نویدنو:11/10/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

کارگران، جهانی سازی و ساختن حزب- قسمت چهارم

گزارش به کمیته ی ملی – 7 ژوئیه 2007

نویسنده: اسکات مارشال*-  برگردان: هما احمدزاده

 

 

قسمت سوم

قسمت دوم

قسمت اول

مهاجرت   

 

جنبیش کارگری جهانی و جنبش کارگری آمریکا بطور فزاینده ای درک می کنند که مسئله ی مهاجرت مسئله ای وابسته به جهانی سازی سرمایه دارانه است. کارگران می فهمند که غارت کشورهای درحال توسعه ریشه ی مسائلی است که موجب ایجاد موج های جدیدی از مهاجرت می شود. هر دو اتحادیه ی کارگری اصلی جهان، فدراسیون اتحادیه ی کارگری جهانی[1] و کنفدراسیون اتحادیه ی کارگری  بین المللی[2] به این نگاه نسبت به مسئله ی مهاجرت گرایش یافته اند. اتحادیه ها و کارگران بطور فزاینده ای سیاست های تجاری ناعادلانه کشورهای صنعتی و غارت شرکت های فراملیتی و بانک ها  برای ایجاد فقر، نژادپرستی و نفرت علیه کارگران مهاجر و خانواده های آنها را محکوم می کنند. ناآرامی های فزاینده ی اقتصادی و یورش به استانداردهای زندگی بطور حتم به دامن زدن به اشکال افراطی تر نژادپرستی و آزار مهاجرین چه در سطح ملی و چه در سطح بین المللی خواهد انجامید.  این پدیده، در اینجا و در خارج، خطری ست جدی و  به فعالیت های ما با نیروی کار در این زمینه اهمیت می بخشد.  

 

چین  

 

چین برای ما موضوعی خاص و ویژه است. ایجاد ارتباط با بخش بزرگی از طبقه ی کارگر جهان برای ما امر مهمی ست. اما به واسطه ی نقش شرکت های فراملیتی آمریکائی، و مشکلات طویل المدت حاصل از سیاست های ضد کمونیستی، نگرانی قابل توجهی نسبت به ایجاد ارتباط بین جنبش کارگری و مردم  آمریکا با چینی ها وجود دارد. زمان اجازه نمی دهد که درباره ی دستاوردهای اخیر صحبت کنیم، اما همه چیز به آهستگی در حال پیشرفت است. در جنبش کارگری و حتی در رهبری سازمانی آن آتش اصلی از "چین کمونیست" هرچه بیشتر به "شرکت های فراملیتی" منتقل می شود. البته این وضع متغییر است و همه ی ماها می توانیم مثال هایی از واکنش های نژادپرستانه و وطن پرستی متعصبانه بزنیم، اما پیشروی شروع شده است. "تغییر برای پیروزی" چندین رهبر برجسته ی خود را برای دیدار از چین و برقراری ارتباط با فدراسیون اتحادیه های کارگری سراسری چین ( ا سی اف تی یو)[3] به آنجا فرستاده است. باید بگویم آنچه رهبران "تغییر برای پیروزی" درباره ی این سفر می گویند، بر برخی از دلایل ما را مبنی بر مهم بودن ایجاد ارتباط و اتصال به ا سی اف تی یو مهر تایید می زند.

ما مرتبا چیز هایی درباره ی توافقات جدید بین نیروی کار چینی و آمریکائی می شنویم، از جمله به وسیله ی اتحادیه های محلی و نیروی کار سازمان یافته ی مرکزی. ما به کار خود برای کمک به توسعه ی این نوع ارتباط ها ادامه می دهیم. علاوه براین، همانطور که قبلا تاکید کردیم، ما باید به گسترش ارتباط با نیروی کار هند، آفریقا، و روسیه، سه بخش استراتژیک و کلیدی طبقه ی کارگر جهانی کمک کنیم.

من اعتقاد دارم این رشد جدید در همبستگی جهانی نیروی کار، آغاز یک تحول جدید در چگونگی مبارزه ی طبقه ی کارگر و اتحادیه ها می باشد. این شناخت پدید می آید که طبقه ی کارگر و تاثیرگذاری نیروی کار در حال ارتقا است و این امری ست که بطور فزاینده در سطح جهانی بهتر درک می شود. همچنین من فکر می کنم که این تحولات شتاب خواهد گرفت و بسیار زودتر از آنچه ما فکر می کنیم نیز به نتیجه خواهد رسید. این تحولات کاملا هم جهت با سطح جدید ادغام اقتصادی جهانی و فراملیتی شدن سرمایه است.

 

ساختن حزب با شرکت کارگران  

 

روشن است، از دید ما، آنچه همه ی ما خواستاریم، ساختن یک حزب کمونیست گسترده، شاخه ی جوانان حزب کمونیست و جراید و دستگاه اطلاع رسانی آن است. و این بویژه، با تاکید بسیار بر ضرورت گسترش جنبش بین کارگران، و بین نیروی متشکل کار ست که صورت می گیرد. من فکر نمی کنم که درطول زندگی نسل من هیچگاه شرایط سیاسی و امکانات تا این حد مناسب بوده باشد.

این فقط خواسته ای برای داشتن سازمانی بزرگتر نیست، بلکه حزبی بزرگتر، سازمان جوانانی بزرگتر، و گردش هرچه بیشتر جراید و اخبار و ادبیات ما، برای یک مبارزه ی طبقاتی اساسی و برای طبقه ی کارگر و زحمتکشان امری ضروری است. تمامی تجربیات و دانش ما، این را به ما می گوید. زمانی که درباره ی مقاله ی مهم سام وب درباره ی نقش و وظایف حزب بحث می کردیم،  از میان کلوب های حزبی و سازمان های محلی مان، این صدا، روشن و شفاف،  آغاز و بلند شد. 

یکی از ویژگی های جدید در حال رشد نیروی کار که بر سرنوشت حزب ما تاثیر بسیار عمیقی دارد، مقبولیت هرچه بیشتر حزب کمونیست به عنوان بخشی قانونی، موثر و قابل پذیرش از طرف نیروهای کار است. البته این مقبولیت همگانی نیست. هنوز مشکلات ضد کمونیستی در جنبش وجود دارد و خلاصه، همانند دیگر گرایش های مترقی در نیروی کار، این مقبولیت نیز یکدست نیست. به هرحال برخی از رفقای مبارز اتحادیه ها می گویند که مقبولیت امروزه ی حزب بیشتر از زمانی است که امور توسط کنگره اتحادیه های صنعتی[4] گردانده می شد و هنوز فضای ضد کمونیستی حاکم نبود. اما مبارز فولادکار ما جرج ادوارد[5] متذکر می شود روابط ما ممکن است بهتر شده باشد، اما ما آن ارتشی را نداریم که در آن زمان درمیان مردم داشتیم. افزایش عضوگیری از صنایع کلیدی و ازمیان کارگران بطورکلی برای پیش برد این گرایش جدید حیاتی است.

من فکر می کنم کشف علت مقبولیت ما مهم است و این به واسطه ی روش کار، همبستگی  و مشارکت مداوم  ما با نیروی کار است. این به واسطه ی حمایت قوی و پوشش حمایتی شگفت آور جراید ما از نیروی کار است. ما مرتبا درمورد پوشش خبری نیروی کار در هفته نامه ی پی دبلیو دبلیو هدایت می شدیم. هم پی دبلیو دبلیو و هم پی ا شدیدا مورد احترام  اند و با گزارشگران ما در کنفرانس ها و میتینگ های کارگری بسیار خوب رفتار شده است و این مبارزه مداوم ما برای اتحاد است. دوستان ما به سخت کوشی معروف اند.

