برای آزادی ، دموکراسی ،صلح، استقلال و عدالت اجتماعی                         آزادی زندانیان سیاسی 
نویدنو -  کتاب - رحمان هاتفی  درباره ما -  بایگانی

2020-05-22

نویدنو 02/03/1399           Print Friendly, PDF & Email      چاپ مطلب

 

  • در بررسی تاریخی تئاتر بیش از همه نیاز است که نگاهی به چگونگی پیدایی تئاتر داشته باشیم. به خاستگاه تئاتر. تا بتوانیم برخی تحولات آتی آن را توضیح دهیم. در بارهی خواستگاه تئاتر همه اهل نظر دارای یک دیدگاه نیستند و این کار را دشوارتر میکند. اما از همه مهمتر اینکه خاستگاه تئاتر در معنای وسیع خود بیشتر متکی به نظریه است تا سندهای قابل قبول.

     

 

 

 

 

چند نوشته از ارژنگ 6-4

 

نگاهی مختصر به تئاتر یونان باستان

اصغر نصرتی (چهره)

گفتار نخست: نقش آیین و اساطیر در تئاتر یونان

 

 

۱- مراسم آیینی

در بررسی تاریخی تئاتر بیش از همه نیاز است که نگاهی به چگونگی پیدایی تئاتر داشته باشیم. به خاستگاه تئاتر. تا بتوانیم برخی تحولات آتی آن را توضیح دهیم. در بارهی خواستگاه تئاتر همه اهل نظر دارای یک دیدگاه نیستند و این کار را دشوارتر میکند. اما از همه مهمتر اینکه خاستگاه تئاتر در معنای وسیع خود بیشتر متکی به نظریه است تا سندهای قابل قبول.

انسان از دیرباز موجودی کنجکاو و جستجوگر بوده است. این ادعا را تکامل زیست امروز انسان نیز نشان میدهد. این را حتی نخستین آثار نمایشی یونان همچو ادیپوس شاه و پرومته در زنجیر و افسانهی بیرون آمدن انسان از بهشت هم تاکید ورزیدهاند.

انسانی که با پرسشهای فروان زیست روزمرهی خود را طی میکرد. انسانی که اسیر خشم کور طبیعت بود و دنبال تکیهگاه مادی و معنوی میگشت. دنبال نیرویی که دست او را در جولانگاه نبرد نابرابر با طبیعت بگیرد و از موج توفانی زندگی او را به بهشت آسایش و آرامش و امنیت برساند. اما چه نیرویی میتوانست به این انسان درمانده در قهر طبیعت کمک کند؟ فهم انسان آن روز بیشتر راه خیال میپیمود. پس به نیروهای نامرئی پناه برد. ره افسانه طی کرد و به جای اندیشیدن خدایان بیشمار آفرید. پس آن گاه برای آفتاب، باران، لذت، زادن، مرگ، زندگی و هزاران نشانه های دیگر زیست آدمی خدایانی آفریدند تا در پناه آنها و در بندگی بدانها، شاید که راه زندگی را آسانتر طی کند. پس مراسم قربانی کردن، رقص و پایکوبی و همخوابی جوانها در مزارع از جمله مراسمی بود که برای خوشایند و چه بسا برای آرامش درون خود انسان آن روز آفرید. همهی این کارها تنها برای اثبات بندگی و جلب توجه خدایان نبود، همچنین برای غلبه بر دشمن ( طبیعت) هم بود.

نباید از نظر دور داشت که نمايش (تن و صورت) زبانی ست همگاني و گرچه این زبان در ابتدای پیدایش تنها در خدمت مراسم عبادي نبوده و نياز اوليه ي انسان به تقليد، گزارش و تغيير دريافت هاي پيرامون را منعکس می کرده، اما به مرور به خدمت کامل مراسم آیینی درآمده است. مراسمی که به نوعی سرچشمه ي هنر تئاتر تلقي مي شود. پس این باورها در طی زمانی نه چندان کوتاه منجر به مراسمی منسجم و ساختارمند شدند تا بتوانند در قامت یک آیین قوم و قبیلهای ظاهر شوند و چه بسا تعریف هویت آن قبیله گردند. (۱)

انسان پیش از آنکه به آیین و باور آیینی و نظم آیینی تن دهد، به باورهای  پراکنده دل خوش داشته و از همین رو وقتی نظم آیینی شکل میگیرد، مانند یک قانون اجتماعی برای انسانها راه زندگی را نشان میدهد. پس آیین در ابتدا نقش جهانبینی، روش تعلیم، مهارکردن حوادث احتمالی، بزرگداشت نیروهای فوق طبیعی و سرگرمی و لذتافرینی را داشته است. (۲)

از شواهد پیداست که تنها یونانیان این راه را نپیمودند و چه بسا در سراسر جهان سرنوشتی مشابه سراغ آدمیان آمد، چرا که انسان هرگز غیر از پرسش، جستجو و خیال راهی دیگر نداشته و نخواهد داشت. آری پرسش و جستجو و خیال تنها مختص یونانیان نبود، اما در یونان منجر بدان گشت که پس از مدتی یکی از این مراسم آیینی در قامت جشن خدای شراب (دیونیزوس) مرسوم شود و در تکمیل و توسعهی این مراسم بود که جشنوارهی تئاتری سالانه شکل گرفت و مسابقهی نمایشنامهنویسی مرسوم شد. مراسمی که به ویژه اهل آتن هر سال به اسم جشنهای دیونیزوسی گرد همه میآمدند و با کمک دولت و «بانیان خیر» به تماشای تراژدیها و کمدیهای بسیار مینشستند. سالها بعد همین جشنواره تا حدی راه مستقل خود را یافت و رفت. چه بسا به جای دیگر بخشهای مراسم جشن شراب جایگزین شد. (؟)

البته فرضیهی مراسم آیینی در توضیح خاستگاه تئاتر که شامل یونان هم میشود، یکی از نظریات و فرضیات در امر  توضیح سرمنشا تئاتر است. و شماری این نظریه را کمی آلوده به «داروینیسم فرهنگی» دانسته و آن را متهم به نگاه تحقیرامیز به انسانهای پیشین کردهاند، اما هنوز مقبولترین نظریه خاستگاه تئاتر است. چرا؟ چون، به نظر نگارنده، با روند تکاملی تفکر انسانی در طی تاریخ بیشتر از آن دو نظریه (کارکردگرایی و ساختارگرایی) همخوانی دارد. حتی اگر این همخوانی تا حدودی محدود به تئاتر یونان باشد.

اگر بتوان توسط آیین و فایدهی آن شکلگیری تئاتر یونانی را توضیح داد، اما بدون وسایل مراسم آیینی، یعنی ماسک (صورتک)، موسیقی، آواز، رقص، لباس و گفتار و از همه مهمتر بازیگر، صحنه و تماشاگر نمیتوان تئاتر به معنای واقعی کلمه را چه در یونان و چه در هرجایی ازدنیا، تعریف کرد. همهی این عناصر و وسایل که بعدها در دل تئاتر خانه کردند و بخشی از وجود تفکیک ناپذیر آن شدند و تا امروز هم از عناصر اصلی امر نمایش محسوب میشوند، از دل مراسم آیینی به هنر نمایش راه باز کرده آند و ماندگار شدند. پس از دیگر سو بدون مراسمی آیینی راهیافت و حضور چنین عناصری هم در تئاتر غیر قابل تصور است.

 

۲- اسطورههای یونانی

الف: چرایی و کارکرد اسطوره

اگر برپایی مراسم آیینی یک ضرورت اجتماعی بوده و امکانات عملی تئاتر یونان را مهیا میکرد و تا حد زیادی خاستگاه تئاتر یونان را توضیح میدهد، اسطورهای یونانی توانستند مواد خام لازم برای ایجاد تراژدیها و کمدیها را مهیا کنند. اسطورهها توانستند در غنا و چرایی تولید نمایشنامه کمک بزرگی باشند. همچنین انعکاس زبان گویای انسان در نبرد با طبیعت باشند. باور اساطیری توانستند در عین حال تکیهگاه روانی انسانها گردند. سازندهی افق دید انسانها شوند. با اساطیر بود که انسان رنج خود را توجیه میکرد و با همین خدایان خود ساخته بود که تلاش داشت از بند  رها شود. از همان که خود بر فکر و زیستش تنیده بود. اساطیر تبلوری بودند از نبرد میان اندیشه و عمل آدمی در زیست اجتماعی .

مراسم آیینی اگر برآیند و نتیجهی انسان در نبرد با طبیعت بود. اگر انسان این نبرد و پیروزی را میتوانست با رقص اطراف آتش و یا با نقاشیهای درون غارها و تقلید صدای حیوانات و حرکتهای جمعی پیش و پس از شکار، نشان دهد، اساطیر توضیحات و توجیه نظری/فکری این تحرکات زندگی بودند. نتیجهی آن حرکتها و نقاشیها و آواها در مراسم آیینی اینجا منسجم متبلور میشدند و نتیجهی نگاه انسان به گیتی و پرسشهای هستیشناسانه وی را منعکس میکردند. چرا باید زوجهای جوان در مزارع و باغهای انگور هماغوشی می کردند؟ چون اینچنین خدای شراب و باروری به مزارع و باغهای آنها ثمر بیشتری عطا میکرد. چرا باید قربانی به بارگاه خدایان میدادند؟ چون زئوس، خدای خدایان بر انسانها مهر افزونتری عطا کند یا از خشم خود بر آنها بکاهد. و بسیاری مثال های دیگر.

 ب: نخستینگامهای شناخت اساطیر

امروزه اسطوره و اسطوره شناسی بخشی ازشناخت و وجود مذهب یونان باستان محسوب میشود. اما به راستی منابع ما برای اسطورهشناسی چیست؟ در درجه و مرحلهی نخست ادبیات باقی مانده از آن دوران است. اما اساطیر فقط در ادبیات کتبی و فلکلور منعکس نشدهاند، بلکه یافتههای باستان شناسی و آثار بازیافته همچون گلدانهای نقاشی هم جزيیات بیشتری از این عرصه را ارایه میدهند. با اینهمه منبع اصلی اساطیر تا امروز همچنان ادبیاتِ باقی مانده از آن دوران است.

نخستین شناخت کلی از اساطیر را مدیون تلاش هومر هستیم. وی در سدهی نهم پیش از میلاد، با نگارش «ایلیاد و ادیسه»، توانست جایگاه ادبی و والای اساطیر را در یونان باستان تثبیت کند. هومر با این آثار برای نخستین بار، گرچه به اشاره و ذکر نام، بسیاری از خدایان یونان را مطرح کرد. پس وی نخستین راهنمای ما برای شناخت اساطیر است. در واقع همه آنچه ما از تاریخ و اساطیر یونانی میدانیم، در مرحلهی نخست مدیون وی از راه اشعار ایلیاد و ادیسه است. کار هومر مانند آن تلاشی ست که فردوسی بعدها با شاهنامه برای فارسیزبانها انجام داد. نوعی تعیین هویت زیستی و فرهنگی.

دومین کتاب مدون و دقیق که اساطیر را موضوع اصلی خود برگزید و به طور مبسوط و عمیق مورد دقت قرار داد، تقریبا یک سده بعد از هومر نوشته شد. این اثر «تئوگونی» نام داشت. این کتاب را فردی به نام «هزیود» نوشته بود. وی در کتاب مشهور خود نسبنامهی ایزدان را تدوین کرد. پس از این کتاب است که دیگران برای فهم و بررسی اساطیر منبع مورد قبولی یافتند. هزیود برخلاف هردوت تنها به ذکر نام ایزدان اکتفا نکرد، بلکه کارکرد و نسبت آنها را با هم مورد بررسی قرار داد. (۳)

البته در سالهای بعد تاریخدانانی چون «هردوت» و «دودور سیسیلی»، جغرفیدانیهایی چون «پوسانیاس» و «استرابون» با گردش در یونان و سیسیل و کرت و گفتگو  با مردم و تماشای نشانههای اساطیری و جمع آوری افسانههای محلی آثاری بسیار گرانبهایی در بارهی اساطیر بدست دادند. همچنین باید نقش رومیها و شاعران متاخرتر یونان و سرآخر نویسندگان بیزانسی را در این زمینه در نظر گرفت که شناخت و تثبیت تاریخی اساطیر را میسر ساختند.

 

پ:  ریشهیابی اساطیر

بر اساس اسناد و فهم امروزی از اساطیر و با اتکا به آنچه هزیود گفته است، میتوان در مجموع دو دسته از اساطیر را از هم متمایز کرد. نخست اسطوره های آفرینش یعنی دوران  هرج و مرج (Chaos/کائوس) گیتی و دوم دوران ایزدان المپی.

بر اساس  نسبشناسی هزیود از راه وصلت  ایزدان دوران هرج و مرج با ایزدان المپی خانواده بزرگ اساطیر یونانی شکل گرفته اند.

همه چیز با گایا (خدای زمین) آغاز میشود و او از هیچ آورانوس (آسمان) را می افریند و در همااغوشی با وی نژادههای تیتانها، غولها و سیکلوپها شکل میگیرند. این بخش از ایزدان در اساطیر به نوعی مبحث هستیشناسی و چگونگی شکلگیری (آفرینش) گیتی، آن هم از هیچ یا به عبارتی از هرجومرج (کائوس)، را توضیح میدهند. در دسته یا مرحلهی بعدی اسطورهای یونانی ایزدان المپی شکل میگیرند و همین ها هستند که وسیله و ابزار مهم و دست اول ادبیات و تفکرات اولیه دینی در یونان را میسازند. در این دسته همه چیز با «کرونوس» و «رئا» آغاز میشود و از این دو است که شش ایزد مهم زاده میشوند که در میان این شش تن آنکه از همه بیشتر بر ادبیات و باور یونانی با قامتی افراشته حکومت یا به عبارتی یکهتازی میکند، همانا خدای خدایان «زئوس» است. همانطور که در بالا گفته شد، این دسته را در اسطورهشناسی یونانی «ایزدان المپی» میدانند. (۴)

 

بیشک اسطوره شناسی خود مبحث بسیار وسیع و مفصل و عمیقی است و نفوذ معنوی آن نه تنها در همه رگ و ریشهی یونان باستان رخنه کرد، بلکه بعدها سراسر اروپا را نیز از خود سیراب کرد. اساطیر امروزه بخشی از مباحث دانشگاهی و رشته های تحصیلی از یک سو و مواد خام ادبیات داستانی و نمایشی نویسندگان بزرگ اروپا از دیگر سو محسوب میشود، پس ورود بدان و غوطه خوردن عمیق در آن کار آسانی نیست. اما گمان دارم همین حد برای منظور ما، یعنی توضیح سرچشمههای تئاتر و ادبیات نمایشی یونان باستان کافی باشد.

پس نتیجهی اینکه برخی شواهد و قرائن نشان میدهند که تئاتر یونان در آغاز از دو سرچشمه عملی و نظری سیراب شده است. این دو رود اصلی که خروش دریای تئاتر یونان را در سدهی پنجم سبب شدند از یک سو مراسم آیینی و از دیگر سو باورهای اساطیری بودند.

ادامه دارد...

 

                                                                                       اصغر نصرتی (چهره)

                                                                                      کلن ۳۱ مارس ۲۰۲۰

 

 

منابع:

(۱) Theater Schnellkurs, André Gronmeyer; Dumont. (تاریخ فشرده تئاتر)، برگردان: اصغر نصرتی، منعکس شده در فیسبوک مترجم.

(۲) تاریخ تئاتر جهان، اسکار گ. برک، ترجمه هوشنگ آزادیور، جلد اول، ص. ۳۲ و ۳۳.

(۳) فرهنگ اساطیر یونان؛ اثر ف. ژیران، ترجمه ابولقاسم اسماعیلپور، انتشارات فکر روز، چاپ اول، ۱۳۷۵.

(۴) https://fa.wikipedia.org/wiki/اساطیر_یونانی

 

این نوشته از ارژنگ شماره 5 نقل شده است . برای دریافت شماره 5 روی آدرس زیر کلیک کنید.

 

نگاهی مختصر به تئاتر یونان باستان(2)

گفتار دوم: آغازِ نمایش در یونانِ باستان

اصغر نصرتی (چهره)

 

۱- کمی به گذشته برگردیم

در بخش نخست خواندیم که تئاتر یونانی از دو رود اصلی عملی و نظری، یعنی مراسم آیینی و اساطیری سرچشمه می گیرد و دریای خروشان آن، به ویژه قرن پنجم پیش از میلاد، سبب عنای ادبیات تا همین اموروز میشود. شاید به حق شماری از خوانندگان از خود بپرسند که چرا تنها یونان توانست چنین شکوفا شود. مگر تمدنهای بزرگ و مشابه که چندان هم از یونان دور نبودند، مراسم آیینی و باورهای اساطیری نداشتند؟

آری مراسم  آیینی تنها مختص یونان نیست و اسناد به ما میگویند که از ۳۰۰۰ سال پیش بشر مراسم آیینی برپا میداشته. مراسمی چون تولد دوباره، بلوغ، رستاخیز: الگوی تغییر فصلها و زندگی دوباره. یکی از این مراکز اجرای مراسم آیینی (هم) مصر باستان است.

 

مهمترین آیین های مصری «آیین مصائیب آبیدوس» نام دارد و حدود ۲۵۰۰ سال پیش از میلاد برگزار میشده، مراسمی در باره مرگ و رستاخیز رب النوع «اوزیرس» است. شماری مراسم آیینی یونان را بر اساس نوشته های «هردوت» متاثر از این مراسم مصری میدانند . چرا که وی در سفری (۴۵۰ پ م.) از مصر مراسم آیینی دیونوسوس را  روایت دیگری از مراسم  اوزیرس میدانسته است.(۱)

 

اما چرا در مصر باستان همین مراسم آیینی منجر به شکل گیری تئاتر نشده است و در یونان چنین راهی را طی کرده؟ این موضوع خود بحث مفصلی است و چه بسا هم پاسخ کاملی برای آن وجود ندارد. اما شاید نگاه انسان یونانی به خدایان و توجه اش به خویش، آنهم به عنوان موجودی محوری در گیتی، یکی از عومل مهم این امر باشد.

به همین منظور باید در این ارتباط جملهی معروف پُرتوگراس (۴۸۰-۴۲۱ پ. م.) را مدد گرفت که در آن روزگار به صدای رسا گفته بود آنسان معیار همه چیز است“.  وی با این جمله ی خود عملن آب پاکی بر روی دست همه کسانی ریخت که زیست آدمی را بر روی کره ی خاکی منوط به رعایت و حکم خدایان (در آسمان) میدانستند. (۲)

آری این مهمترین دلیل زایش تئاتر یونانی به لحاظ نظری ست. اما در عرصهی عملی هم نقش فرمانروای مستبد آن زمان، پیسیستراتوس، را نباید از نظر دور داشت. وی در کنار اصلاحات اجتماعی که بر جامعه اعمال کرد، همچنین فرمان برپاکردن مرکز تماشا (theatron - تئاتر) را هم عملی ساخت. جایی که به نوعی شکوه و عظمت فرمانروایی و حس شهروندی را به هم پیوند میزد.

 

میدانیم که سخنان پختهی پرتوگراس یک شبه ظهور نکرده بودند و تنها حاصل اندیشه های وی نبودند، بلکه برآیند روند یک تمدن وسیع بودند که به مرور اطراف آتن برپا و سپس نزول کرده بودند. در پی شکلگیری، اوج و سقوط تمدن های منطقه ای در کل هویتی تازه در یونان شد. نخستین تمدن (اژه ای) در منطقه را باید متعلق به جزیره کرت دانست. از آن تاریخ تمدنهای میسنا (فرهنگ هلادی) و تمدن تروا یکی پس از دیگری آمدند و رفتند تا اینکه دو منطقه بزرگ فرهنگی مهم در یونان شکل گرفت. یکی «دوری»ها که اسپارت و  و کورنت از شهرهای بزرگ آن بودند و دیگری منطقه «ایونی»ها که شامل شهرهای آتن و اسیای صغیر میشد. ناحیه نخست بیشتر مرکز تربیت مردان جنگ بود و به قدرت شمیشیر خود مفتخر و ناحیه دوم مرکز هنر و اندیشههای فلسفی. این ویژگی تا مدتها وجه تمایز آن دو باقی ماند.

 

۲- چگونگی شکل گیری عملی تئاتر

میدانیم که در منطقه یا ناحیهی دورین سالهای متمادی مراسم نیایش دیونوسوس مرسوم بوده است. این مراسم آیینی آرام آرام از یک مکان و در یک شهر مشخص تبدیل به نوعی مراسم آیینی سیار شد. اما در این مرحله فقط صرف برپایی آیین نبود و ادبیات دینی هم شکل می گرفت. یعنی متن مراسم برای خوانندگان، چیزی که بعدها برای آواز گروه کر بکار رفت، آرام آرام بساط تراژدی را مهیا میکرد. همان چیزی که در بحث تاریخی تئاتر به شکل گیری «دیتیرامپ» معروف است.

 

پس "مقارن سالهای آخر قرن هفتم پ. م. نیایش دیونوسوس بخصوص در کورینت و سیسیون از ناحیه دورین موجب پیدایش «دیتیرامپ» شد که گونه ای مذهبی، ادبی شامل آوازهای گروهی، رقص بود. این دیتیرامپ در حوالی ۵۵۰ پ.م. توسط یک شاعر خنیاگر به نام «تسپیس» وارد آتیک (آتن) شد. وی وسایلش روی گاری بود و از این شهر به شهر دیگر و (با) بکارگرفتن مردمان همان شهر گروه آواز را شکل میداد..."

واژه ی تئاتر در همه اشکال نگارشی خود در زبانهای اروپایی (Theater, teatro, theatre, théàtre, teater, teatr) همگی بیانگر هنر نمایش است و از واژه ی یونانیtheatron  گرفته شده و محل (سالن) نمایش معنا می دهد.

 

حضور تقریبا اجباری مردم در محل تماشا (تئاتر) و کمک مالی به شهروندان برای خرید بلیط، کمکهای مالی برای مخارج نمایش توسط بانیان خیر ( ) … همگی کمک کرد که  دیدن نمایش به عادتی آیینی و اجتماعی بدل شود.

پس تئاتر در خدمت جامعه جدید و به نوعی به مراسم آیینی تازه مبدل گشت و مراسمی همچو «باروری» و مراسم«مرگ» و «رستاخیز» را تبدیل به تجماعت سیاسی با کارکردی اجتماعی کرد.

پس با شکل گیری «مراسم دیونسای، یعنی تمرکز آیین دیونسایی در درون شهر، ساختن مکان تماشا شکل گرفت و

با شکلگیری مکان تماشا بستر و کارکرد اجتماعی آن به یک هویت فرهنگی و حس شهروندی و شکوه و عظمت‌‌ گرایی فرمانروایان منجر شد.

باورهای این مردمان، یعنی ستایشگران ایزدان مراسم آیینی، موضوعات متون نمایشی شدند. آنچه در ذهن و قلب این مردمان بود، راه به نوشتارهای نمایشی یافت. پس خشم و مهر خدایان نوشتارهای آن زمان را درگیر خود کرد. در اوج تئاتر یونان باور آن روز مردم یونان این بود که همهی زیست انسانی نتیجهی کشمکش خدایان با هم از یک سو و کشمکش آنها با انسان از دیگر سو است. از همه مهمتر سرنوشت انسانها در اختیار این ایزدان صاحب اختیار است و تلاش نافرجام انسانها برای رهایی از این اعمال زور خدایان یا تسلیم بدان. 

 

بدین دلیل نخستین نمایشنامهنویسان موضوعات خود را از همین منبع غنی باورها (اساطیر) برگزیدند. سالها طول کشید تا انسان از آسمان نگاه برگیرد و خیره به زمین و شیفتهی خود شود. اما در آن زمان انسان، گرچه خود را موجودی محوری میدید، اما هنوز برای رهایی از رنج خویش میبایتستی که از تونل خدایان میگذشت. پس باور و ناباوری به خدایان اساطیری امری بود که خیلی زود به ترارژدیها و کمدی های یونان راه باز کرد که به وقت خود مکثی بر آنها خواهیم داشت. پس نخستین انگیزههای نوشتن و از همه مهمتر نخستین پرسش های فلسفی را میتوان در آثار نمایشی آن دوران یافت. نمایشنامه نویسان نه تنها در کار اجتماعی شرکت فعال داشتند، بلکه فکر و بحث فلسفی و رفت و آمد با متفکرین را نیز از مشغله های روزمرهی خود میدانستند. اینها نمونهای از روشنفکران آن زمان یونان بودند. نمونهی حضور نمایشنامهنویسان در نشستهای اهل تفکر آن دوران را میتوان در کتاب «ضیافت» (۴) افلاطون مشاهده کرد.

 

آثار این ها نشان میدهد که آنچه دغدغهی مردم در ارتباط با آسمانها و خدایان بوده، اینها در نمایشنامههای خود منعکس میکردند. تا بلکه اندک اندک از نگرانیهای اینها در ارتباط با قدرت مطلقهی خدایان بکاهند. البته گاهی هم خدایان بهانه بودند قدرتهای زمینی هدف. بیشک اینها نیز مانند همه نویسندگان امروز در تحلیل زور ایزدان آسمانی و قدرتهای زمینی یک نظر نداشتند، اما نوشتههای آنها روشنگرانه بود. این نویسندگان توانستند آرام آرام بحث را از آسمان به زمین بکشند. ‌قدرت خدایان را در مقابل خواستههای انسانها قرار دهند و شاید غیر مستقیم این سیطره را محدود کنند. دنبال  راه میانی برای رضایت هر دو طرف باشند. از همه مهمتر مقولهی شهروندی را در مقابل خدایان مطرح کنند. البته گاهی  غیر مستقیم به صاحبان قدرت حق میدادند و گاهی هم به خدایان آسمانها. اینها سعی داشتند صفات خدایان همچو حسد، انتقام، قدرتطلبی را به مرور انسانی کنند و مشکلات انسان را بررسی کنند. اما باز حضور و نظارهی خدایان را حذف نکردند.

 

در کل انسان آن زمان هنوز از بند خدایان نرسته بود تا بتواند تکلیف خود را با صاحبان قدرت زمینی هم روشن کند. اما این راه ناهموار را ابتدا همین نمایشنامهنویسان پیمودند تا سقراط، افلاطون و ارسطوی از راه برسند و حرفی از جمهوریت بزنند و یا دموکراسی را لعن کنند و یا آفرین گویند. اینها که آمدند انگار بخشی از وظایف فلسفی را از دوش نمایشنامهنویسان عصر برداشتند. با اینهمه باید پیشگامان اندیشههای اجتماعی در یونان باستان را نمایشنامهنویسان دانست. چرا که از نخستین متفکرین تا سقراط هنوز کسی مانند درامنویسان به مقولهی رابطه انسان و ایزدان چنین عمیق نگریسته بود.

 

                                                                                     اصغر نصرتی (چهره)

                                                                                    کلن، ۱۵ آوریل ۲۰۲۰

 

منابع:

(۱) تاریخ تئاتر جهان، اسکار گ. برک، ترجمه هوشنگ آزادیور، جلد اول، ص. ۵۰.

(۲)  Theater Schnellkurs, André Gronemeyer; Dumont. (تاریخ فشرده تئاتر)، برگردان: اصغر نصرتی، منعکس شده در فیسبوک مترجم.

(۳) تاریخ نمایش در جهان، کتاب سوم، تاریخ تئاتر در غرب، نویسندگان، مترجم: نادعلی همدانی، ص. ۱۷.

(۴) افلاطون در کتاب صیافت که  گفتگویی ست  از بزرگان اندیشه در بارهی عشق با حضور سقراط بخشی از گفتگو در باره ی خدای عشق «اروس» را به آریستوفانس می سپارد. در این باره نگاه کنید به کتاب ضیافت اثر افلاطون و ترجمه محمد علی فروغی از جمله به صفحات ۷۸ و ۷۹.

برای دریافت ارژنگ شماره 6 کلیک کنید

 

 

از این قلم :

Share

Comments System WIDGET PACK

ادامه:

آرشیوماهانه

نقل مطالب نوید نو با ذکرمنبع آزاد است

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست