برای آزادی ، دموکراسی ،صلح، استقلال و عدالت اجتماعی                         آزادی زندانیان سیاسی 
نویدنو -  کتاب - رحمان هاتفی  درباره ما -  بایگانی

2020-06-16

نویدنو 27/03/1399           Print Friendly, PDF & Email      چاپ مطلب

 

  • اولین چیزی که می توانم خاطر نشان کنم آن است که طرح بهبود اقتصادی نشانگر آغاز تغییر اقتصادی دولت نیست. آن طرح با این وجود، یک ترکیب و طرحی استادانه تراست که سیاست هایی را که از قبل، خواه به صورت قانونی یا در عمل اجرا می شدند، کنار هم قرار می دهد. این امر برداشتن کنترلِ قیمت ها، حذف برخی یارانه های مهم، انعطاف پذیری استخدام، جایگزینی درآمد با یارانه های مستقیم و موقت، و دیگر سیاست های اقتصادی را شامل می شود.

     

 

 

 

 

 

 

اشاره : نشریه مبارزه طبقاتی نشریه شعبه ای از هواداران گرایش جهانی مارکسیستی است که گروهی تروتسکیست هستند. این گروه در ائتلاف حاکم ونزوئلاعضویت دارد و از سال 2002 با ایجاد کارزار "دست ها از ونزوئلا کوتاه!" ازسوی آلن وودز در تحولات ونزوئلا نقش ایفا کرده است. هدف از برگردان این گفتگو آشنا کردن خواننده ها با تفکرات حاکم بر فضای گفتمانی ونزوئلا است. برگردان گر با برخی موارد مندرج در گفتگوموافق و با برخی دیگر زاویه دارد . امید است این کار در تاباندن نوری به وضعیت کنونی ونزوئلا سودمند باشد. در ادامه برای اطلاعات بیشتر از وضعیت ونزوئلا آدرس برخی از نوشته ها در باره ونزوئلا پیوست شده است.  

گفتگو با لیندر پرز: مبارزۀ طبقۀ کارگر در ونزوئلا

گارسیا پاسکال مارکوینا - برگردان : هاتف رحمانی

پیروزی های کوچک اما مهمِ طبقۀ کارگر، به راه حلِ انقلابی برای بحران ونزوئلا اشاره می کند.

لیندر پرز عضو کمیته مرکزی مبارزه طبقاتی Lucha de Clases، بخش ونزوئلایی گرایش جهانی مارکسیستی IMT است.  او درجوانی  زمانی که فئودور داستایوسکی می خواند به مبارزه فقرا متعهد بود، اما جرقه ای که سبب درگیری سیاسی فعال او شد، تجربه خشونت علیه چاویستا زمان مرگ هوگو چاوز در 2013 بود . یک سال بعد ، در سال 2014، پرز به مبارزه طبقاتی پیوست.

در این گفتگو، ما نگاهی به سیاست های اقتصادی و کار دولت ونزوئلا می اندازیم و در عین حال، نقش طبقۀ کارگر در آیندۀ انقلابِ بولیواری را بررسی می کنیم.

 

اجازه دهید با سیاست های کارگری دولت ونزوئلا در آخرین سال یا چنین موضوعی آغاز کنیم . شما این اقدامات را، به ویژه از زمانی که دولت طرح بهبود اقتصادی را در اوت 2018 به اجرا گذاشت چگونه ارزیابی می کنید؟

اولین چیزی که می توانم خاطر نشان کنم آن است که طرح بهبود اقتصادی نشانگر آغاز تغییر اقتصادی دولت نیست. آن طرح با این وجود، یک ترکیب و طرحی استادانه تراست که سیاست هایی را که از قبل، خواه به صورت قانونی یا در عمل اجرا می شدند، کنار هم قرار می دهد. این امر برداشتن کنترلِ قیمت ها، حذف برخی یارانه های مهم، انعطاف پذیری استخدام، جایگزینی درآمد با یارانه های مستقیم و موقت، و دیگر سیاست های اقتصادی را شامل می شود.

با این حال اجازه بده روی طرح بهبود اقتصادی متمرکز شویم. یکی از اقلام اولیه تبدیل پولی بود: 5 صفر از پول برداشته شد، در عین حال حداقل حقوق ماهیانه 50 بولیواری مستقل به 180 بولیواری، یا حدود 30 دلار امریکا افزایش یافت. به یاد داشته باشیم که دستمزد در دوران چاوز حدود 300 دلار امریکا بود. با این حال، بعد از تبدیل پولی، دستمزد ماهیانه حدود 2 دلار امریکا بود. از این رو افزایش (دستمزد) مورد استقبال قرار گرفت. طرح در عین حال، در بر گیرندۀ اقدام های دیگری مانند محدود کردن حقوق کارگران و تسهیل اخراج کارگر نیز هست.

به علاوه، افزایش دستمزد ذکر شده همراه با یارانه ای برای کارفرمایان به اجرا گذاشته شده بود یعنی دولت باید سه ماه دستمزد کارگران را می پرداخت. این سیاست، که بعدا به بیش از دورۀ سه ماهه گسترش یافت، قصد داشت کافرمایان را از افزایش قیمت ها باز دارد.

چون آن اقدامات بسنده نبودند، بخش اجرایی ونزوئلا، از طریق وزارت کار، بخشنامه 2792 را با دستورات دقیقی برای حفظ  منافع سرمایه دارها صادر کرد. آن بخشنامه بر تقسیر خامی از ماده 148 قانون کار مبتنی بود - که عملا برای محدود کردن اخراج ها در عین برقرار کردن سازو کارهایی در این رابطه تلاش می کند. بخشنامه مقرر می کند که وقتی شرکتی با بحران مالی رو در رو می شود، یک کمیسیون ویژۀ دو جانبه با مشارکت نمایندگان وزارت کار و کارفرماها برای ارزیابی اخراج ها تشکیل خواهد شد و به کارفرما ها اجازه عدم رعایت توافق های جمعی را می دهد.

درباره ویژگی ها، در باره تاثیری که آن بخشنامه روی کارگران داشت چه می توانید بگویید؟

اجازه بده در باره یک مورد خاص صحبت کنیم: روند قرار داد های جمعی بین اتحادیه کارگران هنرهای گرافیک SUTAGSC و انجمن صنایع هنرهای گرافیکی ونزوئلا AIAG. در روند ها، کارگران به موفقیت های کوچک جمعی دست یافته بودند. اما، وقتی که دو طرف موافقت نامه را به ادارۀ بازرسی کار، (یک اداره دولتی وابسته به وزارت کار) ارائه کردند، نمایندگان نهادی از امضای قرارداد خود داری کردند، چون "برای کارفرماها غم انگیز" تلقی شده بود. آشکارا پس از این اتفاق، سرمایه دارها جسور شده بودند و از کارگران درخواست امتیاز می کردند.

لازم است یادآوری شود که در همان زمان، وزارت برنامه ریزی بخشنامه ای را منتشر کرد که طبق آن تمام دستمزدهای عمومی دولت باید هم تراز شود. معنی این بخشنامه آن است که قراردادها با فرمانی از امروز به فردا حذف شده بودند. دهه ها مبارزه برای دست یابی به مزایای قرارداد جمعی حذف شده بود، و حقوق ها با نادیده گرفتن مواردی مانند صلاحیت و تجربۀ کارگر به سمت پایین هم تراز شده بود. 

تمام این سیاست ها در بسترِ یک سیاستِ پوشیدۀ مهار دستمزد و یک روند به‌سازی درآمد (جایگزین کردن در آمد با یارانه های مستقیم) به اجرا گذاشته شد. تا این تاریخ، دولت به فرمان منظم افزایش دستمزد ها ادامه داده است، اما واقعیت آن است که قدرت خرید (به ویژه قدرت خرید کارکنان دولت) به صورت چشمگیری کاهش یافته است.

برای این که تصوری به شما داده باشم، افزایش ماهانه 180 بولیواری مستقل در اوت 2018 برابر با 30 دلار امریکا بود، در حالی که 450.000 بولیواری مستقل درآمد ماهانه در ژانویه 2020 بر7.2 دلار امریکا بالغ می شود. همراه با این - با به رسمیت شناخت ضمنی آن که زندگی با حداقل دستمزد غیر ممکن است- رئیس جمهور پرداخت اضافی را ( که اغلب بیشتر از حداقل دستمزد است) از طریق کارت ملی اعلام می کند.

کسانی که با حداقل دستمزد زندگی می کنند( اکثر کارکنان دولت و بازنشستگان) برای تامین اساسی ترین نیازها درآمد کافی دریافت نمی کنند. دولت برای آرام کردن وضعیت، سبد های غذایی ( علاوه بر جعبۀ محلی کلاپ CLAP) به کارکنان عمومی عرضه می کند.

در واقع، این دلیل اصلی است که کارکنان دولتی را در کار حفظ می کند. اگر ما حکم قانونی را که "واقعیت باید بر همۀ اشکال غالب باشد" اجرا کنیم، در آن صورت در می یابیم که امروز به کارکنان دولت مواد غذایی داده می شود. وضعیت افراد بازنشسته حتی بدتر است، چون آن ها نه بسته های غذایی دریافت می کنند، نه پرداخت اضافی مواد غذایی. 

 

برای درک وضعیتی که ما در ونزوئلا با آن رو در روئیم، توجه به رویکرد های مولد ونزوئلا مهم است. به خوبی شناخته شده است که طی مسیر رونق نفت در زمان ریاست جمهوری هوگو چاوز، رویکردهای مولد داخلی بنا به سیاست های طرف دار واردات کاهش یافت. اما، چشمگیرترین کاهش در بهره وری در پنج سال گذشته رخ داده است:  طبق اطلاعات عمومی کاهشی بین 30 تا 50 درصد. در واکنش به این وضعیت، دولت طرحی را برای جذب" سرمایه گذاری خارجی" آماده کرده است که شامل معافیت مالیاتی و روند پنهان خصوصی سازی دارایی های عمومی است. شما همه این موارد را چگونه ارزیابی می کنید؟

داده هایی که شما در رابطه با کاهش دستگاه های تولیدی به آن ها اشاره کردید - داده هایی که مورد تایید بانک مرکزی ونزوئلا است- وابستگی انگلی بورژوازی ونزوئلا به یارانه های عمومی را نشان می دهد. در دوران رونق اقتصادی، شرکت های خصوصی ونزوئلا عملا شرکت های "دولتی" در دست بخش خصوصی بودند. چرا؟ چون آن شرکت ها مستقیما با رانتِ نفتِ دولتی تامین مالی می شدند.

اجازه بده اکنون به مشوق های دولت برای سرمایه دارها و محورهای آن به سوی خصوصی سازی برگردیم. دولت، به نظر من، راه اصلاحات دنگ شیائو پینگ (در چین) رادر پیش گرفته است. معنی این چیست؟ دولت در حال عرضۀ یک نیروی کارِ ارزان و مقررات کارِ انعطاف پذیر، مالیات های کم، در عین حال افتتاح "مناطق ویژه اقتصادی" (مناطقی که قوانین معینی در آن جاها اجرا نخواهد شد) است. به علاوه، "ائتلاف های راهبردی" (خصوصی سازی پنهان شرکت های دولتی) و حفظ کامل دارایی خصوصی بورژوازی، کلیدِ گفتمان دولت است. در حقیقت، ونزوئلا از زمان مرگ چاوز شاهد هیچ مصادره ای نبوده است.

علاوه بر این مجلس موسسان ملی قانونی را برای ترویج و محافظت از سرمایه گذاری خارجی تصویب کرد که سهام شرکت های مختلط دولتی - خصوصی را انعطاف پذیر می کند و سرمایه گذاران در عرصه های راهبردی (مانندصنعت نفت) را از پرداخت مالیات معاف می سازد. این قانونی بود که درایام کریسمس 2018 تصویب شد.

نیکولاس مادورو در سخنرانی عمومی 2020 خود، خواستار تصویب بسته جدیدی از قوانین برای بر خورد با موضوعات مالی شد. او به جزئیات نپرداخت، اما با توجه به وضعیت جاری کشور، بسته احتمالا برای دادن "مشوق های" بیشتر به بخش خصوصی است.

تردیدی وجود ندارد که مادوروبرای اثبات آن که "مردِ" لایقی است که می تواند ونزوئلا را به سوی یک مدل سرمایه داری با مختصات چینی هدایت کند، تلاش می کند. اما یادآوری آن مهم است که بستۀ تعدیل ها و مشوق ها برای سرمایه گذاران خارجی نتایج مورد انتظار را به بار نیاورده است. دلایل این امر متعدد است: اول، بحران جهانی سرمایه داری وجود دارد و بسیاری از کسب و کارها در سطح جهانی درحال بسته شدن هستند. دوم، سرمایه داران اندکی که می توانند در اینجا سرمایه گذاری کنند، هنوز از انقلاب بولیواری و تجلّیاتِ مردمی آن می ترسند. در پایان، و شاید این مهم ترین موضوع است، تنها هدف دیرینۀ سرمایه در ونزوئلا برخورداری از رانتِ نفتِ ملی بوده است و هست. به عبارت دیگر، سرمایۀ جهانی کاری بیش از تمرکز بر صنعتِ نفت و ابتکاراتِ معدنی که در حال حاضر جریان دارد، انجام نخواهد داد.

 

اخیرا تجمعاتی از سوی بخشی از طبقه کارگر مانند آموزگاران، پرستارها، کارگران مترو، و نیز برخی اعتراض های گسترده تر وجود داشته است. اما سطح نسبتا اندک گردهمایی خیابانی تعجب انگیز است، با مسلم بودن آن که حداقل مزد ماهانه بین 5 و 10 دلار امریکا نوسان می کند، و معلوم بودن آن که حقوق جمعی طبقۀ کارگر به شدت عقب می رود. جریان چیست؟

آن چه می گوئید حقیقت دارد. تعداد تجمعات با بسته (ریاضتی) تحمیلی بر کارگران مرتبط نیست. اگر ما قیام های جاری در هائیتی، اکوادور، شیلی یا کلمبیا را به حساب بیاوریم، (اوضاع) حتی تعجب انگیزتر است.

از دهه 60، رانت نفتی به ساختمان آن چه خوان کارلوس ری آن را "سیستمِ پوپولیستی توافقِ طبقاتِ ممتاز" می خواند اجازه داد، یک "سیستم پیچیدۀ مذاکره و موافقت منافعِ ناهمگن" را بر قرار کنند " که در آن سازو کارهای سوداگرانه نقش مرکزی را در ایجاد پشتیبانی برای رژیم ایفا می کند" یا به زبان گرامشی ، دولت هژمونی را با ایجاد اجماع ، که ما رانت درآمدهای نفتی را هم به آن اضافه می کنیم می سازد.  

برای دادن مثالی به شما، رانت نفتی به جنبش کلیدی اتحادیه کارگری CTV(مرکز کارگران ونزوئلا) اجازه داد تا سازو کارهای شرکتی را با تسلیم استقلالِ طبقاتی برای نمایندگی کارگری ایجاد کند. در دوران دولت چاوز، این مدل مورد انتقاد بود و تلاشی برای ترویج جنبش اتحادیه ای مستقل با بنیادِ طبقاتی وجود داشت. از دلِ آن مبارزه، مرکز کارگران سوسیالیست بولیواری CBSTپدید آمد. CBST از برخی مذاکرات صادقانه متولد شد، اما سرانجام به زائده دولت تبدیل شد.

ما به فقدان رهبری طبقاتی در جنبش کارگری به عنوان عاملی که امروز سازمان کارگران را محدود می کند نیز می توانیم اشاره کنیم . تلاش های اخیر به سوی ایجاد سازمان هایی با استقلال طبقاتی به خاطر اتحادیه های اپورتونیست که به حمایت از راست پیوستند، دچار انشعاب شده اند. این مورد ITV (کارگران بین بخشی ونزوئلا) است، که به سرعت (دربین کارگران) به یک مرجع تبدیل شد، اما توسط کسانی که از آن برای پشتیبانی از تلاش کودتای خوان گوایدواستفاده می کردند منحل شد.

به علاوه ابتکاراتی مانند FNLCT (جبهه ملی برای مبارزۀ طبقاتی کارگران) از سوی حزب کمونیست ونزوئلا ترویج می شود، که راهبرد آن فشار آوردن برای فضاهای گفتگو با مقامات وزارت کار است. با این حال این فضا ها، موارد اندک یا هیچ چیزی را حل نمی کنند. اما، طبقه کارگر چون با پی آمد های بحران اقتصادی مواجه است، آن چه اغلب روی می دهد آن است که کارگران به دلیل آن که  راهِ حلِ جمعی برای مشکلاتشان پیدا نمی کنند، دنبال راه حل های فردی مانند مشاغل با حقوق بهتر در شرایط مخاطره آمیز یا مهاجرت هستند.   

با این حال، همه این کافی نبوده است، باید بدانیم که دولت در کاربستِ راهبردی مرکّب از هویج و چماق برای خنثی کردن دشمنان احتمالی به شدت ماهر بوده است. دولت برای تسکین فشار با سیاست های مشتری محور مانند دادن بُن و بسته های غذایی تلاش می کند، اما اظهارات سرکش کسانی را که برای غلبه بر تمام موانع تلاش کرده اند آشکارا سرکوب می کند. یک مورد از سرکوب آن است که کارگران لاکنئوس لوس آندز Lacteos Los Andes که اعلام فساد کردند و برای خصوصی کردن شرکت تلاش کردند، یا همین اواخر اعتراض های معلم ها، هر دو توسط گرو های شوک که ربطی به روح اصلی سازمان های چاویستا ندارند مورد آزار قرار گرفتند. پیام آشکار است: "یا باید اطاعت کنید یا بروید." در این بستر، سرکوبِ پنهان و آشکار اعتراض ها دستور روز است.

برای بازگشت به دایرۀ کامل، در بستر بحران های متعدد و محاصره امپریالیستی، با توجه به انفعالِ ظاهری مبارزۀ طبقۀ کارگر چه چیزی اهمیت دارد؟

من فکرمی کنم سیاست دولت به شدت خظرناک است. دولت در حال تضعیف حمایت مردمی خود است. چون چنین است، پایگاه کنونی برای دفاع (از دولت) نهادهای بورژوایی و بوروکراسی مدنی یا نظامی آن ها، به ویژه آخری است، که امتیاز های بزرگی را از دولت دریافت می کند.

چاوز در این امر تزلزل ناپذیر بود: پروژۀ سوسیالیستی باید بر حمایت کارگران، سازمان های اجتماعی، کشاورزان بومی و به طور کلی مردمِ استثمارشده مبتنی باشد. این دولت، برعکس نقش کارگران را از چشم انداز بورژوایی با درخواست فداکاری تفسیر می کند: طبقۀ کارگر باید به هر قیمتی تولید را افزایش دهد تا تنها ملتِ شناخته شده برای سرمایه دارها یعنی سود را نجات دهد.

مبارزۀ طبقۀ کارگر تنها مسیری است که می تواند راه حل ها و بهبود پروژۀ سوسیالیستی را فراهم کند- و سوسیالیسم تنها راهِ حلی است که می تواند به صورت واقعی زندگی اکثریت را بهبود بخشد.

سیاست های دولت برای خروج از بحران سرمایه داری تنها طبقه کارگر را تضعیف می کند. با در نظر داشتن این فکر، بسیار مهم است که تمام سازمان های چپ از مبارزه ای که در واکنش به تجاوز مشترک ناشی از خطوط بورژوازی و دولت جریان دارد حمایت کنند. درست است که برخی از مبارزه های طبقۀ کارگر اکنون ماهیت دفاعی دارند. برخی علیه هزینۀ بالای زندگی بسیج می شوند، دیگران خواهان افزایشِ دستمزد هستند، برخی از حقوقِ جمعی دفاع می کنند، اما همان طور که در اکوادور، شیلی یا کلمبیا رخ داد، مبارزۀ دفاعی می تواند(و باید) به اشکالِ انقلابی ارتقاء یابد!

مبارزه می رود که مبارزه ای طولانی باشد. به همین دلیل، ما باید از هر شکست بیشترین درس ها را بگیریم، درعین حال پیروزی  درهرمبارزه ای باید برای الهام بخشی به کلِ طبقه برجسته شود.

اجازه دهید مبارزۀ کارگران گرافیکاس الترا را به عنوان مثال در نظر بگیریم: کارکنان برای مذاکره  برای قرارداد جمعی با کارفرما نشستند. کارفرماها با مزیت هایی که دولت به سود آن ها ارائه می دهد، از دادن حتی کمترین امتیازها خودداری کردند و حتی اخراج ها را به عنوان یک "راه حل" پیشنهاد کردند. کارکنان نیز این واقعیت را که تعدادی از کارکنان "جعبه خوشحالی کوچک "(اخراج) آن ها را پذیرفته بودند و شرکت را ترک کردند، به سود خود داشتند که با توجه به آن  واقعیت می توانستند ظرفیت بسیج کارگران را تحریک می کند. سرمایه دارها زمانی که با خودداری سندیکاها از پذیرش کاهش (دستمزد)ها رو در رو شدند، گفتگو ها را تعطیل کردند و از ورود نمایندگان اتحادیه به املاک شرکت جلوگیری کردند.

باقی کارگران، با نمایش تاثیرگذارِ همبستگی و آگاهی طبقاتی، از نمایندگان اتحادیه دفاع و از کار خودداری کردند. پیرو این اقدام، مالکان دروازه های شرکت را برای فشار به کارگران بستند. این کار، کارگران را به تجمع بیشتر تحریک کرد و به دنبال نمونه اسمورفیت کاپا (کارخانه ای که در حال حاضر تحت کنترل کارگران است)، درخواست اشغالِ شرکت تحتِ کنترلِ کارگران را آغاز کردند. سرانجام، کارفرماها وقتی که با خطر غلبۀ کارگران رودررو شدند، تسلیم شدند و با آغاز دوبارۀ گفتگوها موافقت کردند.

این می تواند یک پیروزی کوچک تلقی شود، اما اگر ما عدم تقارن نیرو ها، افزایش روحیه ، آگاهی افزایش یافته ای را که از مبارزه ناشی شد در نظر بگیریم، و (آن را) نمونۀ مشخصی برای دیگر کارگرانِ مبارز ارزیابی کنیم، در آن صورت پیروزی عظیمی است! این کارگران راهِ پیشِ رو را با روش های انقلابی، به نحوی که سنگینی بار بحران از شانه های طبقه آن ها برداشته شود، نشان دادند.

منبع : تحلیل های ونزوئلا

 برای مطالعه بیشتر:

 رفقای جریان سوسیالیستی : دشمن کیست ؟

رویکرد مردمی دولت ونزوئلا در مقابله با ویروس کرونا

در باره اقتصاد ونزوئلا: گفتگویی با لوئیس انریک گاوازوت

امپریالیسم خوب وجود ندارد : ونزوئلا در نشست سازمان کشورهای امریکایی دخالت گرایی را رد کرد

بحران رانت‌خواری سرمایه‌داری در ونزوئلا گفت‌وگو با «اُسکار فیگوئرا»، دبیرکل حزب کمونیست ونزوئلا

چپ ونزوئلا علیه تهدید ها وتحریم های ترامپ می رزمد

زنان انقلاب ونزوئلا را پیش می رانند!

 

از این قلم :

Share

Comments System WIDGET PACK

ادامه:

آرشیوماهانه

نقل مطالب نوید نو با ذکرمنبع آزاد است

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست