آنها که در نمایندگان رژیم ساقط شدهی سلطنتی
ایران به دنبال پتانسیل های دموکراسی خواهی و ترقی خواهی میگردند،
توجهی به این حقیقت ندارند که دموکراسی بورژوایی موجود در نظام های
پادشاهی کشورهایی چون انگلستان، پیش و بیش از هر چیز دستاورد
مبارزات اجتماعی و سیاسی مردم این جوامع در طی زمان است نه ساختار
سلطنتی حکومت!
جلوگیری از دخالت خارجی در ایران و تکرار فاجعهٔ
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و همچنین مانع شدن از جایگزینی حکومتی
استبدادی و ضدمردمی با نوعی دیگر از حکومت استبدادی وابسته به
سیاستهای دولت ترامپ، بن سلمان و نتانیاهو، تنها با بهوجود
آوردن یک آلترناتیو سیاسی- مردمیِ منسجم که بتواند در عرصه سیاست
جهانی نیز نقشآفرین باشد، امکانپذیر است.
"قیام" یا "رستاخیز ملی" نامیدن آنچه که در بیست و هشت مرداد سال
سی و دو گذشت، نه عجیب است و نه جدید؛ عجیب نیست زیرا که در تمامی
کودتاهای ارتجاعی صورت گرفته در سراسر جهان، عوامل کودتا و حامیان
آنها همواره عمل خود را منطبق بر "قانون" و پاسداری از "منافع ملی"
و یا صیانت از "ارزشها" و بر مبنای "خواست مردم" قلمداد کرده و از
کاربرد لفظ کودتا خودداری ورزیده اند و جدید نیست زیرا از همان
فردای 28 مرداد، تمام عوامل و رسانه های رژیم کودتا با به کار گیری
این عناوین و ارائه توجیهات گوناگون سعی فراوان در دیگرنمایی ماهیت
آن رخداد، به کاربرده اند.
با
کمال تاسف رفیق واله قلی زاده صدر کمیته مرکزی فرقه دمکرات
آذربایجان روز چهارشنبه ٢٣ مرداده ماه
۱۳۹۸ (۱۴
آگوست
۲۰۱۹)
در سن
۸۱
سالگی در گذشت و جنبش انقلابی و ملی ایران یکی دیگر از فرزندان با
ایمان، معتقد و استوار خود را از دست داد
نویدنو درگذشت رفیق واله قلی زاده را به کمیته
مرکزی ، اعضا و هواداران فرقه دموکرات آذربایجان تسلیت می گوید.
در این اوضاع حساس، عملکرد حاکمیت مطلق علی
خامنهای در مقام ولی فقیه، افق آیندهٔ تحولها در میهنمان را
مسدود کرده و اوضاع را مخاطرهآمیزتر خواهد کرد. مادامی که
خامنهای یا هر شخصیت دیگری در مقام "نمایندهٔ خدا بر زمین" بههدف
"حفظ نظام" در همه امور برای مردم و کشور تعیین تکلیف میکند،
در همچنان بر این پاشنه خواهد چرخید.
تظاهرات چند ده هزار نفری که هر بارمنجر به دستگیری
هزاران نفر گردید وخشم دستگاه امنیتی روسیه را برمی انگیزد، تنها
تخلف بخشی از طیف فاسد الیگارشی سازماندهنده اعتراضات مورد حمایت
غرب، که تلاش می کند با دخالت خارجی الیگارشی دیگری را جایگزین
نماید نیست. بلکه سیاست یک بام و دوهوای لبیرال های حاکم نیز هست
که سبب انفجار اجتماعی می گردد .
این خیانت به تمام وعده ها، تبلیغات مکرر دولت
مرکزی در طی سال ها، برای حفظ "کشمیریت"، "جمهوریت"(دموکراسی)
و"انسانیت"است. تحکیم پیوستگی مردم کشمیر و جامو با بقیه هند، همان
طور که سه سال پیش دولت وعده داد، تنها از طریق روند گفتگوی سیاسی
با تمام ذینفعان می تواند عملی شود، در عوض گام یک طرفه غیر
دموکراتیک جاری نا همبستگی را ژرف تر خواهد کرد. این اقدام برای
اتحاد و یک پارچگی هند مضر است.
تحقیر حاکمان بی جی پی برای مردم کشمیرزمانی تجسم
یافت که عملیات امنیتی بزرگی را قبل از تصویب تغییرات قانون اساسی
برای وضعیت جامو و کشمیر در پارلمان به راه انداختند. ده ها هزار
نیروی پلیس مسلح و سربازان ارتش به آن جا منتقل و در ایالت به کار
گرفته شدند. رهبران احزاب سیاسی بزرگ دستگیر شدند، خاموشی اطلاعات
وجود داشت و اینترنت و خدمات موبایل مسدود شد. (معبد)امارناتا
یاترا
Amarnath yatra
تعطیل اعلام شد و توریست ها بر گردانده شدند.
کشمیربه یک زندان عظیم تبدیل شد.
دولت هند هیچ حق قانونی برای تعیین یک طرفه حق
حاکمیت و خود مختاری آن ها را ندارد.بدون درک کامل از تاریخ موضوع
، تصمیمی بی تعصب و فراگیر در باره وضعیت سیاسی جاری و تغییر در
رهبری سیاسی هند و پاکستان ، هیچ راه حل پایدار سیاسی نمی تواند
وجود داشته باشد و کشمیری ها به تحمل رنج تحت اشغال موثر هر دو طرف
ادامه خواهند داد.
پیشنیازِ
پیشرفتِ مجدد در روند مبارزه این است که حزبهای کمونیست همچنان
استراتژی ضدانحصاری را دنبال کنند و آن را رها نکنند، و با
درسگیری ار تجربههای تاریخی، نظریههای خود را بهروز کنند.چالش
اصلی جنبش کارگری این است: یافتن شکلهای نوین به منظور مقابله با
انحصارها. و این کار فقط از راه تلاش متحد و مشترک در سطح ملّی و
بینالمللی ممکن و عملی است.
جزمگرایی فردی خرد و یا کلان میتواند جزمگرایی
های گروهی را باعث شود. در چنین شرایطی اشکالی از مریدی و مرادی
ممکن است شکل بگیرد (فرمانبریِ
اقتداری جزمگرایانه) یا «اشتغال فکری به قدرت و موقعیت» می تواند
مناسبت قدرت در درون یک سازمان را تحت تاثیر قرار دهد و «ارتباطات
متکبرانه» و «خشونتِ اقتداری» بیافریند.