یعقوب ظروفچی تحصیلات خود را در مدرسه فروردینتبریزآغاز
کرد. در سال
۱۳۴۸
در تلویزیون تبریز ترانه خواند. او تمایل به خواندن را در ارتباط
با زندگی طولانی پدرش در باکو میدانست. یعقوب ظروفچی همیشه از
همفکرانعلیرضا
نابدلبود.
علیرضا نابدل شعر «ای اوشاقلار» را برای همفکران خود نوشت و یعقوب
ظروفچی آنرا با موسیقی خواند.
تنها
صداست که میماند »، یعقوب ظروفچی هم از میان ما رفت. و اینک، تنها
صدای اوست که باقی است، همچون «پرواز»ی که پرنده اش رفته است. آری،
آنچه که ماندگار وُ بی مرگ است، و لاجرم باید که یاد ارجمندش را
گرامی داشت، همان صدای بالهای بی فرار و خستگی ناپذیر پرنده ای است
که شور و نوای زندگی را باز می تاباند، و نوای شورآفرین آن، در روح
و روان، و یادِ ماندگان جاری می شود
1400/06/30
بهاختصار میتوان گفت بهرغم کشمکشها میان آمریکا و رژیم ولایی
ایران و
باوجود تقابل تاریخی دیرینه میان شیعه و سنی، توافقی نانوشته و
هماهنگیای عملی بین رژیم ولایی و آمریکا و متحدانش(پاکستان و
عربستان سعودی) در استفادهٔ ابزاری از اسلامگرایی از سنخ
“اسلامسیاسی”اش بههدف مقابله با نیروهای ترقیخواه و چپ در
منطقه و نیز کشورمان وجود داشته و همچنان خواهد داشت.
آنچه
فهم واقعیت ماجرا را آسان میکند، درک این نکته است که منافع
بنیادی امپریالیسم آمریکا و سرشت میلیتاریستی آن دولت، حضور
نظامیاش در سراسر جهان را اجتنابناپذیر میکند. وجود پایگاههای
نظامی متعدد در سراسر جهان موجب میشود تا در هر زمان و هر نقطه که
لازم بداند بتواند به دشمنان و معارضانش ضربه وارد کند اما چنین
امکانی برای حمله مستقیم به خاک ایالات متحده برای رقبا و دشمنان
احتمالیاش وجود ندارد.
در عرض بیست سال بر سرهر افغانی 60000دلاراسلحه و تجهیزات نظامی
ریخته شده است. یعنی هرسال 3000دلار!، یعنی هر روزتقریبا 8.22
دلار! جنگ پرهزینه ای بوده است، نیست؟ این عدد را بادرآمد سالانه
مقایسه کنیم. منوسط درآمد سرانه مردم افغانستان بین سال های 2002تا
2017مبلغ 1131 دلار امریکا بوده است. یعنی درآمدسرانه هر افغانی در
طی 16 سال در روز تقریبا مبلغ سه دلار بوده است. حال آن که مبلغ
8.22 دلار بمب و موشک و تجهیزات و ادوات نظامی برای او خریده
وبرسر او وخاک او ریخته اند.
بسیار
مهم است که در زمانه ای که بسیاری ها برای بی عملی و پشت کردن خود
به آرمان های انسانی و اجتماعی به هزار و یک بهانه و توجیه متوسل
میشوند، رفیق فرهاد تا پایان عمرش به ارزشهای اجتماعی و انسانی
سوسیالیسم باورمند باقی ماند و برایش کوشید.
نویدنو ضمن ابراز تاسف از درگذشت رفیق فرهاد عاصمی، و ضمن گرامی
داشت نام و یاد او ، درگذشت ایشان را به خانواده، رفقا و دوستانش
تسلیت می گوید.
سایرا نورانی، جراح زنان که در سال 2001 از افغانستان گریخت
به یاد میآورد: هر دختری میتوانست به دبیرستان و دانشگاه برود.
ما هرجایی که میخواستیم میتوانستیم برویم و میتوانستیم آن چه را
دوست داریم بپوشیم... ما به رفتن به کافه و سینما برای دیدن آخرین
فیلمهای هندی در روزهای جمعه عادت داشتیم... همه اینها زمانی که
مجاهدین پیروزی را آغاز کردند خراب شد... اینها افرادی بودند که
غرب حمایت میکرد.
پشتیبانی
از سیاستهای نولیبرالیسم از سوی راست افراطی اروپا بهتازگی با
بیانیهای مشترک از سوی شانزده حزب راست افراطی اروپا بهطور رسمی
بیان شد كه عبارتند از: “فیدز” ویكتور اوربان در مجارستان، “جبهه
ملی” مارین لوپن در فرانسه، “حزب آزادی” در اتریش، “حزب قانون و
عدالت” در لهستان، “ووکس” در اسپانیا، “لیگ شمالی” و همچنین
“برادران ایتالیا” در ایتالیا. در این بیانیه مشترک به برنامههای
اقتصادی اتحادیهٔ اروپا هیچ اشارهای نشده بود
نئوفاشیسم
علاوه بر حملات خود به “دیگری”، در حمله به تک تک و همه منتقدانش
بازتاب فاشیسم کلاسیک است. دولت نئوفاشیست با یکسان دانستن انتقاد
از دولت با خیانت به ملت منتقدان را “ضد ملی” می نامد. احزاب مخالف
را به انواع تخلفات متهم می کند.
جهان در دستان مردگانی متحرک
اذهان زنده را از روئیدن باز می دارد
و خود با اجباری بی دوران
تداوم بی موقع خویش را نفیره می کشد
بی آنکه بداند
نفس های آخر را در گلوی خود غرغره می کند.
موسیقی تئودوراکیس هرگز مرا ترک نکرد. هم اکنون و هم آن زمان، یکی
از آهنگهای او می تواند در سرم به صدا درآید و هرچیزی را که من
مشغول آن هستم ازهم بگسلد. اما، همان زمان بود که دریافتم دراین
احساس من تنها نیستم. افرادی از تمام شغلها، کشورها و فرهنگهای
مختلف، مایل بودند پیش من اعتراف کنند که تئودوراکیس به نحوی آنها
رامتاثر کرده است.
اخیرا
اطلاعیه ای تحت عنوان"
نه به جمهوری اسلامی، هم استراتژی هم تاکتیک" با امضای " جمعی
از هواداران سازمان فدائیان خلق ایران(اکثریت) و حزب چپ
ایران(فدائیان خلق) و حزب توده ایران- داخل کشور " برای انتشار به
نویدنو ای میل شده است. بیانیه ظاهرا برآن است که ضمن ارائه تحلیلی
از انقلاب سال ۵۷ و زمینه های شکل گیری آن و دلایل و چگونگی
شکست انقلاب ، فراخوانی برای اتحاد جهت
" مبارزه با دیکتاتوری ولایی" باشد.
برخلاف دروغپردازیهای رهبران رژیم دربارۀ دلیل کشتار زندانیان
سیاسی، واقعیت این است که در جریان این جنایت خونین، هزاران تن از
اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق، حزب تودۀ ایران، سازمان
فداییان خلق ایران (اکثریت)، فداییان اقلیت، راه کارگر، و دیگر
نیروهای مترقی و ملی از جمله مبارزان کُرد اعدام شدند که هیچ ربطی
به عملیات “فروغ جاویدان” سازمان مجاهدین خلق ایران نداشتند.
" اکنون در پایان زندگی، در زمان تصفیه حساب، جزئیات در ذهن من کم
زنگ میشوند و تصویری بزرگ باقی میماند. از این رو میبینم که
بحرانی ترین،قویترین و کاملترین سالهای عمر من زیر پرچم
حزبکمونیست یونان گذشت. به همین خاطر میخواهم این جهان را به
عنوان یک کمونیست ترک کنم.
او اوج قله های هنر را فتح نمود. هنر تئودوراکیس را با شاخص های
رایج و تجاری هنر که مبتنی بر کالایی سازی هنر و برندسازی شخصی
هنرمندان است، نمی توان درک کرد. او هنرش را با آزادی و سعادت
انسان درآمیخت و آن را زیست. سه دهه پس از فروپاشی اتحاد شوروی که
محافل آکادمیک، رسانه ای و اتاق های فکر و نظریه سازی سرمایه داری
تمام تلاش خود را کردند تا اندیشه کمونیسم را نه تنها از جذابیت
بیاندازند، بلکه آن را معال دیکتاتوری و نقض حقوق بشر و ... به
جهانیان معرفی کرده و آن ر ا مدفون کنند...
در یک سیستم سرمایه داری، افراد
زیادی برای دیدن خانواده وحفظ دوستیهای موجود - چه رسد به ایجاد و
پرورش دوستیهای جدید- وقت ندارند. ایجاد وقت برای دیدن افراد وقتی
که مثلا چند جا (اغلب با اوقات کاری نا منظم)، کار میکنید ارتباط
گرفتن، مراقبت از کودکان و اعضا خانواده، و انجام وظایف بنیادی
مانند آشپزی، رفتن به بقالی، وشستن رختها، برخی اوقات به صورت هم
زمان دشواراست.
هاییتی و کوبا
دشمنان مشترکی دارند. سیاستمداران فرصتطلب، روزنامهنگاران قلم به
مزد و جاسوسانی که میخواهند هر دو کشورهاییتی و کوبا را در دایره
سیاستهای نواستعماری نگهدارند، دشمن هر دو ملت هستند. در پشت ترور
رئیسجمهور هاییتی در هفتم ژوئیه همان ضدانقلابیون و جنایتکاران و
لاشخورهایی قرار دارند که در میامی پناه گرفته و خواستار بمباران
کوبا و دخالت در امور این کشور هستند و از اعزام نیروی نظامی به
هاییتی طرفداری میکنند.
طُرفه آنکه، در این
وضعیتِ فاجعهبار، جناح های حکومتی بازی نخنمای "کی بود کی بود من
نبودم" را راه میاندازند تا مشترکا با ایجادِ توهّم و دادن آدرس
عوضی، خاک در چشمِ مردم و منتقدان بپاشند. نتیجهی همهی این
بیمسئولیتیها و سیاستهای ضدمردمی میشود 480 شهرِ قرمز، روزی
بیش از 700 کشته شده طبق آمار رسمی، فروش واکسنهای تقلّبی و
قاچاق، نایابشدن داروهای ضروری و به 200 هزارتومانِ ناقابل رسیدنِ
قیمت یک سرم...
برگزاری مجمع عمومی
و اتکاء به تصمیم گیری جمعی و شورایی و اعمال اراده خود کارگران،
انتخاب نمایندگان واقعی کارگران و ایجاد مجمع نمایندگان کارگران
ارکان ثالث در سطح همه پالایشگاههای این مجتمع راه عملی تشکل یابی
شما است و این راهی است که در برابر همه ما کارگران شاغل در نفت و
مراکز مختلف نفتی قرار داردبیا. یید تابا اتکاء به نیروی هزاران
نفره خود در تمام نفت بساط پیمانکاران چپاولگر را جمع کنیم. با
تشکیل مجامع عمومی و انتخاب نمایندگان واقعی کارگران میتوان به این
هدف رسید.
شورای
متحده مرکزی، که با پایان جنگ جهانی دوم، فعالیت خود را در صنعت
نفت ایران آغاز کرده بود، شاخه خود در صنعت نفت خوزستان را تشکیل
داد. در روز اول ماه مه 1946/11 اردیبهشت 1325، تظاهرات بزرگ و با
شکوهی را در آبادان سازمان داد که در آن ۸۰هزار
نفر شرکت کردند. در این مراسم کارگران خواستار افزایش دستمزد،
بهبود وضعیت مسکن، پرداخت دستمزد روزهای تعطیل، هشت ساعت کار در
روز و قانون کار جامع و همهگیر شدند.
اگر چه
پدیدۀ کار کودک، پدیدهای جهانی و لغو پایدار آن در گرو خواست،
اراده و اقدام مشترک همۀ کشورهای جهان است، ولی این بدان معنا
نیست که بتوان با صدور نسخهای واحد برای تمام کشورها آن را پایان
بخشید. از این رو لازم است که هر گونه برنامهریزی و اقدام برای
لغو این پدیده، همزمان با توجه به عوامل اثرگذار جهانی،
تفاوتهای بومی و ضرورتهای حاکم بر مناسبات جامعۀ محلی نیز مطمح
نظر قرار دهد.
با
توجه به فرارسیدن سی و سومین سالگرد کشتار زندانیان سیاسی در
تابستان شوم سال ۱۳۶۷ مطالعه متن دو نامه افشاگرانه دو شخصیت
برجسته کمونیست، یعنی نامه رفقا نورالدین کیانوری (دبیر اول حزب
توده ایران)
به سیدعلی خامنهای و نامه دکتر احمد دانش شریعت پناهی (دکتر فوق
متخصص و جراح کلیهوعضوکمیتهمرکزیحزبتوده ایران)
به زندهیاد آیت الله منتظری که در فاجعه ملی قتل عام زندانیان
سیاسی در تابستان سال ۶۷ تیرباران شد، میتواند پرده از رفتار
جنایتکارانه و ماهیت ضدبشری حاکمان جمهوری اسلامی بردارد
1400/06/07
به هر
حال کودتا پیروز شد و این در حالی بود که رهبری حزب توده ایران در
همان روز دوـسه بار وخامت اوضاع تهران را به دکتر مصدق اطلاع داد
و متأسفانه دکتر مصدق که فریفته اعتماد بیسبب خود به فرماندهان
نظامی و انتظامی خیانتکار و کودتاچی شده بود، آن هشدارها را وقعی
ننهاد و چون کار به آخر رسید در پایان آخرین هشدار حزب، به گوینده
اظهار داشت که: همه به من خیانت کردهاند... شما به وظیفه
میهنپرستانه خود هر طور صلاح میدانید، عمل کنید.1400/06/07
آرنت با استفاده از دادههای آماری نادقیق و ساختمان استدلالی
معیوب میکوشد نه تنها چگونگی برآمدن نازیسم و سازوکارهای
حکومتهای فاشیستی را تبیین کند، بلکه تلاش میکند تا بدون توجه به
تفاوتهای ماهوی جدی و نیز عملکردهای شدیداً متباین، با اکتفا به
برخی شباهتهای ظاهری میان حکومت اتحاد جماهیر شوروی و رایش سوم،
این دو حکومت را در ذیل عبارت حاکمیت توتالیتر دستهبندی کند.1400/06/07
مروری هرچند گذرا به اعتراضها و اعتصابهای کارگری چند سال اخیر
ازجمله ماههای گذشته این نکته را بهاثبات میرساند که وجود
سازمان سندیکایی و احیای حقوق سندیکایی تا چه اندازه مهم است و چرا
برپایی آن و دستیابی به آن وظیفهای فوری در این مرحله محسوب
میشود.
انتشار فیلمهای بخشی از برخورد غیرانسانی، حاوی شکنجه و تحقیر با
زندانیان زندان اوین، بار دیگر نشان داد برخورد با زندانیان در
ایران آنچنان از حقوق بشر و حقوق زندانی به مثابه یک انسان بهدور
است که نمیتوان صرفا با سخنرانی مسئولان ظاهر صلاح و اکتفا به
عذرخواهیهای چندباره آن را جبران کرد.
اما حاکمیت
ملی، حاصل نقد «مردم» و استدلال بر ناممکن بودنش در جامعههای
بزرگ است. چون هرگاه بنا شود مردم تعریف دقیق پیدا کند، هر صاحب
نظری، برابر نظر خود، میباید
تعریفی از آن بدست دهد و برای آنکه ناممکن (حاکمیت مردم) ممکن
بگردد، میباید،
ملت را مجموعی از افرادی که در یک سرزمین اعمال حاکمیت میکنند
و مستقل از اعضای خود، حاکمیت دارد، تعریف کرد.