نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2018-01-01

نویدنو  08/10/1396 

 

 

 

اراده و قدرت مردم را باور کنیم ، به رود خروشان مردم بپیوندیم!

نویدنو

رویدادهایی که این روزها و این ساعات در کشور در جریان است، واکنش منطقی و قابل پیش بینی مردم در برابر رفتار تحقیر آمیز، نقض حقوق مدنی، تحمیل فقر، سرکوب ، تبعیض های مختلف، غارت اموال عمومی ، زندانی کردن و شکنجه، اعدام و کشتار ، دیکتاتوری و همه ستم هایی است که غاصبان انقلاب 57 برای چهار دهه بر مردم ایران تحمیل کرده اند و به هیچ  ساز و کار قانونی و مدنی برای شنیدن صدای مردم تن نداده اند.

و اینک در برابر برآمد و سونامی خشم فروخورده مردم در طی چهار دهه دیکتاتوری،  قرار گرفته اند. این منطق تحولات اجتماعی است و اینک دیالکتیک این تحولات در قالب مبارزه اضداد، تاثیر متقابل آنها، حرکت، تبدیل تغییرات کمی به کیفی و....را به نمایش عمومی درآورده است. اگر نبود این اعتراضات اجتماعی و سیاسی و این رویداد امید آفرین، باید در درستی دیالکتیک ماتریالیستی شک می کردیم.

جنبشی نیرومند که سراسر کشور را فراگرفته و حاکمیت را در مجموعه خود به دست پاچگی و وحشت انداخته است. آنها حق دارند بترسند چون این بار نه به سادگی گذشته می توانند آن را با سناریوهای اتاق های فکر خود و ایجاد دوگانه های بد و بدتر مدیریت کنند و نه در صورت توسل به خشونت در برابر آن ، هیچ تضمینی برای موفقیت شان وجود خواهد داشت.

بنابراین بدون اینکه کسی از زمان دقیق، مکان و چگونگی این قیام عمومی آگاه باشد، بر اساس بدیهیهات جامعه شناسی و دانش تحولات اجتماعی بروز اعتراضات گسترده به عنوان نتیجه منطقی رویکرد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی حاکمیت ، قابل پیش بینی بود. این یک ادعای بی پایه نیست . بسیاری از تحلیلگران اقتصادی – اجتماعی و سیاسی، این اعتراضات عمومی را به شکل های مختلف در نوشته های خود پیش بینی کرده اند.

نمونه هایی از این تحلیل ها که توسط هیات تحریریه نوید نو بویژه در ارتباط با انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر روستا در سال 96 منتشر گریدید، در زیر آمده است. [1]

مردمِ انباشته از نفرت و خسته از فقر و دیکتاتوری ، همواره دنبال فرصتی برای بیرون ریختن انرژی اعتراضی خود هستند و این با هر بهانه کوچکی می تواند رخ دهد. گرچه مجموعه رویدادهای تحریک آمیزِ ماه ها، هفته ها و روزهای اخیر به هیچ وجه بهانه کوچکی نبوده اند. با توجه به آشکار شدن پی در پی بخشی از اختلاس های نجومی جناح های مختلف حاکمیت، دیکتاتوری و مهندسی انتخابات فرمایشی، پیامدهای ویرانگر سیاست های نئولیبرالی چون خصوصی سازی-کالایی سازی-حذف بودجه های خدمات اجتماعی و...، بی کفایتی مسئولان در مدیریت بحران زلزله کرمانشاه، سرکوب کارگران معترض آراک، زندانی کردن کارگران مبارز چون رضا شهابی و سرکوب گسترده تجمع کسانی که به حمایت از او در برابر وزارت کار تجمع کرده بودند، توهین و تحقیر وزیر به شالیکار گیلانی که از واردات برنج در هنگام برداشت محصول گله می کرد ، به بن بست رسیدن استراتژی دوگانه بد و بدتری برای فریب مردم و کشاندن مداوم آنها به پای صندوق های رای، نرخ بسیار بالای بیکاری و تورم و فلاکت اقتصادی، افشای ساختار و ارقام بودجه ضد مردمی که از طریق شبکه های اجتماعی به سرعت همگانی گردید و موارد بسیار دیگر که هر روزه در این کشور روی می دهند، و با توجه به تجارب بین المللی و تاریخی اساساً می شد پیش بینی کرد که جامعه آبستن تحولات جدی است. از این منظر رویدادهای پیش رو به هیچ وجه ناگهانی و غیر منتظره محسوب نمی شوند.

پیش بینی می شد که با تعمیق بحران اجتماعی و اقتصادی ، اختلافات جریان های درون حاکمیت نیز عمق یافته و آنها یکدیگر را  مسئول این نابسامانی ها معرفی کنند. در این زمینه حتی پیش بینی شده بود که مخالفان اصول گرای دولت باصطلاح اصلاح طلب، در نوعی هماهنگی با هسته پنهان قدرت یعنی نهادهای نظامی- امنیتی- نفتی و روحانیت مرتجع ممکن است برای انحصار کامل قدرت ، قوانین بازی را بر هم زده و دست به اقدامات غیرقانونی و نوعی کودتا برای از صحنه خارج نمودن رقیب استفاده کنند. موضوعی که نمی توان شائبه آن را در ارتباط با آغاز این اعتراضات بویژه آنگاه که با عکس رهبر در یک تجمع کوچک ، شعار مرگ بر روحانی شنیده شد، رد کرد. اما اگر هم چنین بوده باشد، بدیهی است که سازماندهی و آغاز یک حرکت اعتراضی در جامعه ای با میزان قابل توجه انباشته شده از پتانسیل نارضایتی و مطالبات دموکراتیک و اجتماعی و اقتصادی عدالتخواهانه ضرورتاً در کنترل آغاز کنندگان آن باقی نخواهد ماند.

و اینک این اتفاق اقتاده است. بررسی ویژگی های این حرکت اعتراضی در مقایسه با جنبش سبز در سال 88 از برخی جنبه های موثر بر چشم انداز آن دارای اهمیت است :

1- جنبش سبز اساساً بر محور خواستهای دموکراتیک و انتخابات آزاد در چارچوب قانون شکل گرفت و سپس در مراحل خود رادیکال شد  اما این جنبش از همان ابتدا ساختار شکنانه و رادیکال است.

2- جنبش سبز اساساً در تهران متمرکز بود و این مسئله سرکوب آن را برای حکومت با استفاده از امکانات و نیروهای خود در نقاط دیگر کشور آسان می کرد اما این قیام به معنی واقعی کلمه عمومی است و حتی شهرستان های کوچک را نیز دربر گرفته است.

3- با اینکه در جنبش سبز هم از شبکه های اجتماعی برای سازماندهی استفاده می شد اما میزان و وسعت آن به هیچ وجه قابل قیاس با شرایط کنونی نیست.

4- جنبش سبز دارای یک رهبری بود که خود را به نظام و ساختار متعهد می دانست اما این قیام عمومی فاقد رهبری مشخص بوده و از همن رو نیز نه تنها به ساختار پایبند نیست بلکه  دقیقاً و بر عکس آن، تنها راه بهبود امور را در برچیدن ساختار موجود می بیند.

5- جنبش سبز به دلیل تعهد رهبری آن به ساختار موجود و نظام، بر شعارهای مذهبی تاکید داشت در حالی که در این قیام عمومی  نه تنها اثری از دادن اهمیت به  شعارهای مذهبی دیده نمی شود، بلکه جنبش در بردارنده نوعی پتانسیل ضد مذهب نیز هست و از این منظر اساساً سکولار است.

6- جنبش سبز به لحاظ پایگاه اجتماعی  بیش از هر چیز متکی بر اقشار میانی بود اما این جنبش با توجه به قوی بودن انگیزه های اقتصادی و معیشتی چون اعتراض به بیکاری و خصوصی سازی ، گرانی (با بهانه گران شدن نان  و تخم مرغ) و...و بویژه پس زمینه اجتماعی چون اعتراض کارگران اراک، هفت تپه و...به حقوق های معوقه ، سرکوب  طرفداران آزادی کارگران زندانی از جماه رضا شهابی و...و تشدید بیش از حد وخامت اقتصادی ، و....بویژه کارگران را نیز شامل می گردد. 

7- شناخت و کینه و نفرت مردم از ساختار حاکمیت دیکتاتوری و فاسد حاکم بر کشور با توجه به فهرست طولانی اختلاس ها و سوء استفاده های مسئولان حکومتی از هر دو جناح نسبت به سال 88 بسیار بیشتر است.

8 –این اعتراض و قیام با تجربه سرکوبِ کهریزک و.... آشناست و به همین دلیل هم  تصمیم دارد  تا مرعوب این گونه اقدامات سرکوبگرانه نگردد. یعنی ترس مردم از سرکوب حاکمیت که در سال 88 تجربه شد، فرو ریخته است. 

9 – وضعیت عمومی فضای کسب و کار و اوضاع اقتصادی کشو و وضعیت معیشتی مردم نسبت به سال 88 در نتیجه توسعه پردامنه تر اجرای دستور کار نئولیبرالی از سوی دولت روحانی بمراتب وخیم تر است.

10- مردم پس از 88 تا کنون در چندین دوره مختلف انتخابات ریاست جمهوری، مجلس و شوراها ، گزینه های بد و بدتر را نیز آزموده و تجربه کرده اند.

این تفاوت ها را می توان از مناظر دیگر نیز مورد توجه قرار داد.

بدون توجه به این تفاوت ها نمی توان به ارزیابی درستی از دلایل ، ویژگی ها و  شرایط و چشم انداز این قیام عمومی دست یافت.

این قیام گسترده نشانه آن چیزی است که می توان آن را تحت عنوان صف مستقل دموکراتیک مردمی خارج از  جناح بندی های رژیم حاکم  و در برابر  آنها مورد توجه قرار داد.  هیات تحریریه نوید نو ماه ها قبل پیش بینی ها و تحلیل های خود را در این ارتباط در موارد متعدد منتشر کرده است. [2] آنچه در روزهای اخیر عمومی شده است ، اساساً قیامی مردمی است اما این به معنای آن نیست که  از سوی جریانات سیاسی مرتجع و وابسته به امپریالیسم ، صهیونیزم ، ارتجاع عرب ، تلاشی برای سوار شدن بر آن و منتسب نمودن آن به خود انجام نشود.

مردم ظاهراً تصمیم گرفته اند تا به ندای امثال آن بسیجی یا پاسداری که با گستاخی تمام به مخالفان ولایت فقیه می گفت "ما زمان شاه رژیم را نخواستیم ، بنابر این انقلاب کردیم و عوضش کردیم و شما هم اگر نمی خواهید ، انقلاب کنید و هزینه بدهید و کشته بدهید و... رژیم را عوض کنید" ،  پاسخ عملی و دندان شکنی بدهند و نشان دهند که توانایی این کار را دارند.

آنها که در شرایط انتخابات خرداد ماه 96 به زعم خود در جستجوی راهی برای دموکراتیزاسیون فضای سیاسی کشور  از طریق حمایت از جریان دولت باصطلاح اصلاح طلب در برابر جریان اصولگرا بودند و همسو شدن با مردم در رای دادن به روحانی را درست می دانستند، اکنون فرصت آن را می یابند تا چشمان خود را بر این واقعیت گشوده و این درس تاریخی را فراگیرند که تنها راه کنشگری سیاسی و انقلابی ، نمی تواند محدود به فضایی باشد که این رژیم دیکتاتوری و فاسد  برای بازی کردن در اختیار مردم گذاشته است و با این درس تاریخی می توانند در دیدگاههای سازشکارانه خود تجدید نظر نموده و به صفوف قیام سراسری مردم بپیوندند.

با اینکه نمی توان نقش پر رنگ خواستهای معیشتی، اقتصادی، اعتراض علیه تورم،گرانی  حامل های انرژی و قریب الوقوع بودن افزایش قیمت بنزین و اعتراض علیه فسادها و نیز ساختار ضدمردمی بودجه را در شکل گیری این اعتراضات انکار نمود، اما خواستهای مردم بسیار زود از این سطح  عبور نموده و به قیام سراسری سیاسی برای براندازی رژیم تبدیل شد.

نکته قابل ذکر در ارتباط با اینگونه تجمعاتی که برای اعتراض و تظاهرات شکل می گیرد این است که اساساً این گونه تجمعات به نوعی و تا حدی بیانگر مفهومی است که در جامعه شناسی از آن به "جماعت" تعبیر می گردد. جماعت ویژگی های خود را دارد و رفتار اجتماعی و سیاسی آن اساساً می تواند ساختار شکنانه بوده و از چارچوب های متعارف و هنجارهای رایج عبور کند و اینک شکل گیری گسترده  این "جماعت" تظاهر کننده در خیابان های شهرهای مختلف ایران به یک قیام سراسری برای براندازی رژیم جمهوری اسلامی تبدیل شده است. رفتارهای جماعت می تواند بسیار گسترده و غیر قابل پیش بینی باشد، بویژه اینکه فاقد رهبری مشخص سیاسی نیز باشد. در تاریخ نیز کم نیستند مواردی که انباشتگی نارضایتی مردم و وجود تضادها و تعارضات طبقاتی و اجتماعی عمیق ،  جامعه ای را  آبستن تحولات اجتماعی و سیاسی عظیم نموده و به براندازی رژیم های حاکم انجامیده است. چنین شرایطی تنها نیازمند جرقه و بهانه هایی است که می تواند مثلاً در یک مسابقه ورزشی چون فوتبال، پیرو یک مجادله در  ارتباط با خرید و فروش روزانه کالاهایی چون نان و سایر ارزاق عمومی به ترکیدن دمل چرکین جامعه انجامیده و به قیام سراسری مردم و انقلاب انجامیده است. یک نمونه از آن را می توان در اقدام به خودسوزی طارق طیب محمد بن بوعزیزی دستفروشتونسی که در ۱۷ دسامبر ۲۰۱۰ در اعتراض به توقیف کالاهایش و تحقیری که یک مأمور شهرداری به او روا داشته بود و خود را در مقابل ساختمان شهرداری به آتش کشید، به یاد آورد.

اوضاع کنونی کشور دقیقا بیانگر آن چیزی است که در ادبیات چپ به آن شرایط عینی انقلاب گفته می شود. مردم نمی خواهند و نخواستن خود را با صدای بلند در اعترضات گسترده ،در اعتصابات، تظاهرات و... اعلام می کنند و حاکمیت نیز در کنترل و فرونشاندن  این اعتراضات با مشکل جدی مواجه است . در حالی که این شرایط عینی با شتاب بسیار زیادی در کشور شکل گرفته است، اما همین وضعیت موجود دقیقاً بیانگر آن نیز هست که شرایط ذهنی بسیار عقب تر از این شرایط عینی است و نبودن یک رهبری منسجم برای هدایت این اعتراضات در شعارهای پراکنده ای که از خیابان ها شنیده می شود، کاملا قابل درک است. از شعارهای ضد عرب، رضاشاهی، جمهوری ایرانی و...

اما نمی توان به این دلایل از صف خروشان مردم جداماند . اینکه برخی ها در این تظاهرات شعارهای سلطنت طلبانه می دهند، اینکه ترامپ از تظاهر کنندگان حمایت کرده است و... ،نمی تواند مانع مشارکت در اعتراضات به حق مردم در برابر دیکتاتوری، فساد و برنامه های جامعه برباد ده نئولیبرالی رژیم و حمایت از این قیام مردمی سراسریباشد. باید به آنها پیوست و کوشید تا شعارهای ضد دیکتاتوری و دموکراتیک، استقلال طلبانه ، آزادی خواهانه و عدالت خواهانه و ضد فساد خود را به میان مردم برد.

چپ باید شعارهای معین و آهنگینی تهیه کند و بدون مشارکت در اعتراضات مردم ، نمی توان این شعارها را به میان آنها برد. البته برخی شعارها را می توان در فضای مجازی نیز به اطلاع مردم رساند. اما آنچه می تواند آن ها را به شعار مردم تبدیل کند،  حضور در میان مردم معترض و فریاد این شعارها در خیابان ها است.

این شعارها که باید بتواند اهداف انقلاب ملی و دموکراتیک را بیان کند، باید زوایای مختلف خواستهای این مرحله از انقلاب را پوشش دهد.

شعارهایی چون "مرگ بر دیکتاتور" و "زندانی سیاسی آزاد باید گردد"، در این مرحله ، شعارهای مناسبی هستند که می توانند با پیشرفت قیام و سرنگونی رژیم  به برگزاری انتخابات آزاد، محاکمه دیکتاتورها و سرکوبگران و قاتلان ، تشکیل مجلس موسسان ، تدوین  قانون اساسی جدید ، و... تبدیل گردد.

رفقای دارای ذوق شعر و وزن و قافیه باید در این ارتباط بکوشند شعارهای مناسبی را با مضامین دموکراتیک، آزادی خواهانه و ملی و مردمی و عدالتخواهانه طراحی کنند تا راحت تر بتوان آنها را به میان مردم برد. شعارهایی با مضامین  استقلال طلبانه و مخالف مداخلات امپریالیستی- دموکراتیک و ضد دیکتاتوری-عدالتخواهانه و ضد سرمایه داری و نئولیبرالیسم.

 ما نیاز به تیمی حرفه ای برای طراحی شعارهای جذاب، بسیج گر، هدفمند، انقلابی، آهنگین ، ساده و عامه فهم ، افشاگر ، مطالبه گر و تهییج کننده داریم که در سطحی وسیع هم در فضای مجازی و هم در خیابان ها این شعارها را در اختیار مردم قرار دهد. اهمیت این موضوع بسیار بالاست و می تواند مهر و نشان جریان چپ را بر این انقلاب ملی و دموکراتیک بزند

رژیم دیکتاتوری حاکم ، اتاق فکر فعالی دارد و نظاره گر این رویدادها باقی نخواهد ماند. باید بتوان در حد امکان به واکنش حاکمیت در برابر این رویدادها اندیشید و مردم را از پیامدهای احتمالی آن ها آگاه نمود.

با روند سریع گسترش و رادیکالیزه شدن این اعتراضات که اینک به یک قیام سراسری تبدیل شده است، حاکمیت چاره ای جز توسل به خشونت در کوتاه مدت نخواهد داشت.  امری که می تواند وضعیت را بحرانی تر کند. اما اتاق فکر حاکمیت به گزینه سرکوب محدود نخواهد ماند. نکته مهم در این ارتباط آنکه بر اساس تجربه سال 88 مسئولان امنیتی رژیم برای ایجاد بهانه جهت سرکوب اعتراضات مسالمت آمیز و برحق مردم ، خود به تخریب اموال عمومی می پردازند تا معترضان را آشوبگر و مجرم معرفی نموده و به این بهانه اقدام به سرکوب نمایند. این مسئله ضرورت توجه مردم معترض و تظاهرکنندگان را می طلبد. آنها در اتاق فکر خود به سناریوهای مختلف خواهند اندیشید. ممکن است به عقب نشینی هایی مانند متوسل شدن به محصور شدگان چون موسوی، رهنورد و کروبی تن دهند که البته دیر هنگام خواهد بود و به نظر نمی رسد بتواند اثربخش باشد. ممکن است به خشونت بیشتر و اعلام حکومت نظامی متوسل شوند که باز هم پیامدهای آن ممکن است و می تواند سبب روی آوردن مردم به مقابله به مثل و مسلح شدن در برابر حکومت بیانجامد که چشم انداز نوعی جنگ داخلی را دور از ذهن نمی کند. ممکن است حاکمیت در یک حرکت بناپارتیستی برای کنترل اوضاع و حتی تن دادن به تغییراتی در قانون اساسی و تجدید نظر در سیاست خارجی کشور نیز متوسل شود و چهره هایی از نظامیان را به قدرت برساند و حتی خامنه ای را نیز قربانی کند . افراد در این سناریوها زیاد مهم نیستند. اهداف و بقا سیستم حکومت دیکتاتوری و فساد و رانت خواری برای آنها از هر چیز دیگری مهم تر است.آنها ممکن است برای بقای خود به اقداماتی  از جمله دادن بیشترین امتیازات سیاسی و اقتصادی به امپریالیسم آمریکا و اسرائیل نیز و سرکوب قیام مردم متوسل شوند.

همانگونه که پیش بینی میشد ، متوسل شدن حاکمیت های دیکتاتوری همراه با فساد گسترده و ساختاری و با پیاده سازی دستور کار نئولیبرالی به دولتهای سرکوبگر و ضد شورش، امری اجتناب ناپذیر است. و اینک  کارنامه حاکمیت دیکتاتوری ولایت فقیه نیز این تجربه جهانی را به آزمون گذاشته است.

این اعتراضات گسترده و قیام مردمی می تواند با همزمان شدن با اعتصابات بزرگ کارگری در سازمان های بزرگ و. حیاتی چون صنعت نفت که تعداد بسیار زیادی کارگر برخوردار بوده و نقش حیاتی در تامین منابع مالی رژیم دارند،   به تسریع فروپاشی رژیم ولایت فقیه بیانجامد. با اینکه روند فروپاشی ممکن است کوتاه نباشد ، اما مجموعه گسترده ای از عوامل ممکن است در کندتر یا تندتر شدن آن تاثیر بگذارد. از آنجا که هرچه زمان این فروپاشی به تاخیر بیافتد، هزینه های آن برای مردم و فعالان سیاسی افزایش خواهد یافت، از این رو نباید از رادیکالیزه نمودن جنبش نگران بود بلکه می توان امیدوار بود از این طریق واژگونی رژیم تسریع گردد.

پراکندگی گسترده قیام در سطح کشور، کنترل آن از سوی حاکمیت را با دشواری جدی مواجه و چه بسا غیر قابل کنترل نموده است. با اینکه این اوضاع در بردارنده بیم و امیدهایی هست، اما نه تنها نباید به بیم های آن وزن بیشتری داد بلکه باید با حضور موثر در این اعتراضات کوشید تا حد امکان آنها را به مسیر درست هدایت کرد و از بیم های آن کاست و بر امیدهایش برای سرنگونی رژیم دیکتاتوری ولایت فقیه  و برپایی یک رژیم ملی و دموکراتیک به جای آن افزود.

می توان و باید با پذیرفتن بیم ها و مخاطرات واقعی این قیام با آمادگی و برنامه در آن شرکت نمود و امیدهای آن را تقویت نمود. آنها که به اندیشیدن و عمل کردن در دایره تنگ گزینه های بد و بدتر عادت کرده اند ، در معرض یک انتخاب تاریخی قرار گرفته اند . اگر با قیام ضد دیکتاتوری و عدالتخواهانه و آزادی خواهانه مردم همراه نشوند، این را تاریخ به حساب انحراف و نادانی و ناتوانی شان در درک شرایط نخواهد گذاشت بلکه به خیانت به مردم متهم خواهند شد.

بیم هایی که از آن صحبت می شود ، با توجه به اوضاع منطقه و برنامه ریزی و اقدامات جریانات امپریالیستی برای موج سواری و نیز آماده نبودن شرایط ذهنی و نبودن یک حزب و سازمان و تشکیلات سیاسی منسجم یا شخصیت برجسته سیاسی و انقلابی برای رهبری این قیام، یک امر واقعی است اما این بیم ها نمی تواند به ترمزی برای قیام تاریخی مردم جهت براندازی رژیم ولایت فقیه تبدیل شود. همه رژیم های دیکتاتوری برای سرکوب قیام های انقلابی علیه خود به منتسب نمودن آنها به بیگانه و ترساندن مردم از دشمنان کشور و کسانی که در کمین تجاوز به کشور و دخالت در امور کشور و... هستند، می ترسانند.

مردم ایران همچنانکه راه خود را برای براندازی رژیم ولایت فقیه یافته اند، بی تردید توان آن را نیز دارند تا با عبور از فراز و فرودهایی محتمل، مداخله گران خارجی و جریانات ارتجاعی را نیز بر سر جای خود بنشانند. آنها که صادقند و فقط به دلیل خطاهای شناختی (ونه منافع اجتماعی و طبقاتی خود)  تنها در موقع انتخابات دنباله روی خود از مردم را توجیه می کنند و به گزینه بد در برابر بدتر متوسل می شوند، منطقاً اینک نیز باید تشخیص مردم را محترم بشمارند و با قیام آنها همراه شوند. در غیر این صورت مانند رژیم ولایت فقیه جایشان در زباله دان تاریخ خواهد بود.

 

 

Comments System WIDGET PACK

Share

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: