نویدنو:29/06/1387                                                                     صفحه قابل چاپ است

باردیگر خاتمی -3

نویدنو:

وضعیت داخلی کشور هر روز صورت پیچیده تری می یابد. برخی ها با پاک کردن صورت مسئله خیال خودرا ازارائه پاسخ راحت می کنند.برخی ها هم چون گذشته بر گوشه عافیت خواهند نشست وپس از اتمام ماجرا به ابراز نظر خواهند پرداخت .کاری که در جریان انتخابات مجلس شورا انجام دادند . اما بنا بر آن داریم که با نمودن ایینه وار رخ داد ها ، راه دشوار سیاست ورزی عملی را همچون گذشته بیازماییم . دراین راه پروای اتهاماتی هم که اینجا وآنجا طرح می شود ویا خواهد شد ،مارا از این راه باز نخواهد داشت . درک درست از شرایط عینی ، درک درست از کنشگران عرصه جامعه ، درک درست از بافت طبقات عمل کننده راهنمای ما دراین تلاش است .سلسله مقالات بار دیگر خاتمی با همین هدف تدارک می شود. باشد که هر چند نقش اندکی در روشنگری رخ داد های اجتماعی - سیاسی جامعه داشته باشیم .

باردیگر خاتمی -2

خاتمی از نگاه نزدیک

 

 

خاتمی هراسی انتخاباتی اصولگرایان

 

سرمایه، کامبیز سلطانین: استمرار تاکتیک سکوت و رصد فضای عمومی و سیاسی کشور در رابطه با انتخابات ریاست جمهوری سال آینده از سوی «سیدمحمد خاتمی» در روزهای اخیر به محملی برای پوشش دادن اهداف انتخاباتی برخی جریان ها و چهره های سیاسی کشور تبدیل شده است به طوری که از چندی پیش برخی رسانه های جناح راست به موازات این سکوت انتخاباتی خاتمی مانورهای خبری سازمان یافته و جهت داری را آغاز کرده و متناظر با تعمیق و گسترش شکاف های موجود در میان بخشی از جناح متبوع آنها، به این مانورهای خبری خود شدت و حدت بیشتری می بخشند؛ مانورهایی که محور اساسی آنها القای این گزاره است که خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده شرکت نخواهد کرد.

ادعای دیروز یکی از خبرگزاری های جناح راست مبنی بر عدم نامزدی خاتمی در انتخابات آتی را نیز می توان در همین چارچوب مورد تحلیل و ارزیابی قرار داد.گرچه اکثریت قریب به اتفاق نزدیکان خاتمی از جمله «مصطفی تاج زاده» و «مرتضی حاجی» در گفت وگو با «سرمایه» از وجود چنین قصدی از سوی خاتمی اظهار بی اطلاعی کرده و همگی بر این امر که خاتمی در حال ارزیابی تحرکات و رویدادهای فضای سیاسی و عمومی کشور برای رسیدن به یک جمع بندی در خصوص انتخابات آتی است، تاکید کردند.
همچنین یک منبع نزدیک به خاتمی در واکنش به مانور خبری روز پیش خبرگزاری مزبور در گفت وگو با «سرمایه» تصریح کرد: «خاتمی در مراسم مورد اشاره این خبرگزاری اساساً مصاحبه ای با خبرنگاران نداشت و بعید به نظر می رسد ایشان در خصوص مسائل انتخاباتی به خبرنگاری پاسخ داده باشد زیرا اگر چنین قصدی داشت به سوالات انتخاباتی همه خبرنگاران پاسخ می داد و سایر صحبت های خاتمی نیز سخنان معمولی با اعضای حاضر در جلسه بوده است که هر کسی می تواند برداشتی از آن داشته باشد یا گوشه ای از آن را ضبط کرده باشد.»از سوی دیگر «علی تاجرنیا» (یکی از اعضای فعال جبهه مشارکت) با اشاره به پررنگ تر شدن فضای شکل گرفته شده در حوزه احزاب و نهادهای مدنی کشور از سویی و حوزه عمومی از سوی دیگر در جهت اجماع بر سر نامزدی خاتمی در انتخابات آتی در گفت وگو
با «سرمایه» می گوید: «در مراسم افطاری که اخیراً از سوی خاتمی برگزار شد به خوبی احساس کردم نه تنها در جبهه اصلاحات، بلکه در میان جناح میانه و بخش هایی از جریان متعادل اصولگرا فضای وحدت و اشتراک برای حضور خاتمی در انتخابات پررنگ تر شده است. گرچه برخی افراد هنوز نمی توانند چنین خواسته ای را بیان کنند اما در دل بر این امر رضا دارند زیرا به باور اکثریت فعالان سیاسی، خاتمی تنها آلترناتیو قابل اتکا در مقابل احمدی نژاد است و در مجموع می توانم بگویم شرایط به نفع حضور خاتمی به شدت در حال تغییر است.»تاجرنیا می افزاید: «از آنجا که خاتمی فردی خودمحور و خودرای نیست و نگاه و خواسته مردم و نیز نخبگان کشور برایش مهم و تعیین کننده است و این خواسته نیز روزبه روز در حال پررنگ ترشدن است، بعید نیست ایشان پاسخی متناسب با این خواسته ها در روزهای آتی بدهند.»اما «احمد شیرزاد» (یکی دیگر از اعضای جبهه مشارکت) پافشاری رسانه های جناح راست در القای ذهنیت عدم ورود خاتمی به عرصه انتخابات را که در اکثر موارد تنه به تنه مقوله تخریب می زند، از دریچه تغییر معادلات سیاسی کشور می نگرد و در گفت وگو با «سرمایه» می گوید: «خاتمی جدی ترین نامزد بالقوه ای است که قادر است محاسبه های جناح اصولگرا و اساساً وضعیت سیاسی کشور را به هم بزند. البته اینکه این تغییرات احتمالی اتفاق بیفتد به عوامل زیادی بستگی دارد اما تحرکات رسانه های جناح راست مبین این امر است که آنها احساس می کنند خاتمی وزنه سنگینی است که می توانددر عرصه انتخابات به نحو چشمگیری نقش آفرینی کند بنابراین اقدام به ایجاد فضای شک و تردید در خصوص حضور ایشان می کنند.»شیرزاد ادامه می دهد: «خاتمی از شانس بسیار بالایی نزد افکار عمومی برخوردار است بنابراین می تواند مشکل اصلاح طلبان در انتخابات را مبنی بر فقدان رسانه های فراگیر جبران کند چون ایشان فرد شناخته شده ای است و نیازی به شناساندن او در عرصه افکار عمومی نیست اما چنانچه فرد اصلاح طلب دیگری نامزد شود، جبهه اصلاحات با این امکانات محدود و فشارهای سیاسی روبه تزاید در معرفی نامزد خود در میان افکار عمومی و در نهایت پیروزی در عرصه انتخابات دچار مشکلات جدی خواهد شد. جناح راست نیز با علم به این مسائل اقدام به ایجاد فضای تردید نزد افکار عمومی می کند.»
در این میان علیرضا رجایی (استاد دانشگاه و فعال سیاسی) از هراس و دل نگرانی های عمیق جناح راست از حضور خاتمی در انتخابات می گوید چرا که به گفته این استاد علوم سیاسی عقلای جناح راست نیز مانند اکثر ناظران سیاسی بر این نکته واقف هستند که حضور خاتمی در انتخابات به معنای پیروزی وی در این عرصه است.رجایی می گوید: «حضور خاتمی در میان برخی گرایش های جناح راست تبدیل به یک مساله شده و در این میان رسانه های وابسته به این گرایشات سعی دارند با انتشار مطالبی بدون بنیان خبری مشخص یا چینش هدف دار مطالب، با خوشحالی عدم حضور خاتمی در انتخابات را پیشاپیش اعلام کنند که البته این امر به گونه ای نشان از منویات آشکار و پنهان سران این گرایش دارد.»
وی می افزاید: «تلاش های مایوسانه گرایش هایی از جناح راست در خصوص احتمال حضور خاتمی در عرصه انتخابات نشان می دهد این بخش از جناح راست شدیداً به هراس افتاده و این هراس نیز در اکثر موارد منجر به ضد و نقیض گویی هایی شده است به گونه ای که خاتمی را تهدید به رد صلاحیت کردند. »
به گفته این استاد علوم سیاسی برخلاف فضاسازی های کاذبی که اخیراً برخی گرایشات جناح راست در خصوص حضور خاتمی در عرصه انتخابات ایجاد کرده اند، خاتمی از آن میزان پتانسیل انتخاباتی برخوردار است که بتواند آرای مردم را به شکل وسیعی جلب کند و پیروز بلامنازع انتخابات آتی شود. اقدامات اخیر مخالفان خاتمی را نیز می توان در همین چارچوب منطقی و طبیعی تلقی کرد.

 

خاتمي: كانديدا نخواهم شد

محمد خاتمي گفت: در انتخابات رياست جمهوري دوره دهم نامزد نخواهد شد.

به گزارش رجانيوز، خاتمي در حاشيه سومين دوره جايزه اخلاق و نيايش در آيينه هنر و پژوهش که پس از ضيافت افطار در موزه قرآن برگزار شد، در پاسخ به سؤال خبرنگاري مبني بر اينکه آيا در انتخابات رياست جمهوري اينده نامزد خواهد شد، اظهار داشت:‌ فضاي قرآني و معنوي اين مجلس را با اين سؤالات خراب نکنيد.

وي که با اصرار اين خبرنگار مواجه شده بود، گفت: اگرچه گروه‌هاي زيادي از من دعوت کرده اند، اما نخواهم آمد.

پس از پرسش اين خبرنگار، خانم جواني خطاب به خاتمي گفت: آقاي خاتمي اگر نياييد، عقده‌اي مي‌شويم که خاتمي لبخندي به او زد و به سمت خودروي خود حرکت کرد.

خاتمي در سخنراني خود در اين برنامه، تلويحاً اظهارات سروش درخصوص وحي و قرآن را مورد انتقاد قرار داد و گفت:‌ برخي با انگيزه هاي متفاوت اصالت و وحياني بودن قرآن را زير سؤال مي برند و معتقدند متن قرآن اين گونه نيست. اگر قران را از حجيت بيندازيم عارفان، پناهگاهي نخواهد داشت و مؤمنان نيز بي‌ملاک و ميزان خواهند شد. متأسفانه در جوامعي که ادعاي ديني بودن دارند، اگر رفتارهاي نادرست، ناتواني‌ها، دروغ‌ها و رياها رايج شود، همه را به قرآن نسبت مي‌دهند، در حالي که اين جفايي به قرآن است و قرآن هيچگاه باعث نارسايي و نااميدي نبوده است.

گفته مي‌شود جلسه اخير خاتمي با ميرحسين موسوي، تأثير قابل توجهي در تغيير نظر وي درخصوص عدم كانديداتوري در انتخابات رياست جمهوري داشته است. موسوي در اين جلسه با يادآوري توصيه خاتمي به وي در سال 84 مبني بر عدم كانديداتوري در انتخابات رياست جمهوري، علت قصد وي براي كانديداتوري را جويا شده است كه خاتمي پاسخ قانع‌كننده‌اي بيان نكرده است.

 

سيدمحمد خاتمي: مي‌خواهم بگويم نمي‌آيم دوستان مي‌گويند فعلا‌ نگو ‌

حجت‌الا‌سلا‌م والمسلمين سيدمحمد خاتمي گفت در انتخابات رياست‌جمهوري دوره دهم نامزد نخواهد شد.رئيس‌جمهور سابق كشورمان در حاشيه سومين دوره جايزه اخلا‌ق و نيايش در آيينه هنر و پژوهش، در پاسخ به سوال خبرنگاري مبني بر اينكه آيا در انتخابات رياست‌جمهوري آينده نامزد خواهد شد، گفت: فضاي معنوي اين مجلس را با اين سوالا‌ت خراب نكنيد. خاتمي كه با اصرار اين خبرنگار براي گرفتن پاسخ مواجه شده بود، گفت: اگرچه گروه‌هاي زيادي از من دعوت كرده‌اند اما نخواهم آمد. فارس هم در اين‌باره گزارش داد كه خاتمي گفت: مي‌خواهم بگويم نمي‌آيم، دوستان مي‌گويند اين موضوع را فعلا‌ نگو. ‌

در همين رابطه محمدرضا خباز عضو شوراي مركزي حزب اعتماد ملي با اشاره به ديدار خود با سيدمحمد خاتمي براي دعوت از وي جهت حضور در انتخابات دهم رياست‌جمهوري خبر داد كه خاتمي با بيان اينكه كانديدا نخواهد شد، گفته است <از آقاي كروبي بخواهيد كه وارد اين عرصه شوند و همه از ايشان حمايت خواهيم كرد.> ‌ پاسخ تلخ و مبهم خاتمي، اين سوال را هنوز باقي گذاشته است كه آيا اين پاسخ منفي كه اولين پاسخ منفي عمومي به درخواست براي نامزدي در انتخابات رياست‌جمهوري تلقي مي‌شود، تنها براي از سر باز كردن يك خبرنگار مصر بوده است يا اينكه حقيقتا رئيس‌جمهور سابق كشورمان نامزد انتخابات 88 نخواهد شد. اعلا‌م مبهم عدم نامزدي سيدمحمدخاتمي در حالي صورت مي‌گيرد كه وي قبلا‌ اعلا‌م كرده بود دلا‌يل آمدن يا نيامدن خود را - احتمالا‌ با انتشار نامه‌اي - خطاب به مردم اعلا‌م خواهد كرد

اعتماد ملی

تاملي گذرا بر آرايش نيروها در انتخابات دوره دهم رياست جمهوري

انتخابات 88 و تداوم شکاف ها

محد جواد روح / javadrooh@gmail.com

 

هفته نامه اعتماد
زنگ آغاز رقابت هاي انتخاباتي دوره دهم رياست جمهوري، خيلي زودتر از آنچه در ادوار قبل انتخابات ديده مي شد، به صدا درآمده است. اين اتفاق از آنجا جالب توجه تر مي نمايد که ديده مي شود اين ورود زودهنگام به فاز اصلي انتخابات، نه صرفاً از سوي يک يا چند گرايش سياسي، بلکه از سوي همه طرف هاي فعال در صحنه رخ داده است. اگر آرايش واقعي و گونه گوني صف بندي نيروها در عرصه انتخابات رياست جمهوري را شامل همان گرايش هايي بدانيم که در مرحله اول دوره نهم شکل گرفت، تاکنون همه آن طيف ها وارد صحنه انتخابات شده اند و تقريباً با همان تنوع و تکثر آماده ورود به فاز نهايي رقابت هستند. البته شرايط سياسي و به ويژه تجربه چهار سال گذشته چه در سطح حاکميت و مجموعه نيروهاي حاکم و چه در طيف گسترده منتقدان حاکميت موجود، تفاوت هاي تاکتيکي و حتي راهبردي را شکل داده است، اما واقعيت آن است که دست کم در مرحله طرح الگوها و نامزدهاي پيشنهادي، همان وضعيت تداوم يافته است.

1- جناح حاکم

در شرايط کنوني، نيروهاي جناح حاکم آشکارا به سه طيف راست سنتي، اقتدارگرايان منتقد دولت و اقتدارگرايان حامي دولت تقسيم شده اند. اين سه طيف که در انتخابات دوره قبل به ترتيب از علي لاريجاني، محمدباقر قاليباف و محمود احمدي نژاد حمايت مي کردند، در تدارک انتخاباتي خويش براي دوره دهم رياست جمهوري هم آماده ورود مجزا به صحنه شده اند. شکاف و حتي تقابل قاليباف (و نيز چهره هايي چون توکلي، افروغ و نادران) با احمدي نژاد امکان همگرايي دو طيف جريان اقتدارگرا را از بين برده و ورود قاليباف يا چهره يي ديگر از اين طيف (که به احتمال فراوان احمد توکلي خواهد بود) به عرصه انتخابات را تقريباً قطعي نشان مي دهد. از سوي ديگر، تهاجم دولت به پايگاه هاي راست سنتي از بازار و اصناف گرفته تا صندوق هاي قرض الحسنه و حتي حوزه هاي علميه و مراجع تقليد مستقل، امکان منطقي همگرايي راست سنتي با احمدي نژاد را نيز منتفي ساخته و از اين رو هم تشکل هايي چون حزب موتلفه با تاکيد بر گزينه «رياست جمهوري يک روحاني» آشکارا پتانسيل خود براي جدايي طلبي از احمدي نژاد و بازگشت به پايگاه سياسي- هويتي خويش را نشان داده اند. حسن روحاني و مصطفي پورمحمدي نزديک ترين گزينه هاي روحاني براي نامزدي از سوي اين طيف محسوب مي شوند و در ميان چهره هاي مکلا، علي لاريجاني و علي اکبر ولايتي در صورت نامزدي به نمايندگي اين طيف به صحنه خواهند آمد.

2- اصلاح طلبان

در جناح اصلاح طلب هم عملاً سه طيفي که در انتخابات دوره نهم رياست جمهوري ميداندار بودند، فعال مانده اند. طيف طرفداران تحريم و بي فايده دانستن مشارکت در انتخابات (با وضعيت، اثرگذاري و مشکلات کنوني) نه تنها از نظر خود بازنگشته اند، که برخي احزاب، جريان ها و چهره هاي اين طيف تلاش دارند با طرح يک نامزد راديکال و ردصلاحيت وي حقانيت الگوي ذهني خويش مبني بر مسدود شدن راه اصلاح طلبي روي اصلاح طلبان راديکال را به ديگر طيف ها اثبات کنند. در واقع طيف طرفدار تحريم که در دور قبل انتخابات رويکردي انفعالي را از خود به نمايش گذاشته بود و به همين دليل پس از شکست اصلاح طلبان با انتقاد شديد آنها مواجه شد، در اين دوره از انتخابات، رويکردي فعال را در پيش گرفته و با طرح ضرورت معرفي و نامزد کردن چهره يي راديکال و قابل اجماع و کناره گيري از انتخابات در صورت ردصلاحيت وي راهبرد خويش را با انتقادهايي کمتر و مقبوليتي بيشتر به پيش برده است. طيف دوم اصلاح طلبان که در عرصه انتخابات آتي حضور خواهد داشت، طيفي است که در دور قبل انتخابات رياست جمهوري با عنوان «اصلاح طلبان پيشرو» و با نامزدي دکتر معين در عرصه حضور يافت. اين طيف که در دوره قبل، معتقد به ناکافي بودن مقاومت و ايستادگي آقاي خاتمي و طيف هاي سنتي جريان اصلاحات بود، شعار «اصلاحات گامي به پيش» را مطرح کرد و سر آن داشت که روند اصلاحات را با شدت و سرعتي بيشتر به پيش برد. با اين حال، طيف اصلاح طلبان پيشرو از منظر گفتماني همچنان نزديکي خود را با شعارها و ايده هاي آقاي خاتمي حفظ کرد و حتي مي توان مدعي شد که تشديد انتقادهاي اين طيف از آقاي خاتمي در سال هاي آخر دوران رياست جمهوري وي به دليل فاصله گرفتن خاتمي از شعارها و برنامه هاي 12گانه يي بود که در سال 76 به مردم ارائه داد، اما با تند شدن فضاي سياسي به تدريج از ايستادگي راديکال بر آن شعارها خودداري کرد. بدين ترتيب، اصلاح طلبان پيشرو در پي حرکتي راديکال تر از خاتمي و در عين حال سود جستن از ظرفيت انتخابات بودند که در نهايت به نامزدي دکتر معين انجاميد. اينک آن طيف با دو هدف از رويکرد خود به دکتر معين عقب نشيني کرده و به آقاي خاتمي بازگشته است؛ اول ممکن نبودن اجماع و شکل گيري ائتلاف کلي اصلاح طلبان بر سر نامزدي دکتر معين و چهره هايي همچون او. دوم شانس اندک راي آوري دکتر معين و چهره هايي همچون او در شرايط سخت و دشواري چون انتخابات دوره دهم رياست جمهوري و در تقابل با احمدي نژاد. از همين زاويه است که اصلاح طلبان پيشرو- به عنوان اصلي ترين طيف طرفدار حضور آقاي خاتمي در انتخابات سال آينده- بر دو عنصر توانايي وي در شکل دهي به ائتلاف اصلاح طلبان و نيز راي آوري وي در تقابل با احمدي نژاد تاکيد مي کنند و نامزدهاي ديگر را به دليل تواني کمتر در اين دو بعد، رد مي کنند. سومين طيف فعال در زيرمجموعه اصلاح طلبان، حاميان نامزدي آقاي کروبي هستند که با تکيه بر تجربه دور قبل انتخابات رياست جمهوري و مجموعه فعاليت هاي حزبي و تشکيلاتي که در چارچوب حزب اعتمادملي در اين چهار سال تدارک ديده اند، قصد ورود دوباره به عرصه انتخابات رياست جمهوري و حمايت از نامزدي آقاي کروبي را دارند. اين جريان نيز با آنکه ريشه خود را با دو طيف ديگر اصلاح طلبان - به ويژه جريان پيشرو- يکسان مي بيند، اما مجموعه تحولات و رخدادهاي دوران اصلاحات که دو گونه تعريف و نگرش از اصلاح طلبي را بروز مي داد، باعث شده اين طيف نيز چندان تمايلي به همگرايي با جريان ديگر نداشته باشد و بکوشد با به ميدان آوردن نامزد هويت بخش خويش (کروبي) بار ديگر، شانس خود را در حرکتي مجزا از طيف پيشرو اصلاحات بيازمايد.

3- ميانه روها

علاوه بر اين جريانات که به هر شکل حضور و موقعيت شان در يکي از دو اردوگاه اصلاح طلبي و راستگرايي آشکار است، نيروهاي طرفدار يا متاثر از آقاي هاشمي رفسنجاني که در دو طيف چپ (کارگزاران) و راست (اعتداليون) قابل تعريف هستند نيز، در ميدان انتخابات دوره دهم رياست جمهوري حضور دارند. اين جريان که در دور قبل انتخابات رياست جمهوري و با کانديداتوري آقاي هاشمي رفسنجاني، عملاً روشن ترين راهبرد و بيشترين شانس پيروزي را براي خود قائل بود، در انتخابات پيش رو به دليل موقعيت خاص و مخدوش خود از منظر هويت سياسي، به حرکتي زيگزاگي و فاقد اعتماد به نفس دچار آمده است. حزب کارگزاران که با نوعي چندصدايي وارد عرصه انتخابات شد و از طرح بحثي چون حمايت از نامزدي راستگرا (همچون ناطق نوري) آغاز کرد و سپس به طرح نامزدهاي حزبي خود چون محمدعلي نجفي رسيد، مدتي بعد کاملاً تحت تاثير گفتمان غالب اصلاح طلبان در حمايت از نامزدي آقاي خاتمي درآمد و مدتي بعد که بحث نامزدي آقاي کروبي پررنگ شد، دوباره از سر ترديد و دودلي در مقام حمايت از نامزدهاي متنوع موجود درآمده است و هر روز صدايي متفاوت از سخنگويان رسمي و غيررسمي اين حزب شنيده مي شود. طيف راستگراي زيرمجموعه آقاي هاشمي (موسوم به اعتداليون) هم، گرچه تقريباً تکليف خود را روشن کرده و قصد دارد با نامزدي حسن روحاني به صحنه بيايد ، قرار داشتن وي در دوراهي اصلاح طلبي و محافظه کاري به شدت نگران جلب حمايت احزاب و جريان هاي موثر دو جناح است و هر روز اميدش نسبت به اينکه در صورت نيامدن آقاي خاتمي به عرصه انتخابات بتواند به عنوان بديل وي مورد حمايت طيف گسترده يي از نيروها قرار گيرد، کمرنگ تر مي شود.

---

آنچه آمد، نگاهي گذرا بر آرايش نيروها در عرصه دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري بود. اين آرايش، البته به معناي به ميدان آمدن قطعي نامزدهاي همه طيف هاي گفته شده و شکل گرفتن دوباره انتخاباتي متکثر و با کانديداهاي متعدد - همچون انتخابات دوره نهم رياست جمهوري- نيست. نکته اصلي در تشريح اين آرايش نيروهاي سياسي، پافشاري بر اين نکته است که آرايش مرحله اول دوره قبل انتخابات رياست جمهوري، آرايشي واقعي و اصيل بود که همه نيروها با تکيه بر مباني هويتي-سياسي خود در آن حضور يافتند و اگر قرار بر شکل گيري انتخاباتي جدي در دور آتي انتخابات باشد، بايد اين هويت هاي متعدد محترم نگاه داشته شده و هرگونه ائتلاف و همگرايي، مبتني بر همين آرايش واقعي و اصيل باشد. در غير اين صورت، آنچه شکل خواهد گرفت، آرايشي مجعول و حاصل دادوستدي بي مبنا ميان نخبگان احزاب و جريان هاي سياسي خواهد بود که حتي نخواهد توانست با بدنه اين جريان ها ارتباطي منطقي پيدا کند؛ چه رسد به آنکه به جامعه منتقل شود و اکثريت خاموش را برانگيزد و جنبش اجتماعي شکل دهد.

 

درباره دعوت اخير خاتمي از اصلاح طلبان

چرا حالت تهاجمي

محسن آرمين

 

اعتماد
دو روز قبل سيدمحمد خاتمي در ديدار با جمعي از فعالان سياسي و شخصيت هاي دانشگاهي و ايثارگران استان خوزستان، ضمن دفاع از عملکرد اصلاحات در مسير آرمان هاي انقلاب، پيشرفت و توسعه کشور و تحکيم استقلال و عزت ايران، اصلاح طلبان را به خروج از حالت تدافعي و اتخاذ موضع فعال فراخواند. اين فراخوان در مرحله يي که کشور به تدريج به فضاي انتخاب نزديک مي شود حاوي دلالت ها و نکاتي قابل تامل است. اين نکات و دلالت ها در چارچوب تحليل و نگاهي خاص به شرايط کشور و تحولات جاري وضوح بيشتري مي يابند.

با گذشت بيش از سه سال از آغاز کار دولت جديد، جامعه ايران به تدريج آثار و نتايج تغيير رويکردها و سياست هاي گذشته و نيز پيامد برنامه ها و تصميمات دولتمردان کنوني را در عرصه هاي مختلف اقتصادي، اجتماعي و سياست خارجي آشکارا مشاهده مي کند. در اين ميان آنچه که به مدد حجم انبوه تبليغات و به خدمت گرفته شدن رسانه عمومي و دستگاه هاي تبليغاتي رسمي و غيررسمي و متقابلاً توقيف و فيلتر رسانه هاي منتقد قابل کتمان و انکار نيست، آثار اجتناب ناپذير رويکردها و سياست هاي جاري در عرصه اقتصاد و تورم غيرقابل مهار و گراني سرسام آور کالاها و ارزاق مورد نياز مردم است. اين آثار و نتايج چنان است که حتي دولتمردان نيز ديگر قادر به انکار آن يا ارجاع آن به توطئه استکبار يا تبليغ مخالفان داخلي نيستند. البته هنوز شاهد تلاش هاي نافرجامي در توجيه افکار عمومي و ارجاع گراني هاي سرسام آور جاري به تورم جهاني هستيم. اما کافي است به آمارهاي رسمي در اين زمينه نظري بيفکنيم تا دريابيم ادعاي تورم جهاني ادعايي عاري از صحت است. مطابق آمارهاي مذکور تورم کشورهاي همجوار ما به شرح زير است. کويت 6/2 درصد، بحرين 9/3 درصد، عربستان 3 درصد، پاکستان 8/7 درصد و ترکيه 2/8 درصد. بر اساس همين آمار، ژاپن با 6/0درصد، آلمان با 2 درصد، ايتاليا با 9/1درصد، فرانسه با 6/1درصد، انگليس با 4/2 درصد و امريکا 7/2 درصد تورم سال گذشته را سپري کرده اند. باز مطابق همين آمار کشور ما ايران از نظر ميزان تورم در ميان 183 کشور جهان و در کنار دوست و هم پيمان جديد خود ونزوئلا پس از زيمبابوه، گينه و برمه و با 31 رتبه فاصله با افغانستان، مقام پنجم را کسب کرده است. ارقام و حقايق مذکور بيانگر اين حقيقت هستند که تورم و گراني در کشور ما نه محصول تورم جهاني بلکه محصول سوءمديريت و خط مشي هاي غلط سه سال اخير است.

اگرچه آثار سياست ها و رويکردهاي مذکور در حوزه اقتصاد و معيشت جامعه ملموس است اما تحديد و تقليل آثار و نتايج مذکور به حوزه اقتصاد به معناي چشم بستن بر واقعياتي است که هر روز بيشتر و بيشتر خودنمايي مي کند. هرگاه پيامد رويکردها و خط مشي هاي حاکم بر کشور را طي سه سال گذشته در حوزه هاي مختلف از ورزش گرفته تا فرهنگ و اجتماع و امنيت و سياست داخلي و سياست خارجي و روابط بين الملل مرور کنيم، در کليه عرصه ها وضعيتي مشابه وضعيت حاکم بر حوزه اقتصادي خواهيم يافت.

اين شرايط چيزي نيست که بتوان به راحتي بر آن سرپوش گذاشت. اگرچه مي توان به مدد تبليغات از ميزان توجه و حساسيت عمومي در قبال آن کاست.

همچنين اين تصوير و واقعيت ناميمون چيزي نيست که تنها به صيد نگاه منتقدان دولتمردان کنوني و حاميان شان درآيد. موتلفان و متحدان ايشان نيز اکنون چندي است که نگران از وضعيت و شرايط کشور، و به رغم ملاحظات سياسي و مجاملات موجود در سطح روابط قدرت، ناگزير از شکستن سکوت و گشودن لب به اعتراض شده اند که نمونه هايي از آن را در مذاکرات مجلس، مواضع شخصيت هاي سياسي و ديني مختلف و... مشاهده مي کنيم. موج انتقادها امروز به تدريج محافل وابسته به طرفداران سرسخت دولت را نيز در بر مي گيرد. امروز آثار آشکار آفت ترديد و نارضايتي و انتقاد را به روشني مي توان در سايت هاي حامي دولت که تاکنون از دولتمردان به عنوان قديس ياد مي کردند و مدعي ظهور معجزه هزاره سوم بودند، رصد کرد. آن روحيه تهاجمي سخت گذشته که حاضر به پذيرش کمترين نقصاني نبود، امروز جاي خود را به دفاعي منفعلانه داده است. ديگر ظاهراً کسي درباره ضعف و ناتواني مديريت کنوني کشور ترديدي ندارد و موافق و مخالف هر روز بيش از پيش در پذيرش ناکارآمدي و ضعف دولت در اداره کشور به اجماعي مرکب نزديک مي شوند. در اين ميان آنچه که براي جريان حاکم نگران کننده است، رشد و گسترش سرخوردگي و بي انگيزگي ناشي از سراب ديدن همه وعده ها و شعارهاي گذشته است که در آستانه انتخابات رياست جمهوري همچون آتش بر خرمن يقين طرفداران سرسخت و بدنه ساده دل افتاده است. امروز تحليلگران تيزبين سياسي مي توانند تلاش پردغدغه اتاق فکر جريان حاکم را براي مقابله با موج يأس و سرخوردگي و حفظ و تقويت انگيزه در بدنه گرفتارآمده به شک و ترديد، به روشني مشاهده کنند. ارائه آمار و ارقام غلط و وارونه و انتقال حوزه مواجهه با منتقدان از بحث و اقناع و پاسخگويي به انتقادها به حوزه تقابل «اسلام و کفر» و «انقلاب و برانداز» و «اسلام و سکولار» از جمله اين تلاش هاست. اشکال سامان يافته و پيشرفته تر اين تلاش را مي توان در تحليل هايي يافت که اخيراً به بدنه يي که به آفت شک و ترديد گرفتار آمده، تلقين مي شود. اين تحليل که روزهاي آينده شاهد انعکاس تبليغاتي آن در سطح رسانه يي وابسته به جريان حاکم خواهيم بود بر دوگانه «ناکارآمدي و براندازي» استوار است. مطابق اين تحليل ضعف و ناکارآمدي دولت و دولتمردان در اداره امور کشور انکار نمي شود، بلکه تلاش مي شود مخاطب در برابر دوراهي کاذبي قرارگيرد که يک طرف آن رضايت دادن به دولت ناکارآمد، اما معتقد به نظام و انقلاب و حمايت از آن است که مصداق آن دولت موجود است و طرف ديگر آن دست کشيدن از حمايت اين دولت و سکوت در برابر به قدرت رسيدن نيروهاي برانداز و ضد نظام که البته در قاموس اين تحليلگران مصداقي جز خاتمي و اصلاح طلبان ندارد.

تنها اندکي تجربه و آگاهي سياسي لازم است تا روح انفعال و ضعف و احساس نگراني فروپاشي را در پس اين تحليل مشاهده کرد. برگرديم به صدر کلام. با توجه به آنچه گفته شد اکنون بهتر مي توان مقصود خاتمي را از ضرورت فعال شدن اصلاح طلبان و خارج شدن از حالت تدافعي و انفعالي دريافت. دعوت خاتمي از اصلاح طلبان مبني بر فعاليت و تکاپوي بيشتر را بيش از هرچيز بايد به حساب هوش و دانايي سياسي وي گذاشت. اين دعوت ظاهراً ناشي از درک مقرون به واقع وي از دغدغه ها و نگراني هاي شديدي است که در وراي اظهارات و مواضع اخير نهفته است. تاکيد خاتمي در همين سخنان بر مظلوميت اصلاحات و پايبندي اصلاح طلبان به آرمان هاي انقلاب و استقلال و عزت کشور و نيز خدماتي که اصلاح طلبان به کشور کرده اند، علاوه بر پاسخ به موج اتهاماتي که دستمايه خط تحليلي «تقابل ناکارآمدي و براندازي» شده است، حامل توصيه ديگري به اصلاح طلبان است و آن اينکه خروج ايشان از حالت تدافعي بايد چه جهت گيري و سمت و سوي داشته باشد و در افشاي اين خط تبليغاتي جديد بايد بر چه عناصري از هويت و کارنامه اصلاح طلبي تاکيد داشت.

تحليل دقيق و درست از شرايط و درک ضرورت ها و الزامات عملي و سياسي ناشي از آن شرط موفقيت سياسي است. متاسفانه بايد گفت بخش هايي از نخبگان و نيروهاي سياسي اصلاح طلب به رغم تغيير و تحول عميقي که در بدنه اجتماعي و فضاي سياسي کشور در حال وقوع است، هنوز از شرايط ذهني و روحي گذشته خارج نشده و به اقتضائات و الزامات شرايط جديد بي توجهند. اين در حالي است که شرايط مناسب اجتماعي کنوني، در آستانه انتخابات اين فرصت را براي آنها فراهم آورده است تا با خارج شدن از انفعال و تکاپو و فعاليت پرنشاط از اين شرايط براي تغيير موازنه قواي سياسي و در نتيجه تغيير مديريت کنوني کشور حداکثر بهره را ببرند.

يادداشت حاضر را با ذکر اين نکته ظريف به پايان مي بريم که خاتمي با اين دعوت چهره ديگري از خود را به نمايش گذاشته است؛ چهره يي که متاسفانه طي اين سال ها کمتر ديده ايم و شايد خود پرهيز داشته است که در قالب آن ظاهر شود و آن چهره رهبر يک جريان سياسي- اجتماعي است. به گمان من اين چهره همان چيزي است که امروز اصلاح طلبان بدان نياز دارند تا به کمک آن به فعاليت و تلاش خود سامان و انسجام بيشتري بدهند. اين که آيا خاتمي با توجه به شرايط جديد به ايفاي چنين نقشي قانع شده يا فراخوان و توصيه هاي اخير او را بايد به حساب يک موضع ساده و منفرد گذاشت، سوالي است که پاسخ آن در ماه هاي آينده روشن خواهد شد.

 

بازگشت به صفحه نخست         

                            

Free Web Counters & Statistics