نویدنو29/03/1392

 

نویدنو29/03/1392 

 

 

شعله های پایدار رزم در برابر ستم وسرمایه -3

متن دفاع رفیق کارگر ما صابر محمد زاده

در دادگاه تجدید نظر نظامی

...... در کیفر خواستی که علیه اینجانب تنظیم  شده است ، اشاره شده که اینجانب عضو حزب توده ایران بوده ام . خود نیز به آن اعتراف دارم. بنابراین برای اینجانب و رفیقم به استناد بند 1و2 از ماده 60 تقاضای 3 تا 15  سال محکومیت شده است. اینک تقاضا دارم به عرایضم توجه فرمائید :

در این که اینجانب به عضویت در حزب توده ایران اعتراف کرده ام و به حزبم علاقه مندم حرفی نیست ، اما عضویت در حزب توده ایران را جرم نمی دانم. و به همین دلیل هم فکر می کنم که آقایان اعضاء محترم دادگاه با یک حادثه ی غیر عادی روبرو نیستند. زیرا افراد یک جامعه همان طوری که در قانون اساسی ایران تصریح شده ودانشمندان و علمای حقوق کشورهای مختلف نیز اعلام داشته اند دارای حقوقی هستند و حقوق اصولا به دو قسمت تقسیم می شود، یک قسمت حقوق طبیعی و قسمت دیگر حقوق وضعی است. حقوق طبیعی قواعد و مقرراتی است که دائمی و عمومی می باشد مانند آزادی شخصی ، مساوات در مقابل قانون ، آزادی مشاغل ، آزادی عقیده ی مذهبی و سیاسی و فلسفی و غیره. اما حقوق موضوعه ، حقوقی است که در هر کشور وضع می شود و دائمی و عمومی نبوده بلکه تابع کیفیات زمان و مکان و اوضاع و احوال معینی است. من از آقایان محترم سئوال می کنم آیا داشتن فکر و عقیده ی سیاسی و پیروی از یک فلسفه ی علمی که امروز جنبه ی جهانی به خود گرفته و بالاخره عضویت در یک حزب سیاسی که جزء حقوق طبیعی افراد یک جامعه است ، جرم است. و اگر جرم است در برابر کدام قانون و کدام مجلس آن را جرم شناخته ا ست. آیا قانون تا کنون به دسته یا عده ای که مجری آن می باشند چنین اجازه واختیاری داده است که بتوانند حقوق طبیعی افراد یک جامعه را با قوانین موضوعه که تابع شرایط زمانی و مکانی بوده ، مخصوصا در یک اجتماع طبقاتی که قوانین  موضوعه جنبه ی طبقاتی دارد از جمعی افراد سلب نمایند. و آن ها را مانع شوند از این که بخواهند در سرنوشت سیاسی و ابراز عقاید خود آزاد باشند. وانگهی اصولا می خواهیم بدانیم که از نظر قانون اساسی حقوق موضوعه برای چه به وجود آمده است. آیا برای پشتیبانی وحراست حقوق طبیعی مردم  یا برای ازبین بردن حقوق طبیعی و محدود کردن افراد.

آن چه مسلم است و حتما آقایان هم اطلاع دارند در قوانین اساسی کشورهای مختلف از جمله در قانون اساسی ایران تصریح شده است و از نظر بین المللی نیز سازمان ملل متحد که یک مجمع جهانی است ، حقوق طبیعی مردم جهان را در اعلامیه ی جهانی حقوق بشر موکدا تصریح نموده وایران عضو رسمی این سازمان بین المللی است ، حقوق طبیعی مردم جهان را خدشه ناپذیر اعلام کرده و ذیل اعلامیه ی نامبرده را امضاکرده است. پس با این وصف آیا  مجریان قوانین کشورهای مختلف از جمله ایران حق دارند تحت عناوین وبهانه های مختلف حق طبیعی مردم را از بین ببرند. بدون شک جواب این سئوال منفی است. زیرا هیچ قانونی در جهان وجود ندارد که بتواند حق طبیعی و مسلم مردم را که تشکیل احزاب و اجتماعات سیاسی یکی از آن هاست ، از بین ببرد. بلکه بر عکس حفاظت و نگهداری حقوق طبیعی مردم از انواع دستبردها از وظایف حتمی مصادر امور است. حالا خواهش من این است که آقایان به من بفرمایند داشتن فکر و عقیده ی سیاسی وپیروی از یک فلسفه ی علمی ، آن هم فلسفه ای که اکثریت مطلق جوامع بشری بدان گروبده  و آن را قبول دارند ، طبق کدام یک از قوانین جرم است. آیا خارج از مصوبات بین المللی است. و تکلیف ایران در این میانه چیست. چرا افراد آن نمی باید بتوانند از آزادی قلم و بیان واجتماعات برخوردار گردند. من خیال می کنم حقیقت این است که هیچ یک از دولت ها نتوانند این حق مسلم را از جامعه ای سلب کنند و یا آن را محدود نمایند و باز تصور می کنم احتیاج به تکرار نباشد که هرنوع عملی که مردم را از رسیدن به حقوق حقه ی آن ها ممنوع دارد و آزادی را از آنان سلب نماید ، یا مانع تشکیل اجتماعات ملی باشد، خود این کار جرم آشکار است.  حالا برای این که مطلب متکی به مواد قانونی باشد بد نیست ، به ماده اول اعلامیه ی جهانی حقوق بشر که از هر حیث معتبر وایران عضو رسمی آن است توجه فرمائید . ماده مزبور می گوید که تمام افراد بشر آزاد به دنیا می آیند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند و باید با هم با روح برادری رفتار نمایند . مگر ملت ایران با ملت فرانسه و ایضا دیگر کشورها چه اختلافی دارد. چگونه آزادی احزاب و اجتماعات در آن جا به وسیله ی دولت ها حمایت وپشتیبانی می شود. آیا آن چه که سازمان های انتظامی با مردم رفتار می کنند و این که می گویند افراد جامعه با هم برابرند و باید با روح برادری رفتار کنند ، مفهومش همین است که با ما رفتار می شود. این است معنی برادری که دوکارگر ساده را که در یک سازمان اجتماعی قبول عضویت کرده اند مجرم تشخیص دهند و در ردیف جانیان به محاکمه بکشانند. در ماده 2 می گوید هرکس می تواند بدون هیچ گونه بیم وترس از عقیده ی سیاسی و کلیه ی آزادی هایی که در اعلامیه ی حقوق بشر ذکر شده برخور دارباشد. من نمی دانم شما این مواد را به چه مناسبت در کتاب ها می نویسید ودر دانشکده حقوق تدریس می کنید. و این طور تظاهر می نمائید که آن را قبول دارید و متکی بدان هستید. وقتی فردی بتواند بدون هیچ گونه بیم وترس از عقیده ی سیاسی خود دفاع کند پس چرا مانباید بتوانیم. مگر ما جزء افراد زنده و بالاخره جزء بشر عصر کنونی نیستیم. کیفر خواست این طور مدعی است که نوع جرم یعنی اتهام منتسبه به اینجانب از درجه ی خیانت می باشد و اعمال آن منطبق است با بند یک از ماده یک قانون مقدمین علیه امنیت واستقلال مملکت و در واقع می گوید که عضویت در حزب توده ایران از این جهت جرم است که امنیت واستقلال کشور به وسیله ی این حزب در مخاطره می افتد. اولا بد نیست بدانیم که چرا با وجود این که در چند سال گذشته در قوانین جاری مملکت و حتی در قانون اساسی ، مکرر دست کاری شده وبسیاری از مواد تغییر و تبدیل پیدا کرده ( به بهانه ی این که برخی مواد قانون با اوضاع و احوال و پیشرفت کنونی کشور وفق نمی دهد و می باید تغییر کند ) اگر این طور است پس چرا بند 1 ماده 1 که از ماده 60 مربوط به قانون مصوبه در سال 1310 اقتباس شده تاکنون تغییر نکرده است. چرا مواد دیگری به جای آن قرار نگرفته است که با وضع کنونی جهان خاصه ایران وفق بدهد. به همین مناسبت است که عده ای نخواستند و یا نفع آنان ایجاب نکرده است که در این ماده قانون نیز تجدید نظر نمایند . وانگهی باید منصفانه قضاوت کرد ، مگر نه این است که حزب توده ایران تنها حزبی است که با امپریالیسم و ارتجاع داخلی از سال ها پیش به این طرف مبارزه می کند واز مداخلات ناروای بیگانگان در امور مملکت ممانعت می نماید.

اگر سازمان های وابسته به حزب توده ایران در ادامه ی برنامه ی خود آزاد بودند و به آن ها این طور بی حمانه حمله نمی شد ، آیا آزادی در مملکت ما به چنین روزی می رسید که امروز کمترین آثاری از آن نیست. نه مجلس ، نه دولت ، نه رجال سیاسی ، نه طبقات دیگر مملکت هیچ کدام نمی توانند کمترین مداخله ای در امور مملکت خودشان بکنند . حتی مطبوعات که به اصطلاح رکن چهارم مشروطیت است کمترین نقشی در راه تامین آزادی و احقاق حق افراد کلا وجزئا نمی توانند بکنند. ادامه ی این وضع به نفع چه کسی است. اگر این آزادای کشی و محو کلیه ی آثار دموکراسی از ناحیه ی افراد و رجال داخلی سرچشمه می گیرد چرا و به چه سبب است. و اگر بیگانگان و بالاخره امپریالیسم جهانی به منظور استثمار باز هم بیشتر ملت ما وضع موجود را ایجاد کرده است ، پس نقش ملت در این کار چیست. چرا وچگونه و به چه مناسبت می بایست  ساکت نشست و به آن ها اجازه داد در امور داخلی کشور ما به هر شکلی که بخواهند مداخله کنند و از عواید سرشار منابع طبیعی کشور ما مانند نفت و غیره نفع بی کران ببرند . پس ناگزیرم به آقایان عرض کنم که انتخاب چنین رویه ای نسبت به یک حزب مدافع استقلال و مبارز ، به خصوص که با استعمار دشمنی آشتی ناپذیری دارد ، به نفع ملت ما و استقلال مملکت ما نیست . متوقع هستم شما که افراد تحصیل کرده و سرباز مملکت هستید به این گزارش های واهی و بی اساس چند مامور سازمان امنیت ترتیب اثر ندهید. آن ها از همه جا و همه چیز بی اطلاع هستند. جز شهرت طلبی و استفاده های کلان مالی به عنوان پاداش و حقوق وحسن خدمت نشان دادن نظری ندارند. ناگزیرند به ازای مبالغ کلانی که هر ماهه دریافت می کنند ، بالاخره گزارشی هم تنظیم بکنند و هر چند صباحی یک بار به خانه و کاشانه ی این و آن هجوم بیاورند و بالاخره به قول خوشان وظیفه ای را انجام دهند. اصولا اعضاء حزب توده ایران و به طور کلی این حزب ملی ومترقی را نمی توان با یک سلسله الفاظ و عبارات و به اتکای چند ماده ی به اصطلاح قانونی که در عصر کنونی به هیچ وجه با پیشرفت و ترقی مملکت و ارتقاء افکار عمومی وفق نمی دهد ، نفی کرد. من خیال می کنم منظور مصادر امور به این که حزب توده ایران را مخالف با استقلال و تمامیت ارضی کشور می دانند ، از این نظر باشد که این حزب چون از نظر ایدئولوژی علمی تابع مشی خاصی است واز این که کشور اتحاد شوروی سوسیالیستی هم از نظر ایدئولوژی و تحت رهبری حزب برادر ی است که در راس همه ی احزاب و پیروان این مکتب قرار دارد . بنا بر این یک توضیح مختصر در این باب می دهم :

تاریخ گذشته نشان داده و خود شما هم خوب می دانید که در رژیم سوسیالیستی اصولا استثمار و استعمار وجود ندارد . کشور شوروی از همین جنگ گذشته تاکنون همیشه و در همه جا به یاری بسیاری از کشورهای کوچک وملل ضعیف شتافته و به آن ها از نظر مادی و معنوی بدون این که کوچک ترین چشم داشتی ، داشته باشد کمک کرده است. یک مثال خیلی ساده : شما آقایان خوب می دانید که از قبل از پنجاه سال پیش تاکنون دولت های ایران مکرر خواستند که کشور ما را از نظر صنعتی یک گام به پیش ببرند و نتوانستند ، زیرا امپریالیسم برای آب کردن تکه آهن پاره های خود در کشور ما نخواسته است وهمیشه مانع شده کما این که کارخانه ی ذوب آهنی که قبل از شروع جنگ دوم جهانی آماده ی نصب و همه ی مقدمات آن فراهم شده بود از بین رفت و معلوم نشد اصولا قطعات آن و دیگر ابزار کار آن چطور شد و سال ها در این باب با ما بازی کرند و ما را سرگرم نمودند. مملکتی که ملتش حقا روی طلا به سر می برد معذالک به خاک سیاه و گرسنگی گرفتار شده است و تمام عواید آن را به طریق مختلف به نفع خود می برند. اما همین کشور دوست همسایه ی شمالی ما نه تنها هیچ گونه طمع ارضی و مداخله ای در کشور ما نداشته است ، بلکه امروز برادرانه به یاری ما شتافته و به ما کارخانه ی عظیم ذوب آهن را داده که امید واریم قریبا شروع به کار نماید. و کشور ما را از نظر صنعت و تکنیک جلو ببرد. بنابر این می خواهم عرض بکنم که پیروی از ایدئولوژی مارکسیسم- لنینیسم که ملت شوروی الهام بخش و همچنین پایگاه ابتدائی آن است چگونه و به چه ترتیب می تواند مخل نظم یا استقلال کشور ما تلقی گردد. انصافا بفرمائید تاکنون چه چیز از ما برده و چه نفعی انتظار داشته یا دارد. یک کشوری که از راه خرید گاز نفت که میلیون ها تن از آن به هدر می رود ودر هوا پخش می شود، یک کار خانه ی عظیم ذوب آهن با تمام وسائل در اختیار ما می گذارد که باعث رشد سریع صنایع ملی و ترقی تکنیک ما خواهد شد. در چنین صورت آیا دولت مذکور واقعا قصد سوئی نسبت به کشور ما دارد ، چشم طمعی نسبت به منافع ملت ایران دارد.

گرچه اساسا ذکر این مسئله به نظر خود من هم زائد می رسد ولی به عنوان توضیح و روشن شدن ذهن آقایان عرض شد ، زیرا خوشبختانه زمام داران کنونی کشور ما به این واقعیت پی برده اند که دوستی و احترام متقابل و برقراری روابط حسنه بین ما و کشور شوروی به نفع ماست. کما این که یک سلسله رفت و آمد ، مذاکرات اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی از چندی به این طرف شروع شده وهمین چندی پیش اکثر رجال ما به مناسبت جشن یاد بود پنجاه ساله ی انقلاب اکتبر از لنین پیشوای بزرگ انقلاب و بنیاد گذار حکومت شوروی به نیکی یاد کرده اند و برای آ ن احترام خاصی قائل شدند. بنا براین حزب توده ایران حزبی است که به تئوری مارکسیسم- لنینیسم مجهز وازنظر فلسفی پیرو ماتریالیسم دیالکتیک است. حزب توده ایران حزبی است که در اعماق قلب مردم رخنه کرده و مانند خورشید فروزان سر بیرون آورده و با اشعه ی زرین خود تاریکی های این اجتماع را روشن کرده وحقایق را عریان می سازد. حزب ما به مثابه مشعلی است فروزان که در پیشاپیش طبقه کارگر ایران ودردست نیرومند و خلاق آنان قرار دارد وراه نجات طبقه رنج دیده وسازنده را از فقر وبدبختی و تناقضات اجتماعی نشان می دهد. حزب توده ایران حزبی نیست که از روی مصلحت به وجود آمده باشد ، حزبی است که ضرورت زمان و شرایط اجتماعی آن را به وجود آورده ، حزبی است دارای تاریخ طولانی مبارزات سیاسی و بالاخره حزبی است که در راه احقاق حقوق اکثریت مردم ایران مبارزه می کند و در راه بر آورده ساختن آرمان های طبقه کارگر ایران و همه ی زحمت کشان و میهن دوستان از بذل هیچ گونه مساعی دریغ نمیکند. آیا چنین حزبی را می توان تنها به علت این که عمر یا زید خوششان نمی آید و منافع شان را در موجودیت حزب توده ایران نمی بینند منحله اعلام کرد و غیر قانونی تلقی نمود . کدام قانون می تواند در برابر خواست جامعه مقاومت کند و افکار عمومی را نادیده بگیرد.  

رهبر شهید ما دکتر تقی ارانی می گوید : فقط آن قانون مقدس است که حافظ منافع مردم باشد. به این ترتیب پیداست که هر قانونی بر خلاف جهت نفع عمومی وضع گردد معتبر نمی تواند باشد ، همه می دانیم که در اجتماع ایران هیچ گونه امکان برای تجمع افراد وتشکیل سازمان های خود برای گرفتن حقوق سیاسی و اجتماعی خود وجود ندارد ، کوچک ترین امکان تجمع برای 6 نفر وجود ندارد ، آزادی قلم ، بیان و اجتماعات وجود ندارد و نوشته ها سانسور می شوند. چاپ خانه ها در مضیقه هستند و حتی نشر کتب علمی بدون این که از نظر سازمان امنیت بگذرد و موافقت آن جلب شود ، مقدور نیست. این محدود یت ها بدون شک نتیجه ی معکوس دارد و نمی تواند برای همیشه دوام داشته باشد ، زیرا ملت ما در عصر حاضر از خواب غفلت بیدار شده وخوب می داند که آزادی از لوازم اولیه ی زندگی است و به آزادی حتی بیش از نان و آب احتیاج دارد . با ادامه ی وضع کنونی یک محیط خفقان آمیزی که وجود دارد ، ادامه می یابد و به عده ی زیادی اجازه فعالیت نمی دهند ، اما برای حزب توده ایران که اساسا علت وجودی آن ، خط مشی آن و هدف آن مشخص است ، افزایش خفقان همان طور که ثابت شده است نمی تواند جلوی مبارزاتش را بگیرد. به هر صورت که بر شدت فشار افزوده شود ، افراد آن در صدد پیدا کردن راه حل دیگری بر می آیند . شما خیال می کنید که این تنها منم یا رفیق کارگر من است که مامورین سازمان امنیت ما را بگیرند و وسائل ما را به غارت برده ، بعد هم به عنوان دو متهم جنائی در اختیار شما بگذارند . از کجا می دانید که صدها و هزار ها افراد دیگر هم چنان به کار خود ادامه ندهند. من می خواهم امروز خیلی صریح و صادقانه ودر واقع به زبا ن یک کارگر با شما صحبت بکنم. مطلبی را که می خواهم بگویم این است : افکار عمومی این طور قضاوت می کند که محاکم نظامی استقلال ندارند ، زیرا احکام محکومیت من و رفیقم و دسته ها وافراد دیگر قبلا به وسیله ی دیگران تهیه و تنظیم شده و دادگاه های نظامی در حقیقت مامور ابلاغ آن هستند و جز اجرای یک سلسله تشریفات صوری و ظاهری نقش دیگری ندارند. چرا می باید این طور باشد. اگر این طور نیست نشان بدهید و ثابت کنید که فعالیت سیاسی برای هیچ کس نباید جرم باشد و برای نمونه یک بار هم که شده است این پرونده های بی اساس و اتهامات واهی را به دور بریزید. به جای ما تشکیل دهندگان آن را به این جا بکشانید و راه در آمد یا به اصطلاح ناندانی آن ها را قطع کنید ، نشان بدهید که در این مملکت آزادی هست و باید افراد در انتخاب سرنوشت خود و آینده ی خود ، مختار باشند. این سلسله الفاظ و عبارات را که به حزب توده ایران می بندند و ناجوانمردانه به آن نسبت های ناروا می دهند دور بریزید. حزب توده ایران تنها حزبی است که با ایدئولوژی علمی ، تاکنون در ایران به وجود آمده و ریشه های عمیق و طولانی در بین طبقات مختلف مردم دوانده است. کارگران ، دهقانان ، روشنفکران و بالا خره تمام آن دسته از زحمت کشان این مملکت وعده ای که با کار و زحمت زندگی می کنند ، منافع و  سعادت آتی خود را درپناه حزب توده ایران یافته اند  و با رضایت خاطر به آن گرویده اند. من هم  که کارگر هستم پس از مطالعات طولانی و بررسی های مختلف عضویت حزب توده ایران  را قبول کرده ام. من یک انسان توده ای هستم . به مملکتم و استقلال وطنم و آزادی هم میهنانم و آسایش تمام افراد کشورم از صمیم قلب علاقه مندم. مبارزه ی من صرفا به منظور بهبود وضع طبقه کارگر ، مبارزه با امپریالیسم جهانی و قطع مداخلات بیگانگان در امور داخلی کشور می باشد. من روزنامه و مجله می خوانم ، رادیو گوش می کنم وتلویزیون می بینم ، در می یابم که چطور هر روز امپریالیسم خونخوار آمریکا از آن سوی اقیانوس ها در ویتنام چه می کند ، چگونه هر روز با چه وضع بی رحمانه ای خون مشتی مردم بی دفاع و زنان و کودکان را به زمین می ریزد. دیروز با کره چه کرد ، کنگو چگونه به خاک وخون کشیده شد ، در کوبا برای آن که آزادی مردم را از بین ببرد دست به چه جنایاتی که نزد. هم اکنون در کشور های اطراف میهن ما برعلیه کشورهای عربی با تحریک مشتی سرمایه داران اسرائیلی چه آشوبی به پا کرده اند . اسرائیل به پشتیبانی آمریکا به فاصله ی چهار روز جنگ  ، چندین هزار نفر از مردم را به دیار نیستی فرستاد.

آقایان قضات محترم ، ما را آزاد بگذارید. به این یک یا دو ماده ای که بدان نام قانون گذاشته اید ، ومربوط به سال های قبل است ترتیب اثر ندهید. نگذارید که مشتی مامور استفاده جو و خود سر فقط به طمع اندوختن مال ومنال برای حفظ جاه و مقام ، همه ی قوانین حتی قوانین انسانی و اخلاقی را زیر پا بگذارند ، به خانه و کاشانه ی مردم بتازند و در برابر چشم زن و بچه ی مردم ، افرادی را از آغوش خانواده های شان به ربایند و به زندان به کشانند.

کجای استقلال مملکت و امنیت جامعه به وسیله ی ما یعنی اعضای حزب توده ایران به مخاطره افتاده است. مبارزه با ما یعنی حمایت و جانب داری از استعمار ، یعنی کشاندن مردم به فقر و بدبختی ، یعنی جانب داری از استثمار و بهره کشی بی رحمانه ی مردم زحمت کش. مگر واقعا شما نمی بینید و نمی دانید که به ما مردم چه می گذرد. شما که اختیار دارید ، شما که قدرت دارید ، چند روزی لباس سربازی از تن بدر آورید ودر اختیار من قرار گیرید تا شما را به مرکز و محل هایی ببرم تا ببینید چه جنایاتی اتفاق می افتد وانجام می گیرد. خواهید دید که چگونه صد ها و هزار ها نفر از مردم سر گرسنه به زمین می گذارند. نان خواستن ، آب خواستن ، طالب فرهنگ و بهداشت بودن ، بیدار کردن مردم ، به وجود آوردن نهضت های ملی و بالاخره طلب آزادی و آزادگی از برنامه های علمی حزب ماست. چگونه و چرا باید این عمل جرم شناخته شود. چرا باید پیروان مکتب سیاسی را به نام مجرم و به نام جنایت کار به محاکمه بکشانند. دقت کنید ! قبل از شما این طور رفتار کردند و در کشورهای دیگر هم این طور کردند . آیا اثری از آن ها باقی است. اما ملت و ملت ها ،هم  چنان کوهی از سنگ بر جای خود ایستاده اند. من انتظار دارم نه تنها ما را تبرئه کنید ، بلکه متوقعم شهامت و جوان مردی که از صفات خاص شما سربازان است ، به خرج دهید و به نویسید و به خواهید این کلمه ی منحله بودن و غیر قانونی بودن را از روی حزب توده ایران بردارند ، ما را آزاد بگذارند ، بگذارند که آزادانه به فعالیت های سیاسی خود ادامه دهیم. در طرد استعمار و برانداختن کلیه ی نفوذ امپریالیستی ، ما را آزاد بگذارند. ما به هیچ چیز جز سعادت ملت خود فکر نمی کنیم. قسم به حقیقت ، سوگند به شرافت که عشقی جز وطن پرستی و نوع دوستی در مکتب ما نیست. هدف ما این است که یک مملکت به تمام معنی مستقل ، یک حکومت ملی و بالاخره آن چنان رژیمی مستقر کنیم که همه از عالی و دانی ، پیر و جوان ، کارگر و دهقان و بالاخره از یک استاد دانشگاه گرفته تا یک کارگر ساده ، همه با هم در رفاه و آسایش باشند و برادرانه زندگی کنند . این است هدف و آما ل و آرزوی حزب ما و مردم ما.

 

 

شعله های پایدار رزم در برابر ستم وسرمایه -2

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter