نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

2019-05-07

نویدنو  09/02/1398 

 

 

  • تاتر کارگری در هر معنا و شکلی که در نظر بگیرم، پدیده ای است سخت سیاسی و از همین رو با احزاب و جنبش های اجتماعی و کارگری هر کشور در پیوندی انکارناپذیر. در میان جریانهای سیاسی، احزاب کمونیست بیش از همه احساس وظیفه و حساسیت نسبت به این مقوله داشته اند و چه بسا به همین خاطر حمایت و تقویت و حتی ایجاد این نوع تاتر را سبب شده اند.

 

 

نگاهی تاریخی به تاترکارگری در آلمان و ایران

برگردان و تالیف: اصغر نصرتی (چهره)

 

 اشارات

 ۱- سالها پیش، وقتی هنوز »کتاب نمایش« را در کلن منتشر می کردم، به فکر تهیه و تنظیم »واژه‌نامه‌ی توصیفی تاتر« افتادم. در این راه حتی گام‌هایی هم برداشتم که برخی از آنها اینجا و انجا (از جمله در کتاب نمایش و تارنمای چهره) منعکس شدند. اکنون در اینجا و به مناسبت اول ماه مه، روز جهانی کارگر، به واژه ی درخود و مناسب این روز یعنی »تاتر کارگری« پرداخته‌ام. ۲- این نوشته به مقدار زیادی متکی به ترجمه از دو کتاب است، اما افزوده‌ها و تلفیقی بودن نوشته سبب شد که کلمه تالیف را بر برگردان بیفرایم. (۱)

 ۳- همه جا در بکار بردن اسامی؛ نمایشنامه‌ها، هنرمندان، نهادهای تاتری و اصطلاحات تاریخی تنها به شکل ترجمه‌ی فارسی آنها اکتفا کرده‌ام تا خواندن نوشته راحت تر گردد. وگرنه می بایستی زیرنویس و لاتین نویسی‌های زیادی را در بکار می‌بردم و این می‌توانست نوشته را برای خواننده عادی طولانی تر و خسته‌کننده بنمایاند. اگرچه این کار احتمال خواندن دقیق نامها را دشوار کند، اما به محتوای نوشته لطمه ای نخواهد خورد.

 

مقدمه

پیش از آنکه واژه ی »تاتر کارگری«  را معنا، توصیف و تفسیرکنم، لازم به توضیح دادن چند نکته هستم: تاتر کارگری در هر معنا و شکلی که در نظر بگیرم، پدیده ای است سخت سیاسی و از همین رو با احزاب و جنبش های اجتماعی و کارگری هر کشور در پیوندی انکارناپذیر. در میان جریانهای سیاسی، احزاب کمونیست بیش از همه احساس وظیفه و حساسیت نسبت به این مقوله داشته اند و چه بسا به همین خاطر حمایت و تقویت و حتی ایجاد این نوع تاتر را سبب شده اند. اگر چه گاهی هم احزاب سوسیال دموکرات در کوتاه مدت کارهایی کرده اند، و آنهم بعضا در رقابت با حزب کمونیست آن کشور، اما به محض اینکه حزب کمونیست غیر قانونی یا دچار سستی شده‌اند، احزاب سوسیال دموکرات نیز یا دیگر رغبتی به ادامه ی کار نشان نداده‌اند و یا اینکه مسیر محتوایی این تاتر را تغییر داده‌اند. از همین رو توضیح و معنا بخشی تاتر کارگری، آنهم در گذشته ی تاریخی خود، به نوعی به سرنوشت احزاب کمونیست آن کشورها وابسته بوده است. گرچه در نگاه نخست این پیوستگی، جنبه مثبت تلقی میشود، ام در نگاهی تاریخی از نقطه ضعف های تاتر کارگری بوده است. این وجه ضعف همواره به وقت شکست احزاب چپ و سرکوب جنبش بهتر خود را به نمایش میگذارد. تاتر كارگري در نیمه ی دوم قرن نوزدهم به عنوان شكل ويژهاي از هنر نمایش، از درون تاتر آماتور/ غيرحرفه اي در اروپا و امريكا، در ارتباط با احزاب، جريان و کلوب هاي كارگري سربرآورد. هدف از شکل بخشی این نوع تاتر بر دو پایه استوار بود: از یک سوی قصد جبران کمبودهای دانش کارگران بر حق و حقوق خود و در این راستا آشنایی با سنت و اندیشه های انقلابی و مبارزاتی بود و از دیگر سو هدف این بود که ضمن آشنا کردن کارگران با هنر تاتر، ایجاد تاتر مستقلی که توسط خود آنها شکل گرفته و برای خود آنها نیز تولید هنری کند، برپا شود. از انجا که تاتر کارگری در واقع بیشتر در بستر کشورهای صنعتی، آنهم از نوع پیشرفته اش، می توانسته به وجود آید و رشد کند و کشور آلمان بنا به دلایل مختلف سیاسی - اجتماعی، که در زیر خواهد آمد، یکی از این کشورها و چه بسا یکی از مهمترین بسترهای رشد تاتر کارگری بوده، ما در بحث خود بیشتر بر آن توجه می کنیم. اما این بدان معنا نیست که در دیگر کشورها از جمله و به ویژه آمریکا، انگلستان، فرانسه و شوروی سابق )به دلیل وقوع انقلاب اکتبر)  از این جوش و خروش تاتری خبری نبوده است!

 شاید موضوع تاتر کارگری آنهم به طوری که شامل بیشتر کشورهای صنعتی و غیر صنعتی بشود، شایسته ی یک کتاب مفصل و یا یک پایان نامه دانشگاهی باشد، ولی من برای عملی گشتن کار، توضیح و روشن شدن واژه همین مقدار و کشور آلمان را به عنوان نمونه، کافی دانستم. و چون این نوشته به زبان فارسی ست و احتمالن هر خواننده ی ایرانی انتظار توضیحی هم در باره تاتر کارگری ایران دارد، بر آن شدم که مکثی هم از این منظر بر تاتر کارگری  ایران داشته باشم.

 

تاتر کارگری آلمان

در المان نخستين گروه هاي تاتر كارگري، يعني گروه هايي كه تاتر توسط خود آنها تولید و براي آنها نمایش داده می شد، در اواسط قرن نوزدهم ايجاد شدند. پیدایی اين نوع تاتر به "انجمن تربيت كارگران" برمي گشت كه در پي انقلاب ١٨٤٨ توده ی مردم را به فعاليت هاي اجتماعي کشانده بود، تا همچنین كارگران صنعتي و فني را در آگاهي بخشي شغلي و سياسي ياري کند. در ابتدا ميان تاتر كارگري و آماتور شباهت هاي بسيار بود، با اين تفاوت كه در نوع كارگري آن صحنه های زندگي روزمره با تصاوير زنده را بر تيپ سازی و صرفن صحنه های مضحك ترجيح می دادند. در آغاز اين تاتر شکلی از انواع مشغله های دوران فراغت کارگردان بود و تنها در خدمت گريختن کارگران از كار سخت و تکراری روزانه. اما بعدها تبديل به وسیله ای تهيجي - تبليغي سیاسی در جنبش كارگري شد. به همین خاطر تاتر كارگري عملن عهده دار كار حزبي گشت، كه در آن سوسياليسم و اهداف اجتماعي و سياسي "كانون عمومی كارگران المان" را همراه با اندیشه های »فرديناند لاسالس«  را تبليغ مي كرد. گاهی هم همچون كتاب و جرايد وسيله ای برای اطلاع رسانی می شد. این نمايش ها در قالب تك پرده هايي تنظيم مي شدند كه در آن پرسشي طرح و پاسخي نمايشي بدان داده مي شد. يا مفهومی تجريدي در بيانی ساده و قابل لمس به تصوير نمایشی کشیده می شد. موضوعات آموزشی این نمایش ها بیشتر تزها و مقولات مهم سوسياليسم بود. به ناچار در انتخاب و پرداخت نمایش بیشتر گرایش به سوی »ادبیات نمایشی جانبدارانه«  بود. به همین خاطر اهمیت مقوله ي هنري و زيباي شناسانه ي این نوع انتخاب ها در درجه دوم قرار داشتند. همانطور که در نمايشنامه های »شیطونک« و »مرغابي«  از »جين باپتيسته شوایستسر« می بینیم، تماشاگر در شكلي ساده با مقولاتی چون تيوري ارزش اضافه ِکارل ماركس و ضرورت استقلال زنان آشنا و مانوس می شد. هنگامي كه مجلس المان در اکتبر سال ١٨٧٨موفق به تصویب »قوانین سوسیالیستی« (۲) گشت، بسیاری از جنبش هاي كارگري و سوسیالیستی ممنوع شدند. به همین خاطر و اجبارن و عملن همه ي فعالیت های كارگري از هم پاشيد و تاتر كارگري هم از كار عملي باز ماند. چرا كه نهادهاي اساسی که این فعالیت ها را پشتیبانی می کردند، غیرقانونی شده بودند. در این دوره که تا سال ۱۸۹۰، طول کشید، به جای تاتر کارگری سابق نوعی از انجمن های تفننی با نام هایی که حساسیت برانگیز نباشد، مانند »عمو  بی خیال«  «انجمن کله پوکها«  و غیره شکل گرفت. زیرا هر نوع نمایش تهیجی و آموزشی ) برای کارگران(  ممنوع بود. با اینهمه توسط همین امکانات محدود سنت تاتر سیاسی )کارگری(  تداوم یافت! البته بسیاری از نویسندگان با نوشتن نمایشنامه های تاریخی که موضوع آن ظاهرن به دوران رفرم برمی گشت ،) مانند آنچه مانفريد ويتيچز در نمایشنامه ی »الريش كلبه ها« یا فريدريك بوس در "قديمي ها و جديدي ها" به تصویر می کشد.) می کوشیدند از چنگال اداره ی سانسور گریخته و با زبان و شکلی پوشیده انتقاداتی نسبت به زمانه ی خود بکنند و ايده هاي سوسياليستي را همچنان گسترش دهند. اما وقتی دوباره محدودیت های اجتماعی در سال ۱۸۹۰ برچیده گشت، حزب سوسیالیست آلمان ( SPD) قانونی چندان رغبتی به ادامه ی تاتر کارگری به آن شکل سال های قبل از ممنوعیت نداشت. تدابیر فرهنگی حزب سوسيالیست آلمان از این پس از این قرار بود که به نحوی کارگران را به داخل »فرهنگ عمومی« جامعه کشیده و در آن حل کند. این هدف را حزب سوسیالیست با پایه گذاری »صحنه مردم«  و تعیین بودجه برای آن و همچنین سازماندهی کارگران برای دیدن نمایش های حرفه ای دنبال می کرد. ولی وجود حزب کمونیست و جدایی راه آن در سیاست های فرهنگی از حزب سوسیال دموکرات، نه تنها کار را بر این هدف دشوار می کرد، بلکه سنت تاتر کارگری را همچنان به شکل سابق، گرچه کمی محدودتر، سرپا نگه می داشت. عاقبت دو دستگی در جنبش کارگری توسط حزب سوسیالیست و کمونیست آلمان در پی جنگ جهانی اول، سبب انشعاب تاتر کارگری نیز گشت. از این پس تعریف و انتظار از تاتر کارگری در دو سو و مسیر متفاوت طی شد؛ در حالی که حزب سوسیالیست تاتر کارگری را به خدمت در جشن های حزبی و تفریح عمومی می دید، حزب کمونیست آن را بخشی از نبرد سیاسی می دانست و به عنوان تاتر انقلابی پرولتریا می نگریست. این دو نگرش متفاوت به تاترکارگری به واقع از نوع نگاه به جنبش کارگری سرچشمه می گرفت. از این پس نه تنها تاتر کارگری با دو مدعی روبرو شد، بلکه این دو مدعی نگرش های خود را به عرصه های اجرا، ادبیات نمایشی و حتی نهادهای تاتری نیز گسترش دادند. از اشکال تاتر کارگری حزب سوسیالیست می توان نمونه های »بازی جمعی«  و »بیان کُر« را نام برد. در نمایش های »بازی جمعی« که با ایجاد نوعی احساسات کاذب "روحانی"  همراه بود، انبوهی از کارگران در صحنه حاضر می شدند و به بیان نمایشی جمعی خود می پرداختند. برای نمونه از اینگونه نمایش ها، می توان آنچه در جشن سندیکای لایپزیک در سال ۱۹۲۰ اجرا شد و یا در نمایش های »ارنست تولر«  با عنوان »تصاویری از انقلاب فرانسه«، »جنگ و صلح«، »بیداری«  نام برد. اما شکل »بیان کُر« که سخت از جنبش جوانان جامعه متاثر بود، نمایشی بود که در آن اشعار به شکل کُر دکلمه با همراهی حرکت های ریتمیک بدن بازیگران اجرا می گشت. در این نمایش ها سعی می شد که تماشاگران را در فضایی کاملن روحانی و عاطفی قرار دهند. مهمترین نویسنده و حامی این شکل نمایش را می توان »برونو شونلانک«  دانست که با سازمان جوانان حزب سوسیالیست آلمان نمایش هایی چون »رهایی«، »شهربزرگ«  و »انسان تقسیم شده«  را به روی صحنه برد. البته در شکل »بیان کُر«  ها نمونه های استثنایی وجود داشت که برای تاتر انقلابی پرولتاریا نیز مفید بودند که از جمله می توان برای مثال از »گستاو وانگنهایم«  با نمایش های »کُر کار«  و »برتا لاسک«  با اجرای »روز  پرولتاریا«  نام برد.

 

جمهوری وایمر

دو عامل مهم سبب ایجاد نقطه عطف و انگيزه ی فزاینده و تحرک بالنده در تاتر کارگری آلمان گشت. این دو عبارتند از وقوع انقلاب اکتبر شوروی با پیامدهای مثبت هنری آن و دیگری بحران اقتصادی - اجتماعی آلمان. در کنار این دو عامل مهم اجتماعی باید به تاثیر انکارناپذیر اروین پیسکاتور نیز اشاره کرد! انقلاب شوروی سبب شد که گروهای تاتری فراوانی در راستای تبلیغ اندیشه های کارگری - کمونیستی ایجاد شوند و به المان سفر کنند و یا شهرت و تاثیر کارشان به این کشور برسد. از میان این گروه ها و بیش از همه به خاطر تاثيرات انکار ناپذیرش بر تاتر کارگری آلمان،«پيراهن آبي ها» ی مسکو بودند که از شیوه های تهيجي-تبليغي برای اهداف حزب کمونیست شوروی بهره می گرفتند و چند صباحی هم به عنوان گروه مهمان به آلمان سفر کردند و در چندین شهر آن به اجرای نمایش های خود پرداختند. نقش مهم گروه تاتری »پیراهن آبی ها«  که در سال ۱۹۲۷ به آلمان آمدند، را از اینجا می توان دید که پس از حضورشان در این کشور در مدت کوتاهی چند صد گروه تاتری در آلمان شکل گرفتند. به طوری که رقم آنها را برای آن دوره از تاریخ تاتر آلمان تا ۶۰۰ گروه دانسته اند. از مشهورترین این گروه ها می توان از »بلندگوی سرخ«، »فلزکار«، »موشک های سرخ«، »ستون چپ«  نام برد. این گروه های تاتری در سالن غذاخوری ها، خیابان ها، محوطه های وسیع یا بر روی کامیون ها به اجرای نمایش خود می پرداختند. اینها معمولن در لباس های کارگری و با مکعب های سبک و قابل حمل، به عنوان وسیله صحنه، به تبلیغ ایده آلها و اهداف سیاسی حزب کمونیست آلمان در شهرها و روستاها نمایش های خود را به معرض تماشا می گذاشتند. بحران اقتصادی - اجتماعی جمهوری وایمر و همچنین نقش برجسته ی اروین پیسکاتور دومین علت بالندگی تاتر در این دوره بود. پیسکاتور با به کارگرفتن سبک و سیاق تازه و وارد کردن برخی امکانات و عناصر نمایشی، از جمله عناصری از سیرک و تاتر عوام پسند، تاتر کارگری را به مرحله حرفه ای تر نزدیک کرد. در نمایش های»جنگ جشنواره ی سرخ«  در سال ۱۹۲۴ و »با این وجود«  در سال ۱۹۲۵ شاهد این خلاقیت و روح تازه در تاتر کارگری هستیم. کارهای پیسکاتور »تک پرده های پیوسته«ای بودند که در موضوع متنوع اما در محتوا پیوشتگی درونی داشتند. نمایش های وی ترکیبی بودند از صحنه های طنز کوتاه، کُرهای تهیجی، فیلم های مستند و حتی نوعی خواندن بیانیه و یا سخنرانی. اینها همه در پی یکدیگر در یک اجرا می آمدند. گرچه پیسکاتور از عناصر اجرایی سیرک ها و یا تاترهای عوام پسندانه استفاده می کرد، ولی به کار خود محتوای سیاسی و آنهم از نوع جانبدارنه اش می بخشید و اینگونه کیفیت کار خود را از آن نوع اشکال نمایشی جدا می کرد.

این دوره از تاتر کارگری که حدودن از سال ۱۹۱۹ آغاز می شود، در شکل اجرایی اهداف سیاسی- انقلابی را آشکارتر دنبال و بیان می کند. تاتر کارگری در این سال ها وسیله ی تهیج و تبلیغ جنبش کارگری می شود و عمدتن توسط هنرمندان کمونیست و بعضن سوسیالیست حمایت و یا راهبری می شوند. شماری از گروه های تاتری متاثر از انقلاب شوروی، برتولت برشت را به عنوان سرچشمه ی الهام و سرمشق خود می دانستند. زیرا معتقد بودند که برشت شاخص های تاتر مردمی را که رو به فراموشی داشته، دوباره زندگی بخشیده و وارد هنر نمایش کرده است. البته باید اضافه کرد که به نظریات تاتری برشت ) مقوله ی فاصله گذاری و تفکیک عاطفه و هوشیاری مدام تماشاگر ... (  که اوایل دهه ی بیست شکل گرفته بود، در اواخر جمهوری وایمر، از سوی حزب کمونیست انتقادات فراوان شد. چرا که به زعم آنها، این نظریات تا حدی برخلاف نگرش حزب و گروه های تبلیغی- تهیجی تاتر بود. چرا که نگرش حزبی عملن تنها قالب و محتوای مشخصی را انقلابی و در خور تاتر کارگری می دانست: در یک سو سرمایه داری، سوسیال دموکرات ها و سندیکاها قرار دارند و در سوی دیگر پرولتاریای همیشه پیروز!  همانطور که گفته شد از اواخر دهه ی ۲۰ تا اوایل دهه ی ۳۰ تاتر کارگری محتوای رادیکالتری به خود گرفت. در همین سال ها بود که »تاتر انقلابي- پرولتری«  مرتبه و نقش برجسته ای در کل تاتر کارگری ایفا کرد. در این رابطه »كلكتيو سوسياليستي«  نقش مهمی داشت. در این کلکتیو گروه های تاتری همچون »گروه ١٩٣١« ، »دسته ي نمايش جنوب- شمال«، »كلكتيو پيسكاتور« حضور داشتند. اينها نيز همچون دسته هاي تبلیغی- تهیجی سيار بودند، اما اجراي نمايش های پيچيده تري را به عهده مي گرفتند. از نمونه فعالیت های این کلکتیو می توان از نمایش های »دريانوردان كاتارو« و »سيانكلي«  از فریدريش ولف، نمایش »تله موش«  از »گستاو فون واگنهايم«، از پتر مارتين لامپلس )١٩٦٥-١٨٩٤(  با نمایش »قيام در خانه ی تربيتي«  و سر آخر از »تيودور پيلويرس«  با نمايش »قلم قیصر«  نام برد. اعضای کلکتیو سوسياليستي معمولا  از هنرپيشه هاي حرفه اي بیکارشده شکل می گرفت که در صورت دقت در تعریف دقیق و انتظار از تاترکارگری، نمی توانستند بازگو کننده و بازتابنده ی خواسته های تاتر کارگری باشند. اگر چه که همگی در سندیکای معروف به »اتحادیه ی تاتر کارگران آلمان«  هم عضو بوده باشند. با به قدرت رسیدن هیتلر در سال ۱۹۳۳، سرنوشت تاتر کارگری همچون احزاب کمونیست و سوسیال دموکرات با غیرقانونی شدن، پیگردهای پلیسی، زندان و تبعید رقم خورد. به همین خاطر نه تنها تا پایان جنگ جهانی دوم از این نوع تاتر دیگر خبر و اثری نبود، بلکه بازسازی و حیات دوباره ی آن حتی بعد از ۱۹۴۵ نیز کاری بس دشوار بود.

 

تاتر آلمان شرقی

حادثه ی جنگ جهانی دوم منجر به دو تکه شدن آلمان گشت. و آنچه روزگاری ایديولوژی حزب کمونیست بود، نصیب آلمان شرقی شد و تدابیر فرهنگی که آرزوی آنها بود در آنجا فرصت عمل یافت. حمایت دولتی از تاتر کارگری در آلمان شرقی براساس برداشت های سیاسی و ایدئولوژیک آن کشور امری طبیعی بود. از همین رو بخشی از وظایف کل نظام محسوب شد. البته در آلمان شرق این نوع تاتر، در تدابیر برنامه ریزی سالانه ی تاتر کشور و در نحوه ی اجرایی کار، چندان تفاوتی با تاتر حرفه ای نداشت. با این تمایز مهم که در اینجا دیگر از نقش مخالف خوانی علیه حکومت هم خبری نبود. یعنی همان مشخصه ای که تا دیروز از ویژگی تاتر کارگری محسوب می شد.

 

تاتر در آلمان غربی

در آلمان غربی تاتر کارگری تا دهه ۶۰.)۳(  به فراموشی سپرده شد و تنها در پایان دهه ی ۶۰ قرن بیستم بود که با پاگرفتن تاتر خیابانی و تاتر آموزشی جانی دوباره گرفت. بدین معنا که با پیوند خود به این دو شکل تاتر و با تکیه به سنت گروه های تاتری تهیجی-تبلیغی، تاتر کارگری گرچه نه همچو گذشته، دوباره راه مستقل و مشخص و منحصر به خود را پیدا کرد. با این همه تاتر کارگری در این دوره عمر چندان طولانی نداشت و خیلی زود فعالیت آن کاهش یافت و پیایان گرفت. چرا که در این دوره این تاتر عمدتن توسط دانشجویان شکل می گرفت و تاثیر و نفوذ کلامی در کارگران نداشت. با این همه فعالیت این دوره ی تاتر کارگری را هم نمی توان عبث دانست. چون این تلاش ها عملن منجر به شکل گیری گروه های آزاد تاتری شدند.

 

تاتر کارگری در ایران

در باره ی تاتر کارگری ایران نمی توان چندان سخن مفصلی گفت. چرا که در ایران تاتر کارگری بسان کشورهای

 صنعتی رشد و دوام نداشته است. همانطور در آغاز نوشته اشاره شد، فعالیت تاتر کارگری منوط به حضور آزاد احزاب و به ویژه احزاب چپ است. امری که در تاریخ معاصر ایران تقریبن سالهای اندکی را شامل می شود. حکومت های ایران هر از گاهی به بهانه ای چنین احزابی را ممنوع کرده اند و پیگرد و زندان و اعدام را برای فعالین آن رقم زده اند. عامل دیگر مقوله ی فرهنگی بوده که سبب شده تا تاتر به معنای عام آن از دیرباز، حتی در اوج دوران شکوفایی خود، چندان رابطه ی همه جانبه ای با مردم جامعه نداشته باشد. چرا که تاتر به معنای مدرن آن کالایی ست اروپایی و غربی و به همین خاطر به کندی توانسته در دل و عادت روزانه ی مردم جای گیرد. تا پیش از آمدن رضا شاه در ایران از تاتر مدرن چندان خبری نیست و آنچه هست بازیگران و کارگردانان مهمان از کشورهای همسایه بخصوص روسیه هستند که چون گروه های دوره گرد سری هم به ایران می زدند. به همین خاطر باید بررسی تاریخ تاتر کارگری را هم از سال ۱۳۰۰ شمسی مورد توجه قرار دهیم و پایان آن را هم تا سال ۱۳۶۰ بدانیم. نگارنده برای آسانی بحث تاریخ تاتر )کارگری(  ایران را با توجه به حوادث سیاسی کشور به پنج دوره ی طبقه بندی کرده ام و از این پنج دوره هم تنها به دو دوره آن توجه خواهم داشت، چرا که این دو دوره به نوعی و تا حدی به بحث تاتر کارگری مربوط می شوند. این پنج دوره عبارتند از »دوره یادگیری»  )۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰(، »دوره پایه ریزی» )۱۳۲۰ با کمی چشم پوشی تا سال ۱۳۳۲(، دوره ی طلایی )تقریبن از نیمه ی دهه ۴۰ تا ۱۳۵۷(، دوره انقلابی )۱۳۵۷ تا ۱۳۶۰(  و دوره جمهور اسلامی )۱۳۶۱ تا امروز(.  این دوره بندی ها، همانطور که در بالا هم گفته شد، در درجه تخست برای راحتی بحث است و تا حدی سلیقه ای و هیچ ادعای علمی و تاریخی به معنای مطلق آن را هم ندارد. اما تضاد آشکاری هم با تاریخ ایران و روند تاتری آن ندارد. و باز همانطور که گفته شد من در این جا تنها به دو دوره توجه خواهم کرد: یعنی دوره پایه ریزی و دوره انقلابی!

 

دوره پایه ریزی

این دوره قبل از همه اندکی از ثمره ی » دوره یادگیری«  برخوردارگشت و بعد به تولید جدی تاتر روی آورد. این دوره از سال ۱۳۲۰ آغاز می شود و تا سال ۱۳۲۷ طول می کشد اما با کمی اغماض میتوان تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تداوم آن را پذیرفت. اهمیت دوره پایه ریزی، به ویژه تا سال ۱۳۲۷، به خاطر آزادی های نسبی، فعالیت احزاب )حزب توده ایران(، حضور تاثیرگذار تاتری عبدالحسین نوشین و تولیدات نمایشی گروه وی بوده است. نمایش های نوشین در کل سبب ارتقاع کیفیت تاتر ایران شد. چون این تاتر دقت در کارگردانی، انتخاب نمایش و رویکرد به موضوع های اجتماعی و رعایت نسبی مشخصه های تاتر اروپایی را با خود همراه داشت. البته این دوره را فقط مدیون فعالیت های تاتری نوشین نیستیم، اما از آنجا که وی از یک حزب چپ )حزب توده ایران( در فعالیت تاتری نقش مهمی داشته و موضوع این نوشته نیز تاتر کارگری ست، به تاتر او پرداختیم. با همه ی اهمیتی که نقش نوشین و این دوره در سرنوشت تاتر ایران دارد، متاسفانه نمی توان از فعالیت تاتر کارگری سخنی به میان آورد. از عبدالحسین نوشین و فعالیت های فرهنگی حزب توده ایران در ان دوره انتظار می رود که در برپایی تاتر کارگری اقدام کرده باشند و راه مستقل آن را میسر سازند. یا حداقل برای مدت کوتاهی هم که شده »تاتر توسط کارگران برای کارگران« را ممکن سازند. اما متاسفانه در این دوره ما در نهایت فقط شاهد نمایش هایی با موضوعات اجتماعی هستیم. از همه ی نمایش های اجرا شده توسط نوشین نمایشی را نمیتوان سراغ گرفت که طبقه ی کارگر یا یک کارگر نقش و سوژه ی اصلی را در کل نمایش داشته باشد! البته در »میان پرده«  ها که با خود نمایش ارتباط نداشت و گاهی هم به دستور حزب اجرا می شد، مطالب کارگری یا خواندن بیانیه حزبی و اشعار فکاهی در ارتباط با کارگران مطرح می شد که برخلاف کارهای پیسکاتور در درون نمایش ادغام نشده بودند. بلکه وصله ی ناجوری بر پیکر نمایش بودند. به همین خاطر تاتر نوشین نتوانست به طبقه کارگر نه در زبان و نه در موضوع نزدیک شود. شاید به همین خاطر برخی از سران و هواداران حزب توده ایران تاتر نوشین را به قدر کافی انقلابی نمی دانستند! (؟))۴(

 اما حزب توده ایران به بخشی از وظایف تاتر کارگری عمل کرد، )مانند آنچه در آلمان اواخر قرن نوزدهم دنبال می شد: (ارتقاع دانش عمومی و فرهنگ تاتری کارگران. در این سال ها کلوپ های حزبی و کارگران حزبی مجانی و به تشویق حزب به تماشای نمایش های نوشین می رفتند. همینطور برخی کلاس های نیم بند توسط شاگردان نوشین برای عموم برپا می شد. در این کلاس ها هدف آموزش تاتر برای هواداران حزبی بود که متاسفانه از کارگران یا خبری نبود یا بسیار اندک بودند. البته در رشت، تبریز و مشهد هم با حدت و شدت متفاوت به طور موازی کار تاتر انجام می گرفت اما در آن شهرها هم از تاتر کارگری بدان معنا خبری نبود.

 

تاتر در دوره ی انقلابی

این دوره شامل چند سال آزادی های نسبی اجتماعی برآمده از شور انقلابی می شود که بعضن مدیون هرج و مرج

بهمن ۵۷ است و نه آزادی های اجتماعی مدون و قانونی و پذیرفته از سوی حکومت. این دوره همانطور که قبلن نیز گفتم از سال ۱۳۵۷ تا اواخر سال۱۳۶۰ دوام داشت. جالب است که بدانیم در کُل تاریخ تاتر ایران، تنها در این دوره ی کوتاه شاهد تاترکارگری به معنای اخص آن هستیم. بعد از انقلاب۵۷ احزاب و جریان های سیاسی زیادی تلاش کردند که از طرق مختلف به کارگران نزدیک شوند و تاتر یکی از این شیوه ها بود. با این همه تعداد تاترهایی که به موضوعات کارگری می پرداختند از تعداد انگشت های دست هم نتوانستند فراتر روند. گرچه این تولیدات توسط افراد تاتری، غیر کارگر، بعضن روشنفکران و هواداران یک جریان سیاسی انجام می گرفت و همچنین تماشگران این نمایش ها نیز عمدتن چنین افرادی بودند، باز سبب نمی شود که این تلاش ها در طبقه بندی تاترکارگری قرار ندهیم و  وجود و تاثیر آن را انکار کنیم. اگر از دوره ی نوشین نمونه ای از تاتر کارگری ثبت تاریخی نشده است، در این سال ها )۵۷ تا ۶۰(  اما می توان حداقل از دو نمونه ی تاتر کارگری نسبتن خوب نام برد: یکی از این دو نمایشنامه ها «عباس آقا کارگر ایران ناسیونال«  اثر زنده یاد سعید سلطانپور است و آن دیگری نمایش »معدن« اثر بهزاد فراهانی. گرچه شماری نمایش »عباس آقا ...«  را از نوع »تاتر مستند«، »تاتر خیابانی«  و شماری ان را تهیجی - تبلیغی دانسته اند )۵(، اما از آنجا که اولن موضوع و پرداخت نمایش کاملن در حوزه کارگران بوده و ثانین وجود عناصر »تاتر خیابانی«  و »تهیجی«  در دوره های معینی از تاریخ تاتر کارگری امری متعارف، می توان بدون دغدغه آن را از نمونه ی های خوب تاتر کارگری دانست. گرچه می دانیم که این نمایش را نمی توان به طور مطلق این یا آن نوع از تاترهای نامبرده دانست!  در ضمن با کمی توجه به ویژگی های تاتر کارگری می بینیم که سلطانپور در آن زمان درست همان کاری را کرده که به نوعی »پیرهن آبی«  های مسکو انجام می دادند. بهزاد فراهانی که شکلی ناپخته تر تاتر کارگری را ابتدا در نمایش »پُتک«  آنهم در لاله زار تجربه کرده بود، در نمایش »معدن« با موفقیت زیاد انجام داد. در این نمایش وی مقوله های کارگری، انقلابی و سوسیالیستی را به شکل منسجم تری به اجرا گذاشت. آنچه من در سالن آبگینه شاهدش بودم یکی از نمونه های موفق نمایش های کارگری بود. این نمایش موضوعات روزمره ی کارگران معدن )دستمزد، مسکن، شرایط کار ... ) را با ویژگی قلم فراهانی )در هم تنیدگی عشق، روستا، آواز و غم و زبان محلی به عنوان چاشنی( مطرح کرده بود. در این نمایش پرویز پرستویی که آن زمان هنوز راه شهرت امروز را طی نکرده بود، بسیار خوش درخشید.

در ضمن زنده یاد فرهاد مجد آبادی در گفتگویی با من گفت که نمایش »دو چهره ی کارفرما« اثر لویی والدز را کارگردانی کرده و در تهران به روی صحنه آورده است. این نمایش گرچه به لحاظ موضوعی با نیازهای کارگران آن روز ما در ایران نزدیکی و هماهنگی نداشت، اما چون بخشی از ادبیات نمایش کارگری محسوب می شود، بایستی که یکی از دیگر اجراهای تاتر کارگری آن دوره انقلابی به حساب آورد. )۶( احتمالن در این دوره ی انقلابی تاترهای بیشتری، در تهران و شهرستان ها، اجرا شده اند که میتوان نام و نشان تاتر کارگری بدانها بخشید. اما نبود نام آنها در این بحث بخشا ناشی از کمبود اطلاعات نگارنده است و بخشا نیز ناشی از ثبت نکردن این تلاش ها در تاریخ هنری کشور. همانطور که در بررسی تاتر کارگری و نمونه ی مشخص آن، کشور آلمان، متوجه شدیم، لازمه ی پیدایی و رشد و بالندگی این شکل از تاتر نیاز به آزادی احزاب و فعالیت های اجتماعی دارد. امری که در تاریخ سیاسی ایران همواره دوران کوتاهی داشته است. اعدام افرادی چون زنده یاد سعید سلطانپور نه تنها جان وی را گرفت، بلکه همچنین داس مرگی بود بر تن نحیف تاتر کارگری. پیگرد و سرکوب هم نه تنها بسیاری را به زندان ها کشاند و از فعالیت اجتماعی

و فرهنگی دور ساخت، بلکه جسارت مدنی و سخن گفتن را نیز از جامعه گریزان کرد. شاید روزی برسد که این بخش از تاریخ تاتر ایران با حوصله و اشراف به اطلاعات بیشتری نوشته شود! ) ۷ (

"چندین هزار امید بنی آدم طوقی شده به گردن فردا بر!"

 

کلن، آوریل ۲۰۱۹

 

 

 

توضیحات:

 

)۱(  برای نوشتن این مطلب که در بخش اعظم آن ترجمه ای است از کتاب ها و منابع زیر بهره گرفته ام؛

،Theater Lexikon,Lothar Schwab/Richard Weber, Cornelsen, 1996 -۱

،Theater Lexikon, Herausgeber.: C. Bernd Sucher,dtv, 1996 -۲

۳- کتاب نمایش، شماره ۱۱، ویژه نامه ی سعید سلطانپور، گردآورنده: اصغر نصرتی، سال۲۰۰۰، کلن،

۴- و همچنین برای فهم بسیاری از وقایع مهم تاریخی آلمان، اسامی نویسندگان و نمایشنامه های ذکر شده در این

نوشته، از »ویکی پدیا« بهره های فراوان برده ام.

) ۲)  برخلاف نام آن عملن تصمیم مجلس برعلیه همه نوع اندیشه های سوسیالیستی بود. بر اطلاع بیشتر:

http://de.wikipedia.org/wiki/Sozialistengesetz

)۳  ( البته در اینجا از گفتن علل فراموش شدن تاتر کارگری در این سالها اجتناب شده است. اما به اشاره می توان از عللی چون کشمکش های سیاسی، جنگ سرد و از همه مهمتر غیرقانونی شدن حزب کمونیست ... نام برد.

)۴(  نگاه کنید به کتاب «رفقای بالا» اثرمنوچهر کی مرام و همچنین مصاحبه ی نویسنده با صادق شباویز و عزیزالله بهادری

)۵( نگاه کنید به کتاب نمایش شماره ۱۱.

)۶(  نمایشنامه ی دوچهره ی کارفرما را نگارنده هم در سال ۱۳۵۹ در شهر کرج به روی صحنه برد. این نمایش آن سال ها تازه از فرانسه به فارسی توسط بهزاد فراهانی ترجمه شده بود، اما بعدها )۱۳۸۴(  توسط نشر نقره به چاپ رسید.

)۷ ( این مقاله نخستین بار در مه ۲۰۱۵ در فیسبوک نگارنده و سپس در برخی سایت‌ها (شهروند و اخبار روز) منتشر شد و اینک )۲۰۱۹( با اندک تغییری دیگر بار به مناسبت روز جهانی کارگر فرصت دوباره منعکس می شود.

با خرسندی مایل به آگاهی از نظریات و انتقادات شما خوانندگان محترم از راه ایمیل  asgharnosrati@gmail.com  هستم.

 

 

-      عکس ها مربوط به تاتر عباس آقا کارگر ایران ناسیونال از روزنامه شهروند )مقاله ی خانم عزت گوشه گیر(، یوتوپ )مجید بهشتی: یادی از استاد دانشکده دراماتیک(  و جستجو در اینترنت برای نام های سعید سلطانپور و بهزاد فراهانی.

-       عکسهای مربوط به تاتر کارگری از کتاب ,Theater Lexikon,Lothar Schwab/Richard Weber 1996 ,Cornelsen، و همچنین در جستجو در موضوع تاتر کارگری از اینترنت. .

-      با خرسندی مایل به آگاهی از نظریات و انتقادات شما خوانندگان محترم از راه ایمیل هستم. asgharnosrati@gmail.com))

 

 

 

 

Comments System WIDGET PACK

Share

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: