برای آزادی ، دموکراسی ،صلح، استقلال و عدالت اجتماعی                         آزادی زندانیان سیاسی 
نویدنو -  کتاب - رحمان هاتفی  درباره ما -  بایگانی

2021-09-08

نویدنو 17/06/1400         Print Friendly, PDF & Email      چاپ مطلب

 

  • او اوج قله های هنر را فتح نمود. هنر تئودوراکیس را با شاخص های رایج و تجاری هنر که مبتنی بر کالایی سازی هنر و برندسازی شخصی هنرمندان است، نمی توان درک کرد. او هنرش را با آزادی و سعادت انسان درآمیخت و آن را زیست. سه دهه پس از فروپاشی اتحاد شوروی که محافل آکادمیک، رسانه ای و اتاق های فکر و نظریه سازی سرمایه داری تمام تلاش خود را کردند تا اندیشه کمونیسم را نه تنها از جذابیت بیاندازند، بلکه آن را معال دیکتاتوری و نقض حقوق بشر و ... به جهانیان معرفی کرده و آن ر ا مدفون کنند

 

 

میکیس تئودوراکیس: "می خواهم این جهان را به عنوان یک کمونیست ترک کنم."

مسعود امیدی

این جمله معروف میکیس تئوراکیس ، هنرمند و انقلابی برجسته یونان که چند روز پیش درگذشت، در کنار آثار و زندگی تحسین برانگیز او، تامل برانگیز است. اخيرا دیمتریس کوتسامباس دبيركل حزب كمونيست يونان نامه ای از او به تاریخ 5 اکتبر 2020 را منتشر كرد كه در آن آمده است: «... بحرانی ترین،سخت ترین و کامل ترین سال های عمر من زیر پرچم حزب کمونیست یونان گذشت. به همین خاطر می خواهم این جهان را به عنوان یک کمونیست ترک کنم .»

در باره میکیس تئودوراکیس این روزها بسیار نوشته شده است. ویدئوهای فراوانی از کارهای هنری او به فراوانی در فضای مجازی به اشتراک گذاشته شده است که شنیدن و دیدن تک تک آن ها بسیار لذت بخش است. کمونیست های ایران مانند بسیاری دیگر از کشورها با آثار او زندگی کرده اند. مطالب فراوانی در باره بیوگرافی او، سال های کودکی، نوجوانی، زندان، تبعید، دکترای افتخاری ، دیدارش با فیدل کاسترو، رقصش همراه با آنتونی کوئین و .... در دسترس است که همه اینها تماشایی است. ویکی پدیا می گوید او از بچگی می گفت که می خواهد یک آهنگساز بشود و جالب آنکه نه تنها شد بلکه برفراز قله هنر موسیقی هم قرار گرفت.

او نماد مقاومت در برابر دیکتاتوری و حکومت سرهنگان در یونان بود. زندگی او آمیخته با فراز و فرودهای بسیار بود: حضورش در ارتش آزادیبخش یونان در مبارزه در برابر بریتانیا، دستگیری و تبعیدش در جنگ داخلی یونان، شکنجه اش در دوران تبعید و دو بار زنده به گور کردنش، تحصیلاتش در حوزه موسیقی، ادامه تحصیلاتش در پاریس، دریافت مدال طل از فستیوال موسیقی مسکو، ایجاد جنبش سیاسی جوانان ، زندگی مخفی در دوران دیکتاتوری و ایجاد جبهه میهن، حبس و تبعید و کار در اردوگاه کار اجباری، تورهای جهانی اش برای احیای دموکراسی در یونان ، انتخاب شدنش به عنوان نماینده پارلمان و وزیر در چند دوره ، فعالیت های بین المللی اش در زمینه حقوق بشر و محیط زیست ، دریافت جایزه صلح لنین در دهه ۸۰ میلادی ، دریافت دکترای افتخاری از دانشگاه های مختلف در جهان و ... همه اینها تنها بخشی از کارنامه اوست که در ویکی پدیا ارائه شده است. علاوه بر همه این ها ، او سال های طولانی عضو حزب کمونیست یونان هم بوده است. مخالفتش با تروئیکا و برنامه های فاجعه بار توصیه شده از سوی نهادهای مالی بین المللی به یونان هم هنوز در یادهاست.

او اوج قله های هنر را فتح نمود. هنر تئودوراکیس را با شاخص های رایج و تجاری هنر که مبتنی بر کالایی سازی هنر و برندسازی شخصی هنرمندان است، نمی توان درک کرد. او هنرش را با آزادی و سعادت انسان درآمیخت و آن را زیست. سه دهه پس از فروپاشی اتحاد شوروی که محافل آکادمیک، رسانه ای و اتاق های فکر و نظریه سازی سرمایه داری تمام تلاش خود را کردند تا اندیشه کمونیسم را نه تنها از جذابیت بیاندازند، بلکه آن را معال دیکتاتوری و نقض حقوق بشر و ... به جهانیان معرفی کرده و آن ر ا مدفون کنند، یا حداقل نسخه هایی انحرافی و سترون از آن را در قالب انواع نظریات انحرافی با صفت هایی چون سوسیالیسم پست مدرن، نو ، دموکراتیک ، قرن بیست و یکمی و ... ارائه دهند، میکیس تئودوراکیس ترجیح می دهد با افتخار واژه شناخته شده "کمونیست" را به عنوان هویت خود فریاد بزند و آن را بر یاد و خاطره و آرامگاه خود حک کند. اهمیت موضوع از آن رو بیشتر می شود که برخی از مدعیان واداده سوسیالیسم که به دنبال توجیه(۱) وادادگی خود به هر استدلال بی سروتهی متوسل می شوند، همصدا با اتاق های فکر سرمایه داری از واژه کمونیسم هراسان بوده و آن را حامل نوعی بار معنایی ارتدوکسی (بنیادگرایانه) معرفی کرده و قابل نکوهش می دانند، میکیس تئودوراکیس، غول دنیای هنر با کارنامه ای بسیار درخشان از زندگی و هنر و در اوج و قله هنر جهان، نه تنها فریب این تبلیغات و فضاسازی های ضد کمونیستی را نمی خورد و نه تنها تسلیم این گونه جوسازی ها نمی شود، بلکه با تاکید بر اعتقادات کمونیستیش در اوج جایگاه هنری خود، تحسین همه مدافعان و فعالان سوسیالیسم را برمی انگیزد.

استدلال بی پایه ای در میان بسیاری از بریدگان از اندیشه کمونیسم که الزامات سبک زندگی و کسب و کارشان، آن را می طلبد، رایج است مبنی بر اینکه اگر کسی زیر ۲۵ سالگی چپ نباشد و به تبعیض و فاصله طبقاتی و مبارزه اجتماعی و طبقاتی حساس نبوده و واکنش های آرمانخواهانه به آن ها نشان ندهد، یک چیزی کم دارد. و بعد از ۲۵ سالگی (به طور کلی یعنی زمانی که جایگاه اجتماعی و طبقاتی و چگونگی معیشت و کسب درآمد افراد کم و بیش روشن می شود.) ، اگر همچنان بر همان اعتقادات انقلابی و رمانتیسیسم انقلابی و آرمانخواهانه پایبند مانده و بخواهد آن ها را راهنمای زندگی خود قرار دهد، بازهم یک چیزی (یعنی عقل) کم دارد. و بدین ترتیب عقلانیت سودجویانه و فردگرایانه یک جامعه سرمایه داری، تعمیم یافته و به جای مفهوم عقل در تعریف عام آن نشانده می شود. حال آنکه موضوع درست عکس آن چیزی است که آن ها در تلاشند تا خود و دیگران را با آن بفریبند. زیر ۲۵ سالگی که هنوز جایگاه و هویت اجتماعی و طبقاتی بسیاری از جوانان شکل نگرفته است، ژست چپ انقلابی و کمونیست گرفتن چندان دشوار نیست چون اساسا اینگونه ادعاها در تعارض با جایگاه اجتماعی – اقتصادی و سبک زندگی و معیشت و ... بسیاری از افراد جوان فاقد هویت اجتماعی خاص قرار نمی گیرد. عملا در بسیاری موارد در سال های میان سالی و بالاتر است که جایگاه افراد در این ساختار اجتماعی و طبقاتی مشخص می شود و به قول ماکسیم گورکی یاد می گیرند تا همانگونه بیاندیشند و حرف بزنند و موضع بگیرند و کنش اجتماعی و سیاسی داشته باشند که با نحوه نان درآوردن و به عبارت درست تر پول درآوردن و جایگاه آن ها در هرم ساختار اجتماعی و طبقاتی سازگار است. این جاست که به اصلاح "وجود" می خواهد پایبندی به شعارهای انسان دوستانه و عدالتخواهانه و کمونیستی. میکیس تئودوراکیس با این جمله تاریخی اش زد توی دهان همه آن هایی که می کوشند تا مصلحت جویی ها و نفع طلبی های فردگرایانه و طبقاتی بورژوایی و خرده بورژوایی خود را تحت عناوینی چون واقع بینی، عقلانیت ، تجربه زندگی و ... به خورد مردم و جوانان بدهند. اتفاقا کمونیست های پایبند را بیشتر باید در سنین بالاتر و آن هنگام که درگیر انواع مسائل زندگی از خانواده گرفته تا کار و معیشت و درآمد و مقام و موقعیت و شهرت و رفاه و فرصت و وسوسه های رنگارنگ و متنوع جامعه طبقاتی می شوند، شناخت. به همین دلیل است که کمونیست های سالخورده اعم از شاعر و نویسنده و سیاستمدار و ... که عمری را در تلاش برای پایبندماندن به اعتقادات و آرمان های کمویستی، خود را پالوده اند، و دنبال توجیه نرفته اند و همچنان از ارزش های انسانی و اجتماعی و کمونیستی با افتخار دفاع می کنند، از احترام ویژه ای برخوردارند. دانشمند و کمونیست فرزانه ایران زنده یاد احسان طبری، چالش و دیالکتیک شرافتمندانه زیستن را اینگونه سروده است :

https://www.iran-archive.com/.../09.%2520Nooshbad%2520Be...

(1)         هیچگاه از یاد نمی برم که یک دبیر ادبیات در دبیرستان داشتیم که بسیار صوفی مسلک و درویش بود. ایشان می گفت اینکه می گویند خداوند چهان را در هفت روز آفرید، درستش این است که جهان را در شش روز آفرید و روز هفتم توجیه رآفرید.

نقل  از فیسبوک نویسنده

 

 

از این قلم :

 

Share

Comments System WIDGET PACK

ادامه:

آرشیوماهانه

نقل مطالب نوید نو با ذکرمنبع آزاد است

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست