نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2015-07-24

نویدنو  1/05/1394 

 

گفتاری پیرامون

تاملی برکاربرد شبکه های اجتماعی درمبارزه طبقاتی

نوشته آقای محمد چابکی

احمد سپیداری

 

نیاز جدی به بحث پیرامون شبکه ها و مبارزات شبکه ای همچنان بطور جدی در برابر ماست. هر نوشته ای در این زمینه که ما را به فکر بهره برداری صحیح تر از شبکه های اجتماعی بیندازد و بتواند ما را فرا بخواند که در «مبارزات شبکه ای» به شکل سازمان یافته شرکت کنیم، ارزنده و در خور قدردانی ست.

نوشته آقای محمد چابکی ضمن تاکید ویژه بر حضور پر قدرت نهادهای مداخله گر سیاسی امنیتی سرمایه داری جهانی در شبکه ها و بهره برداری از این فن آوری (در واقع باید گفت «فضا»ی مجازی ایجاد شده بر اساس این فناوری) در جهت اهداف خود، کمونیست ها را به حضور فعال در این شبکه ها دعوت می کند و این بسیار خوشحال کننده است.

تا کنون ما بیشتر شاهد نوشته های یک سویه ای بوده ایم که همه را از این حضور به وحشت می انداخته است.

ایشان می نویسد:

«نظریه پردازانی که با تئوری وعمل زحمتکشان را از فناوری نوین در شبکه و بدست آوردن تریبون دردنیای مجازی محروم می سازند دنبال صدای بدون تریبون در شبکه ها هستند. نباید جای تردیدی برای روشنفکران انقلابی وآزادی خواه و طرفدار زحمتکشان باقی بگذارد که یکی از راه کارهای پیشبرد مبارزه طبقاتی بهره بری از فناوری نوین در شبکه های اجتماعی است که نقطه عطفی درعرصه تبلیغی – ترویجی می باشد تجربه تاریخی به ما می آموزد که در دنیای مجازی واقعی نیزباید با برایند نیروها با تقویت جبهه اتحاد وهمبستگی در پیوند با مواضع سیاسی وایدئولوژی حزب طبقه کارگر ,متشکلانه وسازمان یافته دردفاع از حقوق از دست رفته زحمتکشان درکنار خواسته های روز افزون مردم به مبارزه ادامه داد.»

 

آقای چابکی البته بخش مهمی از مقاله را به نقش مخرب سازمان های اطلاعاتی و نهادهای وابسته به سرمایه داری جهانی و (مشخصن به نظر من پنتاگون و ناتو) در بهره برداری از این شبکه ها برای انحراف مبارزات انقلابی و یا دامن زدن به انقلاب های رنگین و مخملی اختصاص داده که بی شک در کنار مطالب زیاد نگاشته شده در این زمینه روشنگرانه است.

اما چند سوال است که فعالان شبکه ای مبارزات متشکل باید به آن پاسخ بگویند.

۱- آیا ساختار شبکه های موجود که به نظر نویسنده :

«کارگردانان اصلی سرمایه با برخورداری از منابع وسیع مالی – اطلاعاتی – فناوری تبلیغاتی روزنامه ها- رادیو و تلویزیون ها و سایرشبکه های اجتماعی از جمله اینترنت ، فیبسوک ،توئیتر و غیره و باکمک نظریه پردازان سرمایه که با آگاهی کامل و دقت موشکافانه از ابزارهای رسانه ای استفاده می نمایند آنرا به سود منافع خویش سمت وسو می دهند.»

درست همان چیزی ست که برای مبارزات متشکل با اهداف سوسیالیستی مد نظر فعالان چپ باید باشد ؟ اگر پاسخ ما به این سوال «نه» باشد و بدانیم این فضا با مشخصات دامن زدن به فردگرایی و اتمیزه کردن و انفراد کاربران طراحی شده، این سوال پیش می آید که چگونه می توان «متشکلانه و سازمان یافته» در شبکه ها حضور یافت و در جهت «خواست های روز افزون مردم به مبارزه پرداخت»؟

۲- ساختار تشکل در میان چپ ها و بویژه کمونیست ها بر اساس مرکزیت دمکراتیک است. آیا ساختار تشکلی مرکزیت دمکراتیک همان ساختار تشکل شبکه ای موجود در فضای مجازی است؟ باز هم اگر پاسخ ما به این پرسش «نه» باشد، باید به این سوال پاسخ داد که چگونه می شود با ساختاری متکی بر مرکزیت دمکراتیک در شبکه حضور یافت؟

۳- نکته دیگری که خیلی از عزیزان را نگران شرکت فعال در شبکه ها می کند مسئله امنیت اطلاعات است. آن هایی که با شبکه های مجازی آشنایی علمی ندارند ، درست همان هایی هستند که با مفاهیم امنیت اطلاعات در عصر حاضر نیز آشنایی ندارند. بخش بزرگی از اطلاعات که در شبکه های مجازی همرسانی می شوند، قبل از اینکه در این فضا وارد شوند، در اختیار سرویس های اطلاعاتی قرار می گیرند. ورودی اطلاعات عمومی برای آن ها صرفا شبکه ها نیستند. اطلاعات کلیه کامپیوترها ، تلفن ها، تبلت ها، نامه ها، ایمیل ها، در کنار این شبکه ها زیر شنود همگانی مراکز جهانی و از جمله سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا بوده است. این حجم از شنود در افشاگری های متعددی روشن شده است. اخیرا سامسونگ رسما اعلام کرد که حرف های خیلی حساس خود را جلوی تلویزیون های ما نگویید. یعنی ابزارهای الکترونیکی هم عامل های شنود و جمع آوری اطلاعات اند.

اگر به این ها ساعت و مدت و نحوه مطالعه سایت هایی که می رویم، حساب های بانکی، بلیط های سفر، ورود و خروج به هتل ها و … را اضافه کنید و به آن میلیون ها دوربین در ساختمان ها، ادارات و خیابان ها و میدان ها را اضافه کنید، حجم اطلاعاتی که روزانه گردآوری می شود، پیش چشم ما قرار می گیرد. کار به جایی رسیده که رئیس سازمان سیا می گوید به مرز اطلاعات کامل فردی بسیار نزدیک شده ایم. پس چرا حساسیت ما صرفا در مورد شبکه هاست. ما در شبکه ها چه چیزی را وارد می کنیم که قبلا قابل شنود نبوده است؟ اگر پاسخ ما ارتباط هایمان است، می توان پرسید، مگر شبکه (مثلا فیس بوک) موقع ثبت نام لیست ایمیل هایمان را نمی خواهد، مگر وایبر یا تلگرام دسترسی به همه اطلاعات گوشی ما را نمی گیرد؟ مگر سیستم عامل تلفن های همراه ما از قبل از آن را نداشته و مخابره نکرده اند؟

این ها تازه اطلاعات عمومی است. اگر ما فعالان سیاسی ای باشیم که به ما حساس اند (از جمله کمونیست ها)  کد مخصوصی می گیریم و دیگر معلوم نیست تا چه حد و تا کجا و بوسیله چه ابزارهای امنیتی قوی تری زیر نظر قرار می گیریم و اگر به جای رعایت دقیق اصول تلفیق کار مخفی و علنی، خودمان را به طور مصنوعی پنهان می کنیم، بدانیم که به ما حساس تر می شوند.

آیا این بدان معنی است که جز کار علنی هیچ کار مخفی و نیمه مخفی قابل انجام نیست؟ پاسخ به این سوال هم «نه» است. همهٔ این تدابیر امنیتی آن ها پر از حفره هایی است که فعالان مخفی در سراسر دنیا از آن استفاده می کنند و صد البته این کار مهارت هایی را می طلبد که قریب به اتفاق ما نه داریم و نیازی به آن داریم. اسم مستعار و چسباندن عکس از یکی از بزرگان مبارزه بر سر در صفحه ما در فیس بوک، مخفی کاری نیست. همچنانکه باز بودن صفحه فیس بوک ما برای اینکه دیگران مثلا ببینند من درباره فلان عکس و خبر چه کامنتی نوشته ام هم بی مبالاتی نیست. اسم مستعار البته بدرد می خورد. فایده آن این است که دوستان شما را نشناسند. همکارانتان در محل کار شما را نشناسند و مشکلاتی از این قبیل ایجاد نشود، وگرنه ارگان های امنیتی به سادگی می شناسند. فرقی هم نمی کند ایمیل می زنید یا در صفحه فیس بوک می آیید، یا به سایت های غیر مجاز سر می زنید.

انقلاب علمی فنی معاصر سبب تغییرات بزرگی در عرصه اطلاعات شده و به همین دلیل باید برای مبارزه در این دوران به شیوه های نوینی از مبارزه فکر کرد. باید تصور کرد که در تلفیق کار مخفی و علنی در چنین شرایطی در هر حال، وزن علنی اش جدی تر می شود.

۴- اگر متوجه باشیم که فضای مجازی و از جمله شبکه ها توسعه ای از فضاهای عمومی اند. بیشترین شباهت آن ها هم به فضاهای عمومی شهری است. در فضاهای شهری حاکمان هستند، پلیس هست، نهادهای تبلیغی هست، مراکز فرهنگی و سیاسی و امنیتی هست. احزاب دست راستی و میانه و … هست. بیشترین مالکیت شهری هم از آن سرمایه داران است. اما شهر با نیروی کارگران می چرخد. کارگران و زحمتکشان در همه عرصه ها حضور دارند و نه تنها حضور دارند، بلکه در این فضاها مبارزه می کنند.

باید متوجه بود که اقتصاد سیاسی شبکه ها هم مبتنی بر کار کاربران است. تبلیغ و فروش  شبکه ای هنوز بخش کوچکی از کارکرد گسترده شبکه است. شبکه از اطلاعاتی که ما می آفرینیم سود می برد. شبکه تا کنون یک کارخانه سود سازی مبتنی بر کار برده وار ما بوده است. ما نیروی کار شبکه هستیم. در شبکه حضور می یابیم و چون حضور می یابیم و ارزش می آفرینیم، می توانیم در این فضا، درست مانند فضاهای شهری یکدیگر را بیابیم و مبارزه کنیم.

اما برای اینکار باید دانشی را بیاموزیم و بکار ببریم. این دانش چیست؟

به نظر من مهمترین بخشی که باید به آن پاسخگو بود، تلفیق مبارزه متشکل بر اساس مرکزیت دمکراتیک و مبارزه شبکه ای است. احزاب کمونیست و چپ دانش مبارزه متشکل بر اساس مرکزیت دمکراتیک را با سنتی ده ها ساله دارند و اگر بتوانند این ساختار دوگانهٔ پیچیده را قدم به قدم تجربه کنند و بیاموزند، قابلیت تدوین شیوه های مبارزه، بویژه کمپین های شبکه ای (که خود بحثی جداگانه را می طلبد) را به سرعت خواهند یافت و نوآوری های بدیعی در این رابطه خواهند کرد.

عمر این شبکه ها بسیار کوتاه است، اما بخش بزرگی از مردم در آن حضور دارند و بخش های بزرگتری هم با توجه به جوان بودن میانگین سنی جامعه ما به سرعت به آن خواهند پیوست. کمونیست ها باید بیش از پیش این فعالیت ها را جدی بگیرند و راهکارهای مبارزات شبکه ای را در دل ساختار های موجود خود بیابند و گسترش دهند.

مطلب مرتبط :  مبارزات اجتماعی شبکه ای و مرکزیت دموکراتیک

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi  

     بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: