در
این چند سالی که با هم بودیم، هر چه بیشتر می گذشت، با خصلتهای
انسانی عباس در چارچوب روابط شخصی بیشتر آشنا می شدم. تا آنجا که
در توانش بود، دستی از دوستان می گرفت، و اگر کاری از او بر می
آمد، کوتاهی نمی کرد.
آن دو در«خانه دوستی خلق های اتحاد جماهیر شوروی و خلق های جهان»
با یک دیگر آشنا می شوند. صمد وورغون مریم فیروز را به باکو دعوت
می کند. او به باکو سفر می کند و با خاطره ای ماندگار از باکو باز
می گردد و به ایران می رود. کوران مبارزه ضداستبدادی در ایران دیگر
مجالی برای مریم فیروز باقی نمی گذارد تا به آن سفر بیندیشد. اما
29 سال بعد سفر دیگری به باکو می کند که بهتر است توصیف هر دو سفر
را از زبان خود مریم فیروز بشنوید و بخوانید.
رفيق
کاظم (عباس) نديم هم ما را تنها گذاشت. او مبارز پيگير راه رهايی
زحمتکشان،
يکی از اعضای ديرسال رهبری حزب توده ايران و يکی از ايرانيان
فداکار و ميهندوست
بود، که پس از سالها
پنجه افکندن با بيماری، سرانجام روز
۳
دسامبر
۲۰۲۰ (۱۳
آذرماه
۱۳۹۹)
در غربت کوچ روی در نقاب خاک کشيد.
زندهیاد دکتر محمد ملکی سالیان متمادی از دوران جوانی و دانشجویی
با استبداد هر دو رژیم سلطنتی و ولایی مبارزه کرد. او در راه آزادی
اندیشه، رسانهها، حزبها، در راه دستیابی زنان به حقوقشان،
برانداختن حجاب اجباری، لغو مجازات اعدام بیپروا مبارزه کرد.
در حال حاضر، به دلیل افزایش آلودگیهای بیش از اندازه و دور از
انتظار در محیطزیست، میلیونها انسان دچار نارساییهای جسمی از
قبیل نارحتیهای تنفسی، قلبی، کلیوی، و… شدهاند و صدها میلیون نفر
نیز بر اثر سیلهای عظیم و ویرانیهای ناشی از آنها یا با از دست
دادن شغل و معیشت و کاشانهٔ خود، به دامان فقر و گرسنگی و مرگ و
مهاجرت کشیده شدهاند. چرخهٔ حیات طبیعی میلیونها سالهٔ بسیاری از
جانوران و گیاهان نیز صدمه زده است که تأثیر متقابل بر روی یکدیگر
و نیز بر روی زندگی انسان داشته است
پس
از تخریب اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی، بسیاری از «انقلابیونِ»
دیروز، در کنار «مارکسیست»های شوروی
ستیزی
که پیش تر به نفی درک لنینی از مارکسیسم پرداخته بودند، قرار
گرفتند و این بار به تکه تکه کردن مارکسیسم پرداختند و در این میان
مفاهیمی نظیر نبردِ طبقاتی، دیکتاتوری پرولتاریا، تَحَزُب و
سازمان یابی به محاق رفتند.
تجربه ی عملی و بررسی عملکرد سیاسی بسیاری از منتقدان انگلس نشان
می دهد که نتیجه ی نهایی طرد انگلس چیزی جز نفی خوانش لنینی از
مارکس نیست
اما
دو واقعیت را نمی توان نادیده گرفت اول آنکه نیاز
جنبشکارگری و اصلیترین شرط وعامل پیشرفت کارگران در مبارزات
صنفی- طبقاتی ایجاد سازمانهایی است که اراده واحد، هوشیارانه، آگاهانه
و شجاعانهی کارگران را سامان داده وچون خون در رگ های این مبارزات
جاری کند تا آنجا که همه ی اندام ها و ارگانیسم این تشکل به خدمت
کارگران درآید .
اگر
واقعاً فهمیدهایم که ارتباط دیجیتال چقدر در زمان بحران اهمیت
دارد، آیا این شبکهها و دادههای ما واقعاً باید در دست شرکتهای
خصوصیای مثل آمازون، گوگل و اپل باشد؟ اگر هزینهی بخش عمدهای از
این پروژهها را بودجههای دولتی تأمین میکند، آیا مالکیت و کنترل
آنها هم باید در دست دولت باشد؟ اگر اینترنت یکی از ملزومات زندگی
است، آیا باید آن را بخشی از خدمات رفاهیِ عمومیِ غیرانتقاعی
دانست؟
در این کارزار خطرناک نیروهای
اپوزیسیون ارتجاعی جمهوری اسلامی نظیر مجاهدین خلق، سلطنت طلبان،
تجزیه خواهان و
وابستگان
آویزان به کاخ سفید مثل عبدالله مهتدی
مسیح علینژاد مریم معمار صادقی و افراد چون میلانی و سازگارا و
فخرآورها و جوانمردی ها... و چپ نمایان و نیروهای موسوم به ارزشی و
راست افراطی درون نظام (که خواهان مقابله و "انتقامِ سخت" از
تروریست ها هستند)، و البته برخی دوستان گمراه و نادان، همگی اجزای
ارکستری واحد علیه مردم ایران هستند.
در روزهای پایانی دولت ترامپ نباید به رهبران واپسگرا و ضد مردمی
رژیم حاکم در ایران و دولت ایالات متحده و دولتهای ارتجاعی
عربستان و اسرائیل اجازه داد تا منطقه خاورمیانه را بار دیگر به
ورطهٔ آتش خانمانسوز جنگی تازه بکشانند. پیکار برای حفظ صلح و
پسراندن نیروهای جنگافروز در خاورمیانه و دفاع از منافع مردم
زحمتکش و ملت ایران مهمترین وظیفه عاجل ما در شرایط کنونی است.
انگلس در انگلستان بهجای آموختن فنون تجارت، با مبارزه طبقه کارگر
و زحمتکشان و مبارزۀ آنها برای رهایی از زنجیرهای سرمایه آشنا شد و
تمام تلاش خود را متوجه محو استثمار فرد از فرد کرد. انگلس پس از
مدت کوتاهی انگلستان را ترک کرد و به پاریس رفت و در آنجا بود که
با مارکس آشنا شد. آشنایی که نزدیک به چهار دهه به طول انجامید و
نقش بی مانند و تعیین کننده ای در پیشبرد مبارزه زحمتکشان جهان
ایفاء کرد.
در
حقیقت، بی دقتی در اطلاق واژه ی
فاشیسم به بسیاری از حکومت های مستبد
یا حتی میلیتاریست، سابقه ای دیرینه
دارد، به باور ما، این بی دقتی و سهل
انگاری ریشه درعدم درک تئوریک مقوله
فاشیسم وشناخت واقعی ازآن
دارد....نویدنو در نظر دارد، تا با
انتشار مقالات و آثار گوناگون تئوریک
در این ارتباط، سهم خود را در شناخت و
مبارزه بر علیه این پدیده ی ارتجاعی و
ضد انسانی ایفا نماید. و انتشار
الکترونیکی کتاب
« مبارزه در
راه جبهه ی واحد علیه فاشیسم »،
نوشته گئورگ دیمیتریف نیز در همین
راستاست.
بحران کرونا در نتیجه بیتدبیری رژیم
فقها در ایران، اثرات فاجعهآمیزی بر زندگی و معیشت قشرهای فرودست
و آسیبپذیر جامعه- بهویژه زنان- بههمراه داشته است. وضعیت
اشتغال زنان در بازار کار ایران بهعلت سیاستهای زنستیزانه رژیم
فقها پیش از شروع بیماری همه گیر ناشی از ویروس کرونا هم
آسیبپذیر بوده و اولین قربانیان تعدیل نیروی کار (اخراج از کار)
زنان بودهاند. در شرایط جدید آنان با وجود سهم اندکشان از اشتغال
در سطح کشور، بیشترین آسیبها را از تأثیر اقتصادی و روانی کرونا
دیدهاند.
نکته مهم این است که هم مارکس و هم انگلس مقولههای “پایه” و
“روبنا” را نه برای دستهبندی بهقصد فراکافت، بلکه بهسان
شبیهسازی یا نماد بهکار بردند. پایه و روبنا مقولههایی ثابت
نیستند. در همپوشانی با یکدیگرند. افزون بر این، رابطه “روبنای”
اجتماعی و مرامی با “پایه” اقتصادی نه یک سویه است و نه قطعی.
مارکس و انگلس نسبت به جبرگرایی اقتصادی هشدار دادند.
اینک ما به عنوان همکاران وی که شناخت عمیقی از او داریم، اعلام می
کنیم " خسرو صادقی بروجنی" فردی درستکارو صادق است که به دلیل
علاقه وافرش به کشور و ملت خویش طی مدت فعالیت مطبوعاتی خود، هرگز
از جاده راستی و درستی و خدمتگزاری به این سرزمین خارج نشده و صد
البته که جای خدمتگزاران مردم در زندان نیست.