نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2019-02-17

نویدنو  28/11/1397 

 

 

  • وجود یک سازمانِ سندیکاییِ نیرومند، مردمی و متشکل که درهایش به‌روی همه زحمتکشان و مزدبگیران بازباشد، در شرایطِ حساسِ کنونی یک ضرورتِ غیرقابل انکار است. حضور سازمان‌یافته توده‌ها و در راس آنها کارگران و زحمتکشان یگانه ضامنِ کامیابی در مبارزه علیه استبداد مذهبی و توطئه‌های امپریالیسم بوده و هست.

 

 

به‌مناسبت چهلمین سالگرد انقلاب بهمن ۵۷ : جنبش کارگری – سندیکایی، تجربه مبارزۀ چهل سال اخیر و وظایفِ پیشِ روی

بهمنِ امسال چهلمین سالگرد انقلاب است که طبقه کارگر و زحمتکشان میهن ما در به‌پیروزی رساندنِ این رخدادِ مهم تاریخ معاصر نقش اساسی و تعیین‌کننده ایفا کردند. در چهل سال گذشته جنبش کارگری – سندیکایی فراز و فرودهای بسیاری را پشت‌سر نهاد و تجربه‌های تلخ و شیرین گوناگونی به‌اندوختهٌ مبارزاتیِ خود افزود. بررسی و تحلیلِ نقشِ کارگران و زحمتکشان در انقلابِ بهمن صرفاً بازبینی یک تاریخچه نیست، بلکه واکاوی و موشکافی تجربه‌های پرارزشِ تاریخی برای پیشبردِ امرِ مبارزه در اوضاع حساسِ کنونی به‌هدفِ تامین منافع صنفی – سیاسی زحمتکشان و درهم شکستنِ استبداد مذهبی و طرد رژیم ولایت‌فقیه محسوب می‌شود.

با وجود آنکه طبقه کارگر ایران ستونِ فقراتِ مبارزه برای سرنگونی رژیم وابسته و ضدمردمیِ پهلوی بود، اما در فردای پس از پیروزیِ انقلاب نیروهای مذهبی و در راس آنها روحانیون به‌رهبری خمینی با خیانت به‌آرمانهای انقلاب، منافع و حقوقِ کارگران و زحمتکشان را نادیده گرفته و پایمال کردند. غیبت و عدمِ حضور طبقه کارگر و زحمتکشان و نمایندگانِ سیاسی آنها در حاکمیتِ برآمده از انقلاب، چشم اسفندیار و نقطۀضعفِ اساسی بود که منجر به پیامدهای زیانبار و فاجعه‌آمیز در روندِ رویدادهای پس از پیروزی انقلاب شد. برخلافِ ادعای بی‌پایۀ بلندگوهای تبلیغاتیِ رژیم ولایت‌فقیه و تاریخ‌نگاری‌های دروغین و سطحی که در چهل‌ سالگی انقلاب در داخل و خارجِ کشور رواج دارد، طبقۀ کارگرِ ایران با وجودِ آنکه فاقدِ تشکلِ صنفی- سندیکایی نیرومند و پیوند با حزب سیاسی خود یعنی حزب توده ایران بود و از این‌رو نتوانست رهبری جنبش را به‌دست گرفته و در حاکمیت برآمده ازآن مشارکت داشته‌باشد، اما ازهمان سال‌های تدارک انقلاب، سال‌های ۵۵ و ۵۶ باطرح خواست‌های مشخصِ سیاسی و صنفی خود واردِ میدان مبارزه حاد طبقاتی در جامعهٌ آن‌روزِ ایران شد. مطالباتِ صنفی و رفاهی هم‌چون، لغو مادۀ ۳۳ قانون کار سلطنتی، فعالیتِ آزادِ سندیکاهای کارگری به‌مثابۀسازمان پایۀطبقاتی، افزایش دستمزدها، رسمیت‌یافتنِ حق اعتصاب، مرخصی با حقوق و تعطیلی رسمی اول ماه مه، تدوین قانونِ مترقی کار و بیمه‌های اجتماعی و دیگر مقرراتِ کارگری با حضورِ نمایندگان واقعی کارگران، نظارتِ کارگری بر اجرای قوانین کار و بیمه و مبارزه برای محو سرمایه‌داریِ وابسته به امپریالیسم در اقتصاد ملی، خواست ۴۰ ساعت کار هفتگی (مطابق وضعیتِ آن روز جامعه)، تامین کار برای بیکاران، تامین مسکنِ مناسب برای زحمتکشان و همچنین آموزش و بهداشتِ رایگان و نظایر آن از زمره خواست‌های زحمتکشانِ کشور بود. این خواسته‌ها از سویِ حاکمیت هرگز مورد توجه جدی و عملی قرارنگرفت. در سال‌های اول انقلاب تحت فشارِ توده‌‌های میلیونی و نیروهای ترقی‌خواه کشور ازجمله حزبِ ما، رشته اقدام‌هایی در شورای انقلاب صورت پذیرفته و انجام گرفت. با همه اینها خمینی و پیروانِ او خیلی زود با تحکیمِ موقعیتِ خود در حاکمیت و سرکوبِ نیروهای ملی، انقلابی، مترقی و آزادیخواه به‌هیچ یک از مطالباتِ زحمتکشان پاسخ ندادند و در همان سال ۶۰ با ارایه قانون کار جدید موسوم به قانون کار توکلی ماهیت خودرا آشکار ساختند. مبارزهٌ جنبش سندیکاییِ کشور طی ۲ سال اول پس از پیروزیِ انقلاب منجر به‌تشکیلِ انجمنِ همبستگی سندیکاها و شوراهای کارگری تهران و حومه شد که در شهرهای تبریز و آبادان نیز فعالیتِ ایجاد تشکل هایی نظیر آن فراهم شده‌بود.

این فعالیت‌ها تحتِ هدایتِ حزب طبقه کارگر ایران حزب توده ایران از صفحاتِ درخشانِ پیکار زحمتکشانِ میهن ما و جنبش سندیکاییِ موجود آن زمان علیه سیاست‌های ضدکارگریِ ارتجاع و تقویت و تحکیمِ جایگاه جنبش سندیکایی در تحولات کشور به‌شمار می‌آید. فراموش نکنیم ازهمان روزهای نخستِ پس از ۲۲ بهمن ارتجاع و نیروهای مذهبیِ هوادارِ خمینی با طاغوتی خواندنِ سندیکا و طرح شعارهای انحرافی و نیز تقسیم جنبش سندیکاییِ کارگران به مذهبی و غیرمذهبی و دامن‌زدن به تقابلِ میان نهادِ شورا و سندیکا، حقوق سندیکایی و قوانینِ بنیادینِ کار را نقض و پایمال ساختند. تسخیرِ خانهٌ کارگر توسط عواملِ ارتجاع و چماقدارانِ آن زمان یعنی علی ربیعی، علیرضا محجوب، دانشمند، حسین کمالی و افرادی ازاین دست که سپس همگی آنها به‌مسئولیت‌های سیاسی و امنیتی رسیدند و تبدیلِ خانهٌ کارگر به‌یک تشکلِ زردِ حکومتی که رو در روی کارگران قرارگرفت از توطئه‌های ابتدای انقلاب بود. در سال‌های ۶۰ – ۶۱ با آغاز سرکوب‌های خونین و تثبیت حکومتِ ارتجاع به‌رهبری خمینی، اعمال فشار به‌سندیکاهای مستقلِ کارگری آغازشد. در سال‌های ۶۱ و ۶۲ صدها سندیکالیستِ مبارز و کارگرِ آگاه صرفاً به‌دلیلِ فعالیتِ صنفی مورد پیگرد و سرکوب قرارگرفته، به‌بند کشیده‌شده، مورد شکنجه و سپس شماری نیز اعدام شدند. سندیکاها و تشکل‌های مستقل کارگری منحله و غیرقانونی اعلام شد. با یورش به حزب توده ایران و سرکوبِ خونینِ آن اعمالِ فشار به جنبش سندیکایی شدتِ بی‌سابقه‌ای یافت. مطابقِ برنامهٌ ارتجاع تشکل‌هایی مانندِ شوراهای اسلامی کار با تصویبِ مجلس وقت و تاییدِ شورای نگهبان با خشونتِ تمام به زحمتکشان تحمیل گردید.

حزب ما بلافاصله پس از پیروزیِ انقلاب و امکانِ حضورِ علنی در صحنهٌ سیاسی کشور، تلاش در راه وحدتِ صفوف طبقه کارگر و یاری‌رساندن به برپاییِ سازمان‌های مستقلِ سندیکایی را در اولویت برنامه‌های خود قرارداد. حزب ما با صراحت تاکید می‌کرد، وجودِ یک سازمان سندیکاییِ نیرومند یک ضرورتِ غیرقابلِ انکار است. نکتهٌ قابل توجه درآن سال‌های خرابکاریِ آشکار و پنهانِ جمهوری اسلامی در زمینهٌ تامینِ وحدتِ جنبش کارگری – سندیکایی بود. همانگونه که در سطور پیشین اشاره کردیم، رژیم با بهره‌گیری از امکاناتِ تبلیغاتی و مالی گسترده سازمان‌های سندیکایی را طاغوتی معرفی می‌کرد و تشکیل شوراها آن‌هم نه شوراهای واقعی بلکه شوراهایی با صف‌بندی مذهبی و غیرمذهبی را در برابرِ سازمانِ سندیکایی علم می‌کرد. مسئلهٌ شورا و سندیکا و تقابلِ میانِ آنها با هدفِ معین طرح می‌شد. در برابر این ترفند، موضع حزب ما اصولی، صریح و مدبّرانه بود. حزب تاکید می‌کرد برقراری شوراها در موسسات تولیدی و خدماتی از دستاوردهای انقلاب است، این دستاوردهای مهم نیز مانند دیگر دستاوردها در جهت منافع زحمتکشان باید حفظ و تثبیت شود. البته با شرکت همهٌ کارگران و هیچ مانعی نیز نباید حضور توده‌های کارگر را صرف‌نظر از مذهب و اعتقادشان کمرنگ سازد. اگر شورا بر سازمانِ سندیکایی متکی باشد می‌تواند در برابر اجحافاتِ سودجویانه و غیرقانونیِ کلان‌سرمایه‌داران و کارفرمایان سد ایجادکند. شوراها در عین‌حال می‌توانند به‌اعتلا و آگاهیِ سیاسی و اجتماعی زحمتکشان کمک نمایند.

بااین وجود شورای کارگاه و کارخانه هرگز به‌هیچ وجه نمی‌تواند در امرِ دفاع از حقوق صنفی و رفاهی، جایگزینِ سازمان سندیکایی قلمداد گردد. حزب ما در سال‌های ابتدای انقلاب در راستای تقویتِ همه‌جانبه حقوق زحمتکشان، کارگران آگاه و پیشرو را دعوت می‌کرد، نمایندگانی که از طرفِ کارگران برای عضویت در شوراها انتخاب می‌شوند باید در راه تشکل‌های سندیکایی گام بردارند. رهنمودهای حزب سبب تقویتِ سازمان‌های سندیکایی بود. فعالیتِ حزب و روشنگری آن در ارتباط با حقوق سندیکایی و افشای سیاستِ ارتجاع علیه زحمتکشان این امکان را فراهم می‌ساخت که زحمتکشان بتوانند به فوریت ساختارهای اتحادیه‌ای و سندیکاییِ خود را در کارخانه‌ها و کارگاه‌ها ایجادکنند. در همین‌جا بجاست ازبرخی از این مبارزانِ توده‌ای یاد کنیم. رفیق شهید حسن جلالی، رفقای شهید هدایتِ معلم، حسن حسین‌پور تبریزی، عزت‌الله زارع، حسین جودت و مهدی کیهان و نظایر آنان با احترام نام برد. این رفقا نقش بزرگی در تامینِ وحدتِ جنبش سندیکایی درآن سالها برعهده داشتند و نامِ ارجمندِ آنان در قلب و روح زحمتکشانِ ایران همواره زنده خواهدبود. دراین دوره نشریه اتحاد انتشار یافت و نقش ارزنده‌ای در ارتقاء سطح آگاهی و تربیت فعالان سیاسی و سندیکایی ایفا نمود. نکته بسیار پراهمیت که باید به‌آن اشاره کرد این واقعیت است که حزب توده ایران در سالهای نخست پس از پیروزی انقلاب به‌‌تشکیلِ سریع سازمان‌های سندیکایی تاکید داشت. این درکِ حزب ما ناشی از این واقعیت بود که یکی از جنبه‌های مهم و حیاتیِ تشکلِ صنفی طبقه کارگر، علاوه بر تامینِ مطالباتِ رفاهی، نیاز مبرمِ طبقه کارگر به تامینِ خواسته‌های دمکراتیکِ عام یعنی تامینِ آزادی فعالیتِ انجمن‌ها، سندیکاها و احزاب و دیگر آزادی‌های دمکراتیکِ فردی و اجتماعی نظیر آزادی بیان، اندیشه، قلم، مطبوعات و اجتماعات بود. حزب ما براین اعتقادِ راسخ بود که فقط نیروی متشکل و سازمان‌یافته توده‌های میلیونی و در راس آنها کارگران ضامنِ تحقق تحولاتِ بنیادین و پایدار هستند. جمهوری اسلامی در برابر شکل‌گیریِ سازمان‌های مستقلِ سندیکایی به مقاومت پرداخت و ازهمان ابتدا در مخالفت با سازمان‌یابی صنفی و سیاسی زحمتکشان اقدام نمود. طی دوران موردِ اشاره حزب توده ایران با حمایتِ همه‌جانبه از جنبش سندیکایی ضمنِ تاکید برحفظ ماهیت مستقل آن مبارزه‌ای قهرمانانه را برضد قانون کار توکلی سازمان داد. دراین مبارزه به رغم شرایط بسیار دشوار و خرابکاریِ تشکل‌های زرد حکومتی و ارتجاع حاکم طبقه کارگر تحت هدایتِ حزب ما با آگاهی و وحدتِ خود درسِ آموزنده و فراموش ناشدنی به‌رژیم ولایت‌فقیه داد. تنها سرکوب خونین و اختناق سیاه توانست روندِ رشد و قوامِ جنبش سندیکایی پس از انقلاب را سلب کند. مبارزهٌ زحمتکشان به‌شکل‌های گوناگون طی دهه خونینِ شصت ادامه یافت. در دهه 70 و 80 خورشیدی حزب ما با وجودِ کنترلِ پلیسی و عدم امکان حضور در کشور همه گونه امکاناتِ خودرا در راه تامین منافع جنبش سندیکایی و تقویتِ آن بکار برد. کارگرانِ پیشرو طی این سال‌ها با استفاده از همه روزنه‌ها دست به مبارزه‌ای آگاهانه در جهتِ احیایِ جنبش سندیکایی زدند. تشکیل‌ِ هیاتِ موسسِ سندیکاهای کارگری و نیز تشکیلِ چند تشکلِ مستقل طی این دوران نشانهٌ آگاهی تاریخیِ زحمتکشان و ادامهٌ مبارزه بود. این مسیر تا امروز ادامه یافته و شاهدِ گسترشِ اعتصاب‌ها و حرکتِ جنبش کارگری – سندیکایی از حالتِ تدافعی به‌سمتِ تهاجمی هستیم که توطئه‌های رژیم برای مقابله با این روند به‌ویژه در ماه‌های اخیر با نمایش‌های مشمئزکنندهٌ تلویزیونی، حرکاتِ نفوذی و سرکوب و پیگردِ فعالانِ سندیکایی شدت یافته‌است.

 

* تجربۀ دیروز، مبارزۀ امروز

طی چهل سال گذشته جنبش کارگری – سندیکایی باوجود همه ضربات ارتجاع با تکیه بر سنت‌های انقلابی و طبقاتی خود، تجربه‌های ارزشمندی اندوخته و مبارزه را تداوم بخشیده‌است. دراین زمینه مبارزهٌ درخشانِ کارگران هفت‌تپه، پولاد اهواز و فرهنگیان کشور در ماه‌های گذشته نشانه‌های امیدوار کننده‌ای از حرکت به‌سمتِ خروج از حالتِ تدافعی و پیوندِ بیشتر با مبارزات همگانی ضددیکتاتوری را بروز می‌دهد. آنچه طی این چهار دهه بر جنبش کارگری و سندیکایی رفته‌است، حاویِ درس‌های گرانبهایی است که درعرصهٌ مبارزهٌ دشوار امروز می‌باید با درایت به‌کار گرفته‌شود. طی همه این سال‌ها اجرای سیاستِ تعدیل ساختاری نابودیِ امنیتِ شغلی کارگران را رقم ‌زد و به‌موازات آن سرکوبِ هدفمند فضای محیط‌های کارگری در نوردید. به‌بیان دقیق‌تر اعمالِ سرکوب و اجرای سیاستِ تعدیل ساختاری برنامهٌ رژیم ولایت‌فقیه بوده و هست. در ماه‌های اخیر به موازات گسترشِ اعتصاب‌ها رژیم دستبردِ دیگری به حقوق زحمتکشان را تدارک دیده‌است. اصلاحِ قانون کار به‌سود کلان سرمایه‌داران، موضوع مزدِ شناور یا مزدِ توافقی، اصلاحِ ماده ۴۱ قانون کار به‌خواستِ بنیادهای انگلی و موسسات خیریهٌ وابسته به حکومت و ارگان‌های امنیتی و نظامی، خصوصی‌سازیِ بیمه و تضعیف سازمان تامین اجتماعی، کوشش رژیم برای حذف بیمه خدمات درمانی تامین اجتماعی و طرح خصوصی‌سازی آموزش و بهداشت و موضوع قراردادهای فرهنگیان ازجمله مواردی هستند که در صدر برنامه‌های دولت و مجلس و مجموعه‌ حاکمیت در چهارچوب اقتصادی مقاومتی ولی‌فقیه قراردارند. چنین برنامه‌هایی اجرای‌شان تاکنون پیامدهای ناگوار برای کارگران و همه زحمتکشان فکری و یدی داشته‌است. مطابقِ آمار منتشره با توجه به سقوطِ ارزشِ پول ملی اینک بیش از ۷۰ درصد کارگران کشور زیر خط فقر به‌سر می‌برند. نابودی امنیت شغلی و سقوط سطح زندگی ماحصل اجرای برنامه‌های ضدمردمی اقتصادی و اجتماعی رژیم ولایت‌فقیه است.

دراین وضعیت و با توجه به تحول‌های صحنه سیاسی و اثرهای تحریمِ مداخله‌جویانهٌ امپریالیسم، وظیفه مقدم و مبرم طبقه کارگر و زحمتکشان تشدیدِ مبارزه در تمامی سطوح است. این‌را نیز باید بی‌افزاییم هم‌چنان اولویت اول جنبش سندیکایی احیای حقوق سندیکایی و احیا و ایجادِ سندیکاهای واقعی به‌مثابه سازمانِ پایۀ طبقاتی کارگران است. باید با دقت و هوشیاری سیاست‌های هدفمندِ رژیم برای مهار جنبش اعتراضی و وادارساختنِ آن به اقدام‌های نابهنگام یا دیرهنگام و نیز برخی چهره‌سازی‌ها و بزرگ‌نمایی‌های کاذب که از سوی ارگان‌های امنیتی به‌هدف ضربه‌ واردآوردن به جنبش کارگری طراحی شده‌است را افشا و ناکام ساخت. جنبش سندیکایی زحمتکشان باید در همه مراحل مبارزه استقلال عمل طبقاتی خود را حفظ و درجهت پیوندِ بیشتر با جنبشِ همگانیِ ضداستبدادی حرکت و اقدام نماید. دراین مسیر تجهیز به‌ شعارهای صحیح و مبتنی بر خواستِ توده‌های وسیعِ کارگران و منطبق با واقعیت‌های صحنه سیاسی و ظرفیتِ جنبش از اهمیتِ جدی و انکارناپذیر برخوردار است.

تشکل‌های زردِ حکومتی نمایندۀ حقوق و منافع صنفی و رفاهی زحمتکشان و به‌طریق اولی سنگر سندیکایی کارگران نبوده نمی‌توانند باشند. جنبش سندیکایی موجود و سندیکاهای واقعی مستقل و فعال باید در راستای ارتباط هرچه گسترده‌تر و ژرف‌تر با بدنهٌ کارگری یعنی توده‌های کارگر در کارگاه‌ها و کارخانه‌ها بکوشند و از این‌راه نیروی مادی سازمان‌یافته‌ای را برای تامینِ منافعِ صنفی و سیاسیِ زحمتکشان بسیج نمایند. قدرت جنبش سندیکایی در اتحاد و وحدتِ صفوف آن است. پیش از طرح و ارائه هر راه‌کاری و به‌عنوان وظیفۀاصلی باید با توده‌های کارگر ارتباط داشت و درمیان آنان فعالیت نمود. پیشنهادهایی مانند "هسته‌های اعتصاب"، "کمیته‌های اعتصاب"، "ایجاد صندوق اعتصاب" و نظایر این نوع توصیه‌ها و راه‌کارها فقط آن زمان می‌تواند جدی و موثر تلقی شود کۀارتباط با توده‌های کارگر برقرار و متناسب با ظرفیت و روحیۀمبارزاتی آنان طرح و عملی گردد. درغیر این‌صورت ما صرفاً با ارائۀراه‌کارهای غیرعملی روبرو خواهیم بود که این به‌سود تقویت و تحکیمِ جنبش سندیکایی نبوده و نیست.

حزب ما برپایۀ تجربه چهار دهه اخیر هم‌چنان براین واقعیت تاکید می‌کند که اتحادعملِ فراگیر رمزِ موفقیت است. وجود یک سازمانِ سندیکاییِ نیرومند، مردمی و متشکل که درهایش به‌روی همه زحمتکشان و مزدبگیران بازباشد، در شرایطِ حساسِ کنونی یک ضرورتِ غیرقابل انکار است. حضور سازمان‌یافته توده‌ها و در راس آنها کارگران و زحمتکشان یگانه ضامنِ کامیابی در مبارزه علیه استبداد مذهبی و توطئه‌های امپریالیسم بوده و هست.

 کارگر متحد همه چیز – کارگر متفرق هیچ چیز

  نامۀ مردم، شمارۀ ۱۰۷۰، ۱۵ بهمن ماه ۱۳۹۷

 

Comments System WIDGET PACK

Share

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: