برای آزادی ، دموکراسی ،صلح، استقلال و عدالت اجتماعی                         آزادی زندانیان سیاسی 
نویدنو -  کتاب - رحمان هاتفی  درباره ما -  بایگانی

2020-08-05

نویدنو15/05/1399           Print Friendly, PDF & Email      چاپ مطلب

 

  • همکاری اجتماعی جنبش سندیکایی را ویران کرده است، اما هنوز بسیاری در داخل آن به این پارادایم می نازند. سی سال جنگ طبقاتی در باره حقوق کارگران وجود داشته است، و کارگران دست پایین را در این مبارزه دارند.

    همکاری اجتماعی خیانت طبقاتی است. اتحادیه ها باید رادیکال شوند یا به زائد و شکست خورده نهایی تبدیل خواهند شد.

     

 

همکاری اجتماعی؟ نه، متشکرم

جیمی دوران – برگردان : هاتف رحمانی

"همکاری اجتماعی" ضد دموکراتیک است، چون گروه کوچکی از داخلی ها معامله می کنند. این معامله بعدا بسته بندی می شود و به عنوان بهترین معامله ممکن در این زمان، با وضعیت مشخص جاری به کارگران فروخته می شود.

همکاری اجتماعی به عنوان نتیجه بحران سیاسی،استخدامی و اقتصادی، برای کاهش انتظارات، مطالبات و خواسته های کارگران  و ایجاد زمینه مقدمه ای برای ریاضت اقتصادی در افق پدیدار می شود.

جنبش اتحادیه کارگری باید این راهبرد را رد کند.

برای روشن شدن، من کل جنبش اتخادیه های کارگری را محکوم نمی کنم. افراد بسیاری در داخل جنبش وجود دارند که علیه این راهبرد می رزمند. برخی رفقا تصور کرده اند که در صدای سوسیالیست ماه قبل من کل جنبش اتحادیه ای در شمال را برای عدم اتخاذ موضع ضد امپریالیستی محکوم کرده ام. هدف این نبود، همانطور که اتحادیه های بسیاری آن (مبارزه ضد امپریالیستی) را انجام می دهند.   

موافقت نامه های همکاری اجتماعی برای دولت الزام آور نیست، دولت آزاد است که با آن ها مانند قرارداد های مشورتی رفتار کند، در حالی که اتحادیه برای تصویب قانون در انطباق با روح توافقی که به ندرت اتفاق می افتد به دولت وابسته است.

هدف نهایی همکاری اجتماعی از بین بردن مقاومت اتحادیه به سود کارفرماها است. اتحادیه ها اعتدال دستمزد و صلح صنعتی را با چشم داشت به نفوذ سیاسی و نهادی مبادله می کنند. میزان نفوذ قابل بحث است. برخی مقررات قانونی که از کارگران محافظت می کند تحت همکاری اجتماعی مورد مذاکره قرار نگرفته بودند اما در نهایت باید توسط دولت تصویب می شد. البته مسئله همه آن ها نبود : مثلا، برای تصویب قانون در باره کارگران مهاجر وعده داده شده بود اما هرگز به اجرا در نیامد.

اتحادیه های کارگری همیشه از تصویب قانون  در باره استخدام می ترسیدند، اما همکاری اجتماعی عملا آن را آسان تر کرد. البته شکوه تاج گذاری همکاری اجتماعی قانون روابظ صنعتی (1990) [1]بود، که در اجرا تمام قدرت را از اتحادیه ها و کارگران سلب و آن را به کارفرماها و قوه قضائیه منتقل کرد. جنبش سندیکایی از سوی برتی اهرن (نخست وزیر ایرلند) به ابزار تبدیل شد، بعد وزیر کار، که دوست کارگران تلقی می شد، با دادن وعده و اطمینان که بهترین منفعتی بود که کارگران با قانون گذاری به دست آوردند آن را تضمین کرد، چون، زمانی که روابط استخدام در نتیجه ی آن (قانون) بتواند فوق العاده بهبود یابد به ناگزیر باید به پرداخت دستمزد و شرایط بهترمنجر شود. آری در نتیجه قانون 1990  روابط استخدام فوق العاده بهبود یافت - اما برای کارفرماها.

جنبش سندیکایی، با اعتقاد به یاوه های خود که در سیاست اجتماعی نفوذ دارد، نرم شده و به محل بسیار بسیار دنجی در اطراف ساختمان دولت تبدیل شده بود. در طی این دوران طبقه کارگرکاهش ویرانگر مزد اجتماعی را تحمل کرد، ساخت مسکن عمومی به بخش خصوصی واگذار شد، اتهام هایی علیه ناکارآمدی خدمات بهداشت، که در نتیجه کاهش های مستمر(بودجه) به زانو در آمده بود وارد شد. هم زمان بخشودگی مالیاتی به کارفرماها، دلال ها و سرمایه گذارهایی داده شد که از زمان تاسیس کشور کارگران را برای پرداخت به هر تاجر نزول خواری در بزرگترین انتقال ثروت به ممتازین طبقه حاکم چاپیده بودند. (چاپیدن پل برای پرداختن به پتر اصطلاحی است - با روایت های مختلف-  که برای توصیف گرفتن از یکی و دادن به دیگری، به کار می رود.مترجم)

در نتیجه همکاری اجتماعی، تراکم (اعضا) اتحادیه کاهش یافت. اعتصابات به چیزی متعلق به گذشته تبدیل شد، و به نسلی از نمایندگان اتحادیه ها ختم شد که در قرار داد های جمعی یا اقدام جمعی هیچ تجربه ای نداشتند.

به مرور زمان، همکاری اجتماعی، با گروه های کارگران، نیروهای وظیفه، بازرسی ها، و کمیته ها بیشتر و بیشتر بوروکراتیک شد، که به امتناع، تعویق انداختن و فقدان تصمیم گیری در باره موضوع های پر مجادله منجر شد. کارفرماها مجبور به اجرای مقررات  نبودند، و بسیاری (آن را) اجرا نمی کردند.

بخش خصوصی برای دنبال کردن راهبرد های شرکتی تقریبا خودمختاری تام دارد، در عین حال کارفرماها اغلب برای تعیین شکل، ساختار و سازمان هر واحد قرار داد جمعی داخلی آزادی دارند.

دست آورد اصلی همکاری اجتماعی پیروزی کارفرما ها در به دست آوردن پرداخت محدود و صلح صنعتی بود. دست آورد نهایی مجموعه هایی از قانون های تصویب شده ضد اتحادیه ای، حداقل لایحه روابط صنعتی بود. دولت موفق شد انتظارات کارگران را کاهش دهد، سیاست های ریاضتی و قرار داد های موقت را بر آن ها تحمیل نماید. در بخش عمومی(دولتی)، "همکاری در محیط کار" با یک شیوه مدیریتی برای به پیش بردن با یک برنامه اصلاحی از پیش تعیین شده مورد استفاده قرار گرفته بود.

اعتماد جنبش سندیکایی، به ویژه در اتحادیه های بزرگ تر، به همکاری اجتماعی به عنوان یک راهبرد، عدم تمایل (به سندیکا) و در برخی موارد ترس از راهبرد های آلترناتیو را افزایش داده است.

همکاری اجتماعی یک انشعاب غیر طبیعی را بین بخش های خصوصی و دولتی ایجاد کرده است، و این امر از سوی دولت، کارفرماها و رسانه ها تشویق می شود. موافقت نامه پارک کروک[2]، همان زمان اتحادیه های بخش دولتی را دچار انشعاب کرد. همکاری اجتماعی جنبش سندیکایی را به سایه کمرنگی از گذشته خود آن تبدیل کرده است : اتحادیه در هم شکسته، بدون روحیه، با کاهش تراکم و فقدان تجربه جدی در اقدام جمعی، منجر به فقدان بنیادی اعتماد شده است.

 از سوی دیگر، درسمت کارفرماها، اعتماد به صورت فزاینده و موفقیت آمیزی رشد کرده است، آن ها برای جلوگیری از اعتصاب کارگران به دادگاه متوسل می شوند. قانون ضد اتحادیه ای به پیروزی های بسیاری بر اتحادیه، دادن اعتماد به نفس به کارفرما ها منجر شده است، تا اکنون دست اندر کار راهکار های اتحادیه شکنی تهاجمی باشند.  

محیط قانونی با کارگران و با اتحادیه ها فوق العاده دشمنانه است. همکاری اجتماعی محل کار وجود ندارد، چون تعادل قدرت از کارگران به کارفرما ها منتقل شده است.

همکاری اجتماعی جنبش سندیکایی را ویران کرده است، اما هنوز بسیاری در داخل آن به این پارادایم می نازند. سی سال جنگ طبقاتی در باره حقوق کارگران وجود داشته است، و کارگران دست پایین را در این مبارزه دارند.

همکاری اجتماعی خیانت طبقاتی است. اتحادیه ها باید رادیکال شوند یا به زائد و شکست خورده نهایی تبدیل خواهند شد.

 

منبع : صدای سوسیالیست ارگان حزب کمونیست ایرلند

مقاله مرتبط : همبستگی طبقاتی. نه همکاری اجتماعی


 

[1] هدف عمومی این قانون ایجاد چهارچوبی بهتر برای قرار داد های جمعی و ایجاد شرایطی برای سرمایه گذاری کار افرین است. به ویژه، لایحه قانون اتحادیه مورد مناقشه (قانون مشاجرات اتحادیه 1906، اصلاح ولغو می شود)، کمک های مالی پیشا اعتصاب را معرفی می کند، از منع قانونی در مناقشات استفاده می کند، و (زمینه را برای)عقلانی کردن جنبش سندیکایی آماده می کند. به علاوه در راس دیگر کارها کمیسیون های مسئول روابط کاری  جدیدی را برای لغو خدمات  مشاوره وترسیم کدهای عمل برقرار می سازد. مقررات دیگر روش ها را برای ایجاد و عمل مشترک کمیته های کاری اصلاح و بهبود می بخشد و تاثیر اجرای دستورهای مقررات استخدامی و توافق نامه های استخدامی ثبت شده  را بهبود می بخشد . لایحه لایحه های روابط صنعتی 1946 تا 1976 را اصلاح می کند.(ویکی پدیا- مترجم)

 

[2]موافقت نامه کروک پارک که  رسما به عنوان موافقت نامه خدمات عمومی شناخته می شود، موافقت نامه ای است بین دولت ایرلند و اتحادیه های کارگری بخش های مختلف دولتی و سازمان های نماینده آن ها. آن موافقت نامه پس از کنفرانس کروک پارک ( استادیوم ورزشی در دوبلین) که مذاکرات مربوطه در آن انجام گرفت به این نام خوانده شد . ویکی پدیا مترجم

 

از این قلم :

Share

Comments System WIDGET PACK

ادامه:

آرشیوماهانه

نقل مطالب نوید نو با ذکرمنبع آزاد است

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست