نویدنو - سیاست - اقتصاد-  کتاب -  زنان -صلح  - رحمان هاتفی فرهنگ وادب - درباره ما - پیوندها -  -دیدگاه نظری - ویژه نامه

سخنی دیگر درباره‌ی نفت شمال

نویدنو:06/9/1385

سخنی دیگر درباره‌ی نفت شمال

وداستانِ امتیازخواهی دولت شوروی

سابقه‌ی تاریخی نفت شمال و هیأت اقتصادی کافتاردزه

قسمت چهارم

رسول مهربان

 منبع : فرهنگ توسعه

گاه برخی مطالب آن‌قدر تکرار می‌شوند که حقایقی قطعی و غیرقابل تردید به نظر می‌رسند. اما واقعیت آن است که نادرست‌اند. تکرار از ویژگی‌های مهم تبلیغ است. تکرار باعث می‌شود مطالب مورد نظر در ذهن مخاطب بنشیند و جای‌گیر شود. تبلیغ اگر درست هدف‌گیری شده باشد، از نقاط مختلف بازگو و تکرار شود و صدای مخالفِ روشنگری هم نداشته باشد ممکن است حقیقتی مطلق به‌نظر برسد.

احمد جواهریان، به نقل از مجله‌ی «چیستا»، مقاله هنر سیاسی، اردیبهشت و خرداد سال 1385 

 ... و قضیه‌ی «نفت شمال» و امتیاز خواهی دولت شوروی و تشویش اذهان عمومی و بد آموزی‌هایی که به مدت 60 سال در مورد نفت شمال در تاریخ معاصر ایران به‌وجود آمده است از مصادیق بارز همین (هنر سیاسی) است، هنری که در حقیقت یک جنگ روانی مخرب و استعماری علیه تمامی نیروهای ترقی‌خواه تا به امروز بوده است.

بگذار برای تبیین و تشریح حقیقت و واقعیتِ این امر تاریخی- سیاسی به بازخوانی ماجرا بر اساس مستنداتِ قابلِ مراجعه در اسناد متعلق به دوست و دشمن به‌پردازیم:

 

اما روزنامه‌های طرفدار سیدضیاء و عوامل آمریکایی به‌ظاهر ملی از این اختلاف نظرها بهره‌برداری‌ها کردند.

مراجعت هیأت اقتصادی شوروی به مسکو تبلیغات دامنه‌داری که روزنامه‌های طرفدار سیدضیاء‌الدین طباطبایی در مورد «شکست‌روس‌ها» به‌راه انداختند، دکتر مصدق را متوجه خبط و خطا و آثار ناشی از عجله‌ای که برای تصویب «طرح منع امتیاز نفت» به خرج داده بود، کرد و در تاریخ 22 اسفند 1323 نامه‌ای به سفیر شوروی در ایران نوشت و سعی کرد ضمن تجلیل از نقش شوروی در حیات سیاسی و استقلال ایران، هدف از طرح پیشنهادی خود را به نفع شوروی جلوه دهد. مطالعه‌ی متن نامه با صراحتی که خاص دکتر مصدق در دفاع از سیاست موازنه‌ی منفی است، معلوم می‌کند که وی از غیبت دولت شوروی از صحنه‌ی سیاست ایران واهمه دارد و اینک که با تصویب عجولانه طرح پیشنهادی مصدق چنین رنجش و تیرگی سیاسی فراهم شده است، سخت نگران است و درصدد بستن پل ارتباط و ادامه‌ی راه دوستی با شوروی است و دکتر مصدق تا آخر مجلس چهاردهم، این سیاست و رویه منطقی را ادامه داد که به آن خواهیم رسید.

مطالعه‌ی متن نامه‌ی دکتر مصدق به سفیر شوروی نشان می‌دهد، برخلاف جار و جنجالی که دارو دسته‌ی مرتجعین سیدضیایی به‌راه انداختند، اصولا پیشنهاد و هدف اتحاد جماهیر شوروی کسب امتیاز نفت نبود، بلکه همکاری مشترک فنی برای استخراج و استفاده از منابع نفت شمال برابر روح و مفاد منطقی ماده‌ی دوازدهم قرارداد دوستی ایران و شوروی (1921) بوده است. با همه‌ی بهره‌برداری سویی که از «قانون تحریم منع مذاکره درباره‌ی امتیاز نفت» شده است، شخص دکتر مصدق به اجرای ماده‌ی دوازدهم قانون 1921 و همکاری فنی و توسعه‌ی استخراج و اکتشاف نفت شمال علاقه‌مند بود و این علاقه و اشتیاق با همه‌ی وضوح و روشنی در نامه‌ی مصدق به سفیر شوروی دیده می‌شود.اما دکتر مصدق براساس سیاست موازنه‌ی منفی و تلقی آرمان‌گرایانه‌ای که از مفهوم استقلال داشت، نمی‌توانست به این واقعیت توجه کند که سیاست مسلط بر هیأت حاکمه‌ی ایران ضدیت همه جانبه با روسیه شوروی است و اصل حاکم بر سیاست هیأت حاکمه‌ی ایران ضدیت با شوروی و جلوگیری از برقراری مناسبات سیاسی و اقتصادی با آن کشور می‌باشد. زیرا هیأت حاکمه چنین روابط دوستانه‌ای را به عنوان نفوذ شوروی و به خطر افتادن منافع طبقاتی خود تلقی می‌کرد. به‌فاصله‌ی گذشت دو سال معلوم شد که حتا هیأت حاکمه‌ی ایران نمی‌تواند استقرار روابط سالم اقتصادی و فنی و سیاسی را با شوروی تحمل کند و رد مقاوله‌نامه‌ی قوام- سادچیکف که ناظر به تأسیس شرکت مختلط برای بهره‌برداری نفت شمال بود، در مجلس 15 با یک قیام و قعود، مبین این حقیقت است. هیأت حاکمه‌ی ایران که طرح دکتر مصدق را با آن عجله و شتاب و یک‌دندگی تصویب کرد، نمی‌توانست حتا تن به اجرای همین طرح بدهد، زیرا هدف نهایی مقابله جویی با شوروی بوده است و قصد خدمتگذاری به امپریالیسم آمریکا و انگلیس از طریق حفظ معادن و منابع نفت برای آن‌ها، تا ضمن استمرار نفوذ امپریالیسم در ایران که موجب بقای قدرت طبقه‌ی حاکمه و منافع طبقاتی آن‌ها می‌گردید، مشخصاً در موقع واگذاری آن معادن به کشورهای امپریالیستی سهام و رشوه‌های کلان دریافت دارند. ماده‌ی دوم طرح دکتر مصدق ناظر به طرز استخراج و فروش انحصاری نفت به شوروی و استفاده صنایع شوروی از مخازن نفتی ایران بود و به نوشته و اقرار دکتر مصدق در نامه‌ای به سفیر شوروی «مخازن نفتی ایران بدون این‌که امتیازی داده شود مورد استفاده‌ی شوروی واقع گردد». اما گذشت کم‌تر از دو سال ثابت کرد که هیأت حاکمه‌ی ایران اجازه ندارد، چنین روابط اقتصادی و فنی را که اساس قراردادهای استعماری شرکت‌های نفتی دول امپریالیستی را به هم می‌ریزد، بپذیرد و مذاکرات مقدماتی قوام- سادچیکف که بر اساس آن شرکت مختلطی برای بهره‌برداری تشکیل می‌گردید، آن‌چنان لرزه و وحشتی ایجاد کرد که هیأت حاکمه‌ی ایران با همه‌ی اختلاف درونی خود متفقاً علیه آن قیام کردند. تحریکات امپریالیستی و موضع‌گیری خصمانه و محیلانه هیأت حاکمه به رهبری دربار پهلوی به صورت‌های مختلف ابراز شده است و همه‌ی تلاش و هدف امپریالیسم این بود که حلقه‌های دوستی و روابط اقتصادی و سیاسی و فرهنگی ایران با شوروی به هر طریقی که ممکن است قطع و یا به حداقل بی‌رمقی برسد و خواهیم دید که به فاصله‌ی کم‌تر از دو سال با رد مقاوله‌نامه‌ی قوام- سادچیکف و قرارداد مربوط به ایجاد شرکت مختلط نفت ایران و شوروی، هدف نهایی و مقصود اصلی امپریالیسم و دربار منحله‌ی پهلوی و هیأت حاکمه‌ی وابسته به آن، دور نگهداشتن ایران از دوستی با شوروی است. وگرنه موضوع  امتیاز و ضدیت با امتیاز دادن و سیاست موازنه‌ی منفی و استقلال‌طلبی و نظایر این دعاوی، ترفند و بهانه‌ای بیش نبوده است. برای نشان دادن اهمیت چنان قراردادی کافی است اشاره شود که دولت ایران برابر آن موافقت‌نامه، برای اولین بار به تأسیس شرکتی با یک دولت خارجی دست می‌زد. در 25 سال اول دولت ایران مالک 49 درصد سهام و در 25 سال دوم مالک 50 درصد کل سهام می‌شد و این مالکیت بر سهام بدون سرمایه‌گذاری و تحمل هزینه‌ی مخارج استخراج و تصفیه به‌دست می‌آمد و علاوه بر آن ایجاد چنین شرکتی با رویه و رفتاری که دولت شوروی با کارگران و کارمندان بنا به ماهیت سوسیالیستی خود در پیش می‌گرفت، تأثیرات ضد امپریالیستی بزرگی در شرکت‌های استعماری نفت جنوب و روابط کار و سرمایه در جامعه‌ی ایران ایجاد می‌کرد و این یک جانب مسأله بود و جانب دیگر آبادانی و ترقی اقتصادی کشور بود که این مسأله از هر جهت با منافع امپریالیستی شرکت نفت جنوب و دول امپریالیستی تضاد بنیادی و ماهوی داشت.

 

آن‌چه داوطلبان آمریکایی مخفیانه درصدد جلب و اخذ آن از دولت ایران بودند، امتیازی بود در همان اندازه امتیاز نفت شرکت انگلیسی نفت جنوب و امتیاز دارسی و قرارداد 1933. اما آن‌چه که معاون وزارت امور خارجه دولت شوروی حامل آن بود، پیشنهاد ایجاد یک شرکت مختلط متساوی‌الحقوق ایران و شوروی برای اکتشاف و استخراج نفت و صدور و بهره‌برداری آن بود. در هیچ یک از اسناد وزارت دارایی و یا امور خارجه ایران درخواست امتیازی از طرف روسیه شوروی در همان حد و حدود امتیازات استعماری وجود ندارد و اگر چنین درخواستی وجود می‌داشت، تا کنون اصل آن درخواست و نامه و یا مواد پیشنهادی شوروی را گروه‌های ضد شوروی در نشریات رنگارنگ خود منتشر می‌کردند. برای روشن شدن ماجرا از اسنادی که توسط مخالفین حزب توده ایران منتشر شده است، استفاده می‌کنیم و سپس خاطرات مرحوم دکتر مصدق، که به نام خاطرات و تألمات منتشر شده است را گواه می‌گیریم تا معلوم شود که هیاهوی بورژوازی وابسته و بلندگویان آمریکایی و انگلیسی، قلب واقعیت است و پراکندن قصه مجعولی به‌نام امتیاز نفت شمال واقعیت تاریخی ندارد.

 

خاطرات احمد آرامش، وزیر کار دولت قوام‌السلطنه در سال 1322، که سال‌ها سرپرستی مبارزه با حزب توده ایران و شورای متحده مرکزی کارگران و زحمت‌کشان را به‌عهده داشت، و خود مؤسس سندیکای اسکی با بودجه دولتی قوام‌السلطنه بود، و در کابینه شریف امامی رییس سازمان برنامه شد، و ضدیت تام و تمامی با حزب توده ایران داشت، و خاطرات خود را پس از برکناری از سرپرستی سازمان برنامه نوشته است، در این مورد راه‌گشای ماجرا است.

احمد آرامش بعد از برکناری از سازمان برنامه به مخالفت با شاه و دربار برخاست و حزبی به نام جمهوری خواهان تشکیل داد. در سال 1345 دستگیر و به ده سال حبس محکوم گردید. اما با وساطت شریف امامی، پس از گذراندن 7 سال در زندان آریامهر، آزاد شد.1 اما دست از فعالیت برنداشت و در 24 مهر ماه 1352 در پارک لاله به‌وسیله ساواک ترور شد. شریف امامی رییس مجلس سنا و نایب‌التولیه بنیاد پهلوی، برادر همسر احمد آرامش به نام مهدیه شریف امامی، دختر حاج میرزا محمد حسین نظام‌الاسلام بود. خاطرات احمد آرامش را میرزا صالح نویسنده معروف منتشر کرده است.

به نوشته احمد آرامش؛ «هیأت اعزامی شوروی به ایران وارد شد و روز بعد ضمن قرار قبلی با وزیر خارجه و رییس دولت (ساعد مراغه‌ای) ملاقات کرد و نظر دولت شوروی را برای استخراج نفت شمال ایران ضمن تشکیل یک شرکت سهامی مختلط ایرانی- روسی به اطلاع دولت رسانید.»2 چنین پیشنهادی که در تاریخ امتیازات نفتی دول استعماری تا آن زمان سابقه نداشت، دولت ساعد و شرکت‌های نفت ایران و انگلیس و شرکت‌های آمریکایی را شوکه کرد. این که برای اولین بار ایرانیان در امر اکتشاف و استخراج و تولید و فروش نفت و آموزش تکنولوژی آن و دخالت مستقیم در حسابداری صنعتی شرکت مختلط با روس‌ها دارای حقوق مساوی باشند و پس از 50 سال همه تأسیسات آن بلاعوض در اختیار دولت ایران قرار گیرد، دولت ساعد را مات و مبهوت کرد و برای پاسخ مناسب رد یا قبول آن در منگنه قرار گرفت و به «همین منظور تقی‌زاده سفیر کبیر ایران در لندن، مجید آهی سفیر کبیر ایران در مسکو، دکتر سپهبدی سفیر ایران در ترکیه، محسن رییس وزیر مختار ایران در بغداد احضار شدند تا برای راهنمایی و کمک به دولت ساعد در رفع شر روس‌ها در امر نفت مورد مشورت قرار گیرند و باقر کاظمی وزیر فرهنگ هم به عنوان رابط جلسات این هیأت دیپلماتیک با دولت و متولیان مجلس انتخاب شد».3

«در مجلس طرفداران سیاست انگلستان که در رأس آنان دکتر طاهری قرار داشت، برای قطع امید شوروی‌ها و شکست میسیون سیاسی و نفتی کافتاردزه به فعالیت پرداختند. دکتر طاهری که از دوران احمد شاه تا دوره هفدهم مرتباً وکیل و متولی مجلس بود، برای خنثی کردن تدابیر سیاسی و اقتصادی دولت شوروی و یافتن راه قانونی برای رد تقاضای دولت شوروی شب و روز با وکلای متنفذ مجلس در حال ارتباط و تبادل نظر بود تا آن که پس از مشاورات بسیار در یکی از شب‌های اوایل آذر ماه 1323 در جلسه‌ای که با حضور عده‌ای از رجال انگلوفیل تشکیل شده بود طرحی مبنی بر رد تقاضای روس‌ها تهیه گردید. ولی چون هیچ کدام دارای وجهه ملی و آبرومندی در مجلس نبودند تصمیم گرفتند حتی‌الامکان طرح مزبور را به وسیله دکتر مصدق که بین مردم محبوبیت و مقبولیت عامه داشت به مجلس تقدیم دارند. این نقشه نیز عملی شد».4  و طرح غیر مستقیم به دست آقای دکتر مصدق رسید و به مجلس احاله گردید. طرحی که قبلاً تهیه و تنظیم آن در منزل دکتر طاهری به تفصیل بررسی شده بود. بدون آن که خود دکتر مصدق متوجه شود به وسیله یکی از وکلای نزدیک و معاشر مصدق به دست ایشان رسید. حائری‌زاده5  گفته بود که طرح مذکور در دفتر پور رضا وکیل دادگستری نوشته شده است و به همین جهت دکتر مصدق که نفرت عجیبی به خارجیان داشت و طرح تهیه شده را مطابق سلیقه خود می‌دانست، آن طرح را با جرح و تعدیلی در جلسه یازدهم آذر ماه 1323 تقدیم مجلس کرد.

یک‌بار دیگر عمال انگلیس برای پیشرفت مقاصد خود از وجود رجال خوشنام ایران بهره گرفتند و دکتر مصدق را که به نقشه نهایی انگلیس‌ها در این مورد واقف نبود به مقابله روس‌ها فرستادند.

سال‌ها بعد عبدالله گله‌داری، رابط اصلی و مستقیم مجلس 14 و دولت‌های ایران با سفارت انگلستان، در شرح حال خود مصاحبه‌ای با فصل‌نامه (ره‌آورد)، منتشره در لوس‌آنجلس، به عمل آورد و همان مصاحبه تحت عنوان «من مأمور انگلیس در ایران بودم» و یاد مانده‌های عبدالله گله‌داری و نقش وی به عنوان رابط دولت‌های ایران و انگلیس در جلد هفتم تاریخ معاصر ایران (مؤسسه مطالعات تاریخ ایران) در پاییز سال 1377 منتشر شد و عملیات پنهان دولت انگلیس را فاش کرد که مطالعه‌ی آن عبرت‌آور است. در نتیجه، بررسی و تحقیق مرحوم آرامش وزیر مشاور کابینه شریف امامی مورد تأیید قرار گرفت و اطلاعاتی از سلطه وسیع سفارت انگلستان و شخص سر ریدربولارد سفیر متکبر و متفرعن انگلیس که دولت‌های قبل از نهضت ملی کردن نفت بدون اجازه او حتا آب نمی‌خوردند، فاش شد که شرح آن موجب تطویل کلام است.

در آن شرح حال به نقش دکتر مصدق و عجله و شتاب وی در عقب راندن اتحاد شوروی و رد پیشنهادات کافتاردزه و کمک گرفتن از عبدالله گله‌داری برای جمع‌آوری امضای نمایندگان و تلاش و فعالیتی که دکتر مصدق برای به تصویب رساندن طرح 2 فوریتی خود که آن را در عمل به طرح 3 فوریتی تبدیل کرد و گفت از مجلس خارج نمی‌شویم تا این طرح تصویب و یا رد شود و بنابراین در مجلس شورا به نمایندگان حق خروج از جلسه را ندادند، عبدالله گله‌داری نقش سفارت انگلستان و اکثریت مجلس چهاردهم و فریب دادن دکتر مصدق را عریان‌تر تشریح کرده است که عبرت‌آموز است.6

«از طرفی ساعد که در اول ورود قائم مقام کمیساریای خارجی شوروی بدون توجه به اهمیت پیشنهاد شوروی اظهار کمال موفقیت و همراهی را به کافتاردزه کرده بود، بعد از مشورت با کابینه سازان، ناگهان رویه خشن و دور از عقل و نزاکت سیاسی پیش گرفت و از قبول پیشنهادات کافتاردزه خودداری کرده، صحنه گردان‌های سیاست ایران و در رأس آن‌ها سیدضیاء برای ساعد نطقی ساخت (تند) که گویا قبل از ورود آقای کافتاردزه به ایران تصمیم گرفته بودند به هیچ دولت بیگانه‌ای تا پایان جنگ امتیازی ندهند.»7

«طرح دکتر مصدق در همان جلسه در محیط بسیار مناسبی که بر اثر نطق مؤثر و مهیج دکتر مصدق، ایجاد شده بود، تقدیم و تصویب شد».8

پس از تصویب طرح پیشنهادی دکتر مصدق، فراکسیون حزب توده ایران طرح پیشنهادی غلامحسین رحیمیان را که برای حل بنیادی مسأله نفت جنوب تهیه شده بود، مورد حمایت قرار داد و پس از قرائت طرح به شرح زیر:

ماده واحده مجلس شورای ملی ایران

اعتبار نفت جنوب را که در دوره استبداد به شرکت دارسی واگذار شده و در موقع دیکتاتوری آن را نیز تمدید و تجدید نمودند به موجب این قانون الغاء می‌نماید.

پس از قرائت طرح آقای رحمیمیان از دکتر مصدق تقاضای امضاء آن را کرد ولی دکتر مصدق از امضاء آن خود داری کرد.9

صورت جلسات مجلس چهاردهم حاکی است که فقط نمایندگان فراکسیون حزب توده ایران این طرح را امضاء کردند. خودداری مصدق از امضای این طرح موجب انتقادات گسترده‌ای در نیروهای مترقی و انقلابی شد و دکتر مصدق به عذرهای قانونی متوسل شد و گفت: «در جواب آن‌هایی که اعتراض می‌کنند چرا طرح قانونی الغایی قرارداد جنوب را امضاء نکرده‌ام عرض می‌نمایم که تصویبات مجلس بر دو قسم است ایقاع و عقد و قسمت مهم تصویبات مجلس ایقاعات است نظر بر این‌که هر قراردادی 2 طرف دارد و به ایجاب و قبول طرفین منعقد می‌شود لذا تا طرفین رضایت به الغاء ندهند قرارداد ملغی نمی‌شود و نویسنده محترمی که در یکی از روزنامه‌ها اظهار عقیده می‌کند همان‌طور که مجلس قانون فروش املاک موقوفه را ملغی کرد همان‌طور هم می‌تواند قرارداد شرکت نفت انگلیس و ایران را الغاء کند، قیاس مع‌الفارق است مجلس نمی‌تواند قانونی را که ارزش و اعتبار عهود بین‌المللی دارد بدون مطالعه و فکر و به‌دست آوردن راه قانونی الغاء نماید».9

این نطق دکتر مصدق در آن روزها به سفسطه‌های حقوقی و فلسفی تشبیه شد و انتقاداتی را برانگیخت حتا نویسنده این قلم خود در کتاب گوشه‌هایی از تاریخ معاصر ایران به انتقاد آن نطق پرداخت. اما گذشت سال‌ها ثابت کرد که نظر دکتر مصدق از روی مصلحت و حکمت خاصی بود که نمی‌توانست به‌طور علنی آن را بیان کند. زیرا اگر طرح آقای رحیمیان را امضاء می‌کرد و امضای اعضای فراکسیون حزب توده ایران هم به آن اضافه می‌شد، در مجلسی که اکثریت نمایندگان آن را طرفداران سیاست انگلستان و جیره خواران سفارت تشکیل داده بودند، باشکست و رد کامل مواجه می‌شد و مستمسکی می‌شد برای شرکت نفت انگلیس، و ادعا می‌کرد که حتا در دوران آزادی و دموکراسی و سقوط دیکتاتوری رضا شاه قرارداد 1933 باز هم مورد تأیید و تصویب مجلس دوران آزادی قرار گرفته است و راه برای ملی کردن صنعت نفت آن‌طور که هدف مرحوم دکتر مصدق بود بسته می‌شد و این حقیقت سال‌های بعد خود را نشان داد و بعد از انقلاب 22 بهمن 57 در اواخر سال 1357 که نگارنده مرحوم غلامحسین رحیمیان را ملاقات کرده، در بحث آن پیشنهاد و طرح الغای نفت جنوب در سال 1323 صریحاً گفت که نظرم اشتباه بود و نظر دکتر مصدق عاقلانه و صحیح بوده است. زیرا اول باید دیکتاتوری رضا شاه اثبات می‌شد و اقرار امضاء کنندگان آن قرارداد به اکراه و جبر و خوف جان به‌دست می‌آمد و آن‌گاه مقدمات لغو آن در مجامع بین‌المللی امکان‌پذیر می‌شد و این همان کاری بود که بعدها در مجلس 15 توسط عباس اسکندری انجام شد و اساس قرارداد 1933 را لغو کرد که خود بحث جداگانه‌ای است و اینک راقم این سطور اقرار می‌کند که مندرجات صفحه‌های 62 و 63 کتاب گوشه‌هایی از تاریخ معاصر ایران بدون دقت و حتا غیر منصفانه و غیر منطقی نوشته شده است که بایستی مورد بازبینی و تصحیح قرار گیرد و از ساحت مرحوم دکتر مصدق عذر خواهی شود.

1- بخش دوم خاطرات سیاسی احمد آرامش به نام «هفت سال در زندان آریامهر» در سال 1358 منتشر شد.

2- خاطرات سیاسی احمد آرامش، به کوشش غلام حسین میرزا صالح، انتشارات نشر جی، تهران 1936، چاپ اول، ص24

3- همان‌جا، ص26

4- همان‌جا، ص27

5- همان‌جا، ص23

6- تاریخ معاصر ایران، مؤسسه مطالعات تاریخ ایران، جلد هفتم، پاییز 1377، ص331 تا ص 342

7- روزنامه ایران ما، شماره 81، 2/9/1323

8- همان‌جا، ص 34

9- سیاست موازنه منفی جلد اول ص 223

10- همان‌جا

 

قسمت های پیشین :

 

سخنی دیگر درباره‌ی نفت شمال-3

سخنی دیگر درباره‌ی نفت شمال -2

سخنی دیگر درباره‌ی نفت شمال-1

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست  


Free Web Counters & Statistics