در باره برخی
مسائل مربوط به
اتحاد نیروهای
ضد امپریالیستی و ضد دیکتاتوری
اثر رفیق جان باخته در فاجعه ملی : منوچهر بهزادی
به
همان اندازه که ضرورت اتحاد نیروهای ضد امپریالیستی و ضد دیکتاتوری از جانب
این نیروها بیشتر درک می شود ، به همان اندازه که تلاش نیروهای ضد
امپریالیستی و ضد دیکتاتوری برای تحقق اتحاد این نیروها افزایش می یابد ،
مسائل و دشواری ها و امکانات مربوط به چگونگی تحقق این اتحاد نیز روشن تر ،
دقیق تر و مشخص تر می شود و کوشش برای حل این مسائل و دشواری ها و استفاده
از این امکانات نیز فزون تر می گردد . این روندی است امید بخش و تلاشی است
ارزنده .
حزب توده ایران که همیشه پرچم دار اتحاد نیروهای ضد امپریالیستی و ضد
دیکتاتوری بوده و همواره کوشیده است که سهم خود را ، چه در زمینه ی حل
مسئله ی اتحاد از نظر تئوریک و سیاسی و چه در زمینه ی حل مسئله ی اتحاد در
مبارزه ی عملی برای تحقق این اتحاد ، ادا کند ، در این روند و دراین تلاش
نیز سهم مهم خود را دارد .
از آن جا که در زمینه ی اتحاد نیروهای ضد امپریالیستی و ضد دیکتاتوری ، در
واقع مسئله ی اصلی اتحاد بین نیروهای توده ای و غیر توده ای است ، حزب توده
ایران با درک کامل مسئولیت مهمی که در این زمینه بر عهده دارد ، قبل از همه
و بیش از همه می کوشد که مبارزان توده ای ، هوادران و دوست داران حزب را به
سلاح تئوریک و سیاسی لازم برای مبارزه عملی در راه تحقق اتحاد نیروهای ضد
امپریالیستی و ضد دیکتاتوری مجهز کند و بدینوسیله ، در آن چه که مربوط به
سهم و نقش حزب طبقه ی کارگر ایران است ، راه را برای تحقق این اتحاد هموار
سازد . از این جاست که در نوشته ی حاضر به بعضی مسائل مربوط به اتحاد
نیروهای ضد امپریالیستی و ضد دیکتاتوری ، که به ویژه در بین برخی از
مبارزان توده ای ، هواداران و دوست داران حزب مطرح است ، اشاره می شود .
اتحاد یا وحدت ؟
عده ای اتحاد نیروها و وحدت نیروها را یکی می گیرند . برای عده ای
دیگر هنوز تفاوت بین اتحاد نیروها و وحدت نیروها دقیقا روشن نیست . در حالی
که بین اتحاد نیروها و وحدت نیروها تفاوت اصولی موجود است .
اتحاد نیروها ، یعنی اتحاد نیروهای گوناگونی که منعکس کننده ی منافع طبقات
و قشرهای گوناگون اند - و لذا دارای ایدئولوژی و مشی سیاسی گوناگون اند -
بر سر برنامه ی مشترک برای نیل به هدف مشترک که بازتابی از منافع مشترک است
. بنابر این اتحاد نیروها در عین توافق و همکاری و مبارزه ی متحد برای تحقق
برنامه ی مشترک ، حفظ استقلال ایدئولوژیک ، سیاسی و سازمانی این نیروها را
نیز در بر دارد .
وحدت نیروها ، یعنی یکی شدن نیروهائی که مدعی منعکس ساختن منافع طبقات و
قشرهای معین و همانند ، مدعی داشتن ایدئولوژی و مشی سیاسی معین و همانندی
هستند ، ولی به دلائل گوناگون اکنون دور از هم و گاه حتی در مقابل هم قرار
گرفته اند . وحدت نیروها مستلزم وحدت ایدئولوژیک سیاسی و سازمانی است .
مثالی بزنیم :
اکنون گروه ها و سازمان هائی در ایران علیه امپریالیسم ورژیم شاه مبارزه می
کنند که کمونیست و مارکسیست - لنینیست نیستند ، و خود آن ها هم چنین ادعائی
ندارند . آن ها بیان کننده ی خواست ها و منافع طبقات و قشرهای ضدامپریالیست
و دموکراتیک ، ولی غیر پرولتری هستند . بنابراین وقتی در این جا از اتحاد
بین حزب مارکسیستی - لنینیستی طبقه ی کارگر و این گروه ها و سازمان ها سخن
می رود ، صحبت بر سر یکی شدن آن ها از نظر ایدئولوژیک ، سیاسی و سازمانی
نیست و نمی تواند باشد . اتحاد حزب طبقه ی با این گروه ها و سازمان ها بر
سر برنامه ی مشترک برای هدف مشترک ناشی از منافع مشترک ، در عین حفظ
استقلال ایدئولوژیک ، سیاسی و سازمانی آن ها تحقق می پذیرد .
گروه ها و سازمان هائی هم هستند که خود را کمونیست ومارکسیست - لنینیست
می نامند . اگر این گروه ها و سازمان ها صادقانه هوادار کمونیسم و مارکسیسم
- لنینیسم هستند باید برای وحدت خود بر پایه ی مارکسیسم- لنینیسم و مشی
سیاسی واحد ناشی از آن در یک سازمان واحد بکوشند . زیرا در اینجا صحبت بر
سر پذیرش یک ایدئولوژی معین و یک مشی سیاسی معین ناشی از آن است که تمام
عناصر صادق به کمونیسم و مارکسیسم - لنینیسم را در سازمان واحد مارکسیستی -
لنینیستی طبقه ی کارگر ایران متشکل کند . و تمام کسانی هم که در کمونیست و
مارکسیست - لنینیست بودن خود صادق هستند باید برای وحدت تمام مارکسیست -
لنینیست ها در سازمان سیاسی واحد مارکسیستی لنینیستی طبقه ی کارگر ایران ،
که در حال حاضر حزب توده ایران است ، بکوشند .
بیان روشن ایدئولوژی و مشی سیاسی حزب و دفاع از آن و انتقاد اصولی و صریح
از مواضع نادرست متحدین شرط ضرور برای اتحاد است .
در تلاش برای تحقق اتحاد نیروهای ضد امپریالیستی و ضد دیکتاتوری گاه این
پدیده بروز می کند که برخی از مبارزان توده ای ، هواداران و دوستداران حزب
بدون آن که ضرورت های کار مخفی الزام نماید ودر مواردی که اجراء یک بحث
صریح و روشن ممکن و ضرور است ، در بیان ایدئولوژی و مشی سیاسی حزب صراحت
لازم و در دفاع از ایدئولوژی ومشی سیاسی حزب قاطعیت لازم را به خرج نمی
دهند ، ویا اینکه در انتقاد اصولی و صریح از مواضع نادرست متحدین روش اغماض
در پیش می گیرند . چنین روشی البته اشتباه آمیز است . زیرا اولا
نخستین شرط اتحاد ، اعتماد متقابل نیروها به یکدیگر است و اساس این اعتماد
را آگاهی کامل بر مواضع ایدئولوژیک و سیاسی یک دیگر تشکیل می دهد . در این
صورت روشن است که ایجاد ناروشنی و ابهام در ایدئولوژی وسیاست حزب به این
اعتماد ودر نتیجه ، اتحاد لطمه می زند . ثانیا اگر مرز بندی دقیق
بین ایدئولوژی و مشی سیاسی حزب با ایدئولوژی و مشی سیاسی سایر نیروها صورت
نگیرد ، اگر موارد اختلاف و نکات مورد توافق دقیقا روشن نشود ، نمی توان
برنامه ی مشترکی تنظیم کرد و به طریق اولی نمی توان برای تحقق این برنامه ی
مشترک مبارزه ی متحدی را از پیش برد . ثالثا حفظ استقلال
ایدئولوژیک ، سیاسی و سازمانی در بین نیروهای متحد بدان معنی است که آن ها
حق دارند از تمام وسائل مشروع برای تبلیغ ایدئولوژی و مشی سیاسی حزب با
صراحت و قاطعیت دفاع نشود ، اگر از حق مشروع حزب برای پیش برد ایدئولوژی
ومشی سیاسی حزب استفاده نشود ، رسالت حزب در تامین رهبری طبقه ی کارگر در
جنبش بدون محتوی می گردد و خطر آن هست که ایدئولوژی ها و سیاست های غیر
پرولتری بر جنبش مسلط گردد و رهبری جنبش بدست نیروهای غیر پرولتری بیفتد .
نباید فراموش کرد که در اتحاد ، مبارزه نه فقط منتفی نیست ، بلکه ، لازم
است . این مبارزه ای است برای منفرد کردن و طرد عناصر نفاق افکن ، برای پیش
برد مشی درست ، برای تحکیم اتحاد و رساندن آن به سطح عالی تر ، برای تضمین
تحقق برنامه ی مشترک و سرانجام برای تضمین پیروزی جنبش .
مسائل اصولی و غیر اصولی ، مسائل عمده و غیر عمده را باید از هم تمیز داد .
تردیدی نیست که بین نیروهائی که باید متحد شوند بر سر مسائل مختلف
ایدئولوژیک و سیاسی اختلاف وجود دارد . ولی به همان ترتیب که نباید بر روی
این اختلافات سرپوش گذاشت ، به همان ترتیب که نباید مبارزه بین نظریات
گوناگون را نفی کرد ، به همان ترتیب هم نباید اختلافات غیر اصولی و غیر
عمده را بزرگ کرد و احیانا به صورت اختلافات اصولی و عمده در آورد . باید
توانست مسائل اصولی را از مسائل غیر اصولی ، مسائل عمده را از مسائل غیر
عمده به درستی تشخیص داد ، در مسائل اصولی و عمده قاطع و استوار ماند و در
مسائل غیر اصولی و غیر عمده نرمش داشت و گذشت کرد . آن چنان روشی را باید
انتخاب کرد که در عین دفاع قاطع ، صریح و استوار از ایدئولوژی و سیاست حزب
، در عین مبارزه برای پیش برد ایدئولوژی وسیاست حزب ، بتوان وسیع ترین
نیروهای ممکن را برای نیل به هدف معین در لحظه ی معین متحد ساخت . مثالی
بزنیم :
روشن است که جهان بینی علمی مارکسیستی با جهان بینی مذهبی اختلاف دارد .
ولی در مبارزه بر ضد امپریالیسم ورژیم دیکتاتوری شاه ، در مبارزه برای
استقرار حکومت ملی و دموکراتیک و حتی در مبارزه برای نیل به سوسیالیسم این
مسئله در اتحاد بین مارکسیست ها و غیر مارکسیست ها به هیچ وجه نباید مانعی
به وجود آورد . زیرا این امکان کاملا واقعی است که نیروهای مارکسیست و
مذهبی در تمام این مراحل ودر مبارزه برای نیل به تمام این هدف ها با هم
متحد باشند . زیرا مبارزه برای ایرانی مستقل ، آزاد و آباد ، مبارزه برای
ایرانی فارغ از فقر و استثمار و جهل و عقب ماندگی خواست و آرزوی اکثریت
مطلق مردم ایران ، صرف نظر از اعتقادات آن ها است . لذا اگر کسی با چنین
زمینه ی عینی ، اختلاف را بزرگ کند ، به امر اتحاد نیروها ودر نتیجه به هدف
مبارزه ی جنبش لطمه زده است .
روش مقابله با متحدین و مخالفان یکی نیست .
گاه دفاع قاطع و روشن از ایدئولوژی و مشی سیاسی حزب و انتقاد اصولی و صریح
از مواضع نادرست متحدین به شیوه ی نادرستی انجام می گیرد . به طوری در عمل
به امر اتحاد لطمه می زند . این شیوه ی نادرست در یکسان بودن روش مقابله با
متحدین و مخالفان بروز می کند . متاسفانه در شرایط کنونی متحدین بالقوه ی
حزب غالبا از همان شیوه ها و سلاح هائی در مخالفت با ایدئولوژی و مشی سیاسی
حزب استفاده می کنند که مخالفان و دشمنان واقعی ما . و این واقعیت برای
توجیه این روش مورد استفاده قرار می گیرد . ولی به قول معروف صله بر عاقله
است . این وظیفه ی ماست که متحدین بالقوه را از مخالفان و دشمنان واقعی به
درستی تشخیص دهیم ، دشمن را ، در عین حفظ متانت و خونسردی با تمام قوا
بکوبیم ، ودر برخورد با متحدین بالقوه - و به طریق اولی بالفعل - در عین
دفاع قاطع و روشن از ایدئولوژی و مشی سیاسی حزب و انتقاد اصولی و صریح از
مواضع نادرست آن ها ، متین ، خونسرد ، متحمل ، با حوصله ، با نرمش ، با
گذشت و دوست باشیم . این دو شیوه از دو هدف ناشی می شود : دشمن را باید
افشاء کرد ، منفرد ساخت ، طرد نمود و کوبید ، ولی با دوست باید متحد شد و
لذا باید با او تفاهم نشان داد و دوستانه به وی کمک کرد که اشتباهش را
تصحیح کند . فقط در این صورت است که می توانیم به دشمن به فهمانیم که با وی
سر سازش نداریم و به دوست نشان دهیم که در عقاید خود و در تمایل خود به
اتحاد صادقیم . مثالی بزنیم :
ما با گروه های چریکی ، علیرغم برخوردغیردوستانه ی آن ها به حزب ما ، وبا
وجود این که ما نظریات و مشی آن ها را نادرست می دانیم واین نادرستی را با
صراحت و قاطعیت بیان می داریم ، برخوردی دوستانه ، با حوصله و با نرمش
داریم . زیرا آن ها را در امر مبارزه صادق می دانیم . و تردیدی نداریم که
بهترین عناصر آن ها دیر یا زود به راه راست خواهند رفت . ولی مائوئیست های
گوش به فرمان پکن را با وجود این که خود را "مارکسیست - لنینیست " می نامند
، نیروهای ضد انقلابی ، خرابکار ، نفاق افکن و همکار دشمن می شناسیم ودر
نتیجه بی امان آن ها را افشاء می کنیم . و با تمام قوا می کوشیم که آن ها
را در جنبش منفرد واز جنبش طرد کنیم .
اتحاد از بالا یا پائیین؟
گاه این سئوال مطرح می شود اتحاد چگونه عملی خواهد شد ؟ از بالا ، یعنی از
راه اتحاد سازمان های سیاسی و یا از پائین ، یعنی از راه اتحاد توده های
مردم ؟ طرح سئوال به این شکل اصولا صحیح نیست .
روشن است که اتحاد ، بین سازمان های سیاسی ، که منعکس کننده ی منافع طبقات
و قشرهای گوناگون جامعه هستند ، صورت می گیرد . ولی اگر این اتحاد در بین
طبقات و قشرها زمینه نداشته باشد و مورد پشتیبانی آن ها قرار نگیرد ، خالی
از محتوی است . به سخن دیگر اگر چه توافق بر سر برنامه ی مشترک منعکس کننده
ی خواست های توده های مردم نباشد و پشتیبانی آن ها را برای تحقق این برنامه
ی مشترک جلب نکند ، برنامه ی مشترک و در نتیجه اتحاد روی کاغد باقی خواهد
ماند . لذا وظیفه ی حزب است که مبارزه برای تحقق اتحاد را در هر دو سطح ،
در سطح بالا و در سطح پائین ، در سطح سازمان های سیاسی و در سطح توده های
مردم ، به موازات هم انجام دهد با این تاکید که تکیه باید بر روی
اتحاد توده های مردم در مبارزه به خاطر خواست های گوناگون اقتصادی و سیاسی
آن ها باشد . زیرا اگر اتحاد توده های مردم در مبارزه به خاطر خواست های
گوناگون اقتصادی و سیاسی عملی شود ، سازمان های سیاسی منعکس کننده ی منافع
آن ها ناچارند به این اتحاد تن در دهند و اگر سازمانی با این اتحاد مخالفت
کند ، به ناچار منفرد خواهد شد و نفوذ خود را در بین توده های هوادار خود
از دست خواهد داد و یا اینکه کسانی در رهبری این سازمان ها قرار خواهند
گرفت که به خواست اتحاد مردم پاسخ مثبت گویند .
متحدین را باید جدی گرفت
یکی از خصوصیات جنبش ضد امپریالیستی و دموکراتیک خلق های ایران این است که
نیروها ی غیر پرولتری یا نتوانسته اند سازمان های سیاسی خود را بوجود آورند
ویا در صورت موجودیت ، این سازمان ها همیشه ضعیف بوده اند . این واقعیت گاه
موجب این سئوال در بین برخی از مبارزان توده ای ، هوادران و دوستداران حزب
می شود که : این سازمان های سیاسی که ما می خواهیم با آن ها متحد شویم
کیستند وکجا هستند ؟ یا این که : این سازمان ها که نیروئی نیستند ، پس
اتحاد با آن ها چه معنی دارد ؟
در واقع هم این پدیده یکی از نقاط ضعف جنبش است و برای پیشاهنگ طبقه ی
کارگر مشکل ایجاد کرده است . زیرا اگر سازمان های سیاسی غیر پرولتری به
معنی واقعی آن وجود داشته باشند ، یعنی منعکس کننده ی واقعی منافع طبقات و
قشرهای معین غیر پرولتری باشند و اگر این سازمان ها در بین این طبقات و
قشرها صاحب نفوذ باشند ، وظیفه ی پیشاهنگ پرولتاریا در شناخت نیروهای غیر
پرولتری که باید با آن ها متحد شد ودر تلاش برای نیل به اتحاد با این
نیروها به مراتب از آن چه اکنون هست ، آسان تر می شد ودر نتیجه ی همه ی این
ها جنبش هم قوی تر می شد .
ولی وجود مشکل به معنی نفی واقعیت و درنتیجه شانه خالی کردن از زیر بار
مسئولیت نیست . واقعیت این است که سازمان های سیاسی غیر پرولتری اگر چه
ضعیف اند ، ولی وجود دارند و منعکس کننده ی خواست ها ومنافع طبقات و قشرهای
غیر پرولتری هم هستند . گروه های گوناگون چریکی از این زمره اند . بنابراین
وظیفه ی ما آن است که اولا این گروه ها وسازمان های غیر پرولتری را به
درستی تشخیص دهیم ، ثانیا آن ها را علی رغم ضعیف بودنشان جدی بگیریم ،
ثالثا برای اتحاد با آن ها ، علی رغم ضعیف بودنشان ، بکوشیم . زیرا وظیفه ی
حزب پرولتاریاست که در مبارزه ی خود از کوچک ترین نیرو صرف نظر نکند . این
را هم باید دانست که ممکن است در شرایط مناسب تر و با تکامل جنبش گروه ها و
سازمان ها ی کوچک و ضعیف دقیقا شکل بگیرند و قوی شوند و به نمایندگان واقعی
طبقه و قشر معینی غیر از پرولتاریا تبدیل گردند . باید چنین دوراندیشی را
داشت که از هم اکنون پیوندهای دوستانه را با چنین گروه ها و سازمان هائی
برقرار ساخت . این امر اتحاد بزرگ آینده را تسهیل خواهد کرد .
شرکت کنندگان در اتحاد و هدف اتحاد
متناسب با هدف های گوناگون تاکتیکی و استراتژیک جنبش ، متناسب با مراحل
مختلف انقلاب ، نیروهای شرکت کننده در اتحاد و هدف اتحاد تغییر می کند .
یعنی نیروهائی هستند که بر سر یک هدف تاکتیکی حاضر به همکاری هستند و بر سر
هدف تاکتیکی دیگر حاضر به همکاری نیستند . نیروهائی هستند که در مرحله ی
اول انقلاب حاضر به همکاری هستند ، ولی در مرحله ی تکامل یافته انقلاب حاضر
به همکاری نیستند . به سخن دیگر هر چه هدف مشخص اتحاد منافع وسیع ترین
طبقات و قشرهای جامعه را عام تر ، دقیق تر و بهتر منعکس کند ، دامنه ی چنین
اتحادی وسیع تر است . و هرچه هدف اتحاد رادیکال تر باشد ، دامنه ی این
اتحاد تنگ تر . مثال بزنیم :
برای سرنگونی رژیم دیکتاتوری شاه ، برای استقرار حکومت ملی و دموکراتیک ،
برای انقلاب سوسیالیستی ، جبهه ی متحدی که تشکیل می شود ترکیب یکسانی ندارد
. اگر برای سرنگونی رژیم دیکتاتوری شاه حتی جلب همکاری گروه هائی ازطبقات
حاکمه که با شیوه ی فاشیستی حکومت محمد رضا شاه موافق نیستند ، امکان پذیر
است ، برای استقرار حکومت ملی و دموکراتیک و به طریق اولی انقلاب
سوسیالیستی ، دیگر این گروه ها وارد چنین اتحادی نمی شوند و نمی توانند
بشوند . یا اگر برای استقرار حکومت ملی و دموکراتیک می توان و باید همکاری
بورژوازی ملی را جذب کرد ، برای انقلاب سوسیالیستی دیگر جائی برای بورژوازی
ملی در جبهه ی متحد نیست . ( طبیعی است ما از عناصر جداگانه صحبت می کنیم )
. بدیهی است که حزب انقلابی طبقه ی کارگر باید بکوشد که در هر لحظه ی معین
و برای هر هدف مشخص در سیر تکاملی انقلاب ، در راه ایجاد وسیع ترین اتحاد
بکوشد ، ولی ایجاد جبهه ی متحد اولا فقط وابسته به اراده و تمایل حزب طبقه
ی نیست ، ثانیا هر اتحادی باید هدفش پیش برد امر انقلاب در لحظه ی معین
باشد ، وگرنه اتحاد به خاطر اتحاد مفهومی ندارد .
آگاهی بر ترکیب متفاوت جبهه ی متحد برای نیل به هدف های گوناگون و در مراحل
مختلف انقلاب تلاش برای ایجاد جبهه ی متحد از وسیع ترین نیروها برای پیش
برد امر انقلاب در هر لحظه ی معین از آن جهت حائز اهمیت است که اشتباه در
این زمینه به امر اتحاد و به امر انقلاب، هر دو لطمه می زند .
لازمه ی مبارزه در راه اتحاد مبارزه بر ضد نفاق افکنی است .
اتحاد نیروهای خلقی گام اساسی در راه نابودی دشمن ضد خلقی است . ودشمن این
را می داند و به همین جهت با تمام قوا و با استفاده از تمام وسائل می کوشد
که از تحقق اتحاد نیروهای خلقی جلوگیری کند . لذا مبارزه با نفاق افکنی ،
شناخت نیروهای اصلی نفاق افکن ، افشاء نفاق افکنان به هر شکل که در آیند ،
انفراد و طرد نفاق افکنان از جنبش لازمه ی مبارزه در راه اتحاد است .
از آن جا که مسئله ی اصلی در اتحاد نیروهای خلقی ، اتحاد نیروها ی توده ای
و غیر توده ای است ، دشمن به ویژه می کوشد از اتحاد نیروهای توده ای و غیر
توده ای جلوگیری کند و سلاح اصلی دشمن در این زمینه آنتی کمونیسم است . از
این جهت یکی از مهم ترین وظائف حزب طبقه ی کارگر و همه ی نیروهای اصیل
انقلابی مبارزه با آنتی کمونیسم است که در دوران ما نه فقط آشکار واز راست
، بلکه پنهان واز "چپ " هم به میدان می آید . آنتی کمونیسم " چپ " حتی نقاب
" کمونیسم " و " مارکسیسم – لنینیسم" به خود زده است . مائوئیسم و
نئوتروتسکیسم در این زمینه نمونه وار است .
اکنون ، چه در صحنه ی بین المللی و چه در جنبش ما ، مائوئیسم بزرگ ترین و
خطرناک ترین عامل نفاق افکن است . لذا مبارزه ی قاطع و پیگیر با مائوئیسم و
تشدید روزافزون این مبارزه یکی از مهم ترین وظائف حزب انقلابی طبقه ی کارگر
و همه ی نیروهای اصیل انقلابی در راه نیل به اتحاد است . ولی در اثر فشار
بیش از پیش مائوئیست ها ، چه در صحنه ی جهانی و چه در صحنه ی داخلی ، به
عنوان یک نیروی ضد انقلابی خرابکار و نفاق افکن ، در اثر شکست های پی در پی
رهبری مائوئیستی پکن و گروهک های مائوئیستی در سراسر جهان ، از جمله در
ایران ، گاه این پدیده در بین برخی از مبارزان توده ای ، هواداران و
دوستداران حزب دیده می شود که کار مائوئیسم و مائوئیست ها را پایان یافته
می دانند و در نتیجه از شدت مبارزه با آن ها کاسته اند . روشن است که چنین
ارزیابی و چنین روشی اشتباه آمیز و نادرست است . زیرا اولا فراموش
نباید کرد که مائوئیسم اولا از کشوری هدایت می شود که بزرگ و نیرومند است ،
ثانیا از کشوری هدایت می شود که به نام سوسیالیسم ، کمونیسم و
مارکسیسم - لنینیسم سخن می گوید و خود را " مرکز انقلاب جهانی " می داند ،
ثالثا مشی ضد انقلابی ، مخرب و نفاق افکن مائوئیست ها مورد پشتیبانی
آشکار و پنهان مادی و معنوی تمام نیروهای امپریالیستی و ارتجاعی در سراسر
جهان است ، رابعا به ویژه در دوران اخیر مائوئیسم و امپریالیسم جبهه
ی متحد آشکاری علیه جنبش های انقلابی در سراسر جهان تشکیل داده اند . چنین
خطری را نادیده گرفتن و یا به ان کم بها دادن بدون تردید به جنبش انقلابی و
به امر اتحاد نیروهای انقلابی لطمه می زند .
چرا اتحاد شرط اساسی پیروزی است ؟
گاه این سئوال مطرح می شود که وقتی می گوئیم " اتحاد شرط اساسی پیروزی است
" معنی اش آن است که حزب طبقه ی کارگر خود به طور مستقل نباید برای پیروزی
جنبش و انقلاب بکوشد ، بلکه باید منتظر اتحاد بنشیند ، و چون از اتحاد خبری
نیست و اصولا تردید است که چنین اتحادی به ویژه بین نیروهای توده ای و غیر
توده ای سر بگیرد ، لذا پیروزی جنبش و انقلاب تعلیق به محال است . طرح این
سئوال به این شکل اصولا نادرست است .
اگر درست است که حزب طبقه ی کارگر به تنهائی نمی تواند انقلاب کند ، اگر
درست است که اصولا حزب انقلاب نمی کند ، بلکه در بهترین شکل جنبش انقلابی
توده های مردم را به سوی هدف های درست انقلابی رهبری می کند ، آن وقت حزب
فقط زمانی می تواند " به طور مستقل " جنبش و انقلاب را به پیروزی برساند که
موفق شود تمام نیروهای رقیب خود را در بین توده های مردم منفرد کند و
اکثریت توده های مردم را زیر شعارهای خود گرد آورد و به رهبری خود معتقد
گرداند . ولی چگونه باید به این هدف رسید؟ روشن است که حزب طبقه ی کارگر
فعالیت مستقل خود را در تمام زمینه های اقتصادی ، سیاسی و ایدئولوژیک به
منظور گرد آوری توده های مردم زیر شعارها و رهبری خود انجام می دهد . ولی
اتفاقا با اتحادهای کوچک و بزرگ در جریان مبارزه و به خاطر هدف های گوناگون
، کوچک و بزرگ ، دور و نزدیک است که توده های مردم به صحت سیاست حزب معتقد
می شوند ودر نتیجه رهبری وی را می پذیرند . زیرا توده ها فقط با تجربه ی
شخصی خویش به این نتیجه می رسند و این تجربه ی شخصی در روند طولانی
مبارزه و با مبارزه ی متحد در زمینه های مختلف به دست می آید . لذا وقتی
گفته می شود " اتحاد شرط اساسی پیروزی است " آن را فقط به این معنی باید
فهمید که توده های مردم ، چه از راه سازمان های سیاسی گوناگون ، چه به شکل
قبول رهبری یک سازمان سیاسی ، می باید برای هدف یا هدف های معینی متشکل و
متحد شوند و مبارزه کنند . در غیر این صورت پیروزی جنبش و انقلاب ممکن نیست
.
اتحاد کی عملی خواهد شد ؟
سی و چهار سال است که از تاسیس حزب توده ایران می گذرد . و34 سال است که
سیاست اتحاد جزء لاینفک مشی سیاسی حزب توده ایران است . ولی در این 34 سال
، جز برخی اتحاد های محدود و موقت ، اتحاد وسیع و واقعی و استوار نیروهای
ضد امپریالیستی و ضد ارتجاعی عملی نگردیده است . در حال حاضر نیز پراکندگی
نیروهای ضدامپریالیستی و ضد دیکتاتوری اسف انگیز است . این واقعیت گاه موجب
طرح این سئوال می شود که : پس اتحاد کی عملی خواهد شد؟
طرح سئوال : اتحاد کی عملی خواهد شد ، شبیه این سئوال است که : کی انقلاب
خواهد شد ؟ مهم تر از این مسئله ، که در هیچ کدام از این زمینه ها پیغمبری
نمی توان و نباید کرد ، این مسئله است که طرح این سئوال ها گاه نشانه ی
خستگی ، بی حوصلگی و یاس در امر اتحاد است ، حاکی از عدم توجه و یا کمی
توجه به بغرنجی مبارزه ی اجتماعی است .
اگر درست است که پیروزی مبارزه ی اجتماعی به عوامل گوناگون عینی و ذهنی ،
داخلی و خارجی وابسته است ، اگر درست است که مبارزه ی اجتماعی فقط سیاست
صحیح استفاده از این عوامل گوناگون فقط پیگیری و دوام و ایمان به هدف
مبارزان انقلابی را می شناسد ، آن وقت تعیین " زمان " جائی در این مبارزه
ندارد . آن وقت طرح سئوال کی ؟ بی معنی است .
و اگر حزب توده ایران زنده است و پیکار می کند ، یکی از دلائل مهم آن
استواری ، دوام و پیگیری آن در مبارزه است . به این سنت شایسته و افتخار
آمیز وفادار باشیم و در راه اتحاد نیروهای ضد امپریالیستی و ضد دیکتاتوری
مبارزه ی خود را گسترش دهیم و به پیروزی نهائی این مبارزه ایمان داشته
باشیم .
منبع : دنیا نشریه سیاسی و تئوریک کمیته مرکزی حزب توده ایران شماره 7
مهر1354
مطلب
را به بالاترین بفرستید:
مطلب را به آزادگی بفرستید:
بازگشت به صفحه نخست