نویدنو 05/07/1398
چاپ مطلب
باز هم درباره "چپ و تحولات پیش رو" ،
مدافعان
نئولیبرالیسم جایی در جبهه واحد ضد دیکتاتوری ندارند.
نویدنو
بعد
از انتشار
"سخن
روز"
نوید نو با عنوان
"چپ
و چشم انداز تحولات پیش رو"
که با نقد تحلیل سایت ۱۰ مهر تحت عنوان
“پوست
اندازی
سیاسی حاکمیت در طوفان نارضایتی عمومی
“ آغاز
شده بود و در ادامه به چالش های پیش روی چپ و وظایف چپ پرداخته بود،
این بار در مطلبی دریافتی با عنوان
"
پوست
اندازی
حاکمیت در خدمت تمدن اسلامی[1]
"
بحث پی گرفته شد. ورای برخی اختلاف نظرهای موجود در
این گفتگوها، نوید نو اینگونه تبادل نظرها و چالش های نظری رفیقانه را
در مسیر دست یابی به شناخت درست از شرایط اجتماعی و سیاسی جامعه ایران
و وظایف پیش روی چپ در ارتباط با جنبش ملی دموکراتیک و عدالتخواهانه
کنونی جامعه ایران بسیار مفید ارزیابی می کند و آن را در راستای هم
گرایی چپ انقلابی و برآمد دوباره جنبش چپ در ایران و حرکت در جهت تقویت
هژمونی نظری و کنش اجتماعی و سیاسی موثرتر و چابک تر چپ در کشور، که
رشد اعتراضات کارگری و دموکراتیک آن را الزامی نموده است، بسیار مفید
میداند و از همین رو نیز در ادامه این گفتگوها توجه خوانندگان نوید نو
را به موارد زیر جلب می کند:
۱-رهبران
جمهوری اسلامی ایران بر اساس یک گرایش عظمت طلبانه مذهبی که فاقد ما به
ازای مادی در دنیای واقع بود، از همان ابتدای انقلاب با طرح شعار
"نه
شرقی، نه غربی- جمهوری اسلامی"
کوشیدند تا به زعم خود عظمت تمدن اسلامی گذشته را در برابر نمادهای
تمدنی سرمایه داری غرب و سوسیالیسمِ شرق احیا کنند. اما از آنجا که
تحولات سیاسی و اجتماعی و تمدنی و... بر مبنای مادیت اجتماعی شکل می
گیرند و این مادیت در حوزه های اقتصادی، اجتماعی، فن آوری و...عملا هیچ
نسبتی با چنین روندی نداشته است، طبیعی است که شکل گیری تمدن اسلامی
آرمانی نمی توانسته است به روندی واقعی و جدی تبدیل شود. همه ی جنبش
های مذهبی-اسلامی در سدهی اخیر نیز چنین رویایی را در سر پرورانده
اند، اما به دلیلی که به آن اشاره شد، هیچ یک از آن ها موفق به انجام
این کار یعنی احیای تمدنی که به تاریخ تعلق دارد، نشده اند. تلاش
جمهوری اسلامی برای احیای تمدن اسلامی نیز خارج از این قاعده نبوده
است.
با اینکه هنوز
هم بخش هایی از اتاق فکر نظام در مطالعات راهبردی (استراتژیک) خود و با
رویکرد آینده پژوهی بر اساس تحلیل روندهای تمدنی، در صدد القاء اجتناب
ناپذیری احیای تمدن اسلامی هستند و با اینکه گرایش عظمت طلبانه حاکمیت
ایران به ویژه نهاد رهبری را نمی توان امروز هم نادیده گرفت، اما
واقعیات سخت مبارزه طبقاتی، خطوط و صف بندی های آن در داخل کشور،
واقعیات ژئوپلیتیک منطقه و جهان هیچ نسبتی با مفهومی به نام احیای تمدن
اسلامی نداشته و ندارد. این حقیقت را هسته سخت قدرت نیز به درستی درک
می کند. و اتفاقا پراگماتیسم نیرومند آن نیز ناشی از درک واقع بینانه
در این زمینه است. از این رو تصور آنکه پوست اندازی حاکمیت در جهت
احیای تمدن اسلامی است، می تواند توجهات را از واقعیت روند تحولات
اقتصادی-اجتماعی و سیاسی منحرف کند.
۲-هسته سخت
قدرت، نشانه های بحران را به خوبی می بیند و طبیعی است که برای مدیریت
آن دست روی دست نمی گذارد و ممکن است سناریو
های
مختلفی را با رویکرد استراتژیک
"اگر-آنگاه"
تدارک ببیند. آن ها خوب می دانند که یکی از مهم ترین زوایای بحران رو
به گسترش کنونی، بحران مشروعیت رژیم است و ارتباط این بی اعتمادی را به
ویژه با توسعه فساد ساختاری به درستی درک می کنند. از این رو یکی از
واقعی ترین اقداماتی که برای بازگرداندن بخشی از اعتماد مردم و ترمیم
مشروعیت از دست رفته خود ممکن است به آن متوسل شوند، با توجه به میزان
و عمق اعتراضات اجتماعی به فساد، می تواند سوار شدن بر موج اعتراضات
مردمی از طریق مدیریت این اعتراضات (با توسل به نیروهای جوان کمتر در
معرض آزمون قرار گرفته )زیر پرچم یک جریان مدعی مبارزه با فساد و مدعی
عدالتخواهی و اشخاصی چون رئیسی باشد! اینکه چنین رویکردی ممکن است از
شانس موفقیت زیادی برخوردار نباشد، به هیچ وجه به معنای آن نیست که
احتمال آن کم باشد. زیرا نباید از نظر دور داشت که حاکمیت ناگزیر از
اقداماتی از این نوع است.
چه چیزی در
سلوک و کنش سیاسی کنونی حزب توده ایران ،
"منزه
طلبی"
فهمیده شده است؟ آیا این نوعی توصیه به ایجاد جبهه ضد دیکتاتوری با
"دولت
رسمی"
که تحت فشار جناح دیگر و هسته سخت قدرت قراردارد، نیست؟ مشخص نیست چرا
نویسنده محترم مقاله
"
پوست اندازی حاکمیت در خدمت تمدن اسلامی"،
خود منزه طلبی را به کناری نمی گذارد و به صورت صریح و پوست کنده
ضرورت حمایت از
"دولت
رسمی "
را در برابر نیروهای مخالف آن در حاکمیت مطرح نمی کند؟!
نوید نو این
گفتگو را به فال نیک می گیرد و امیدوار است توسعه آن بتواند به درک
بهتری از شرایط جامعه ما و تحلیل مشخص از شرایط آن و به دنبال آن پاسخ
به پرسش "چه باید کرد؟"، یاری رساند.
|