات
صنفی- طبقاتی ایجاد سازمانهایی است که اراده واحد، هوشیارانه، آگاهانه
و شجاعانهی کارگران را سامان داده وچون خون در رگ های این مبارزات
جاری کند تا آنجا که همه ی اندام ها و ارگانیسم این تشکل به خدمت
کارگران درآید .
اگر
واقعاً فهمیدهایم که ارتباط دیجیتال چقدر در زمان بحران اهمیت
دارد، آیا این شبکهها و دادههای ما واقعاً باید در دست شرکتهای
خصوصیای مثل آمازون، گوگل و اپل باشد؟ اگر هزینهی بخش عمدهای از
این پروژهها را بودجههای دولتی تأمین میکند، آیا مالکیت و کنترل
آنها هم باید در دست دولت باشد؟ اگر اینترنت یکی از ملزومات زندگی
است، آیا باید آن را بخشی از خدمات رفاهیِ عمومیِ غیرانتقاعی
دانست؟
در این کارزار خطرناک نیروهای
اپوزیسیون ارتجاعی جمهوری اسلامی نظیر مجاهدین خلق، سلطنت طلبان،
تجزیه خواهان و
وابستگان
آویزان به کاخ سفید مثل عبدالله مهتدی
مسیح علینژاد مریم معمار صادقی و افراد چون میلانی و سازگارا و
فخرآورها و جوانمردی ها... و چپ نمایان و نیروهای موسوم به ارزشی و
راست افراطی درون نظام (که خواهان مقابله و "انتقامِ سخت" از
تروریست ها هستند)، و البته برخی دوستان گمراه و نادان، همگی اجزای
ارکستری واحد علیه مردم ایران هستند.
در روزهای پایانی دولت ترامپ نباید به رهبران واپسگرا و ضد مردمی
رژیم حاکم در ایران و دولت ایالات متحده و دولتهای ارتجاعی
عربستان و اسرائیل اجازه داد تا منطقه خاورمیانه را بار دیگر به
ورطهٔ آتش خانمانسوز جنگی تازه بکشانند. پیکار برای حفظ صلح و
پسراندن نیروهای جنگافروز در خاورمیانه و دفاع از منافع مردم
زحمتکش و ملت ایران مهمترین وظیفه عاجل ما در شرایط کنونی است.
انگلس در انگلستان بهجای آموختن فنون تجارت، با مبارزه طبقه کارگر
و زحمتکشان و مبارزۀ آنها برای رهایی از زنجیرهای سرمایه آشنا شد و
تمام تلاش خود را متوجه محو استثمار فرد از فرد کرد. انگلس پس از
مدت کوتاهی انگلستان را ترک کرد و به پاریس رفت و در آنجا بود که
با مارکس آشنا شد. آشنایی که نزدیک به چهار دهه به طول انجامید و
نقش بی مانند و تعیین کننده ای در پیشبرد مبارزه زحمتکشان جهان
ایفاء کرد.
در
حقیقت، بی دقتی در اطلاق واژه ی
فاشیسم به بسیاری از حکومت های مستبد
یا حتی میلیتاریست، سابقه ای دیرینه
دارد، به باور ما، این بی دقتی و سهل
انگاری ریشه درعدم درک تئوریک مقوله
فاشیسم وشناخت واقعی ازآن
دارد....نویدنو در نظر دارد، تا با
انتشار مقالات و آثار گوناگون تئوریک
در این ارتباط، سهم خود را در شناخت و
مبارزه بر علیه این پدیده ی ارتجاعی و
ضد انسانی ایفا نماید. و انتشار
الکترونیکی کتاب
« مبارزه در
راه جبهه ی واحد علیه فاشیسم »،
نوشته گئورگ دیمیتریف نیز در همین
راستاست.
بحران کرونا در نتیجه بیتدبیری رژیم
فقها در ایران، اثرات فاجعهآمیزی بر زندگی و معیشت قشرهای فرودست
و آسیبپذیر جامعه- بهویژه زنان- بههمراه داشته است. وضعیت
اشتغال زنان در بازار کار ایران بهعلت سیاستهای زنستیزانه رژیم
فقها پیش از شروع بیماری همه گیر ناشی از ویروس کرونا هم
آسیبپذیر بوده و اولین قربانیان تعدیل نیروی کار (اخراج از کار)
زنان بودهاند. در شرایط جدید آنان با وجود سهم اندکشان از اشتغال
در سطح کشور، بیشترین آسیبها را از تأثیر اقتصادی و روانی کرونا
دیدهاند.
نکته مهم این است که هم مارکس و هم انگلس مقولههای “پایه” و
“روبنا” را نه برای دستهبندی بهقصد فراکافت، بلکه بهسان
شبیهسازی یا نماد بهکار بردند. پایه و روبنا مقولههایی ثابت
نیستند. در همپوشانی با یکدیگرند. افزون بر این، رابطه “روبنای”
اجتماعی و مرامی با “پایه” اقتصادی نه یک سویه است و نه قطعی.
مارکس و انگلس نسبت به جبرگرایی اقتصادی هشدار دادند.
اینک ما به عنوان همکاران وی که شناخت عمیقی از او داریم، اعلام می
کنیم " خسرو صادقی بروجنی" فردی درستکارو صادق است که به دلیل
علاقه وافرش به کشور و ملت خویش طی مدت فعالیت مطبوعاتی خود، هرگز
از جاده راستی و درستی و خدمتگزاری به این سرزمین خارج نشده و صد
البته که جای خدمتگزاران مردم در زندان نیست.