نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

2019-07-24

نویدنو  02/05/1398 

 

 

  • اتحادعمل بین نیروهای هوادار صلح ممکن و ضروری ست. باید در مقابل جنگ طلبان ایستاد و مبارزه رهایی بخش را از گزند جنگی مرگبار حفظ کرد.

 

 

 

 

اتحادعمل بین نیروهای هوادار صلح ممکن و ضروری ست

احمد سپیداری

کشور ما درگیر در یک جنگ مرگبار سیاسی اقتصادی است و هر لحظه با این خطر روبروست که برخوردهای نظامی موردی مانند حمله به پهبادها یا خمپاره اندازی به مراکز اقتصادی نظامی و یا گروگان گیری نفتکش‌ها به یک جنگ وسیع‌ هوایی و موشکی گسترش یابد. همه‌ی طرف های درگیر از دولت ترامپ در آمریکا گرفته تا متحدین جهانی و منطقه‌ای آن از یک سو و سران جمهوری اسلامی که نظامی‌گرایی محور تحرکات خارجی‌شان قرارداده‌اند، اعلام می کنند که خواهان جنگ نیستند، اما سیر رویدادها نشان می دهد که که در هر دو سوی جبهه‌ی این جنگ ضد بشری، نیروهایی وجوددارند که به برپایی یک جنگ بزرگ در منطقه علاقمند اند و از آن سود می برند و نگران عواقب آن نیز نیستند. از مخالفت کلامی این جنگ‌طلبان با جنگ می توان درک کرد که افکار عمومی به شدت مخالف جنگ است و این واقعیت چنان قوی ست که نیروهای جنگ طلبی را که هنوز نتوانسته اند پروژه‌ی خود را به پیش ببرند، به فریبکاری وامی دارد. 

مبارزان و فعالان راه صلح چه در سطح جهان و چه در کشور ما در تمرکز بخشیدن و گسترش افکار عمومی صلح‌طلبانه و ضد جنگ نقش ارزنده ای ایفا کرده اند. آن‌ها اگرچه در طی سال‌های اخیر در زیر تیغ سرکوب آشکار و پنهان شرکت‌های امنیتی نظامی خصوصی و نهادها و نمایندگان سیاسی آن ها در بسیاری از دولت ها قرار گرفته اند، هنوز هم تاثیر جدی در مقابله با طرح‌های جنگ طلبانه‌ی جنگ‌سالاران جهانی دارند. در میان احزاب، سازمان‌ها و تشکل‌های ترقیخواه در حال مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی نیز این فعالیت ها به شدت افزایش یافته و مبارزه در راه صلح به مبارزه برای برپایی یک تحول مردمی بدون دخالت نیروهای خارجی گره خورده است.

هستند نیروهایی که هواداران پروژهٔ در حال اجرای دولت آمریکا زیر نام مستعار «تغییر رژیم»» اند، اما به نظر می رسد، خود ابزار و طعمه جنگ طلبان شده‌ باشند. تصور اینکه دولت آمریکا به‌دنبال یک سرنگونی بدون خونریزی و به اصطلاح «تغییر» مدنی در کشور ما باشد سرابی بیش نیست. پروژه‌ی «تغییر رژیم» دولت ترامپ چیزی جز یک پوشش برای جنگ بی پایان تازه در منطقه نیست و آن را باید بیش از هر چیز دست‌پخت شرکت های غول‌پیکر امنیتی نظامی و بسیار متنفذ و نیز خصوصی شده آمریکا و اسرائیل و غیره با هدف چرخش های چند هزار میلیارد دلاری دانست. جریانات سیاسی مدافع سیاست دولت ترامپ اتحاد عمل پیدا و پنهان خودشان را با جنگ سالاران نشان داده اند و هوادار دخالت مستقیم قدرت های خارجی اند یا مرزبندی روشن و قاطعی با آن‌ اعلام نکرده و به نظر می رسد منتظر حاد شدن اوضاع و قطبی شدن فضای سیاسی منطقه‌اند تا آن را رسما اعلام کنند.

به عبارت دیگر، یک سوی جبهه‌ی صلح و آزادی عملا موجود به جریانات راستی ختم می شود که تنها به خاطر برخی مصالح دم از صلح می زنند و از دفاعیات قبلی خود از این جنگ به اصطلاح «نجات‌بخش»؟! عقب نشسته اند. در سوی دیگر جبهه‌ی صلح نیز نیروهایی قرار دارند که تنها با یک‌سوی جبهه‌ی جنگ یعنی آمریکا مخالفت می کنند. آن ها جنگ را صرفا توطئه‌ی امپریالیزم و جمهوری اسلامی را قربانی می دانند و اگر چه امروز دم از صلح می زنند، اما از اقدامات نظامی جمهوری اسلامی و سیاست های پان‌اسلامیستی اش در منطقه دفاع می کنند و آماده اند تا با تشدید رویارویی ها و غلبه‌ی فضای جنگی، به دفاع صریح از جمهوری اسلامی بپردازند و در جنگ مشارکت کنند. تحلیل های یک سویه و جانب‌دار آن ها از صدام حسین ها و معمر قذافی‌ها در واقع چیزی برای زمینه سازی در دفاع از خامنه ای‌ها نیست. البته مرز نیروهای صلحدوست ترقیخواه با دو گروه یاد شده در چپ و راست جبهه‌ی صلح البته سیال است و سیم‌های خاردار آن را جدا نمی کند و بسته به شرایط می تواند دچار تغییرات شود.

 

اتحاد عمل میان نیروهای تحول مردمی و صلح

متاسفانه مبارزه در راه صلح در کشورما و در میان نیروهای اپوزیسیون نهادینه نیست. تشکل های بسیار محدودی در این زمینه پدیدار شده و پایداری زیادی هم نشان نداده اند. تلاش‌های‌ صلح‌طلبانه از طرف نیروهای سیاسی ترقیخواه نیز طبعا تحت‌الشعاع سیاست‌های کلی احزاب و سازمان‌ها و مرزبندی های سیاسی و تشکیلاتی‌شان با دیگر نیروها بوده و هست. از همین رو، نارسایی‌ها در زمینه‌ی اتحادعمل بین آن‌ها در برپایی یک جنبش صلح فعال‌ و اثرگذار متشکل مشهود است. با آنکه تقریبا همه‌ دم از اتحادعمل می زنند، هنوز هیچ بستری برای هماهنگی مبارزه در راه صلح بوجود نیامده و امیدها در این زمینه به جایی نرسیده است.

متاسفانه دیدگاهی که در مورد اتحاد عمل وجود دارد، تا حد زیادی صفر و صدی ست. از دید بسیاری از نیروها اتحادعمل در اتحاد استراتژیک برای جایگزینی و ایجاد بدیل برای حکومت ضد مردمی ولایت فقیهی معنی می دهد. آن ها اغلب در پی مشخص کردن نیروی جایگزین رژیم اند و هدف‌های «غایی» ای دارند که نمی توانند از چشم‌انداز کنار بگذارند. پس باید «قبل از هر اتحادعملی، اول مرز ها روشن شود»، روشن شدن مرزها هم به آنجا می رسد که شاهدش هستیم: کمونیست‌ها، سوسیالیست‌ها، سوسیال ‌دمکرات‌ها و سوسیالیسم دمکراتیک، دمکرات‌های جمهوری خواه و جمهوری خواه سکولار و غیره و غیره  که اثبات حقانیت هر کدام در برابر دیگری خودش می تواند با توجه به یک جنگ تاریخی بین این دیدگاه ها و تشدید آن بعد از فروپاشی سوسیالیسم سابقا موجود برجسته شود و ادامه یابد. از این رو، تلاش‌ها بیشتر حول کار دشوار اتحادهای استراتژیک متمرکز بوده و ضرورت اتحادعمل‌های موردی و موضوعی همانند همکاری در زمینه‌ی صلح، محیط زیست، آزادی زنان  و غیره و غیره بسیار کمرنگ است.

این در حالی است که اگر به جای دیدی خطی، یک نگاه ماتریسی بنشانیم و برای اتحاد عمل عرصه‌های متفاوتی در نظر بگیرم، می توانیم برنامه‌ی عملی تر و موفق‌تری را حداقل تا رسیدن به اتحادهای استراتژیک به پیش ببریم. این به چه معناست؟ به نظر می رسد هر حزب و یا سازمان سیاسی ترقیخواه می تواند جدولی را ترسیم کند که در آن تکلیفش را در زمینه‌ی اتحادعمل با نیروهای سیاسی دیگر روشن کند. جدول زیر می تواند مثالی بسیار ابتدایی از این نگاه ماتریسی برای یک نیروی سیاسی فرضی باشد:

  

1- ایجاد جبهه‌ی استراتژیک ضد دیکتاتوری و ایجاد یک آلترناتیو برای جایگزینی

2- برپایی جبهه‌ی صلح و گسترش مبارزه‌ی ضد جنگ

3- دفاع از محیط زیست در حال نابودی در کشور

4- مبارزات کارگری برای تامین عدالت اجتماعی

5- برقراری و اجرای قانون حقوق بشر

6- مبارزه برای آزادی زنان

 

(البته هر فرد یا نیروی سیاسی می تواند با توجه به دیدگاه های خود جدول را به شکل دیگر و مثبت و منفی‌های متفاوتی رسم کند. به جای مثبت یا منفی صفر و صدی هم می توان درجه‌ی تعلقی قرار داد و نگاه فازی‌تری داشته باشد.)

اگر به این جدول نمونه‌وار دقت کنیم و برنامه‌ عملی ترسیم شود، مسائل جغرافیایی نیز وارد طرح می شود. یعنی می توان برای هر یک از خانه های این جدول عرصه های جغرافیای خاصی ترسیم کرد. (مثلا با فلان حزب و سازمان در زمینه‌ی دفاع از صلح در سه کشور فلان و بهمان که سازمان‌های کشوری فعال‌تری در این زمینه وجودارد، برنامه‌ی مشترک قابل اجراست. یا تلاش برای برپا کردن نهادی برای دفاع از صلح در داخل کشور با این حزب و یا آن سازمان‌ها ممکن است که باید پیگیری شود). باید توجه داشت که هدف رسیدن به حداکثر ظرفیت مبارزه است و نه حداقل‌های موجودی که بطور طبیعی از پایین در جریان بوده است.

اینکه گفتم هنوز نگاه صفر و صدی در میان نیروهای سیاسی کشور ما حاکم است، بدین خاطر است که وقتی به مواضع اعلام شده و یا تجربیات نیروها در زمینه همکاری نگاه می کنیم، هنوز بحث ها از چنین نگاهی فاصله‌ی جدی دارد. نگاه‌های حذفی بر ضد این یا آن نیرو هنوز برجسته است و بسیاری از نخبگان سیاسی ما به جای اینکه در پی اتحاد و تامین نیروی سیاسی لازم برای پیشبرد امر مبارزه‌ی مشترک باشند، در پی اثبات حقانیت دیدگاه خود و کوبیدن دیگر نیروهای رقیب اند و تصورشان بر این است که با اثبات این حقانیت، و در یک فرصت تاریخی، مردم به آن ها خواهند پیوست. عدم درک صحیح از تنوع نظرات و دیدگاه‌ها که ریشه های طبقاتی، اجتماعی، قومی، فرهنگی و غیره دارد، نقش مهمی در ایجاد این طرز فکر دارد. 

برای مثال در سخنرانی ها و مقالات رهبری حزب چپ ایران گرایشی دیده می شود که جبهه‌ی نیروهای جمهوری خواه باید بدون اتحاد عمل با نیروهای مارکسیست لنینیست شکل بگیرد، چون به نظر آن ها این نیروها و احزاب و سازمان‌های نمایندگی کننده‌اش ایدئولوژیک اند و طرفدار دمکراسی و آزادی نیستند. یا از طرف دیگر، برخی رفقای توده‌ای نیز دست بکار شده و در پی آنند که اثبات کنند رفقای حزب چپ ایران سوسیال‌دمکرات اند و چون سوسیال‌دمکرات‌ها خواهان حفظ وضع موجود جهانی اند، اگر از عقاید خود دست نکشند، از صف جبهه‌ی عدالت طلبانه مورد نظر آن‌ها بیرون قرار می گیرند. و یا برخی از نیروهای چپ و دمکرات معتقدند چون این دو حزب از رژیم برآمده از انقلاب دفاع کرده و در برابر سرکوب‌ها موضعگیری لازم را در آن دوران نکرده اند، شایسته‌ی هیچ نوع همکاری نیستند و باید کنار گذاشته شوند.

 

راه چاره چیست و در چنین شرایطی چه می توان کرد؟

این شیوه‌ی اتحاد عمل از بالا به مذاکرات هدفمند و چارچوب های کاملا حساب شده ای نیاز دارد که بسیار کُند است و فرایندی تاریخی را طی خواهد کرد. هر حزب یا جریان سیاسی حق دارد اولویت هایی برای مسیر انتخاب شده اش اعلام کند، اما زندگی و مبارزه نمی تواند منتظر چنین تدابیری بنشیند. اتحاد عمل در بین نیروهایی که با تمام وجود درگیر مبارزه مرگ و زندگی با جمهوری اسلامی هستند به چنان ضرورتی تبدیل شده که جایی برای این درنگ‌ها باقی نمی گذارد. این روزها که خطر جنگی مرگبار و مخرب بالا گرفته، نداهایی را می شنویم که فریاد می زند: چرا حداقل یک اعلامیه مشترکی در ضرورت حفظ صلح داده نمی شود. اعلامیه های مشترک به خودی خود هنوز قدم کوچکی در راه اتحاد عمل های مورد نیاز است، اما به شاخصی برای نشان دادن فاصله آزاردهنده نیروهای سیاسی از یکدیگر تبدیل شده است.

به نظر می رسد با وجود مشکلات پیشگفته بین نیروهای سیاسی ترقیخواه و برداشته شدن موانع، مسئولیت پیشبرد امر اتحادعمل بر دوش فعالان شبکه های اجتماعی مجازی و واقعی دارای پیوند ارگانیک است. آن ها نباید منتظر این اقدامات سازمانیافته از بالا بنشینند. باید هر کجا که امکان همکاری هست، شبکه ای برای پیگیری آن برپا کرد و کار مشترک را پیش برد و بازتاب داد و با نشان دادن اثرگذاری آن بر کل جنبش، همه را به انجام اینگونه اقدامات تشویق و هدایت کرد.

متاسفانه در عصر مبارزات شبکه ای در سطح جهان، ما با احزاب و سازمان هایی روبروییم که هنوز هم تا حد زیادی هرمی اند و تغییر ساختار مناسبی برای مبارزات شبکه ای پیدا نکرده اند. جنبش اجتماعی موجود اما به ساختارهای هرمی گذشته بر نخواهد گشت. این احزاب و سازمان ها هستند که باید قدم به قدم و به شکلی حساب شده شبکه و شبکه‌ای‌تر شوند. این را سیر رویدادها و جنبش بزرگ مردم به همه تحمیل خواهد کرد. در فردای بالاگرفتن اعتراضات تحول‌خواهانه، این شبکه است که برجسته خواهد شد و احزاب و سازمان ها چیزی بیش از نُودهای موثر و تاثیرگذار نخواهند بود. این را نه تنها در جنبش سبز شاهد بودیم، بلکه در انقلاب ها و خیزش های اخیر  در کشورهای مختلف که با دیکتاتوری‌هایی همچون کشور ما روبرو بوده اند و رویدادهای هر روزهٔ کشورهایی که حتی ساختار حزبی بسیار رشدیافته چون فرانسه داشته اند، مشاهده کرده ایم.

اتحادعمل بین نیروهای هوادار صلح ممکن و ضروری ست. باید در مقابل جنگ طلبان ایستاد و مبارزه رهایی بخش را از گزند جنگی مرگبار حفظ کرد.

 

 

Comments System WIDGET PACK

Share

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: