نویدنو - سیاست - اقتصاد-  کتاب -  زنان -صلح  - رحمان هاتفی فرهنگ وادب - درباره ما - پیوندها -  -دیدگاه نظری - ویژه نامه

سخنی دیگر درباره‌ی نفت شمال

نویدنو:04/8/1385

سخنی دیگر درباره‌ی نفت شمال

و

داستانِ امتیازخواهی دولت شوروی

سابقه‌ی تاریخی نفت شمال و هیأت اقتصادی کافتاردزه

قسمت دوم

رسول مهربان

 

گاه برخی مطالب آن‌قدر تکرار می‌شوند که حقایقی قطعی و غیرقابل تردید به نظر می‌رسند. اما واقعیت آن است که نادرست‌اند. تکرار از ویژگی‌های مهم تبلیغ است. تکرار باعث می‌شود مطالب مورد نظر در ذهن مخاطب بنشیند و جای‌گیر شود. تبلیغ اگر درست هدف‌گیری شده باشد، از نقاط مختلف بازگو و تکرار شود و صدای مخالفِ روشنگری هم نداشته باشد ممکن است حقیقتی مطلق به‌نظر برسد.

احمد جواهریان، به نقل از مجله‌ی «چیستا»، مقاله هنر سیاسی، اردیبهشت و خرداد سال 1385  

 

... و قضیه‌ی «نفت شمال» و امتیاز خواهی دولت شوروی و تشویش اذهان عمومی و بد آموزی‌هایی که به مدت 60 سال در مورد نفت شمال در تاریخ معاصر ایران به‌وجود آمده است از مصادیق بارز همین (هنر سیاسی) است، هنری که در حقیقت یک جنگ روانی مخرب و استعماری علیه تمامی نیروهای ترقی‌خواه تا به امروز بوده است.

بگذار برای تبیین و تشریح حقیقت و واقعیتِ این امر تاریخی- سیاسی به بازخوانی ماجرا بر اساس مستنداتِ قابلِ مراجعه در اسناد متعلق به دوست و دشمن به‌پردازیم: 

 

همین مقاومت مختصر مشیرالدوله موجب سقوط کابینه شد و مجدداً قوام‌السطنه به سر کار آمد و موضوع نفت در مجلس مطرح شد و 42 نفر از نمایندگان به مجلس تکلیف و پیشنهاد کردند که منع شراکت کمپانی آمریکایی استاندارد اویل و یا هر کمپانی دیگر با شرکت نفت انگلیس برداشته شود و این پیشنهاد تصویب شد و آقای قوام‌السلطنه مهره و عامل مورد امید و آرزوی امپریالیسم تازه کار آمریکا  دست‌به‌کار شد و با «کمپانی دیگر آمریکایی که کمپانی سینکلر بود با شرایط و منافع بهتر و بیش‌تری وارد مذاکره شد و قرار داد آن را تهیه و به مجلس هم پیشنهاد نمود. اما افسوس که برخی از نمایندگان نفع‌پرست دندان تیز کرده توقع و انتظاراتی داشتند و چون کمپانی نام‌برده یکصدهزار سهم از آن را به‌عنوان کمیسیون به رییس‌الوزارء وعده داده بود قوام‌السطنه هم  برای آن‌که قرارداد کمپانی مزبور بگذرد رسماً در مجلس اظهار کرد که کمپانی یک‌صد هزار سهم به من داده و من هم آن را به مجلس تقدیم می‌کنم. اما چنان‌که گفته شد برخی از نمایندگان پول‌پرست محرمانه پیغام دادند که این یک‌صد هزار سهم صورت رسمی به‌خود گرفته و متعلق به مجلس است تکلیف ما چه خواهد شد. بنابراین امتیاز صورت نگرفت درصورتی‌که اگر آن روز این عمل انجام شده بود شاید وضع کشور ما بهتر از امروز بود».1 تلاش قوام‌السلطنه برای خدمت‌گذاری به آمریکا با همه‌ی شکست‌های موقتی باز هم ادامه یافت و مجدداً در سال 1301 «کمیسیون نفت به اصرار و جدیت رییس‌الوزراء از چهار ساعت  قبل از ظهر  تشکیل و قوام‌السلطنه نیز در کمیسیون نام‌برده حاضر شد و ظهر هم اعضای کمیسیون ناهار را در مجلس ماندند و تا مقداری از شب گذشته کمیسیون دایر بود و بالاخره مواد امتیازنامه‌ی دولت از طرف کمیسیون تصویب شد که این پیشنهاد ثالث به تصدیق متخصصین فن از هر دو پیشنهاد سینکلر و استاندارد اویل بهتر و برای ایران مفیدتر بوده. دولت بدون آن‌که نامی از یک کمپانی ببرد آن را به مجلس فرستاد و حاوی مواد مفیدی بود که هر کمپانی آمریکایی آن را قبول کند و با اطلاع مجلس شورای ملی به آن کمپانی داده شود».2 شرکت نفت جنوب که حاضر نبود حضور رقیبی را به نام کمپانی استاندارد اویل بدون دریافت حق و حساب و حق‌الشراکه تحمل نماید، به دولت ایران برای لغو این قرارداد فشار آورد و در نتیجه کابینه‌ی قوام‌السلطنه ساقط شد و موقتاً امپریالیسم تازه کار آمریکا عقب‌نشینی کرد. اما برنامه‌ریزی اقتصادی و سیاسی آمریکا به قصد ضدیت با شوروی و تسلط بر منابع نفتی شمال و نقاط استراتژیک مرزی، به شدت دنبال شد و بالاخره شرکت استاندارد اویل با کمپانی نفت جنوب شریک شد و اختلاف و رقابت کمپانی‌های نفتی برطرف گردید و لایحه‌ی جدیدی به مجلس در کابینه‌ی دوم قوام‌السلطنه پیشنهاد شد.

حسین مکی می‌نویسد: «پس از سقوط کابینه‌ی مشیرالدوله پیشنهادی به امضای 42 نفر از نمایندگان راجع به تعدیل ماده‌ی اول اجازه‌نامه‌ی مجلس و برداشتن انحصار مذاکره با کمپانی استاندارد اویل تقدیم مجلس شد و به‌وسیله‌ی تصویب آن به دولت اجازه داده شد که با کمپانی استاندارد اویل یا کمپانی‌های معتبر و مستقل دیگر آمریکایی در خصوص واگذاری این امتیاز داخل مذاکره شود و هرچه زودتر این عمل را تصفیه نماید».3  این آه و افسوس که حسین مکی از نهاد برمی‌آورد و از غم شکست تلاش‌های مکرر امپریالیسم آمریکا در دست‌اندازی به منابع نفت شمال این چنین قلم فرسوده می‌کند، در آثار و نوشته‌های پُر حجم عبدالله مستوفی نویسنده تاریخ قاجار، عریان و لخت و عور دیده می‌شود. در آثار قلمی ابوالفضل قاسمی نیز همین خط دنبال می‌شود. اما در لفافه مصدق خواهی و مصدق پرستی و ملی‌گرایی و با شعار به دست ایرانی برای آمریکایی. نوشته‌ی عبدالله مستوفی از ص 397 تا ص 424 در جلد سوم تاریخ قاجاریه شباهت کامل به نوشته‌های ملی‌ها دارد.

به هر حال هدف و کوشش قوام‌السلطنه این بود که نفت شمال به آمریکا داده شود و حالا که شرکت‌های آمریکایی بین خود توافق کرده‌اند و با شرکت نفت جنوب شریک شده‌اند، باید منع مصوبه‌ی دولت مشیرالدوله برداشته شود و حضرت اشرف قوام‌السلطنه همین کار را با کمک اکثریت و لیدرهای معروف مجلس چهارم انجام داد. دولت اتحاد جماهیر شوروی با همه‌ی گرفتاری‌های ناشی از حمله و هجوم قوای چهارده کشور امپریالیستی به شوروی و ضد انقلاب داخلی، مرکب از گاردهای سفید و سلطنت طلبان، توانست به استناد و اعتبار قرارداد 1921 که قبلا توسط مشاورالممالک  سفیر ایران در مسکو امضا شده بود، از حضور آمریکا در مرزهای شوروی زیر لفافه و پوشش «شرکت‌های نفتی» جلوگیری کند. اما آمریکای تازه نفس که سوداهای دور و دراز امپریالیستی داشت، از طریق اعزام دکتر میلیسپو به ایران و تصویب استخدام وی به ریاست ادارات اجرایی وزارت مالیه و گمرکات، حتا یک لحظه از تلاش برای حضور در مناطق شمالی ایران دست ‌برنداشت.  فقط تحکیم و ثبیت سریع انقلاب شوروی و سیاست صلح و همزیستی مسالمت‌آمیز دولت سوسیالیستی شوروی توانست هر روز موانع عمده‌ای در اجرای اهداف امپریالیستی آمریکا و انگلیس ایجاد کند و بالاخره با اجرای قرارداد 1921 در کابینه‌ی مستوفی‌الممالک که از مردان سیاسی مورد احترام ملت ایران بود تا مدت‌ها از دست‌اندازی امپریالیسم آمریکا به مرزهای شوروی تحت بهانه‌ی بهره‌برداری از نفت شمال جلوگیری شد. گفتنی است که اجرا و تصویب نهایی قرارداد 1921 مرتباً با مخالفت و کارشکنی علنی وثوق‌الدوله و سیدضیاء‌الدین طباطبایی و کابینه‌های قوام‌السلطنه روبرو شد و هدف از این همه کارشکنی‌ها مخالفت با انقلاب شوروی بود.

پس از گذشت 20 سال مجدداً چنین شرایطی را اوضاع جنگ جهانی دوم برای خیزش و پرش ایالات متحده‌ی آمریکا به سوی اخذ امتیازات استعماری در ایران و ایجاد کمربند امنیتی به دور شوروی فراهم کرد و این بار نیز قوام‌السلطنه برای اجرای همان برنامه‌های قدیمی پا به میدان سیاست گذاشت و در مرداد سال 1321 به روی کار آمد. حضور قوای آمریکا و انگلیس در ایران و گرفتاری شدید دولت شوروی که بر اثر تهاجم وسیع نیروهای فاشیستی آلمان ایجاد شده بود و قدرت انحصاری و مافوقی که ایالات متحده‌ی آمریکا در این سال‌های سیاه جنگ دوم از آن برخوردار بود، امکانات گسترده‌ای برای مطامع استعماری آمریکا ایجاد و فراهم می‌کرد. بنابراین قوام‌السلطنه که از عوامل معروف آمریکا در ایران بود و در گذشته تلاش‌های گسترده‌ای در خدمت‌گذاری به آمریکا کرده بود، در اثر پافشاری آمریکایی‌ها در مرداد 1321 به سر کار آمد و در آبان همان سال قانون استخدام مستشاران آمریکایی به ریاست دکتر میلیسپو را از مجلس سیزدهم که باقی مانده و ساخته شده‌ی دوران رضاخانی بود به تصویب رساند. بدین ترتیب دومین دوره‌ی مأموریت دکتر میلیسپو و مستشاران مالی آمریکا در ایران شروع شد و این همه، مقدمه‌ای بود برای دست‌یابی آمریکا به آماج‌های مطلوب، یعنی منابع نفتی شمال ایران و مرزهای شوروی. تسلط مستشاران مالی آمریکا بر منابع مالی کشور در کابینه‌ی سهیلی بیش‌تر شد و در تاریخ 13 اردیبهشت 1322، لایحه‌ی اختیارات دکتر میلیسپو را تصویب کرد و همه‌ی این مقدمه‌ها و اختیارات برای برنامه‌ی بعدی آمریکا لازم بود. تسلط مستشاران آمریکایی بر امور دارایی و اقتصادی کشور شرایط لازم را برای تسریع در واگذاری امتیاز نفت شمال را به آمریکا فراهم کرد. علاوه بر آن دکتر میلیسپو با در اختیار داشتن امور خواربار و قماش و مواد مصرفی، یک عده وکلای جیره‌خوار در مجلس سیزدهم و چهاردهم در پشت سر داشت و متولیان مجلس همیشه مطیع اوامر دکتر بودند. موارد متعدد فساد و رشوه‌گیری وکلای مجلس چهارده در کتاب «سیاست موازنه‌ی منفی» ذکر شده است که از نقل آن در این‌جا خودداری می‌شود. همه‌ی این امکانات و عوامل مساعد، علی‌الظاهر اجرای نقشه‌ی واگذاری امتیاز نفت شمال را به آمریکا سهل و آسان می‌نمود و این‌بار  دولت مورد قبول آمریکا و انگلیس، یعنی دولت ساعدِ مراغه‌ای مأمور اجرای برنامه شد و مقدمات کار را با دعوت مستشاران نفتی از هر جهت آماده کرد. آقایان هوور پسر پرزیدنت هوور رییس جمهور سابق آمریکا و کریتس به ایران آمدند و این مذاکرات طبق معمول نظر دولت‌ها در خفای کامل انجام می‌شد که «یک‌باره از پرده بیرون افتاد راز»!

با آن‌که حزب توده‌ی ایران وجود چنین جریانی را اعلام کرده بود، نمایندگان ملی مجلس یا توجهی نداشتند و یا شاید خود را به بی‌توجهی می‌زدند. نویسنده‌ی کتاب سیاست موازنه‌ی منفی تصریح می‌کند «این جریانات در کمال اختفا و استتار صورت می‌گرفت و آن‌چه در جراید نوشته می‌شد چون از منابع موثق رسمی انتشار نمی‌یافت قابل اطمینان نبود».اما حقیقت این است که جراید وابسته به حزب توده‌ی ایران و روزنامه‌نگاران «جبهه‌ی آزادی» مطالب مشروحی در این‌باره می‌نوشتند و در مجلس، فراکسیون حزب توده‌ی ایران و طوسی نماینده‌ی بجنورد در این زمینه مطالبی اظهار داشتند. ساعد مراغه‌ای با همان رویه‌ی معروف « کوچه‌ی علی چپ» اظهار داشت: «اما آقای طوسی فرمودند سیاست استتار، استتاری که در کار نیست، بنده می‌توانم به آقایان نمایندگان اطمینان بدهم تا موقعی که این دولت سرکار است منافع عالیه‌ی این کشور به‌هیچ وجه فدای یک منافع مخصوص داخلی و خارجی نخواهد شد آقای طوسی فرمودند با چه اشخاصی این مذاکرات شده است. همان‌طور که عرض کردم: این مذاکرات با کمپانی‌های انگلیس و آمریکایی است و اضافه کرد، آقای هوور برای سه‌ماه و آقای کریتس را برای شش ماه استخدام و دعوت کرده‌ایم خیلی منّت گذاشته‌اند دعوت ما را پذیرفتند».این مستشاران نفتی آمریکایی که بر دولت ساعد منّت گذاشته و به سرعت به ایران آمدند، همراه کمیسیون مختلف نفت مرکب از رکس و یویان (عضو هیئت مستشاران مالی) از جانب آمریکا و عبدالله انتظام، دکتر پیرنیا و نخعی از جانب ایران، کار تنظیم قرارداد و تقدیم و تصویب آن را در مجلسی که اکثریت آن و به‌خصوص متولیان عمده‌ی آن زیر مقرری و مزدوری دکتر میلیسپو بودند، به‌عهده گرفتند. انتشار خبر تهاجم جدید آمریکا ـ انگلیس توسط مطبوعات حزب توده‌ی ایران و روزنامه‌نگاران جبهه‌ی آزادی و کشانده شدن کار مخفیانه و اصرارآمیز دولت به صحنه‌ی مطبوعات و مجلس، چشم‌ها را متوجه‌ی دولت و مجلس کرد و اعتراضاتی را برانگیخت و متولیان مجلس و دولت ساعد را به‌سهولت و آسانی کار بدبین کرد. با آن‌که دولت شوروی در گرفتاری‌های ناشی از جنگ و خرابی وسیع کشور به دست قوای هیتلر غوطه‌ور بود، تکوین یک خطر بزرگ امپریالیستی را که دنباله‌ی همان برنامه‌ریزی‌های قدیمی محافل امپریالیستی بود، به شدت احساس کرد و برخلاف انتظار دولت‌های انگلیس و آمریکا، واکنش نشان داد و این‌بار به مقابله‌ی مستقیم با امپریالیسم آمریکا و انگلیس برآمد. این همان موضوعی است که در اول این مبحث به استناد نوشته‌ی دکتر مصدق بیان شد: «خوشبختانه ورود جناب آقای کافتاردزه به تهران سبب شد که دواطلبان آمریکایی از پیشنهاد خود صرف‌نظر کنند».

این انصراف در حقیقت عقب‌نشینی بود، در نتیجه همان غافل‌گیری و غوغایی‌است که طرح موضوع سری‌بودن مذاکرات نفت در جامعه‌ی ایران ایجاد کرد و به نوشته‌ی کی‌استون «پس از مذاکرات بالا در مجلس، غوغایی بین مردم و جراید راجع به نفت پیدا شد» و این توجه و اشتیاق به مسایل عمده‌ی سیاسی که موج آن را افشاگری روزنامه‌ی رهبر و فراکسیون حزب توده‌ی ایران در مجلس ایجاد کرده بود، در همه‌ی روزنامه‌های آن سال که همگی قابل مراجعه هستند، می‌توان یافت. با آن که در مورد نفت شمال مقالات و تفسیرهای مستندی از طرف نویسندگان و پژوهش‌گران حزب توده‌ی ایران موجود است، نگارنده برای نتیجه‌گیری و اثبات نادرستی دعاوی و نوشته‌های به‌ظاهر ملی نویسندگان جبهه‌ی ملی، به آن‌ها استناد نکرده و پایه‌ی توضیح و تبیین موضوع را بر مدارک و نوشته‌ها و اظهار نظرهای نویسندگان و شخصیت‌های مورد قبول ملی‌گراها قرار داده است. برای نمونه، نویسنده‌ی کتاب سیاست موازنه‌ی منفی واقعیت امر را در مورد جنجال امتیاز نفت شمال، این چنین توضیح می‌دهد: «از تقاضای دولت شوروی برای اعزام هیأتی به ایران درباره‌ی بررسی و مذاکره راجع به نفت خوریان، دولت ساعد غافلگیر شد و چون راز سری بودن مذاکرات نفت فاش شده بود در تاریخ 21/6/ 1323 آقای نخست وزیر طی تلگرافی به آقای آهی اطلاع می‌دهد که هرگاه آقایان فوق‌الذکر به ایران وارد شوند با نهایت گرمی از آن‌ها پذیرایی به‌عمل خواهد آمد».

ادامه دارد

1-      همان‌جا، ص 94 (دنباله‌ی پانوشت‌های قسمت قبل)

2-      همان‌جا، ص 346

3-      همان‌جا، ص 94

4-       سیاست موازنه‌ی منفی جلد اول تألیف کی‌استوان، ص 156

5-       همان‌جا، ص 158

6-       سیاست موازنه‌ی منفی، کی‌استوان، ص 160، به نقل از روزنامه‌ی رعدِ امروز، شماره‌ی 293- 4 آبان 1323

 

منبع : فرهنگ توسعه

 

 

 

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست  


Free Web Counters & Statistics