گرایش ما به ایجاد ائتلاف، و تلاش سختکوشانه ی ما برای اهداف جنبش کارگری، کلید اصلی مقبولیت ماست. همانطور که قبلا ذکر کردم، بسیاری در جنبش کارگری، به واسطه ی اصولیت ما در مقاومت و واکنش بسیار سریع درمقابل انشعاب، برای ما احترام و ارزش فراوانی قائل هستند. اما این تنها بخاطر موضع ما در مقابل انشعاب نیست، بلکه نقش آفرینی رفقای ما در جنبش کارگری در زمانی که ما فعالانه در انتخابات 2004 شرکت کردیم و برای بهبود اتحاد و بردن بحث بین مردم عمل کردیم، کارساز بوده است. ما در اتحادیه ها - در هر د و طرف انشعاب – به پیشبرد مباحثات و تصمیم گیری های مناسب در نشست ها و کنفرانس ها کمک کردیم و همه جا اتحاد کارگران برای ما مقدم بود. ما سخت جنگیدیم تا آتش برسر شرکت ها و فراملیتی ها ریخته شود، و نه برسر سایر جریانات در نیروی کار. در حالی که دوستان ما در نیروی کار همیشه با ما، بر سر هر موضوعی موافق نیستند، اما به واسطه ی تلاش خود در ارتقای همبستگی و وحدت کارگران، احترام آن ها را جلب کرده ایم. ما رفقای خوب شناخته شده ای داریم که در سطوح مختلف جنبش اتحادیه ای فعالیت می کنند. ما رفقایی در هیئت های مرکزی اتحادیه ها داریم، و حتی برخی از آن ها در نقش راهبری امور فعالیت دارند. ما رفقایی داریم که در دفاتر محلی اتحادیه انتخاب شده اند. ما رفقایی داریم که کارمند اتحادیه اند. بسیاری از این رفقا به عنوان یک کمونیست شناخته شده اند، و چندتائی از آن ها کمونیست های شناخته شده ای هستند که مواضع ما را تبلیغ و با کارگران درباره ی حزب صحبت می کنند. اما ما تعداد کمی کمونیست داریم که اخبار و مواضع ما را بین کارگران پخش کنند و این قابل قبول نمی تواند باشد.

ما از این نشست باید بطور جدی به جنگ مشکلات در تمرکز بر بخش صنعت برویم. طی یکسال گذشته ما بحث های بسیار جالبی را درباره ی تلاش برای ایجاد گرایشی جدید به تمرکز صنعتی در کمیسیون مشترک اقتصادی و کارگری داشتیم. این بحث بسیار موفق بود و ما لیستی از مناطق و صنایع کلیدی برای ارتباط گیری تهیه کردیم. ما گفتیم که ارتباطات صنایع سنتی برای امروز ارزش خود را حفظ کرده اند، و به بخش های جدید اقتصاد پرداختیم که دارای نقشی حیاتی هستند. برای مثال، ما به مراقبت های بهداشتی در  صنایع کامپیوتری و در تولید مدرن فکر کردیم، و نگاهی بسیار متفکرانه به نقش جدید و ارتقا یافته ی ارتباطات و حمل و نقل در اقتصاد جهانی مدرن انداختیم.  

این مشخص است که چالش فقط یک لیست نیست. چالش چگونگی رسیدن به آن دراین شرایط است. چالش چگونه بکارگرفتن توانائی های واقعی و نیروهایمان است. ما باید با برآوردی واقعی شروع بکار کنیم. تهیه ی لیستی از صنایع و یا بخش های مهم اقتصاد، هنوز سیاست روشنی نیست، و راستش را بخواهید، زیاد هم کمک نمی کند. گفتن این از اهمیت تمام صنایعی نمی کاهد که ما لیست کرده ایم، اما هنوز این سئوال باقی است که از کجا شروع کنیم؟

 

حزب ما عمدتا در مناطق شهری حضور دارد. بسیاری از این مناطق شهری را جهانی سازی، بستن کارخانه ها، و فرار صنایع تخریب کرده است. زمانی که ما از تمرکز بر شهرک ها صحبت می کنیم، مشخص کردن مناطق کارگری ای که بیشتر کارگران صنایع و کارخانه ها در آن زندگی می کنند، سخت و سخت تر می شود.

ما در کشوری بزرگ زندگی می کنیم، و احتمالا یک شکل کار مناسب همه ی موقعیت ها نیست. شروع کار برای تمرکز در سطح ملی فقط با تمرکز بر سه صنعت و استفاده از تمام نیروها و توانائی های واقعی قطعا بدون نتیجه نخواهد بود. به نظر بعضی ها شاید این عمل، پراگماتیسم باشد، اما ما باید عملگرا باشیم. ما باید واقع بین باشیم و برای اهدافی تلاش کنیم که عملا می توان به آن ها رسید. من باید بلافاصله اعلام کنم که سیاست تمرکز در سطح ملی، به هیچ وجه مانعی بر سر راه تلاش های محلی مناسب برای کلوب ها و حوزه های حزبی خاص نیست.

من می خواهم پیشنهاد دهم که بحث را بر سر طرح سیاست تمرکز بر صنایع ملی بر اساس قدرت سازماندهی حزب و جایگاه واقعی خود در کشور- چه در مناطقی بگذاریم که سازمان حزبی داریم و چه در مناطقی که رفقای مان از قبل درگیر اجرای کار بوده اند.

حمل و نقل: بویژه ترانزیت کالا و بنادر. بسیاری از مراکز شهری یعنی محلاتی که حزب قوی ترین نیروهای خود را دارد، مراکز حمل و نقل مهمی هستند که برای تمام کشور و اقتصاد جهانی اهمیت دارند. فقط نگاهی به نیویورک، فیلادلفیا، شیکاگو، لس آنجلس، و سواحل غربی، و برای مثال سیاتل بیندازید - منظورم مبارزه ی بنادر ساحل غربی در چند سال گذشته و اعتصاب شبکه ترانزیت کالا در نیویورک است.

فولاد: درآمیحتگی حزب ما  در این صنعت  تاریخچه ی بلند مدتی دارد و در این صنعت ما افرادی داریم که عمیقا با اتحادیه درآمیخته اند.  برای گرفتن نیروی تازه دراین صنعت بهترین فرصت ها را داریم. اجازه دهید به اوهایو، پیتزبورگ، توکسان، گاری و شیکاگو فکر کنیم.

اتومبیل سازی: در اینجا هم ما تاریخچه ی طولانی ای داریم و هنوز درآمیختگی زیادی با اتحادیه وجود دارد.اجازه بدهید به داکوتا، سنت لوئیز و دالاس توجه کنیم.

به نظر من، تمرکز باید در سطح ملی باشد، زیرا ما باید توجه و کمک ملی به این قلمروها بکنیم - اول از سوی کمیسیون کارگری، و بعد رهبری سراسری حزب. تمرکز بر صنایع باید سیاست تمام حزب باشد. من فکرمی کنم اگر ما بتوانیم روابط و موقعیت های خودمان را ایجاد کنیم، باید دراین قلمروها عضوگیری کنیم، و پخش جراید و یا کیفیت خود جراید را ارتقا دهیم، و حزب و سازمان جوانان حزب را بسازیم. آنوقت است که برای تحرک حزب، موقعیت بسیار بهتری خواهیم داشت. علاوه بر بحث امروز، و کار با کمیسیون تشکیلات، ضروری است که کمیسیون کارگری درمورد این ایده ها با هر کدام از سازمان های منطقه ای صحبت کند.

 

 


 

[1] World Federation of Trade Unions

[2] International Trade Union Confederation

[3] All China Federation of Trade Unions) ACFTU(

[4] CIO

[5] George Edwards

 

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics