آن
چه سبب شد تا این چند سطر نگاشته شود، بحث
هایی است که پیرامون «تفاوت» و حتی «گسست» میانِ دیدگاه و رویکرد
مجموعه
ی رهبری فعلی حزب توده
ی ایران با رهبری پیشین آن، در مقطع انقلاب بهمن و سال
های اولیه
ی پس از آن، در بین اعضا و هواداران فعلی و پیشین حزب جریان دارد.
این مباحثات تازه نیستند و ریشه
های آن
ها به همان زمان یورش به حزب و نیز کنفرانس ملی بازمی
گردند.
"لیبرالیسم سیاسی" وطنی مطرح در کشور ما حاضر نیست
عاملهای اصلی و پروسههای بروز تضادهای داخلی (که برآمده از
ادامهٔ نظام استبدادی ولایی است) را در ارتباط با دخالتها و
خطرهای خارجی (که برآمده از سیاستهای امپریالیستی است) ریشهیابی
کند. نهتنها حاضر نیست، بلکه توانایی آن را هم ندارد.
اصغر نصرتی (چهره) هنرمند تاترسفری داشته است به کوبا . خاطرات این
سفر به صورت منظم پیش از این در فیس بوک نویسنده منتشر شده است .
سفرنامه ها اگر چه به تعداد مسافران و راویان می تواند متفاوت باشد
اما واقعیت فضای زنده و واقعی محل مورد باز دید را در اختیار
خواننده می گذارد و با تجربه های مسافر - راوی شریک می سازد .
مارکسیسم وسیله عظیمی است که به ما اجازه می دهد
بدانیم سرمایه داری چگونه عمل می کند و بدانیم چه عواملی هستند که
سرمایه داری را دچار بحران می کنند. مارکسیسم به ما اجازه می دهد
سازو کار های بهره کشی، سلطه ، وابستگی و امپریالیسم را درک کنیم.
با این حال صرف توسل به متن های مارکسیستی پی آمد انقلابی را تضمین
نمی کند.
انقلاب بدون انقلاب»: خوانش رفرمیستی از گرامشی / سعید رهنما
این
برداشت از انقلاب و حزب لنینی یک جنبه از دیدگاههای گرامشی بود،
که معمولاً طرفداران انقلابِ بلافاصلهی سوسیالیستی با تکیه بر آن،
بهغلط گرامشی را ادامه
دهندهی همان راه بلشویکی میدانند. اما تعبیر
افراطی دیگری نیز از گرامشی وجود دارد که او را کلاً غیررادیکال
عرضه میکند.
«
عوامل ظهور و افول رفرمیسم سوسیالیستی / سعید رهنما
در این بخش مهمترین مجموعه عواملِ مرتبطی بررسی
میشود که بخشی از پیروان مارکس را به تجدیدنظرطلبی و تأکید بر
تاکتیکها و استراتژی رفرمیستی سوق داد و همزمان در آن مقاطع از
تحول جوامع انسانی مانع موفقیت آنها در نیل به سوسیالیسم شد.
تنها وسیلهٔ نجات ایران از این وضعیت ناگوار
و خطرناک، ایجاد تغییرهای بنیادی برای گذار از دیکتاتوری و برپایی
حاکمیتی مردمی و دموکراتیک است. در این روند، شکلگیری جبههای
ضددیکتاتوری با شعار صلح، دموکراسی، و عدالت اجتماعی، میتواند با
تغییر دادن توازن نیروها به سود جنبش مردمی در داخل کشور،
دیکتاتوری حاکم را به عقبنشینی وادارد و به حذف حاکمیت مطلق
ولایت فقیه و گذار به حاکمیتی ملّی و دموکراتیک یاری رساند.