5
برای آزادی ، دموکراسی ،صلح، استقلال و عدالت اجتماعی                         آزادی زندانیان سیاسی 
نویدنو -  کتاب - رحمان هاتفی  درباره ما -  بایگانی

2020-11-07

نویدنو 17/08/1399           Print Friendly, PDF & Email      چاپ مطلب

 

  • بدیل انقلابی خلق، ائتلافی تازه در درون جنبش چاویستا در ونزوئلا، برای پیش برد بهتر مبارزۀ بولیواری، بر اهمیت تحکیم کمون ها، سازمان های مردمی جنبش های دهقانی و تعاونی های تولیدی تاکید می کند. شک نیست که این اقدامات برای ایجاد نظام اقتصادی متکی به خود، ضرورت دارد.

     

 

 

 

مطلب دریافتی

مبارزه با جنگ اقتصادی ایالات متحده بر علیه ونزوئلا – اختلاف درون جبهۀ چاویستا

 استانفیلد اسمیت، راجر هریس و هزوس رودریگز- اسپینوزا -ترجمۀ مسعود یاوری

بدیل انقلابی خلق، ائتلافی تازه در درون جنبش چاویستا در ونزوئلا، برای پیش برد بهتر مبارزۀ بولیواری، بر اهمیت تحکیم کمون ها، سازمان های مردمی جنبش های دهقانی و تعاونی های تولیدی تاکید می کند. شک نیست که این اقدامات برای ایجاد نظام اقتصادی متکی به خود، ضرورت دارد.

اما، موفقیت در این زمینه ها به تنهایی نمی تواند بر مانع عظیم اقتصادی که ونزوئلا با آن روبروست، یعنی تحریم و محاصرۀ اقتصادی ایالات متحده و اتحادیه اروپا که همراه با غارت تمام عیار منابع و ثروت ونزوئلا ، دائما هم چون چکمه ای بر گلوی ونزوئلا فشار می آورد فایق آید. این فشار با تلاش شجاعانۀ ونزوئلا  برای استقلال روز به روز شدید تر خواهد شد.

آلفرد دی زایاس( Alfred De Zayas)، گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل در امور ونزوئلا، تحریم ها علیه ونزوئلا را " اختناق اقتصادی " می نامد. به گزارش مرکز مطالعات اقتصادی و سیاسی ( CEPR)، در سال 2018، این تحریم ها موجب مرگ حدود 40000 نفر از ونزوئلایی ها در عرض کمتر از یک سال شده است. تعداد قربانیان ناشی از این تحریم ها امروزه نصاعدی بالا رفته است. انداختن گناه این همه قربانی به گردن چیزی بجز محاصرۀ اقتصادی، تنها پاک شویی نقش قدرت های امپریالیستی، و پذیرش تبلیغات ضد ونزوئلا ئی واشنگتن و مخالفان دست راستی آن است.

تشکیل اتئلاف جدید چاویستی بدون حضور حزب حاکم

در این زمینه است که ائتلاف جدید بدیل انقلابی خلق ( APR- از این به بعد "ائتلاف جدید")، که به تازگی تشکیل یافته،  قرار است که در انتخابات ششم دسامبر برای مجلس ملی، نامزد های خود را مستقل از حزب حاکم چاویست ها (PSUVحزب متحد سوسیالیست ونزوئلا) معرفی نماید. اعضای اصلی این ائتلاف را حزب کمونیست ونزوئلا (PCV) و حزب پارتیا پارا تودوس ( PPT) ) حزب آحاد مردم) تشکیل می دهند، که احزاب کوچکی بوده و قبل از خلع ید از مجلس کنونی، دوازده کرسی از 167 کرسی را در اختیار داشتند.  

این اتئلاف جدید از مواضعی دفاع می کند که  برای کارگران و دهقانان مهم است و از این نظر نقش مهم و مثبتی را به عهده دارد. بنا بر تارنمای " تحلیل ونزوئلا" ( Venezuelanalysis)، این ائتلاف زمانی شکل گرفت: " که این احزاب در انتقاد از رشته ای از اقدامات دولت، از قبیل خصوصی کردن دارایی های عمومی، بی کیفر گذاشتن خشونت های تشدید شده در روستا ها ، سیاست های عدم تقویت کمون ها و برنامۀ اقتصادی که آنرا " ضد کارگری" می نامیدند، هم صدا شدند."

ائتلاف برای توزیع عادلانه تر ثروت ملی، کاهش سهم سرمایه داران و افزایش سهم مردم را پیشنهاد می کند. لوئیز بریتو گارسیا( Luis Britto Garcia)، روشنفکر برجسته چاویستا که نظراتی نزدیک به حزب کمونیست دارد، مسئلۀ کمک دولت به شرکت های بزرگ و نظام مالیاتی موجود را مطرح می کند که به نفع 5% صاحبان شرکت ها و به ضرر نیروی کار در جامعه است.

ائتلاف خواستار" بر پایی مبنایی سیاسی برای غلبه انقلابی بر بحران سرمایه داری " است. اسکار فیگوئِرا ( Oscar Figuera)رهبر حزب کمونیست می گوید: " هدف این ائتلاف جدید، گرد هم آوردن طبقۀ کارگر، کشاورزان، و نیرو های عضو کمون ها به شیوه ای انقلابی است"

خطراتی که جنبش چاویستا را تهدید می کند

ایالات متحده با دعوت به تحریم انتخابات مجلس ملی، در امور داخلی ونزوئلا فعالانه دخالت می کند. این دعوت بخشی از نقشۀ بزرگتری است که هدف آن نامشروع سازی و در نهایت سرنگونی دولت منتخب مردم است. تقاضا برای تحریم انتخابات توسط خوان گوایدو رئیس جمهور ساختگی دست نشاندۀ آمریکا ومتحدین غربی و مخالفان دست راستی افراطی نیز تکرار می شود.

مجلس ملی هم اکنون زیر تسلط مخالفان است. بخشودگی تعدادی از عناصر مخالف دولت که به دلیل اقدامات جنایت کارانه زندانی شده بودند، به نفع مبارزۀ ضد امپریالیستی و با هدف تشدید تفرقه در میان مخالفان شرکت در انتخابات دسامبر انجام گرفت. باید منتظر بود و دید که آیا وجود دو لیست انتخاباتی مختلف در میان چاویستا، منجر به تصاحب کرسی های بیشتری توسط مخالفان در مجلس نخواهد شد؟ بسیاری از اعضای عادی جنبش چاویستا، که هوادار حزب کمونیست هستند، خود را بیشتر چاویست می دانند تا کمونیست. به اعتقاد بسیاری از این هواداران،  رای به این ائتلاف جدید، موجب ریزش رای حزب سوسیالیست متحد ونزوئلا( حزب حاکم ) و به خطر افتادن پروژۀ چاویستا در بدست آوردن کنترل در مجلس ملی می شود.

در حالی که وجود ائتلاف جدید در درون جنبش چاویستا می تواند بانی شروع بحث هایی سالم و طرح مشکلات در درون جنبش باشد، خطراتی نیز در بر دارد. به طور مثال با توجه به شرایط سختی که محاصرۀ ایالات متحده و اتحادیۀ اروپا بر ونزوئلا تحمیل کرده است، دولت مادورو برای  تضمین نیاز های حیاتی تودۀ مردم، مجبور به سازش هایی با شرکت های بزرگ سرمایه دار شده است. در این موقعیت انتقادات اتئلاف جدید و حزب کمونیست از این اقدامات هر چند که بی پایه نیست اما می تواند به غلط طرد دولت مادورو تلقی شود.

در رهبری چاویستا، تنش هایی به دلیل اقدامات حزب حاکم وجود دارد. این حزب گاهی با عنوان این که کشور در محاصرۀ دشمن است، با  حزب کمونیست و حزب "آحاد مردم" رفتارمتکبرانه ای دارد، اگرچه محاصرۀ دشمن، امری واقعی است. خطر این است که این تنش ها در ذهن چپ گرایان در سرتاسر دنیا، سوء تفاهمی را در مورد طبیعت مبارزه در ونزوئلا ایجاد نماید. برای بعضی ممکن است این تصور پیش آید که تمام انتقاداتی که حزب کمونیست از رئیس جمهور مادورو و حزب سوسیالیست متحد می کند بجاست. این گرایش با وجود عناصر تروتسکیست ماورای چپی چون (Marea Socialista - خیزش سوسیالیستی) در ونزوئلا، تشدید می شود. این گروه ها با شعار های چپ گرایانه، درپی ائتلاف با دست راستی ها برعلیه دولت چاویست ها هستند.

شک نیست که تعدی هایی از سوی دولت مادورو و نیز در زمان چاوزصورت گرفته است. اما نمی توان تقصیراعمال مقامات رسمی کشور را تنها به گردن رهبر و یا گروه حاکم انداخت. اینجا نباید برخورد دو گانۀ ایالات متحده و رسانه های حاکم آنرا پذیرفت که وقتی پلیس در امریکا به فردی تعدی می کند، عمل او ناشی از خطای فردی است، اما تعدی پلیس در کشوری که ایالات متحده در صدد سرنگونی دولت آن است، دلیل قطعی بر دیکتاتوری و خودکامگی رژیم آن کشوراست.

باید یادآور شد که بر خلاف آمریکا، ونزوئلا بطور جدی با تعدی های پلیس مبارزه کرده و تعداد زیادی پلیس را محاکمه و زندانی کرده است. از پنجم آگوست 2017درمجموع 540 نفر پلیس، محاکمه و 426 نفر آنها محکوم به زندان شده اند. در مقابل در ایالات متحده، جایی که پلیس بطور متوسط سالیانه  1000 نفر را می کشد، در بازۀ زمانی 12 سالۀ بین 2005 تا 2017 ، تنها 28 پلیس برای قتل عمد و غیر عمد محکوم شده اند.

بدون پایان بخشیدن به محاصرۀ اقتصادی، هیچ راه حلی برای ونزوئلا متصور نیست

هرچند که فیگوئرا، رهبر حزب کمونیست می پذیرد که: " ما امپریالیسم را به عنوان دشمن اصلی مردم ونزوئلا می شناسیم"، اما اتئلاف جدید او روش موثرتری برای مبارزه با آن ارائه نمی دهد. همانطور که اقتصاد دان ونزوئلایی پاسکوالینا کورسیو ( Pasqualina Curcio) اشاره می کند: هیچ راه حلی برای بحران ونزوئلا، جز پایان دادن به غارت منابع و محاصرۀ اقتصادی وجود ندارد. به نظرمارک وایس بروت (Mark Weisbrot) اقتصاد دان مرکز مطالعات اقتصادی و سیاسی، تحریم های ایالات متحده عمدا و آشکارا با هدف جلوگیری از بهبود اقتصادی در ونزوئلا طراحی شده است.

کورسیو موقعیت امروز ونزوئلا را با رفتاری که ایالات متحده با شیلی زمان آلنده کرد، مقایسه می کند: " [ کاری می کنیم] که اقتصاد [ شیلی] به ناله بیفتد..." (1):

حملات امپریالیسم بر اقتصاد ما و در نتیجه بر علیه مردم ونزوئلا به دقت طراحی شده است. آنها نقاط استراتژیک ما را هدف گرفته  اند (1) ارزش بولیوار( پول ملی کشور) (2) منبع اصلی درآمد ما یعنی نفت... اما نکتۀ مهم درک این مطلب است که موتور های تولیدی اقتصاد چه برای مصرف داخلی و چه برای صادرات، تا زمانی که حمله به بولیوار بطور استراتژیک متوقف نشود و تولید نفت در کوتاه مدت جریان پیدا نکند، به راه نخواهد افتاد."

اقتصاد ونزوئلا برای زمانی طولانی وابسته به نفت بوده که 95% درآمد صادراتش را تشکیل می دهد. این وابستگی به یک یا تعداد اندکی از اقلام صادراتی، مشکلی نیست که تنها منحصر به ونزوئلا باشد. اقتصاد کشورهای جهان جنوب، بعد از فتوحات امپریالیستی، اغلب برای انطباق با نیازهای "کشورهای "مادر" دچار انحراف شد. رهایی از این تلۀ وابستگی تقریبا امری امکان ناپذیر است. مبارزه در داخل کشور برای باز سازی اقتصادی که بتواند با اتکا به خود به رشد ادامه دهد، نیازمند رویارویی سخت با موانعی بی شمار است. موانعی چون تحریم، محاصره اقتصادی و حتی حملۀ احتمالی، که با هدف تغییر حکومت از خارج، توسط قدرت های امپریالیستی اعمال می شود.

ائتلاف جدید خواستار" اتخاذ روشی انقلابی برای برون رفت از الگوی رانتی سرمایه داری " است ، بدون آنکه تعریف ملموسی از این روش انقلابی بدست دهد. لازمۀ این روش انقلابی، درگیری با قدرت سیستم امپریالیسم جهانی است که در پی تداوم وابستگی نو استعماری کشوراست.  تنها کشور هایی که در تاریخ توانسته اند خود را از وابستگی اقتصادی رها نمایند، اتحاد شوروی و چین بوده اند. کشور های کوچکی چون کوبا، کرۀ شمالی  و لیبی، هرچند که  به درجاتی از استقلال اقتصادی دست یافتند، اما نتوانستند که  بر محاصرۀ اقتصادی ویران گر و یا کودتا های پرداختۀ ایالات متحده، غلبه کنند و اقتصادی کاملا مستقل را بنیان نهند.

کشور کوچکی چون ونزوئلا، که  سال هاست زیر فشار حملات اقتصادی و ضد انقلابی نیرو های امپریالیستی قرار دارد، مستقل از سرشت دولتش با زوال اقتصادی روبرو خواهد بود. برخلاف کوبای بعد از انقلاب 1959، کشوری چون اتحاد شوروی وجود ندارد که با اتکا به آن، کشور از نظر سیاسی، اقتصادی و نظامی حمایت شود. ونزوئلا به طور عمده تنها می تواند به خود ش متکی باشد. انداختن تمام تقصیرات وضع بد اقتصاد به گردن دولت ونزوئلا، موجب بدآموزی دیگران، پاک شویی جنایت های غرب، و ایجاد تصوراتی باطل در مورد وجود راه حلی آسان است.

ساختمان سوسیالیسم در جهانی امپریالیستی

آنها که قبلا از چاوز به دلیل عدم بنای سریع تر" سوسیالیسم" انتقاد نمی کردند، امروز با برخوردی دوگانه، به همان دلیل از مادورو انتقاد می کنند. بطور مثال اسکار فیگوئرا، رهبر حزب کمونیست در نقد مادورو چنین می گوید:" به نظر ما (ما این نظر را در همان زمانی که رئیس جهمور چاوز پیشنهاد خود را ارائه کرد نیز ابراز داشتیم)، رشد [ اقتصاد] ونزوئلا به حدی نرسیده که بتوان در جهت سوسیالیسم حرکت کرد." فیگوئرا در ادامه می گوید:

چاوز علی رغم آنکه در صدد ساختن سوسیالیسم نبود، اما اعتقاد داشت که مسیر درست همان سوسیالیسم است. اما امروز رهبران چاویستا بدون آنکه تعهدی برای سوسیالیسم داشته باشند، از سوسیالیسم دم می زنند. عمل و سخن مقامات رسمی یکی نیست، آنها دربارۀ سوسیالیسم و رهایی ملی سخن می گویند، اما مشی سیاسی و اقتصادی " بورژوا – لیبرال" را در پیش گرفته اند."

این خطایی فاحش است که به برنامه های توده ای تامین خوراک، مسکن و بهداشت که برای میلیون ها کارگر فقیر درحال اجراست، و هم چنین بسیج توده ای که چاویستا به انجام رساندند، برچسب " لیبرال- بورژوا" بزنیم.

می توان نظر فیگوئرا را که حاوی گوشه ای از حقیقت است، در مورد همۀ جریانات و گرایشات طرفدارسوسیالیسم در چند دهۀ اخیر اظهار نمود.

از 1959، تاکنون هیچ انقلاب سوسیالیستی در جهان رخ نداده است. در صورتی که از 1917، در دوره ای چهل ساله، انقلابات سوسیالیستی در شوروی، چین، کره ، ویتنام ، شرق اروپا و کوبا بوقوع پیوست. اما در 60 سال بعد اثری از چنین انقلاب هایی دیده نمی شود. بعضی مدعی افول امپریالیسم آمریکا هستند، در حالی که افول واقعی و چشم گیر را می توان در زمینۀ وقوع انقلاب های سوسیالیستی دید. در سی سال گذشته با موفقیت امپریالیسم آمریکا و متحدانش در سرنگونی سوسیالیسم در کشور های بلوک شرق، تلاش برای انقلاب سوسیالیستی مسیر کاملا معکوسی را طی کرده است. در نتیجه موقعیت ونزوئلا را باید در این زمینۀ توقف مبارزه در راه سوسیالیسم در کل جهان، بررسی کرد.

فیگوئرا چنین ادامه می دهد:" ونزوئلا کشوری سرمایه داری است و در نتیجه دولت آن خصلتا بورژوا است". اما باید دانست استثنائات بسیاری را بر این حکم کلی می توان بر شمرد. به عنوان مثال نیکارگوائه کشوری سرمایه داری باقی مانده است، ولی نمی توان دولت ساندنیست ها را بورژوا دانست.همین حکم را می توان در مورد گرانادای دوران موریس بیشاب، بورکینا فاسوی زمان توماس سانکارا، الجزایر دوران بن بلا، و حتی روسیه در زمانی که لنین آن را کشور سرمایه داری دولتی می نامید، صادق دانست.

با این وجود، اگر فیگوئرا دولت ونزوئلا را خصلتا بورژوا اعلام می کند، این خصلت می بایست هم در زمان چاوز وهم در زمان مادورو، در مدیریت کشورحاکم باشد. ونزوئلا هیچ گاه دولت کارگران و دهقانان نبوده است. ونزوئلا دولتی ناسیونالیست و ضد امپریالیست دارد که به مثابۀ یک کل نمایندۀ همۀ مردم ونزوئلا است. وهردو دولت الگویی چشمگیر از چگونگی دفاع از حیثیت ملی در مقایل حملات امپریالیسم، تجهیز مردم به دفاع از خود، و نحوۀ بهره برداری از تفرقۀ میان مخالفان و میان قدرت های امپریالیستی را ارائه می دهند.

نه ائتلاف جدید و نه دیگر طرفداران " کمون ها و نه هیچ چیز دیگر" (2)، برنامه ای عملی برای گذار به انقلاب سوسیالیستی ارائه نمی کنند. آنها برای زمانی که به قدرت برسند و وسایل تولید، توزیع ، زمین و نظام بانکی ملی شده در دست نمایندگان کارگران و دهقانان قرار گیرد؛ و ماشین دولتی مطابق منافع آنان بازسازی شود، هیچ گونه برنامه ای ندارند.

سخن گفتن از "ساختمان" سوسیالیسم در ونزوئلا به عنوان اقدامی فوری به جای هدف، موجب سردرگمی است. این نظر مهم ترین مرحله قبل (از ساختمان سوسیالیسم) را، که پیروزی انقلاب سوسیالیستی است نادیده می گیرد. سوسیالیسم مستقل از انقلاب طبقۀ کارگر نمی تواند ساخته شود. امری که حتی مور بحث قرار نگرفته است، چه برسد به سازماندهی آن ازسوی احزاب تشکیل دهندۀ ائتلاف جدید.

همبستگی در زمان بحران

مردم ونزوئلا تا زمانی که تحریم و محاصرۀ اقتصادی ادامه دارد، در بحران بسر خواهند برد. و این هدف ایالات متحده است که حل مشکلات تحمیلی را برای مردم ونزوئلا غیر ممکن گرداند. برای کشوری در اندازه ونزوئلا هیچ رهبری- هر قدر هم انقلابی- به تنهایی نمی تواند  کشور را به خروج از این بحران هدایت کند. همبستگی بسیار وسیع ترامریکایی و بین المللی با ونزوئلا باید برای پیشرفت انقلاب ایفای نقش کند.

ائنلاف جدید به درستی نقش حیاتی مبارزه با امپریالیسم را تشخیص داده و در جبهۀ متحد ملی ضد امپریالیستی و ضد دست راستی ونزوئلا ( GPP) باقی مانده است. فیگوئرا به درستی اشاره می کند که :" ضروری است که اتحادی انقلابی بر اساس منافع طبقۀ کارگر، دهقانان ( کامپاسینو ها)، کمونار ها و دیگر بخش های مردمی به وجود آید. جبهۀ متحد ملی ..، جبهۀ چاویستی ایده آلی است برای انقلابیون که در درون آن بتوانند طی مباحثاتی سازنده، وحدتی ضد امپریالیستی را میان خود شکل داده و انقلاب را به پیش برانند. در غیاب یک همبستگی جهانی با ونزوئلا، آن چنان که در چند نسل پیش در مورد ویتنام تجربه اش کردیم، تنها سازمان و یا اتحادی در سطح ملی از تمامی این بخش هاست که می تواند مقاومت ونزوئلا در مقابل امپریالیسم و عوامل داخلیش را استحکام بخشد.

در سطح جهان چپ گرایانی چون مایکل لبوویتز Michael Lebowitz، بدلایلی، از جمله این که دولت ونزوئلا بر مشکلات اقتصادی به سیاق مورد پسند آنان فایق نیامده است، از حمایت پروژۀ چاویستا در مقابل تحریم ایالات متحده سرباز زده اند.  چپ گرایانی از این دست که مقیم کشور های امپریالیستی هستند، دولت های هوگو چاوز و به ویژه دولت رئیس جمهور مادورو را به دلیل " نساختن سوسیالیسم"، مورد انتقاد قرار می دهند.

اما به نظر ما، این مسئلۀ " سوسیالیسم" در ونزوئلا، روی مسئلۀ دفاع از حاکمیت ملی و ضدیت با مداخلات، تحریم ها و محاصرۀ کشور توسط ایالات متحده می تواند بی اهمیت باشد. حتی اگر بپذیریم که همۀ اتهاماتی که امپریالیست ها به ونزوئلا می زنند، بجا باشد بازهم این (اتهامات) توجیهی برای تجاوزات امپریالیستی آنها نیست.

در گذشته، امکان حمایت از سوی کشوری سوسیالیستی چون اتحاد شوروی وجود داشت. اما امروزه، بسیج مردم در کشورهای امپریالیستی برای پایان بخشیدن به این محاصره ضرورتی فوری دارد. ادامۀ بقای ونزوئلای بولیواری در عین سخت تر شدن دائمی  شرایط جهان، پیروزی عظیمی برای مردم تحت ستم در سرتاسر جهان و اثباتی بر این امر است که جهانی نوین امکان پذیر است.

 

(1) – اشاره به گفتۀ کیسینجر در ملاقات با ریچارد نیکسون، برای تعیین خط مشی سازمان سیا، در سرنگونی دولت سالوادر آلنده .

(2) گروه چپ گرایی در ونزوئلا

اُورینوکو تریبیون(Orinoco Tribune)

 

 

در همین رابطه:

نامه حزب کمونیست ونزوئلا به حزب های کمونیست و کارگری

پیگیری رهایی ملی و سوسیالیسم: گفتگو با اسکار فیگوئرا

حزب کمونیست ونزوئلا:الترناتیو انقلابی مردمی، برای راه انقلابی خروج از بحران!

 

 

 

از این قلم :

 

Share

Comments System WIDGET PACK

ادامه:

آرشیوماهانه

نقل مطالب نوید نو با ذکرمنبع آزاد است

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست