نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2018-11-23

نویدنو  01/09/1397 

 

 

  • استفاده و سوء استفاده از زبان سیاست در خدمت مقصر دانستن قربانیان و توجیه متجاوزان امپریالیستی قرار گرفته است. عواقب زیادند، در هردو، مشروعیت بخشیدن به جنایات جنگی و غارت و چپاول اقتصادی، هم‌چنین خنثی نمودن اپوزیسیون داخلی.

 

 

 

 

 

مطلب دریافتی

 

 

تحریف پوپولیسم و ناسیونالیسم توسط امپریالیسم

نوشته: جیمز پتراس - برگردان: آمادور نویدی

 

امپریالیسم فرهنگی: انحراف زبانی و سردرگمی در ساخت امپراتوری

مقدمه:

در جهان معاصر، مبلغان امپریالیستی غربی، بویژه روزنامه نگاران و سردبیرهای رسانه های جمعی، روزانه به تحریف مفاهیم و زبان سیاست متوسل شده اند.

استفاده و سوء استفاده از زبان سیاست در خدمت مقصر دانستن قربانیان و توجیه متجاوزان امپریالیستی قرار گرفته است. عواقب زیادند، در هردو، مشروعیت بخشیدن به جنایات جنگی و غارت و چپاول اقتصادی، هم‌چنین خنثی نمودن اپوزیسیون داخلی.

ما ابتدا، با شناسایی مجموعه اصطلاحات کلیدی که تجاوزات امپریالیستی را بیش‌‌تر می‌کند شروع می‌کنیم. سپس، به شرح اهداف سیاسی و اقتصادی امپریالیسم زبانی می پردازیم.

و بالاخره، با بررسی گزینه های سیاسی/فرهنگی، نتیجه گیری می‌کنیم.

 

نقد مفاهیم: ناسیونالیسم(ملی گرایی) و پوپولیسم(مردمی)

 پوپولیسم، پرسوءاستفاده ترین و مبهم ترین مفهوم در فرهنگ لغات مدرن امپرپالیسم است.

پوپولیسم، در معنای اصلی خود به جنبش‌های توده ای متشکل از کارگران استثمار شده  گفته می‌شد. جنبش‌های مردمی با بانک‌داران الیگارشی و اشخاص بانفوذ رسانه ای مبارزه می‌کردند.

پوپولیست‌ها در طول قرن ۱۹ و اوایل دهه های قرن۲۰، جنبش‌های سیاسی و احزاب انتخاباتی قدرت‌مندی را در آمریکا، کانادا، روسیه و اروپای غربی تشکیل دادند.

در اواسط قرن ۲۰، احزاب و جنبش‌های پوپولیستی تکثیر یافتند، و در برخی موارد در آسیا و آمریکای لاتین به قدرت رسیدند. جنبش‌های پوپولیستی در آرژانتین، برزیل، پرو و مکزیک حمایت‌های توده ای‌ کسب کردند. در آمریکا احزاب و جنبش‌های پوپولیست نماینده کشاورزانی بودند که علیه انحصارت راه آهن، بانک‌داران، و رؤسای سیاسی فاسد مبارزه می‌کردند.‌ هدف آن‌ها تآمین قیمت‌های منصفانه بازار برای حمل و نقل، نرخ بهره از بانک‌ها و انتخابات بدون تقلب، خالی از فساد توسط رؤسای سیاسی بود. پوپولیست‌ها چندین دولت، عده بی‌شماری از شهرداران و چندین قانون‌گذار دولتی را انتخاب کردند.

در آمریکای لاتین، احزاب پوپولیست در پرو (ای پی آر ای) برای حقوق بومیان مبارزه می‌کرد، مخالف حکومت نواستعماری و الیگارشی بود. در آرژانتین، برزیل و مکزیک احزاب پوپولیستی به رهبری خوان پیرون، گیچولیو وارگاس و لازارو کاردیناس حقوق کارگران را تآمین نمودند، و برای مالکیت ملی منابع اساسی (بویژه میدان‌های نفتی) مبارزه کردند. آن‌ها برنامه های ملی صنعتی سازی را راه اندازی نمودند.

پیش‌رفت‌های مشابهی در چین، فیلیپین، هندوچین و هند انجام گرفت. ملی گرایی و پوپولیسم موتورهای دوقلوی استقلال و عدالت اجتماعی بودند. ملی گرایی برمبنای پایان دادن به سلطه امپریالیستی و دوباره بدست گرفتن ارزش‌های فرهنگی ملی، رها از تحمیلات استعماری بود. در قرن ۲۱ با صعود و پیش‌رفت رژیم‌های پسااستعماری، قدرت‌های امپریالیستی غربی به دنبال بدنام و بی اعتبار کردن جنبش‌ها و احزابی بودند که مشروعیت آن‌ها را زیر سئوال برده بودند.

قدرت‌های امپریالیستی دیگر نمی‌توانستند به ایدئولوژی امپراتوری‌های خیرخواه («مسئولیت مردان سفیدپوست») خود متکی باشند. هم‌چنین دیگر نمی‌توانستند ادعا کنند که بهره برداری و استثمار و غارت سرمایه خارجی در خدمت «ساخت ملت- کشور» است.

ایدئولوژی امپریالیستی به تحریف و واژگون ساختن مفاهیم مثبت متوسل شد که وابسته به مبارزات آزادی‌خواهانه با مخالفان خود بود. در عوض، آن‌ها پوپولیسم را با دکترین استبدادی و سرکوب‌گر رژیم‌های عقب افتاده هم‌دست پنداشتند.

پوپولیسم از محتوای رهایی بخش اصلی خود خالی شد و جانشین و هم‌دست ایدئولوژی ارتجاعی،  فاشیستی، ضدمهاجران، بیگانه ستیزی، نژادپرستی شد.

تمام جنبش‌های توده ای مردمی، مستقل از محتوای اجتماعی و اقتصادی خود با همان محتوای عقب افتاده به تصور کشیده شدند. به همین صورت ملی گرایی هم با نئوفاشیست پیوند خورد که اقلیت‌ها و مهاجران را به زور بیرون می‌کند.

بنابراین، ایدئولوژی امپریالیستی معماران امپراتوری آمریکایی و اروپایی را به عنوان حافظ ارزش‌های دمکراتیک معرفی کردند که علیه «ملی گراها»  می‌جنگند.

 

استفاده و سوء استفاده از پوپولیسم و ناسیونالیسم

دشمنان اصلی «پوپولیسم» طبقات حاکم  وفادار به نئولیبرال غربی و نویسندگان کینه توز آن‌ها در فایننشال تایمز، نیویورک تایمز؛ واشنگتن پست و وال استریت ژورنال هستند.

ضدپوپولیسم در دفاع از «ارزش‌های دمکراتیک غربی» به عنوان مبلغ شبه‌مترقی به نفع امپریالیسم خدمت می‌کند، و شعار های ضدپوپولیست راست ها و چپ ها، شوونیست‌ها و مدافعان استقلال ملی را ادغام می‌کند.

هدف این‌ست که جنگ‌های و کودتاهای متعدد امپریالیستی آمریکا و اتحادیه اروپا در سراسر آسیا، خاورمیانه و شرق آفریقا و آمریکای لاتین توجیه شوند.

ضد پوپولیست و ضدناسیونالیست رسانه ای «بافضیلت » در حالی‌که فتنه انگیزی می‌کند، و پوپولیست‌ها را محکوم می‌کند، اما به تبلیغ و دفاع از جنگ‌ها و کودتاهای خونین غربی در عراق، افغانستان، مصر، لیبی، فلسطین، سوریه، لبنان، هندوراس، سومالی، سودان جنوبی، ونزوئلا و اوکراین می پردازد.

«ضدملی گرایی» در خدمت خلع سلاح منتقدان حامی استقلال از امپریالیسم و «مشروعیت دادن » به رهبران غربی عمل می‌کند. ایدئولوگ‌های رسانه ای به راست‌گراها  و «ملی گرا» هایی حمله می‌کنند که به مهاجران حمله می‌کنند، اما  این واقعیت را که مهاجران قربانیان حمله های نظامی امپریالیست‌های غربی هستند، پنهان می‌سازند.

 ملی گرایان داخلی راست‌گرا و امپریالیست‌های نئولیبرال منعکس کننده دو روی یک سکه اند. یکی احساسات ملی توده ها را تحریک می‌کند، دیگری برای ارضاء اشتهای حریصانه خود به سوی سود حاصل از سرمایه داری روان است.

ضدپوپولیسم و ناسیونالیسم، نیروی محرکه نخبگان نئولیبرالی بودند که نیروی کار داخلی را استثمار می‌کند و به رفاه اجتماعی و دمکراسی محل کار حمله می‌نماید. آن‌ها جنبش‌های اجتماعی مردمی را با نسخه هایی از «پوپولیسم» به تصویر می کشند که باید به عنوان دشمنان بازارهای آزاد و انتخابات آزاد محکوم شوند.

ملی گرایی هایی که مخالف جنگ های امپریالیستی هستند، به عنوان دشمنان مستبد امنیت غربی، جهانی سازی و ارزش‌های دمکراتیک تحقیر می‌شوند.

نتیجه گیری

امپریالیست‌های آمریکا و اتحادیه اروپا از درون و برون با دشمنان مواجه می‌شوند. اپوزیسیون داخل علیه جنگ‌های پرهزینه و فساد‌های مالی برخاسته اند و طرف‌دار رفاه بیش‌تر هستند.

قدرت‌های غربی ناامید از در نیاز به دفاع ایدئولوژیک - در نهان برای حمایت از الیگارش‌های اقتصادی - دشمنان جدیدی با برچسب «پوپولیست» جعل کرده اند. نخبگان غربی جهت تضعیف ضدامپریالیست‌ها، آن‌ها را به راست‌گراهای افراطی ملی گره می‌زنند.

ایدئولوگ‌های امپریالیسم غربی دارای ابزارهای تبلیغاتی دیگری هستند. ستیزه جویان مستقل ملی با «تروریست ها» برابر می‌شوند. روس های مدافع تأمین امنیت مرزها به عنوان توسعه طلبان مستبد توصیف می‌گردند، و شبکه های اقتصادی بین المللی چین «باج‌گیرهای جمع آوری قروض استعماری» خطاب می‌شوند.

سروصدای طبل رسانه های جمعی جهت پنهان کردن واقعیت لازم است. آمریکا و اتحادیه اروپا نزدیک ۲۰۰ پایگاه نظامی در سراسر جهان دارند(آیا استاد پتراس نمی‌داند که امپریالیسم آمریکا به تنهایی  بیش از ۶۰۰ و بنابه گفته ای نزدیک به هزار پایگاه نظامی در سراسر جهان دارد، و یا  هردو می بایست حدود ۲۰۰۰ پایگاه  نظامی داشته باشند!؟- مترجم) . چین یک پایگاه کوچک در شرق آفریقا دارد. آمریکا رشته ای از پایگاه‌های نظامی دارد که چین را محاصره کرده اند. پکن فاقد یک پایگاه نظامی در خاج از کشورست که آمریکا را محاصره کرده باشد.

درحالی‌که نخبگان استعماری و نئولیبرال غربی آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین را غارت می‌کنند، ساختار مالی چین، در بنگاه های تولیدی سرمایه  گذاری می‌کند و پایگاه‌های نظامی ندارد که در کشورهای جهان سوم مداخله نماید.

آمریکا و اتحادیه اروپا مفاهیم مترقی مانند پوپولیست را تغییر می‌دهند و معانی واقعی آن‌ها را در جنبش‌ها، احزاب و شخصیت‌ها به ارتجاعی و عقب افتاده منحرف می‌کنند.

در حالی برچسب‌های نژادپرستانه حامی استعمار امپریالیستی بر «ملی گرایان» می چسبانند که بسیاری از آن‌ها مدافع استقلال ملی و مخالف سُلطه امپریالیستی هستند. زبان سیاسی در خدمت امپراتوری فضیلت نیست!

 

درباره نویسنده:

جیمز پتراس، استاد بارتل (بازنشسته) جامعه شناسی در دانشگاه بینگهامتون، نیویورک است. آدرس سایت اینترنتی: 

http://petras.lahaine.org/

  

برگردانده شده از:

Cultural Imperialism: Linguistic Perversion and Obfuscation of Empire Building, By: James Petras

https://petras.lahaine.org/cultural-imperialism-linguistic-perversion-and-obfuscation/

 

Comments System WIDGET PACK

Share

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: