نویدنو13/04/1392

 

نویدنو13/04/1392 

 

 

شعله های پایدار رزم در برابر ستم وسرمایه -5

 نوید نو :

همان گونه که در مقدمه بخش اول این نوشتارها آمده بود،  مبارزه رفقا پرویز حکمت جو ، علی خاوری و دیگر در بندان توده ای تنها به دفاع قاطع  وبی تزلزل از آرمان و عقاید خویش دردادگاه نظامی محدود نماند. رفقا حکت جو وخاوری به همراه سایر هم پرونده ای هایشان در زندان نیز به مبارزه خود ادامه دادند. نامه ای که در پیش رو دارید تنها نمونه ای است از ایستادگی این مبارزان . انتشارعلنی  آن ، به ویژه پس از خوانده شدن از رادیو پیک ایران ، صدای رسای حزب توده ایران در آن بازه زمانی در جامعه انعکاس فراوانی یافت . این امر خشم ارتجاع حاکم را برانگیخت، و رژیم برای انتقام ، رفقای در بند را برای ادامه تحمل زندان به نقاط بد آب و هوا تبعید کرد . دراین تبعید رفیق پرویز حکمت جو  به زندان برازجان ، و رفیق خاوری  به زندان بندر عباس اعزام شدند. نخست وزیر وقت امیر عباس هویدا بود و نامه اورا مخاطب قرار داده است .

 

نامه سرگشاده رفقا حکمت جو وخاوری به نخست وزیر

رونوشت به دادستانی ارتش

رونوشت به روزنامه اطلاعات

رونوشته به مجله امید ایران

 

جناب آقای نخست وزیر !

بنا به تشخیص و رای دادگاه های تابع دولت شما و اسلاف شما که به هر حال مسئولیت اعمال خلاف رویه وقانون آن ها و عواقب آن تا روزی که برطرف نشود، بر عهده ی شماست، عده ای افراد وطن پرست در چهار دیوارهای تنگ زندان ها و تبعید گاه ها به سر می برند . این ها به جرم عدالت خواهی ، آزادی دوستی و میهن پرستی و داشتن عقاید مترقی و انسان دوستانه دچار بی عدالتی ، سلب هرگونه آزادی و محرومیت از خدمت به وطن گردیده اند. دولت شما نمی تواند از آن محدودیت هائی که علاوه بر محدودیت های فوق نسبت به ما زندانیان سیاسی اعمال می شود بی اطلاع باشد. امکانات فوق العاده محدود معالجه و مداوای بیماران که اغلب به نحو بسیار زننده و ناشایستی ارائه می شود ، محدودیت های عجیب در ارسال و دریافت نامه برای زندانیانی که  سال ها از دیدار فرزندان خود حتی از پشت میله های زندان محروم می باشند ، محدودیت در امر دریافت کتاب و مطبوعاتی که در داخل کشور اجازه ی طبع و نشررا  پیدا کرده اند ، ترتیب دیدار با خویشان که اغلب آن ها سا لخورده و بیمارند واز پشت دو رشته دیوار از میله های آهنین انجام می گیرد ، هیچ یک از آن ها را ما شایسته ی خود نمی دانیم. هر یک از ما طی جریان محاکمات معموله به اصل غیر قانونی بودن دادگاه ها و عدم رعایت عادی ترین موازین اعلامیه جهانی حقوق بشر و حتی قوانین موجود کشور معترض بوده ایم. دادگاه های تابع دولت شما قضاوت معمول خود را در اعمال و افکار ما قبلا به کار برده اند. شاید این نامه هم مانند نامه های متعدد دیگر یکسره راه آرشیو های فراموشی را در پیش به گیرد ، ولی این امر نمی تواند مانع آن شود که گفتنی ها ناگفته بمانند . ما به ویژه در روز هایی که سر تاسر تبلیغات دولت را موضوع کوشش در راه بسط بهداشت ، بسط فرهنگ و حمایت از کتاب و دانش که پیروی از اصول اعلامیه ی حقوق بشر و حفظ و رعایت حقوق فردی اشخاص فرا گرفته است ، این را می نویسیم.

جناب آقای نخست وزیر!

آن چه در قرون وسطی و یا در عقب مانده ترین کشورهای جهان نسبت به مخالفان سیاسی دولت ها می شده است ، در دوران ما نسبت به این گونه اشخاص اعمال می شود. شما می توانید مطمئن باشید که هیچ فرد آگاه و انسان دوست و میهن پرست واقعی را چه در داخل کشور وچه در خارج از آن نمی توانید پیدا کنید که به احکام جابرانه و خلاف قانون دادگاه های مورد بحث ما صحه بگذارد. شما می دانید که ما چه خواسته ایم و چه می خواهیم. شما می دانید که جرم عمده ی زندانیان سیاسی دولت شما و محکومین به جلای وطن که سال ها از منبع امید بازگشت به دامن مام وطن نیروی حیات و حرکت می گیرند ، چیست. آیا این دلیل و تنها همین یک دلیل برای اثبات انسان دوستی و میهن پرستی زندانیان سیاسی امروز شما کافی نیست که در قبال انتخاب مرگ یا دست کشیدن از عقیده ، مرگ را بر ترک عقاید میهن پرستانه ی خود ترجیح داده اند. آیا شما نمی دانید که در دولت شما مجازات داشتن قصد و نیت برای مخالفان سیاسی اعدام و یا مادام العمر محروم ساختن از آزادی آن هم در شرایطی که مختصرا ذکر شده تعیین می کند. دولت شما ما را مضر به حال منافع کشور و حتی خیانت پیشه معرفی می کند. ما خود را عاشق پروانه صفت وطنمان ، زحمت کشان کشورمان و خادم و فداکار در راه تحقق آمال انسانی مردم وطنمان می شماریم. دولت شما ما را ترمز کننده ی امر پیش رفت کشور معرفی می کند . ما افکار و نظریات خودمان را در مسائل و مشکلات وطنمان مترقی و انسان دوستانه می دانیم.  چنان که ملاحظه می فرمائید ارزیابی های شما و ما در این مورد درست 180 درجه مخالف یک دیگر است. دولت شما این قضاوت ثالث را به وسیله ی دادگاه های غیر قانونی خود که تنها مورد قبول دولت شماست اجرا نموده است. معذورمان بدارید اگر به این ضرب المثل منطقی ولی به ظاهر تلخ فارسی اشاره می کنیم که این امر تنها به قاضی رفتن است و نتیجه آن چیزی است که موضوع اعتراض ما را تشکیل  داده و می دهد. نظر ما از نوشتن این نامه آن نیست که بیایید بند از دست و پای ما بردارید ، یا این که از آن نسبت های موهن و ننگین که در ابتدا به عنوان اتهام و سپس علی رغم شناسایی واقعی ما ، به عنوان جرم به ما داده اند پوزش به خواهید. در جائی که وطن ما دچار درد های به مراتب بزرگ تر و زخم هائی به درجات عمیق تر است ، به خود اندیشیدن شرط عشق ورزیدن به وطن و مردم آن نیست. دستگاه قضائی دولت شما ما را تا پای چوبه ی دار برد ولی سخنی جز میهن و ملت از ما نشنید. انگیزه ی ما در نوشتن این نامه یاد آوری آن مسئولیت خطیری است که در شرایط خاص و کم سابقه ی میهن ما خواهی نخواهی به عهده ی دولت شما واگذار شده است . ما به حکم وجدان و معتقدات خود نمی توانیم در این مورد سکوت کنیم. هر چند که این عدم سکوت بتواند برای ما گران تر تمام شود. تجربه ی تاریخ به ویژه تجارب ملت هائی که در وضع و موقعیت کشور ما بوده اند ، درس های روشنی هستند که راه اجرای اصلاحات واقعی ژرف ملی و تحولات عمیق اجتماعی را نشان داده و می دهد . کدام نمونه ی تاریخی از زندگی گذشته و حال ملت ها را را می توانید بیان فرمائید که چنین تحولاتی بدون شرکت صمیمانه و آگاهانه اقشار وسیع مردم و پشتیبانی بی دریغ و فداکارانه ی آن ها صورت گرفته باشد. ما معتقدیم که ثبات و پیش رفت واقعی را همین شرکت آگاهانه و فعال اقشار وسیع مردم و همه ی میهن پرستان واقعی بر پایه ی اصول دموکراتیک می تواند به وجود آورد. ما متاسفیم از این که هزاران نفر افراد تحصیل کرده و متخصص و میهن پرست که وجودشان در دورانی که کوشش هائی برای رفع عقب ماندگی کشور می شود و حکم بزرگ ترین سرمایه را برای میهن ما دارند ، باید با شور عشق به وطن و علاقه ی خدمت به میهن سال های سال محروم از دیدار وطن وملت وخویشان خود باشند و نیروی ذیقیمت تخصص وعلاقه ی فطری آن ها به آب و خاک آباء و اجدادی در میهن به کار گمارده نشوند. اگر افکار و عقاید آن ها را دلیل این بی عدالتی بزرگ می دانید آیا نمونه ی فداکاری و میهن پرستی هم فکران آن ها را در هر گوشه وکنار جهان به نظر نمی آورید. آیا به تجربه ثابت نشده است که چنین اشخاصی پیگیر ترین و فداکارترین افراد در راه اعتلای میهن و ملت می باشند.

جناب آقای نخست وزیر !

توجیه این مطلب که هزاران نفر ایرانی مجبور و محکومند که دیگر روی وطن را نبینند با هیچ استدلال و منطقی عملی نیست. شما هم شاید حس کرده باشید که این درد به حدی برای آن ها که دور از وطن  هستند سنگین و ناگوار است که دیگر علاج سریع و مبرم خود را طلب می کند. کشوری نظیر اسپانیای فاشیست حتی ناچار شد به صدای اعتراض مردم و عد م رضایت آن ها گوش فرا دهد و به مها جرت دردناک میهن پرستان اسپانیولی خاتمه بخشد. شما اگر قدری برای شنیدن این اعتراض دقیق تر گوش کنید به خوبی به وجود آن پی خواهید برد. بگذارید که این درد از توانائی و نیروی ضروری مردم کشور ما در لحظات حاد تاریخی نکاهد. ما در وضع خاص خود که بر شما پوشیده نیست وظیفه ی خود دانستیم که نظر شما را به موضوعات مطروحه در فوق که قطعا در سرنوشت آینده ی میهن ما و چگونگی حل آن ها اهمیت ویژه ای خواهد داشت ، جلب کنیم.

با احترامات فائقه

پرویز حکمت جو – علی خاوری

شعله های پایدار رزم در برابر ستم وسرمایه -4

شعله های پایدار رزم در برابر ستم وسرمایه -3

شعله های پایدار رزم در برابر ستم وسرمایه -2

شعله های پایدار رزم در برابر ستم وسرمایه -1

 

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter