نویدنو:21/1/1388                                                                     صفحه قابل چاپ است

 نویدنو

 

نکاتی پیرامون بحران اقتصادی جهانی و تاثیرات احتمالی آن بر آفریقای جنوبی

(خلاصه ی گزارش سیاسی ارائه شده به ششمین نشست جامع کنگره ی

دوازدهم کمیته ی مرکزی حزب کمونیست آفریقای جنوبی)

قسمت پایانی

نوشته ی: بلاد نزیمیند[1] و جرمی کرونین[2]  - برگردان: مینا آگاه

 

ما از ادامه ی سیاست تغییر پشتیبانی می کنیم 

 

جعلی است زیرا تغییرات مهم (اما نه یکنواخت) ی در سیاست اقتصادی چندین سال گذشته در جریان بوده است- برای مثال شکست تشدید خصوصی سازی، و یا حفظ حداقل کنترل ها در تبادل های ارزی علیرغم تعهد جی ای ا آر[1] به لغو آن؛ یا پذیرش عدم کارکرد عرضه و تقاضا برای اصلاحات ارضی. توافق فزاینده ای بر سر ضرورت دگرگونی در مسیر رشد کنونی و دگرگونی اقتصاد تولیدی ، در سراسر ائتلاف ایجادگردیده است. همچنین درک روشنی پدیدآمده که نمی شود سیاست اقتصاد کلان را خود به خود رها کرد، و ارزیابی آن باید براساس تاثیر بلندمدت و کوتاه مدت آن بر ایجاد اشتغال و کاهش فقر صورت گیرد.  

 

نهایتا برنامه ی توسعه ای که بطورفزاینده درباره ی آن صحبت می کنیم موافقت نامه ای است مبنی بر اینکه از یک سو دولت نمی تواند یک اداره ی بدون منابع و ورشکسته ی توزیع کننده ی رفاه اجتماعی باشد، و از سوی دیگر پادوی سیاست اقتصادی کلان در خدمت بازار. در چنین شرایطی، برنامه ی توسعه ی ما، در درجه ی اول، باید برنامه ای باشد که منابع ملی ما را برای دگرگونی مسیر انباشت جاری به مسیری براساس سیاست سمتگیری صنعتی هدایت کند. نشست میانه ی ماه سپتامبر ائتلاف به تائید و تحکیم چشم اندازهای استراتژیک کمک کرد.

 

البته، این سیاست جابجائی به سادگی اجرا نمی شود. جناح چپ ائتلاف (و ما در ائتلاف باقی خواهیم ماند) برای این چیزها به سختی و به مدت طولانی مبارزه کرده اند. ما باید میزان زیادی از ناسزاگویی را تحمل کنیم، اما مسیر را ادامه خواهیم داد.

 

هفت افسانه در مورد اقتصاد آفریقای جنوبی

 

سیاست محوری سلسله عملیات نولیبرال در ایجاد موانع جدی برای مباحثات اقتصادی و ارزیابی سیاست در کشور ما، طرح یک سری افسانه ی به هم مربوط درباره ی سلامت اقتصاد ما است.

 

افسانه ی شماره اول:" طی دهه ی اخیر آفریقای جنوبی شاهد رشد بی سابقه ای بوده است.

این درست است که ما از 1994 به مدت 14 سال رشد موفقیت آمیزی داشته ایم. بین 1994 تا 2003 میزان متوسط نرخ رشد 3% بوده است. بین 2004 تا 2007 این رقم به 5% رسیده است. و اکنون دوباره به حدود 3% سقوط کرده است.

 

البته رشد پایدار با میزانی متوسط دستآورد ناچیزی نیست، بویژه وقتی به یاد داشته باشیم که این رشد با توجه به خندقی است که اقلیت حاکمان سفیدپوست در اوایل دهه ی 1990 اقتصاد را در آن انداختند. در آخرین دهه ی آپارتاید، بیشتر سال ها میزان رشد صفر و یا منفی بود. اما، برای ایجاد رشد از چنین نقطه ی پائینی، ضرورتا به علم پرتاب موشک نیاز ندارد. به هرحال، این یک دهه رشد با یک رشد "بی سابقه" مورد ادعا فاصله دارد. بین سال های 1963 و 1973، اقتصاد آپارتاید برای یک دهه ی کامل با نرخ 8-7 درصد رشد داشت. اما این رشد در دوره ی آپارتاید به نوبه ی خود نمی گوید چه کسانی متنفع شدند، و یا حتی نرخ رشد بالا برای اکثریت خوب است یا بد.

 

افسانه ی شماره دو: " ما اقتصاد خود را از سال 1994 خوب پیش بردیم".

طی پانزده سال اخیر خیزش عظیمی در رشد جهانی به وقوع پیوسته است. بخصوص، طی سال های اخیر انفجار بزرگی از (مصرف) کالا صورت گرفت که به صادرات کلیدی ما نفع زیادی رساند. با رکود طویل المدت جهانی پیش رو، و با کم شدن تقاضا برای کالا، ما باید از خودمان بپرسیم آیا ما از سال های انفجار استفاده مناسبی کردیم تا اقتصاد خود را براساس رشد پایدار و برابری بیشتر بنیان گذاری کنیم؟ یا ما بیشتر فرصت ها را ازدست دادیم؟

جواب صادقانه این است که در بسیاری امور فرصت هایی را از دست دادیم که برگشت ناپذیرند. تغییر در واقعیت جهانی، تغییر در داخل کشور را غیرممکن نمی سازد، ابلکه آن را ضروری تر از هر موقعی می کند. البته این جابجائی در بسیاری از جنبه ها با چالش بیشتری روبروست.

 

افسانه ی شماره3: "تمام پایه های اساسی اقتصاد ما درست سرجای خود قرار دارند و ... ( و نباید به آن دست زد!)".

این رضایت درباره ی دستاوردهای بدست آمده طی 15 سال در واقع یک رضایت طبقاتی است. برای سرمایه ی انحصاری آفریقای جنوبی این پانزده سال بطور کلی یک دوره ی سودآوری بوده است. اختلاف شکاف بین حقوق های مدیران اجرائی و دستمزد کارگران افزایش یافت. این یک دهه همچنین فرصتی بود برای خارج کردن سرمایه از آفریقای جنوبی.

 

برای کارگران، 15 سال اخیر در ابتدا شاهد استحکام موقعیت به شکلی  بلند پروازانه و سپس رشد بیکاری گسترده ای بودیم. میزان بیکاری تا نزدیک به 40 درصد رسید و اکنون بین 35-33 درصد است. همچنین بطورگسترده ای کارهای موقت وجود دارد، بطوری که شاغلان اکثرا خود را در وضعی پایین تر از سطح پیشرفته در بازار کار می بینند. طی 15 سال اخیر نابرابری درآمدی گسترده ترشده است، و آفریقای جنوبی را یکی از بدترین کشورها در زمینه ی ضریب جینی در درآمد کرده است. به هرحال، برنامه های اجتماعی مهم ( از جمله، کمک بلاعوض، خانه های ارزان قیمت و رساندن آب و برق) کمک کرده تا سطح فقرمطلق کاهش یابد.

 

این ایده که " بنیان های" اقتصاد را می توان تا حد شاخص هایی از اقتصاد کلان کاهش داد، و سطح نامطلوب عدم اشتغال و نابرابری را نادیده گرفت، فرضیه ای طبقاتی است.

 

افسانه ی شماره 4: " با مدیون بودن به مدیریت اقتصادی، آفریقای جنوبی در این آشوب جاری جهانی در امنیت کامل بسر می برد."

بانک اینترناشنال ستلمنتز(بی آی اس)[2]، در هفتاد و هشتمین گزارش سالانه ی خود انتشار یافته در سال 2008 آفریقای جنوبی را همراه با ترکیه، کشورهای بالتیک، مجارستان و رومانی به عنوان کشورهای در معرض بیشترین خطر در بحران جهانی اعلام کرده است. البته اعلام این مسئله از طرف آن بانک به معنی قبول آن مثل گفتار کتاب مقدس نیست- بی آی اس در پیش بینی قریب الوقوعی شکست بانک های آمریکا موفق نبود. اما گزارش بی آی اس بطور حتم ما را به فکر وامی دارد.

 

دریافت های بی آی اس عمدتا براساس موقعیت مشکوک تجارت خارجی آفریقای جنوبی ( تفاوت بین درآمد صادراتی و هزینه ی وارداتی) می باشد. از زمان گزارش ماه ژون، کسری تجارت خارجی ما بدترهم شده است. در اکتبر 2008 در نتیجه ی 2/2 میلیارد راد[3] ( واحد پول آفریقای جنوبی) افزایش در واردات ماشین آلات وسایل الکتریکی کسری تجاری ما تا 1/7 میلیارد راد رسید. براساس آمار از ژانویه تا سپتامبر این کسری به 62 میلیارد راد رسید و در سال گذشته طی همین دوره 55 میلیارد راد بود. این واقعیت که آفریقای جنوبی برای اولین بار درطول تاریخش تبدیل به واردکننده ی صرف غذاشده است خود نشانگر تشدید بیشتر مشکلات است.

پیش بینی تاثیر بحران کوتاه و میان مدت جهانی بر کسری تجارت خارجی ما سخت است. راند می تواند ارزش خود را درمقابل دلار و یورو کاهش دهد و این ممکن است که به قدرت رقابت صادراتی ما کمک کند- اما چرخه ی رو به پائین جهانی قیمت نفت را تا به حد دوسال پیش کاهش داده است، و این کاهش به نوبه ی خود با کاهش ارزش راند تاحدی بی اثر می شود.

 

بطورخلاصه، کسری تجارت خارجی ما- که اساسا شکست ما در پیش بردن برنامه ی مبنی بر سیاست پرتکاپوی صنعتی، به خصوص در زمینه ی کارخانه داری و کشاورزی را طی پانزده سال اخیر بازتاب می دهد- نقطه ی جدی آسیب پذیری ما باقی خواهدماند.

 

و افسانه ی شماره پنج: " بخش مالی ما سالم است."

هرچند که موسسات مالی ما به نظر می آید که خوب تنظیم شده اند و بطورجدی تحت تاثیر وام های مسموم به عنوان بخشی از فرایند بین المللی واقع نشده اند، اما در امنیت کامل نیز قرار ندارند.  بانک استاندار[4] سهامداران مشتقی را در معرض برخی از این وام ها قرارداده است، و اولد موچال[5] زمانی که سهامش در بیر استنز[6] تقریبا بی ارزش شد، بیش از 4/1 میلیون دلار ضررکرد. امید که ضررها محدود به همین ها باقی بمانند.

 

اما زمانی که ما یکی از بدترین قیمت های بادکنکی مسکن را داشتیم، زمانی که بدهکاری صاحبان خانه ی ما سر به بیش از 1/1 تریلیون در عرض 5 سال گذشته می زند، زمانی که بیش از 6 میلیون نفر از مردم آفریقای جنوبی نمی توانند بدهی خود را بدهند، زمانی که درسه ماه اول 2008، آفریقای جنوبی ها 3/82 درصد درآمد خود را بابت اقساط بدهی خانه ی خود پرداخته اند (مقایسه کنید با 2/60 درصد در 1998) و زمانی که 6 هزار ماشین و 2 هزار خانه هرماهه مالکیت مجدد می یابد، آیا می توان لاف سلامت بخش مالی خود را بزنیم؟

 

افسانه شماره 6: " انتخاب ما تنها بین عدم تغییر است و یک پوپولیسم فراگیر نسنجیده".

ما نمی توانیم بی احتیاط باشیم، اما نمی توانیم از جایگاه اقتصادی خود هم خشنود باشیم. ما باید این انتخاب کاذب بین رفاه ناپایدار یک "پوپولیسم فراگیر" و "عدم تغییر" را، وقتی دولت به اجرای "سیاست های کلان اقتصادی سنجیده" ادامه می دهد و بقیه کارها به بازار سپرده می شود، رد کنیم. 

 

مشکلات ما ساختاری است. ما باید خصوصیات سامانمند مسیر رشد کنونی خود را که بحران، بیکاری، فقر، نابرابری، کمبود مهارت، و نابودی امنیت غذایی بوجود می آورد و به آسیب پذیری تجارت خارجی  در جامعه ی ما دامن می زند، دگرگون کنیم. 

 

این بحران ها به نوبه ی خود بر دردسرهای اصلی دیگری، از جمله سطح جنایت و عدم امنیت و نیز بدهکاری غیرقابل تحمل صاحبان مسکن، تاثیر می گذارد.

 

اکثرا بدهی در سیاست اقتصادی یا عاقلانه کاسته می شود یا تورم را نشان می گیرد و یا کسری اندکی در بودجه پدید می آید. این ها موضوع های مهمی هستند، که بدون شک، احتیاج به برخوردی محتاطانه دارد. اما این ها موضوع هایی فرعی هستند.

 

در نشست اقتصادی ائتلاف ما موافقت کردیم که کار اصلی  ما باید ایجاد شغل، توسعه اساسی در آموزش، مراقبت های بهداشتی و سیستم قضائی، و دگرگونی جدی روستائی  باشد. این کارهای کلیدی نباید به قیمت کاستن رفاه اجتماعی تمام شود. این هدف گیری ها باید همراه با برنامه ی اقتصادی ای به رهبری دولت باشد که راه رشد افراطی وابستگی به صادرات کالا و وابستگی به واردات کالاهای سرمایه ای را تغییر دهد. این کار نه به معنای کنار گذاشتن احتیاط ها در اقتصاد کلان است و نه به کناری نشستن به این امید که بازار خودش مشکلات را حل می کند.

 

افسانه ی شماره هفت: " جای شکرش باقی ست" زمانی از ما خواسته می شود معجزه ی اقتصادی را باورکنیم که اوضاع ظاهرا بد نیست و موسسه های مالی آفریقای جنوبی ظاهرا آسیب پذیری کمتری نسبت وام های زیر نرخ نسبت به جاهای دگر از خود نشان می دهند.

 

سخنرانی اخیری که توسط ریچموند[7] و رمگرو[8] رئیس جلسه و یوهان روپرت[9] در دانشگاه پرتوریا[10] صورت گرفت را درنظربگیرید. وی به شنوندگان خود گفت:" من مدافع برداشتن کنترل مبادلات ارزی هستم، اما باید با وزیر مالی ترور مانوئل[11] موافقت کنم که  کنترل مبادلات خارجی ارزی بود که ما را نجات داد. حقیقت آن است که برخی از دوستان بانکدار و مدیرمالی توسط درآمدهای بالاتر در بازارهای وام زیر نرخ  و غیره وسوسه شده بودند. خدا را شکر که کنترل مبادلات خارجی ارز وجود داشت". ( بیزینس تایمز[12]، 26 اکتبر 2008)

 

ممکن است ما  در دوره ی اخیر از رحمت الهی برخوردارشده باشیمف اما توجه نکردن به مقاومت مانوئل در مقابل حادثه ی بزرگ برداشت کنترل بر مبادلات خارجی ارز که توسط  " اقتصاددان متخصص" رسانه ها، حلقه های بزرگ تجاری، و با دی ا[13] و آاف پی[14] در پارلمان مورد حمایت قرارمی گرفت، بی مبالاتی است.  به هرحال، همراه با تعهد در برداشت فزاینده ی کنترل بر مبادلات خارجی ارز، طی 8 سال گذشته، وزیر امور مالی حداقل از 26 مورد تخفیف در کنترل مبادلات خارجی ارز پرده برداشت.

 

باقی مانده ی برخی از کنترل های حاکم بر مبادلات خارجی ارز در آفریقای جنوبی مخصوصا به واسطه ی مداخله ی الهی یا وزیر مالی نیست. در عوض این به میزان زیادی بستگی به مبارزه ی طویل المدت از درون کنگره ی ملی آفریقا، و بخصوص از حزب کمونیست آفریقای جنوبی و کنگره ی اتحادیه های آفریقای جنوبی در مخالفت با اقدامات آزادسازی مفرط و  شتابزده ای دارد که از دهه ی 1990 ارائه می شد. 

 

پویش مالی رهبری شده توسط حزب کمونیست آفریقای جنوبی عملا مقامات عالی رتبه ی بخش خزانه داری را مجبور کرد که به قانون ملزم بمانند و از طریق موسسات مالی موجود فعالیت ها را هدایت کنند. قانون اعتبار و کشاندن اموربانکی به میزان زیادی به بانک های داخلی نتیجه ی آن پویش بود.

 

اکنون بسیاری از تحلیلگران مهم تائید می کنند که هر دوی این اقدامات (همراه با کنترل مبادلات ارزی) نقش کلیدی در حفظ بانک های ما از بحران مالی داشت. شاید تشکر از خدا روشی است برای ندیده گرفتن تاثیرمثبت نقش جنبش مردم در سیاست اقتصادی.  

 

یوهان رپورت ممکن است علاقه ای نداشته باشد که ما این واقعیت را به یاد آوریم. اما ما آن را فراموش نمی کنیم.     

 


 

[1] GEAR  

[2]  Bank of International Settelments

[3] rand

[4] Standard Bank

[5] Old Mutual

[6] Bear Sterns

[7] Richemont,

[8] Remgro

[9] Johann Rupert

[10] University of Pretoria

[11] Trevor Manuel

[12] Business Times

[13] DA

[14] IFP

 

 

نکاتی پیرامون بحران اقتصادی جهانی و تاثیرات احتمالی آن بر آفریقای جنوبی-3

نکاتی پیرامون بحران اقتصادی جهانی و تاثیرات احتمالی آن بر آفریقای جنوبی-2

نکاتی پیرامون بحران اقتصادی جهانی و تاثیرات احتمالی آن بر آفریقای جنوبی-1

 

 

بازگشت به صفحه نخست         

                            

Free Web Counters & Statistics