برای آزادی ، دموکراسی ،صلح، استقلال و عدالت اجتماعی                         آزادی زندانیان سیاسی 
نویدنو -  کتاب - رحمان هاتفی  درباره ما -  بایگانی

2022-06-15

نویدنو25/03/1401         Print Friendly, PDF & Email      چاپ مطلب

 

  • نویدنو: جنگ دراوکراین چهره جهان را در همه ابعادآن دگرگون کرده است. یکی از جنبه‌های بسیار مهم آن برای کارگران و جنبش چپ و کمونیستی تفاوت دیدگاه‌ها و مواضع مختلف درمیان گردان‌های جنبش کمونیستی درسراسرجهان است. ما پیش از این پلمیک دو حزب‌کمونیست یونان و حزب‌کمونیست فدراسیون روسیه را جهت آشنایی خوانندگان منتشر کردیم. این بار با تلاش دو تن از رفقا گفتگوی دو حزب‌کمونیست یونان و حزب‌کارگران کمونیست روسیه راآماده کرده‌ایم. امیدواریم این گفتگوها به روشن شدن مواضع، طرح روشن موضوعات مورد اختلاف و ارزیابی هریک از طرفین از وضعیت جهان و تحولات آن اندک کمکی بنماید.  

 

 

جنگ اوکراین و پلمیک دوحزب‌کمونیست

نویدنو: جنگ دراوکراین چهره جهان را در همه ابعادآن دگرگون کرده است. یکی از جنبه‌های بسیار مهم آن برای کارگران و جنبش چپ و کمونیستی تفاوت دیدگاه‌ها و مواضع مختلف درمیان گردان‌های جنبش کمونیستی درسراسرجهان است. ما پیش از این پلمیک دو حزب‌کمونیست یونان و حزب‌کمونیست فدراسیون روسیه را جهت آشنایی خوانندگان منتشر کردیم. این بار با تلاش دو تن از رفقا گفتگوی دو حزب‌کمونیست یونان و حزب‌کارگران کمونیست روسیه راآماده کرده‌ایم. امیدواریم این گفتگوها به روشن شدن مواضع، طرح روشن موضوعات مورد اختلاف و ارزیابی هریک از طرفین از وضعیت جهان و تحولات آن اندک کمکی بنماید.  

(2)

شعبه بین‌المللی کمیته مرکز حزب‌کارگران کمونیست روسیه: درک پیکار طبقاتی با فاشیسم و اشتباهات "چپ‌گرایی" رفقای یونانی.

05.2022

شرحی بر مقاله شعبه بین المللی کمیته مرکزی حزب‌کمونیست یونان درارتباط با جنگ امپریالیستی دراوکرائین.

 

روز29 اپریل 2022 مقاله ای ازسوی شعبه بین‌اللملی کمیته مرکزی حزب‌کمونیست یونان "در باره مواضع حزب‌کارگران کمونیست روسیه در رابطه با جنگ امپریالیستی دراوکرائین" در روزنامه "Rizospastis"، ارگان مرکزی حزب‌کمونیست یونان، منتشرشد.

مقاله به بررسی وواکاوی مواضع حزب‌کارگران کمونیست روسیه در رابطه با "عملیات ویژه" روسیه دراوکرائین پرداخته، عدم رضایت شدید خود راازمخالفت ما بامواضع حزب‌کمونیست یونان ابراز و تاکید می‌کند که رویکرد حزب‌کارگران کمونیست روسیه التقاطی، و دارای خطاهای فاحش سیاسی، و نیزحتی مفاهیمی"وام " گرفته ازبورژوازی است.

ما باصراحت اعلان می‌‌کنیم که با چنین ارزیابی‌هایی موافقت نیستیم، واعتقاد داریم که بررسی‌های فوق علمی نیستند، هم‌چنین با روش بحث حزبی، که روابط دوستانه دیرینه‌ای با آن داریم، شدیدا مخالفیم. بنا به درخواست 28 اوریل 2022 بخش بین‌المللی کمیته مرکزی حزب‌کمونیست یونان ما مساله فوق را به صورت ویژه‌ای در نشست شورای سیاسی خود مورد بحث قرارداده، و به پرسش‌های مطرح شده پاسخ دادیم. بااین‌همه، روشن شد که کسی منتظر استلال‌های مانمانده و در 29.04.2022 مقاله فوق در روزنامه  Rizospastis منتشر شده‌است.

ازآن‌جایی که دلایل اصلی ازسوی ما روشن و به رفقای کمیته مرکزی حزب‌کمونیست یونان ارائه شده‌است، با تلاش درحفظ ساختارمقاله Rizospastis جهت درک بهترخوانندگان یونانی آن‌را جهت انتشار به سایت solidnet.org ارسال می‌کنیم.

 

مختصری در باره روابط حزبکارگران کمونیست روسیه با حزب‌کمونیست یونان.

شورای سیاسی کمیته مرکزی حزب ما نامه 28.04.2022شعبه بین‌المللی حزب‌کمونیست یونان در مورد اختلافات جدی در مواضع‌مان در برخی موضوع‌ها، درراس همه، در مورد ارزیابی اوضاع مرتبط به عملیات ویژه دراوکرائین و دانباس را به‌دقت مورد بحث وبررسی قرارداد.

ما براین باوریم که زمان روشن نمودن زوایای روابط مان که تاریخی طولانی و عمدتا ماهیتی ثمربخش و رفاقتی داشته است، فرا رسیده است.

ما به‌خوبی به‌یاد داریم و قدردان این واقعیت هستیم، که حزب‌کمونیست یونان یکی از نخستین حزب‌های کمونیست خارجی بود که روابط دوجانبه با حزب‌کارگران کمونیست روسیه برقرار کرد. ما همه جا مارکسیسم را یک علم تلقی کرده، ومواضع ما در مورد واکاوی دلایل شکست سوسیالیسم شوروی عملا منطبق برهم بوده است. درنشست بین‌المللی لنینگراد درسال 1997 به مناسبت هشتادسالگی انقلاب کبیرسوسیالیستی اکتبر، ما به‌همراه 30 حزب اعلامیه "اکتبر 80 " را امضاء کردیم. می‌توان گفت که کار تئوریک مشترک انجام داده‌ایم. ازاین رو به درخواست رفقای یونانی در باب گفتمان‌های اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی ما ادبیات متناسبی را برگزیده، و متخصصان ما دانش خود را به اشتراک گذاشتند. گروهی از دانشمندان، اقتصاد دانان و فیلسوفان (استادیار یابروف، پروفسور پاپوف، پروفسور یلیموف، پروفسور والوویچ)، جهت شرکت در گفتگوها و سخنرانی به یونان سفرکردند. ما هم‌چنین با قدردانی آموزش گروهی از فعالین ما در امر فراگیری سازماندهی جنبش صنفی (توسط ح.ک.یونان)را درخاطر داریم. حزب ما در سال‌های 1998 بلافاصله از ابتکار حزب‌کمونیست یونان در راستای انجام نشست‌های منظم بین‌المللی احزاب کمونیست و کارگری و حضور درهمه نشست‌های اعضای گروه کاریsolidnet  حمایت نمود. حزب‌های ما پایه انتشار بررسی جهانی کمونیست ICR و ایجاد جنبش ابتکار کمونیستی اروپاییECI را بنا گذاشتند.

حزب‌کارگران کمونیست روسیه این شکل ازهمکاری متقابل را به مثابه گام‌هایی مشخص جهت ایجاد قطب جنبش کمونیستی بین‌المللی تلقی می‌کرد، که از زمان گورباچف سمتگیری شدید اپوتونیستی یافته بود. همان‌طور که می‌دانید، حزب ما درراستای طرد این سمتگیری شریک بوده و کنفرانس‌های بین المللی حزب‌های کمونیست اورتدکس: "صدسالگی اکتبر" در لنینگراد، "صدسالگی کمینترن" و "140 سالگی استالین" در مسکو، "70 سال پیروزی" دردانباس را که حزب‌کمونیست یونان هم درآن شرکت داشت، ترتیب داده‌است.

متاسفانه علیرغم این روابط رفیقانه دیرین که بین حزب‌های ما ایجاد شده است، دراین اواخرما با اختلافات جدیی دربیان مواضع خود مواجه شده‌ایم.

چگونه چنین شد؟. مانیزصادقانه این واقعیت راتجربه و تاریخ گذشته را تحلیل می‌کنیم. ما فکر می‌کنیم، باید باصراحت گفته شود که اختلافات معینی، خیلی قبل ازآن که عملیات نظامی  نیروهای مسلح روسیه دراوکراین آغازشود پدیدارشد. پیش ازآن، تفاوت‌هایی در مسئله درک علمی فاشیسم وارزیابی ازتجلی فاشیسم درسیاست خارجی امریکا وجود داشت(یعنی واردکردن وحمایت ازاشکال تروریستی سلطه سرمایه‌داری در"کشورقربانی"- فاشیسم صادراتی"). تفاوت‌های قابل توجهی هم درارزیابی ازفعالیت‌های کمینترن پدیدارشد.

ازنظرما،اما حتی واقعیت مهم‌تر آن است که تفاوت‌ها در دیدگاه حزب‌های ما به مثابه راهی برای تشکیل یک قطب کمونیستی به تدریج بیشترو بیشتر انباشته شد. ما شایستگی‌های ح.ک.یونان را در ابتکارو ایجاد بررسی کمونیست جهانی ICRو بعد ابتکار کمونیستی اروپایی ECIبه رسمیت میشناسیم، اماناچاریم یادآوری کنیم که تشکیل این سازمان‌ها به مثابه اشکال فعال مبارزه جمعی علیه اپورتونیسم و ریوزیونیسم توسعه نیافته است. آن سازمان‌ها به تبادل نظراحزاب دربین خودشان محدود بوده اند، اما درتلاش مشترک عملی ادامه نیافتند- آن‌ها نتوانستند حتی اولیه‌ترین اقدامات هماهنگ شده با احزاب خارج از قطب، به عنوان مثال اجتماعاتی به عنوان همایش عمومی سولید، رافراهم آورند. ح.ک.یونان برای تضمین اتحاد ظاهری و جلوگیری از شکاف درسیستم سولید، اقدامات برای سازمان دادن جبهه مشترک علیه اپورتونیسم چپ اروپا و دیگر احزاب متمایل به راست را عقب انداخته است، اگرچه خود آن در مسائل نظری و سیاست‌های جاری به درستی بیشتر از موضع انقلابی مارکسیستی سخن می گوید.   

باید این را هم اضافه کرد که از دیدگاه ما، رفقای رهبری حزب‌کمونیست یونان از همان نشست‌های نخست، تا حدودی مغرور، مطابق ذهنیت روسی، برنزه شدند، نظرات خود را به عنوان حقیقت نهایی پنداشته، مجله بررسی کمونیست جهانی و جنبش ابتکار کمونیستی اروپایی نیزبه ارگان دفاع از خط فکری حزب‌کمونیست یونان تبدیل شدند. به‌نظرما، یکی از دلایل تصمیم اخیر هیئت رئیسه حزب‌کارگران مجارستان مبنی برپایان دادن به مشارکت حزب در دبیرخانه جنبش ابتکار کمونیستی اروپایی به‌همین دلیل است، زیرا رفقا دیگر نمی‌توانستند مسئولیت اسنادمختلف سیاسی را که به نام دبیرخانه تصویب می‌شد، به عهده بگیرند.

ما با آه و افسوس، ناچار به ادامه این گفتمان هستیم. همان‌طورکه لنین می‌گفت: "... لحظاتی وجود دارند که مطرح کردن صریح مسئله و خواندن چیزها به نام واقعی شان اجباری است، اگرچه سبب آسیب جبران ناپذیری به حزب و انقلاب می‌شود."

 

گزارش کمیته مرکزی حزبکارگران ‌کمونیست روسیه  و مخالفت رفقای شعبه بین‌المللی کمیته مرکزی حزب‌کمونیست یونان.

رفقای حزب‌کمونیست یونان گزارش کمیته مرکزی حزب‌کمونیست کارگری روسیه را حقیقتا مطالعه کرده و طبق ادعای ما بدرستی متذکر شدند که -"سرمایه‌داری جنگ را به خاک اتحاد شوروی آورد".  ما ماهیت جنگ را امپریالیستی ارزیابی می‌کنیم - که "منشا واقعی درگیری در اوکراین، تضادهای میان امپریالیستی ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا و روسیه است که اوکراین به آن کشیده شده است". حزب‌کارگران کمونیست روسیه همچنین معتقد است که دولت اوکراین یک دولت فاشیستی است و فاشیسم در این کشور" از نظر مکان تجلی، از نظر زبان، از نظر تداوم تاریخی و ترکیب پرسنلی اوکرائینی، ولی منشا آن کاملا امریکایی است."

از این به‌بعد است که رفقا اعلان کردند، که با درک امپریالیستی تئوری لنینی حزب‌کارگران‌کمونیست روسیه موافق نیستند، با تئوری " فاشیسم در سیاست خارجی" موافق نیستند، با استنتاج حزب‌کارگران کمونیست که معتقد است، آن‌چه در اکرائین اتفاق افتاده است یک جنبه مثبت دارد- کمک به مردم دنباس در پیکار با فاشیسم امریکایی درسیاست خارجی، و بدین خاطر ازآن حمایت می‌کند، موافق نیستند. نظریه پردازان حزب‌کمونیست یونان ادعا دارند که این بظاهر التقاط در مواضع حزب‌کارگران کمونیست روسیه است که در نهایت امر آن‌را به حمایت از جنگ‌های امپریالیستی سوق می‌دهد. به همین خاطر است که حزب‌کارگران کمونیست روسیه از تجاوز روسیه امپریالیست به اوکرائین حمایت کرده، اعلامیه مشترک 42 حزب کمونیست و کارگری و 30 سازمان جوانان کمونیست ازسرتاسر جهان را که به ابتکار حزب کمونیست یونان، حزب کمونیست کارگران اسپانیا، حزب کمونیست مکزیک و حزب کمونیست ترکیه منتشر گردید و برخلاف سازمان جوانان خود که روابطی دوجانبه با سازمان جوانان یونان دارد، امضاء نکرد.

رفقای حزب‌کمونیست یونان متاسفند که حزب‌کارگران ‌کمونیست روسیه در میان 42 حزب‌کمونیست و کارگری که اعلامیه مشترک علیه جنگ امپریالیستی دراوکراین را امضا کردند، نیست. ما هم متاسف و نگران هستیم. اما درعین‌حال ناچاریم متذکر شویم که تکبر و تحقیر خاصی در نظرات رفقا وجود دارد. این بیانیه توسط حزب‌کمونیست یونان، حزب کمونیست کارگران اسپانیا، حزب کمونیست مکزیک و حزب کمونیست ترکیه منتشر شد. ما به این احزاب احترام می‌گذاریم، اما این‌که نویسندگان قبل از ارائه پیش نویس برای آشنایی عمومی، با کمونیست‌های دونباس، روسیه و اوکراین مشورت نکرده اند، به سادگی ناپسند می‌دانیم. ما مشترکا، کنفرانس جهانی در باره مشکلات مبارزه با فاشیسم را درسال 2015 در دونباس، در بزرگداشت هفتادمین سالگرد پیروزی درجنگ کبیرمیهنی برگزارکردیم. کسی که می‌داند جنگ علیه دونباس 8 سال ادامه داشته و پیش از این جان 15.000نفررا که اکثر آن‌ها غیر نظامی بودند گرفته است چگونه می‌تواندچنین بی‌نزاکت رفتارکند؟ 

رفقای حزب‌کمونیست یونان و سایر امضاکنندگان به درستی اشاره کردند که بورژوازی روسیه به هیچ وجه به دلایل ایدئولوژیک درگیر نازی زدایی نیست، و قرار هم نیست ریشه‌های سرمایه‌داری را که فاشیسم را به وجود می‌آورد، از بین ببرد. خوب، ما از آن‌ها می‌پرسیم، چه باید می‌کردیم - صبر و تحمل بیشتر؟ می‌دانید که ما (حزب‌کارگران کمونیست روسیه، سازمان کمونیست کارگری جمهوری خلقی لوکانسک، جبهه کارگری روسیه) همیشه نه تنها مجاز دانسته ایم، بلکه مصرانه خواستار کمک بیشتر از روسیه بورژوایی در منطقه بوده‌ایم، اما در بیانیه‌ی مورد نظر، شما حتی به ماهیت ضد فاشیستی وعادلانه جنگ از طرف کارگران و زحمتکشان و کمونیست‌های دونباس اشاره نکرده‌اید. آیابا این واقعیت موافق نیستید؟

شما درعوض به صورت بسیار کنایه آمیزی، درمورد ماهیت این به اصطلاح "جمهوری‌های مردمی" در دونباس، اشاره می‌کنید، که هیچ وجه مشترکی با ماهیت جمهوری‌های خلقی که پس ازجنگ جهانی دوم در اروپا به وجود آمدند ندارد.

حق باشماست، ما و کمونیست‌های دونباس براین موضوع واقفیم، و در تبلیغات خود در مورد از دست دادن عناصر ملیت دراداره این جمهوری‌ها با جزئیات کافی و مستقیماً صحبت می‌کنیم. اما اجازه دهید بگوییم که ملیت این جمهوری‌ها با بی میلی مردم به تسلیم شدن به اوامر فاشیست‌ها، در عدم تمایل به تکرار سرنوشت خانه سوخته اتحادیه‌های کارگری در اودسا ایجاد و مشروط شده است. مردم دونباس در همه پرسی ماه مه 2014 "نه" خود را به فاشیست‌های کیف گفتند. به‌نظر شما بر چنین پایه ای نادرست بنا شده است، امااین جمهوری‌ها بر پایه چه نوع ملیتی بنا شده‌است.

این واقعیت که بقای جمهوری‌های دونباس دراین مبارزه بدون کمک بورژوای روسیه غیرممکن است ازسال 2014 ، به ویژه از زمانی‌که آن‌ها با نیروهای مرکب از سرمایه جهان امپریالیستی مخالفت کردند کاملا آشکاربوده است. اما این به معنای‌آن نیست که این جمهوری‌ها به طور کلی باید ازدریافت این کمک فدراسیون روسیه خودداری کنند. اجازه دهید تکرار کنیم، ح.ک.ک.روسیه همیشه نه تنها(این کمک‌ها) را مجاز، بلکه همیشه ازمقامات خواستار یاری بیشتر، ازجمله یاری نظامی بوده است. شما قبلا به دلایلی به این موضوع فکرنمی‌کردید. آیا، امروز، فکرمی کنید که درمبارزه علیه فاشیسم امریکایی درسیاست خارجی کمک روسیه لازم نیست؟ ما باور داریم که نازی‌ها همیشه باید باهروسیله‌ای، وبا استفاده از تمام متحدان وهمراهان کوبیده شوند.

رویکرد اشتباه در ارزیابی جهان مدرن و روسیه، حزب‌کارگران کمونیست، یا حزب‌کمونیست یونان، کدام یک؟.

رفقای حزب‌کمونیست یونان  در Rizospastis می‌نویسند: «روشن است که برخلاف حزب‌کمونیست فدراسیون روسیه، حزب‌کمونیست کارگری روسیه در تلاش است تا از موضع طبقاتی به رویدادهای جاری نزدیک شود، اما بااشتباهات تئوریک و سیاسی جدی، حتی به «وام گرفتن» از بورژوازی روسیه می‌لغزد. مفاهیم بورژوایی از آِن نیروهایی است که آن‌ها را اپورتونیستی می‌نامد. چنین اشتباهاتی منجر به توجیه تهاجم نظامی غیرقابل قبول روسیه می‌شود که برمبنای اعتراف حزب‌کارگران ‌کمونیست برای اهداف امپریالیستی به بهانه نجات مردم دونباس عملیاتی شده‌است.

ادعاها واقعا جدی است. تفاوت درارزیابی ازماهیت جنگ امپریالیستی باید جدی گرفته شود، زیرا این یک موضوع علمی و نظری است.

پیش ازاین، در جریان کار بر روی مقالاتی برای بررسی کمونیست جهانی، نظرخود را به شما اعلام کردیم که بخش ایدئولوژیک و رهبری حزب‌کمونیست یونان، از دیدگاه ما، نظریه لنینیستی امپریالیسم را در رابطه با واقعیت امروز تا حدودی نادرست تفسیر می‌کند. شما موضوع را این گونه‌ مطرح می‌کنید که امروز تمام دنیا امپریالیستی است، در همه کشورها انحصارات حاکم است و فقط باید نوعی هرم امپریالیست‌های درجه یک، درجه دوم و سوم و... را در نظرگرفت. همه باهم در تضادهستند وضعیف‌ترهارا استثماروغارت می‌کنند.

با این وجود، شما ظاهرا استنتاج لنین را که سرمایه‌داری اکنون تعداد انگشت شماری (کمتر از یک دهم جمعیت جهان، در "سخاوتمندانه" ترین و اغراق آمیزترین محاسبات - کمتر از یک پنجم) از دول به ویژه ثروتمند و قدرتمند را مشخص کرده، که "تمام جهان" را غارت می‌کنند، فراموش کرده اید. این موقعیت عینی، البته به شکل تحریف شده، حتی درمفهوم بورژوایی «میلیارد طلایی» که کل تعداد «افراد مرفهی» که در«کشور‌های غارتگر» زندگی می کنند را شامل می‌شود ، بازتاب یافته بود.

شما دراین لحظه به نوعی شرمگینامه سکوت کرده و این شرایط لنینیستی را ظاهراً منسوخ می‌دانید. شما دقیقاً همین را مینویسید، که حزب‌کارگران کمونیست روسیه به صلاح‌دید خود بر اساس این درک تحریف شده از جهان مدرن، بیانیه لنین در مورد "پاره ای از کشورها" را ، که در زمانی نوشته شده بود که 3/4 کره زمین هنوز مستعمره بودند تفسیر می‌کند.

شما این ادعا را با بیان آن‌که با تقلیل موضوع مبارزه علیه امپریالیسم به مبارزه انحصاری ضد امریکاگرایی، که مشخصه نوعی بسیاری از نیروهای کشورهای بورژوازی ملی وهمانندان آن است امکان‌پذیراست اثبات می‌کنید. البته این کارنباید انجام شود، ما با شما موافقیم. اما هسته اصلی تئوری امپریالیسم لنین، همراه با مبنای اقتصادی آن، یعنی انحصارتولید، شرایطی را ایجاد می‌کند که تعداد انگشت شماری از قدرت‌های امپریالیستی پیشرو، جهان را تقسیم کرده و برای تقسیم مجدد آن می‌جنگند و دررویکرد امپریالیستی همه کشورهای بورژوایی دیگر را غارت می‌کنند. امروزه جوهرامپریالیسم تغییرنکرده است ومعنای «پاره‌ای» وتأثیر آن در دنیای امروز به وضوح نسبت به زمان لنین افزایش یافته است.

امروز این تعداد انگشت شمار دقیقاً توسط ایالات متحده آمریکا مدیریت می‌شود. بقیه نقش اتصال دهنده‌ها را بازی می‌کنند. آیا شما مخالف این نظرهستید؟ مگر یونان کشوری امپریالیستی است؟ یا حتی کشورهای بسیار قدرتمندتراتحادیه اروپا؟  به طورکلی، هیچ یک از این کشورها امروز نمی‌توانند از ایالات متحده سرپیچی کنند، نمی‌توانند استقلال خود را نشان دهند، که به طور قابل توجهی اعمال تحریم‌ها توسط همه علیه فدراسیون روسیه نظر فوق را تأیید می‌کند. ولو به ضرر خودشان! آیا آن را نمی‌بینید؟ نمی‌بینید که امروز تعداد انگشت شماری از قدرتمندترین درندگان به رهبری ایالات متحده و ناتو در حال تشکیل «شالوده محکمی برای ظلم و استثمار امپریالیستی بیشتر ملت‌ها و کشورهای جهان و سرمایه‌داری پارازتیسم پاره ای از ثروتمندترین دولت‌ها هستند!» این از دیدگاه ما یک اشتباه بسیار بزرگ است. رویه رفتار سیاسی کشورهای اتحادیه اروپا و سایر قدرت‌های پیشرو امپریالیستی در رابطه با درگیری دراوکراین نشان داده است که تقریباً هیچ سیاست مستقلی از سوی کشورهای اتحادیه اروپا وجود ندارد، این واقعیت است که این کشورها حتی به ضرر اقتصادهای خود به امید ادامه غارت بقیه جهان در آینده، به آهنگ ایالات متحده می‌رقصند. امریکا با اعتبار دادن سودآورترین عملیات را انجام می‌دهد از نظر ایدئولوژیکی و سیاسی، خصومتی را میان مردم جهان سازمان می‌دهد که حتی دموکراسی بورژوایی  را با فاشیسم از میان خواهدبرد. هم‌زمان، به‌طرز چشمگیری کشورهای اتحادیه اروپا را حداقل در کوتاه مدت تضعیف، و حضور خود را در این بازار تقویت می‌کند.

واکاوی رویدادها حاکی ازآن است که اگر روسیه تسلیحات هسته‌ای نمی‌داشت، ممکن بود به سرنوشت یوگسلاوی، عراق و لیبی دچارشود. اما با توجه به پتانسیل قدرت دفاعی فدراسیون روسیه که از اتحاد جماهیر شوروی به ارث رسیده است، امپریالیست‌های ایالات متحده و اتحادیه اروپا تاکتیک احیای فاشیسم در اوکراین و تحریکات آن علیه دونباس و فدراسیون روسیه را انتخاب کردند. پمپاژ تسلیحات از سوی آن‌ها و تشدید وضعیت سیاسی در خطوط  مرزی دونباس، همان‌طور که بسیاری از کشورها و احزاب اذعان می‌کنند، موجب شد که دولت روسیه دست به اقدامات نظامی پیشگیرانه بزند.

نقص به اصطلاح تئوری «فاشیسم صادراتی» ؟

باید گفته شود که برخی از رفقای داخلی و خارجی با همین اصطلاح "فاشیسم صادراتی" سردرگم شده‌اند. این عبارت به نوعی یادآورمفهوم «صدورانقلاب» است که کمونیست‌ها از آن حمایت نمی‌کنند. برخی به طور ابتدایی آن را صدور واقعی، یعنی صدور فاشیسم تعبیر می‌کنند. به علاوه، پس ازترجمه آن از زبان بسیارتصویری روسی برای رفقای خارجی، درک ماهیت آن می تواند دشوار باشد. ما پای بند این عبارت نیستیم، این عبارت برای ما به عنوان تصویری تبلیغاتی زاده شده بود. ماهیت هرپدیده‌ای مهم‌تراست- فاشیسم درسیاست خارجی. به ویژه تاکید رفقای یونانی که ح.ک.ک.روسیه در تحلیل خود تئوری مضر" فاشیسم صادراتی" را تکرارمی کنند قابل توجه است. آن‌ها حتی موافقند که "فاشیسم صادراتی"یک نظریه بورژوایی است که اولین بار از سوی نیروهای سیاسی بورژوازی روس در طی"انقلاب نارنجی" درسال 2006 در اوکراین مطرح شد.

 بیان چنین چیزی برای ما ناخوشایند است، اما اولاً این یک دروغ آشکار است. تحلیلی از تجلی فاشیسم در سیاست خارجی، که ما در روزنامه‌نگاری اغلب آن را «فاشیسم صادراتی» می‌نامیم، برای اولین بار از جمله با مشارکت ما، ازسوی کارگرشایسته بخش فرهنگی جمهوری شوروی فدرال روسیه سوسیالیستی بوریس لاورنتیویچ فتیسوف به کار گرفته شد و در سال 2009 درروزنامه اجتماعی-سیاسی روسیه نارودنایا پراودا منتشر شد. پس از آن، در پلنوم کمیته مرکزی حزب‌‌کارگران کمونیست روسیه مورد بحث قرار گرفت وتصویب شد که بعنوان مواضع ما اعلان گردد. سپس در سال2012 مورد توجه حزب‌های Solidnet  قرار گرفت. رفقای یونانی خاطرنشان کردند که بحث جدی در صفحات مجله سازمان جوانان کمونیست صورت گرفت. با این وجود، رفقای یونانی معتقدند که در سال 2014 تاکید و عملا هشدار داده اند که این تئوری درنهایت منجر به مسیر خطای همکاری با نیروهای سیاسی بورژوازی منجرخواهدشد.

ما تاکید می‌کنیم که عمل تحلیل وچشم‌اندازما را کاملا تایید کرده است. واختلاف بین ارزیابی‌های ما ناشی از عزیمت رفقای یونانی از مواضع رویکرد علمی و نتیجه‌ی رد تعریف کمینترن ازفاشیسم است. رفقا به صورت آشکارو مستقیمً دراین مورد سخن نمی‌گویند، و بسیار پیچیده می‌نویسند: «اما، نباید این‌را فراموش کرد که تعریف ارائه شده ازسوی کمینترن در دوره‌ای از بحث‌های جدی درمیان تعدادی ازرهبران کمینترن شکل گرفت. ودرعمل ناتوانی آن در نشان دادن ارتباط میان فاشیسم و ​​سرمایه‌داری و درنظرگرفتن آن دراستراتژی جنبش بین‌المللی کمونیستی پدیدار شد."

حتی شنیدن آن شگفت‌آور و دردناک است. این تعریف دیمیتروف غیرقابل دفاع بود؟ یادآور می‌شویم: «فاشیسم درقدرت، دیکتاتوری تروریستی آشکار ارتجاعی‌ترین، شوونیستی‌ترین، امپریالیستی‌ترین عناصر سرمایه مالی است، شکل خاصی ازسلطه طبقاتی توسط بورژوازی... فاشیسم نه قدرت فراطبقاتی است و نه قدرت خرده بورژوازی یا لومپن پرولتاریا بر سرمایه مالی است. فاشیسم قدرت خود سرمایه مالی است. این سازمان انتقام جویی تروریستی علیه طبقه کارگر و بخش انقلابی دهقانان و روشنفکران است. فاشیسم در سیاست خارجی، شوونیسم و بدترین شکل آن است که نفرت ددمنشانه ای را علیه سایرخلق‌ها  پرورش می‌دهد.

در واکاوی ما سخن از فاشیسم در سیاست خارجی می‌رود! فاشیسم عبارت است از طرد اشکال دموکراتیک سلطه بورژوازی و گذار به ترورآشکار بورژوایی امپریالیستی. در دنیای مدرن، بیشتر دولت‌های بورژوایی توسعه‌ یافته در سیاست داخلی خود ازاشکال گوناگون با ظاهر دموکراسی بورژوایی استفاده می‌کنند و از اعمال دیکتاتوری به شکل آشکار تروریستی خودداری می‌کنند. در عرصه بین المللی وضع دگرگونه است. به‌نظرما پس از شکست (مطمئناً موقت) سوسیالیسم در اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای اروپای مرکزی و شرقی، یک تغییر منفی در توازن قوا رخ داده است که اوضاع را در سراسر جهان تعیین می‌کند. نخست، در غیاب کشورهای سوسیالیستی، سرمایه به یک حمله همه جانبه به حقوق کارگران در سیاست داخلی دست زده است. ثانیاً امپریالیست‌ها سعی می‌کنند مشکلات داخلی خود را از طریق تجاوزخارجی حل کنند. در سیاست خارجی، امپریالیسم جهانی، قبل از هرچیز، نیروهای ضربتی آن امپریالیست آمریکا و کشورهای ناتو، بدون توجه به هنجارهای بورژوا دمکراتیک حقوق بین‌الملل و قوانین بین‌المللی و به اصطلاح افکار عمومی دست به حملات لجام گسیخته تر، تهاجمی‌تر زده اند. برای نمونه می‌توان اقدامات تلافی جویانه علیه یوگسلاوی، افغانستان، عراق، لیبی، امروز- سوریه، تهدید علیه کره شمالی و ایران، آغاز و حمایت از درگیری خونین امروز در اوکراین را ذکر کرد. به قول لنین، "ما یک امپریالیسم کاملاً برهنه را پیش روی خود داریم، که حتی لزومی نمی‌بیند که خود را به چیزی بپوشاند، چراکه گمان می‌کند به همین شکل نیز با شکوه است".

ما تشدید تنش در خاورمیانه، در اوکراین را گسترش نئوفاشیسم - "فاشیسم  صادراتی" می‌دانیم. «فاشیسم صادراتی» نادیده گرفتن آشکار کلیه هنجارها و معیارهای جهانی است، یک سیاست خشونت آمیز امپریالیستی تروریستی برای حل خونین مسائل تأمین منافع امپریالیسم جهانی است، که سرمایه مالی هسته اصلی آن است. این یک شکل مدرن از فاشیسم است. با وجود این، امروز شوونیسم در خام ترین شکل خود ، دراظهارات روسای جمهور ایالات متحده در مورد امپراتوری شرو کشورهای منزوی شده و مسئولیت ویژه ایالات متحده در قبال سرنوشت کل جهان نشان می دهد، بدین ترتیب که تنها امپریالیست‌ها حق تصمیم گیری درهمه موارد را دارند!.

انکاراین واقعیت، یعنی سلطه ارتجاعی ایالات متحده، برای تعیین موقعیت و تاکتیک مبارزه احزاب‌کمونیست مرگ آوراست. منشأ بدبینی شما نسبت به مظاهر فاشیسم درسیاست خارجی - "فاشیسم صادراتی" و حتی رد تعریف کمینترن از فاشیسم از همین جا سرچشمه می‌گیرد. و در نهایت، این امر به انطباق‌های مکانیکی رخ داد های سال‌های 1914-1917، زمان جنگ اول امپریالیستی، به وضعیت کنونی منجرگردیده‌است.

شما می نویسید که انتقاد حزب‌کارگران کمونیست روسیه بدون سند و مدرک است، اما ما همه این نکات را در گزارش کمیته مرکزی به پلنوم مارس (26/03/2022) «درباره نگرش حزب‌کارگران کمونیست به اقدامات نظامی دولت فدراسیون روسیه و نیروهای مسلح دونباس در اوکراین منعکس کرده‌ایم» (https://rkrp-rpk.ru/2022/03/31/about-attitude-rkrp-to-military-operations/). شما می‌توانید گزارش را بخوانید و ما کاملا آماده پاسخگویی به سوالات و انتقادات هستیم. فقط افرادی که به خود اطمینان ندارند از انتقاد می ترسند. حزب‌کارگران کمونیست به مواضع خود اطمینان دارد و آماده شفاف سازی روابط است.

شما، رفقای عزیز می‌نویسید که" حزب‌کارگران کمونیست روسیه از یک سو به صورت شفاهی جنگ امپریالیستی را که برآیند درگیری‌های داخل امپریالیستی است به رسمیت می‌شناسد و از سوی دیگر "حفاظت از مردم دونباس" را به اصطلاح "نازی‌زدایی" در اوکراین اعلام می‌کند، در واقع از حمله روسیه به اوکراین، جنگ امپریالیستی و بورژوازی روسیه که آن را ضامن مبارزه با فاشیسم می‌داند، حمایت می‌کند."

اما این تنها نشان می‌دهد، که شما مسئله را درک نکرده اید، در کلمات لنین، «درباره مساله اساسی اقتصاد، بدون مطالعه آن(اقتصاد)، درک چیزی در ارزیابی جنگ مدرن و سیاست مدرن غیرممکن است (اینجا و جای دیگر، تاکید از نویسنده است) ، یعنی: در مسئله ماهیت اقتصادی امپریالیسم.

تردیدی نیست، جنگ به‌نفع طبقه بورژوازی روسیه است که بسیار ضعیف‌تراست، در روند تبدیل شدن به امپریالیسم و نیز درروند امپریالیستی شدن است، زیرا بورژوازی روسیه از منافع خود، از تمایل خود برای راه اندازی خطوط لوله گازو نفت، از جمله منابع انسانی کشور دفاع می‌کند. اما این به هیچ وجه به این معنا نیست که طبقه کارگر فدراسیون روسیه نسبت به حمله طولانی، سرسختانه و تهاجمی نیروهای ایالات متحده، ناتو و اتحادیه اروپا به روسیه بی تفاوت است و ما متوجه استفاده ازابزار اشکار فاشیسم دراوکرائین نیستیم، و دورنمای تکرار سرنوشت یوگسلاوی، عراق یا لیبی برای طبقه کارگر روسیه ارجح‌تراز سرکوب بورژوازی داخلی است. امروز، اقدامات نظامی فدراسیون روسیه دیگر برای هدف تصاحب منابع و بازاربا مطیع کردن اوکراین نیست، بلکه برای حفاظت از منافع بورژوایی روسیه، سرمایه روسیه و حتی یکپارچگی کشور است. ما از دولت حمایت نمی‌کنیم و ازهمه نیروها نمی‌خواهیم که مانند حزب‌کمونیست فدراسیون روسیه حول آن جمع شوند، برعکس، ما خواهان استفاده از اوضاع برای روشن کردن علل واقعی فجایع تجربه شده و سازماندهی مبارزه علیه سرمایه‌داری، برای سوسیالیسم و ​​احیای اتحاد جماهیر شوروی هستیم. ما صرفا برای توقف جنگ فراخوان نمی‌دهیم، زیرا این فراخوان دراصل به معنای دعوت به توقف جنگ علیه فاشیسم خواهد بود. جنگ با فاشیسم واقعیتی است که توسط بزرگ‌ترین چپاولگران امپریالیستی تغذیه و هدایت می‌شود، خود را ادامه دهنده آرمان فاشیست‌های 1941-1945 می‌نامند و امروزه آشکارا از غیرنظامیان به عنوان سپرانسانی استفاده می‌کند. ما چنین کاری نمی‌کنیم. ما معتقدیم که سرکوب نازی‌ها با هر سلاحی، با جذب همه نیروهای ممکن میسراست. درعین حال، در این‌جا باید عامل آگاهانه‌ای مد نظرقرارگیرد، درتوسعه مبارزه ضد فاشیستی باید مبارزه برای سوسیالیسم نیز تبلیغ شود.

فراخوان برای شکست دولت خودی در این جنگ با روح زمان مطابقت ندارد، به رویکرد انقلابی کمکی نمی‌کند، زیرا موقعیت مناسب وجود ندارد و امروز به قول لنین هنوز انطباق و همکاری جنبش‌های انقلابی در تمام کشورهای متخاصم با یکدیگر وجود ندارد. پیروزی امروز آمریکا و ناتو، پیروزی پیشروی فاشیسم خواهد بود. تقویت  فاشیتی کردن رژیم‌ها در همه کشورهای اتحادیه اروپا به ویژه در کشورهای بالتیک دیده می‌شود.

درک این نکته بسیار دشواراست، زیرا وسوسه بزرگی وجود دارد که ارزیابی‌های دوران جنگ اول امپریالیستی را به سادگی به شرایط حال منطبق کنیم.

انتقاد ازحزب‌کمونیست یونان

شما می‌نویسید که حزب‌کارگران کمونیست  حزب‌کمونیست یونان را بی‌اساس به "اشتباهات" و همچنین عدم همبستگی با مردم دونباس متهم می‌کند. کلاً این‌طورنیست. ما مطمئناً تاکید می‌کنیم که شما با مردم دونباس همدردی می‌کنید و مظاهر فاشیستی رژیم کیف را محکوم می‌کنید. ما، همراه با کمونیست‌های دونباس و اوکراین، از حزب‌کمونیست یونان به خاطر اعتراضات پیگیری که از سال 2014 از جمله از تریبون پارلمان اروپا ادامه‌ داده است، سپاسگزاریم.

این همبستگی و حمایت از قربانیان، حمایت از مردم رنج دیده و تحت ستم است و ما به عنوان یک حزب، قبل از هرچیز از مبارزه مردم علیه فاشیست‌ها حمایت کرده و خود تا حد امکان در کمک به تشکیل نیروهای کمونیستی دراین جمهوری‌ها درآن مبارزه مشارکت داشته ایم.

با استفاده از فرصت به‌دست آمده، از نمایندگان حزب‌کمونیست یونان که به دلیل فعالیت‌های سیاسی خود علیه جنگ در "لیست سیاه" رسمی رژیم ارتجاعی کیف قرارگرفته اند، تشکرمی‌کنیم. اجازه دهید به عرض برسانیم که رفقای ما در دونباس مستقیماً درگیر عملیات نظامی هستند مجروح و کشته می‌دهند. دوست مشترک ما، رئیس جبهه کارگران دونباس، نیکولای بلوستنی، که در سال 15-2014 در جبهه حضورداشت، برای ثبت نام در جبهه به ستاد ارتش مراجعه نموده که بابت سن ایشان 69 سال از ثبت نامشان خوداری شده است. امروز ایشان به عنوان راننده آمبولانس خدمت می‌کند و هرازگاهی مجروحان زیرآتش جبهه ازجمله سربازان نیروهای مسلح اوکراین راازماریوپل تا بیمارستان‌های جمهوری خلقی دونباس می‌آورد. ولی جوان‌ترها می‌جنگند. واین واقعیت که بورژوازی روسیه، بر پایه اصول هم فکری ایدئولوژیکی، دراین مبارزه به یاری آن‌ها نیامده است، ماهیت عادلانه و ضرورت مطلق مبارزه را نفی نمی‌کند.

فرایندهای درونی حزب‌کارگران‌کمونیست روسیه

رفقای یونانی خاطرنشان می‌کنند: "رویدادهای اخیر می‌توانند، همان‌طورکه برگزاری به اصطلاح "کنفرانس حمایت از مبارزه علیه فاشیسم دراوکراین" در 20 مارس 2022 درمقر کمیته مرکزی حزب‌کارگران کمونیست روسیه گواهی می‌دهد به یک ضربه ایدئولوژیک و سیاسی خردکننده‌ای به حزب‌کارگران کمونیست روسیه تبدیل شود".

می‌دانید که در رابطه با این مسئله تنش‌های خاصی درحزب ما نیز به وجود آمده است. حتی خروج رفقای ناپایداراز کمیته مرکزی و ازصفوف حزب وجود دارد. و ما باید با تأسف متذکرشویم که رفقای حزب‌کمونیست یونان، خواسته یا ناخواسته، در این فرآیندها مشارکت می‌کنند، ازجمله با پذیرش امضای گروهی از جوانان دراعلامیه 42 حزب ، که گفته می‌شود از سازمان اتحاد جوانان کمونیست انقلابی (بلشویک) هستند، اگرچه ما به شما اطلاع داده بودیم که اینها در واقع تحریک کنندگانی هستند که سعی دارند نام و وب سایت کامسومل را به تصرف خود درآورند. شما به این موضوع واکنشی نشان ندادید و حتی این اطلاعات نادرست را در روزنامه Rizospastis برای خوانندگان تکرارکردید که در واقع در رابطه با موضع اتحاد جوانان کمونیست انقلابی (بلشویک) گمراه کننده بود. ما فکر می‌کنیم که چنین اقداماتی نیز به تقویت روابط رفیقانه میان حزب‌های ما کمک نمی‌کند.

به علاوه ما متوجه اقدام‌های شما برای دخالت درکارسیاسی داخلی ما با صدای مخالفان حزب شدیم. ازاین رو، به ما می‌نویسید،:"...با اندوه بسیار ما شاهد برگزاری مراسم مشترک با راست افراطی روسیه، سازمان‌های ملی‌گرا، مانند حزب روسیه دیگر( نشنال بلشویک‌ها) هستیم."

قبلاً در سایت حزب و روزنامه " TR" توضیحاتی در این خصوص ارائه کرده‌ایم که می‌توانید به آن مراجعه کنید. حزب "روسیه دیگر" به هیچ وجه یک سازمان سوسیالیستی نیست، اما به هیچ وجه یک حزب راست افراطی هم نیست. در واقع، این حزب به کلی یک حزب نیست، زیرا مواضع طبقاتی مشخصی ندارد، واز نظام سرمایه‌داری هم حمایت نمی‌کند و یکی از شعارهای معروفش چنین است «سرمایه‌داری چرند است!». این‌ها اکثرا جوانانی هستند، که به اندازه میهن دوستان گذشته شوروی وعظمت اتحاد جماهیر شوروی، که در آن همه خلق‌ها جایگاه ارزشمندی را اشغال می‌کردند ملی‌گرا نیستند. به اهتزاز درآوردن پرچم سرخ بر فراز ریگا (17 نوامبر 2000) در پرونده اعمال آن‌هاست که رفقا به خاطرآن به زندان محکوم شدند. نمایندگان آن‌ها در دونباس نه برای "جهان روسیه"، بلکه علیه نازی‌ها می‌جنگند. ما سعی داریم عناصری از آگاهی طبقاتی را وارد خرده فرهنگ این جوانان کنیم. منجمله درک لنین ازغرورملی بزرگ روس‌‌ها. گرچه بیشتراوقات موفق نیستیم، اما گاهی موفقیت‌هایی وجود دارد. ما سال‌هاست با هم همکاری می‌کنیم و به همکاری ادامه خواهیم داد.

بنابراین، مایلیم قبل از نتیجه گیری با ما رایزنی کنید. در هر صورت، قرار نیست تحریف جایگاه وحتی واقعیات تاریخی را باسکوت تحمل کنیم.

این واقعیت که نه تنها مترقی‌ترین، بلکه عناصر مختلف ارتدوکس، قزاق‌ها، نیروهای ملی- وطن پرست و حتی ضد کمونیست‌ها اغلب در شبه نظامیان دونباس می‌جنگند، دراصل ماهیت مبارزه ضد فاشیستی را تغییر نمی‌دهد. همان‌طورکه لنین می‌آموزد نمی‌توان با یک پیشتاز پیروز شد. برای شکست نازی‌ها می‌توان ازجذب واستفاده از هر نیرو و هرسلاحی  بهره برد. و تصادفی نیست که هسته اصلی مقاومت در برابر نازی‌ها را معدنچیان و رانندگان تراکتور تشکیل می‌دادند که حتی رئیس جمهور پوتین نیز مجبور به اعتراف آن شد. و هنگامی که "به نام مبارزه با فاشیسم، راه برای همکاری با نیروهای اپورتونیست، با سوسیال دموکراسی، با بخش‌هایی از بورژوازی باز می‌شود" شما می‌توانید فریاد بزنید، آهای داروغه. ولی ما این‌کار را ولو با شیطان انجام خواهیم داد! ما از اتحاد جماهیر شوروی و استالین آموخته‌ایم.

ظاهراً حزب‌کارگران کمونیست روسیه مسیر سیاسی خطرناکی را در پیش گرفت است.

در پایان، دررابطه با بیانیه شعبه بین‌الملل: «با این نامه از شما می‌خواهیم در موضع خود تجدید نظر کنید که نه تنها با اعلامیه‌های موسسین بررسی کمونیست جهانی و ابتکار کمونیستی اروپا مطابقت ندارد، بلکه همچنین شما را از خط نیروهای ثابت جنبش بین‌المللی کمونیستی دور می‌کند» ناگزیربه اعتراض قاطع به شما هستیم. اجازه دهید بپرسیم که چه کسانی به شما این حق را داده اند که به تنهایی مرزهای نیروهای هوادار و غیرهوادار جنبش کمونیستی را تعیین کنید؟ همان‌طور که می‌دانیم، هم درمورد بررسی کمونیست جهانی وهم ابتکار کمونیستی اروپا رویه ای برای بررسی جمعی مسائل و تصمیم گیری وجود دارد. به نظرما، این‌جا دوباره آن عنصرتکبر کمونیستی که قبلاً به آن اشاره کردیم، که بسیاری از احزاب دارای گذشته‌ی انقلابی باشکوه را ویران کرده است درشما نمایان می‌شود.

در خاتمه، ما صراحتا می‌گوییم، که صد البته با گفته شما موافقیم: حزب‌کارگران کمونیست روسیه مسیر سیاسی خطرناکی را در پیش گرفته است. یاد آور می‌شویم که ما این سیاست رااز درون هسته حزب‌کمونیست اتحاد شوروی درمبارزه با انحطاط  گورباچیسم در سال 1991 آغازکردیم، زمانی‌که در پاسخ به ممنوعیت فعالیت‌های حزب‌کمونیست اتحاد شوروی ازسوی یلتسین، گفتیم که در سال 1941 سرکوبگران قَدرتری آمدند، و بلافاصله حزب‌ کارگران کمونیست روسیه را تاسیس کردیم. در سال 1993، به دفاع از کاخ شوراها(مجلس شوروی-مترجم) که یلتسین آن‌را به تانک بست برخاستیم. ما کاملا آگاهانه راه مبارزه را در پیش گرفتیم و خطرانحراف از اصول مارکسیسم-لنینیسم را به خوبی می‌دانیم. از بلشویک‌ها و لنین می‌آموزیم: «پیروزی بر دشمن قدرتمند تنها با بیشترین تلاش و اجباربه، دقیق‌ترین، دلسوزانه ترین، محتاطانه‌ ترین و ماهرانه‌ ترین استفاده ازهرچیز، حتی کوچک‌‌ترین، "شکاف" میان دشمنان، هرگونه تضاد منافع بین بورژوازی کشورهای مختلف، بین گروه ها یا انواع مختلف بورژوازی در داخل کشور- و نیز هر فرصتی، حتی کوچک‌ترین آن ، برای به دست آوردن یک متحد توده ای، حتی اگر آن متحد موقت، متزلزل، شکننده، غیرقابل اعتماد، مشروط باشد، ممکن است. هر کس این را نفهمیده است، ذره ای از مارکسیسم و​​ سوسیالیسم علمی، معاصر، را کلا درک نکرده است".

ترس از اتحاد موقت حتی با افراد غیرقابل اعتماد، شامل مردمانی می‌شود که به خود اطمینان ندارند. ما به خود اطمینان داریم، بنابراین، با احترام به شما، این حق را برای خود محفوظ می‌داریم که از رویکرد مارکسیستی- لنینیستی خود نسبت به پراتیک سیاسی دفاع کنیم.

ما از مسیر برگزیده خود برنمی‌گردیم!.

با درودهای کمونیستی و آرزوی اندیشیدن بر مساله مطرح شده.

19 مه 2022 لنینگراد. مقاله به وب سایت solidnet ارسال شد

 

مقاله بخش روابط بین الملل کمیته مرکزی حزب کمونیست یونان درباره موضع حزب کارگران کمونیست روسیه RCWP درباره جنگ امپریالیستی دراوکراین

حزب‌کمونیست یونان، درباره موضع غیرقابل قبول حزب‌کارگران کمونیست روسیه نسبت به حزب‌کمونیست یونان

 

از این قلم :

 

Share

Comments System WIDGET PACK

ادامه:

آرشیوماهانه

نقل مطالب نوید نو با ذکرمنبع آزاد است

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست