نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2018-08-17

نویدنو  26/05/1397 

 

 

  • همگامی با شریعتمداری ها و شکنجه گران و اعتراف گیرندگان دهه ۶۰ شایسته کسانی که خود را انقلابی و مخالف این وضعیت می دانند، نیست. منتقدان احسان طبری چه خوششان بیاید یا نه ، ایشان از جایگاهی برجسته در بین صاحبنظران و نظریه پردازان جنبش کمونیستی در جهان معاصر برخوردار است و با گردوخاک هایی که عمدتا از طریق برخوردهای شعاری و غیر تحلیلی و غیر نظری و سطحی سعی در تخریب ایشان دارند، چهره این نظریه پرداز زیر غبار نخواهد رفت.

 

مطلب دریافتی

در باره حزب توده ایران و احسان طبری

« توده ای »

متن زیر در باره مقاله [1] و نظر خوانندگان[2] منتشر شده در اخبار روز نوشته شده و جهت اطلاع خوانندگان نویدنو باز انتشار می یابد.

 

1- بر هیچکس پوشیده نیست که رژیم جمهوری اسلامی در سرکوب دهه شصت کوشید تا رهبران و اعضا و هواداران همه جریانات سیاسی را به اعتراف گیری بکشاند. و  کسانی که آن روزها و ماهها و سال ها را تجربه کرده اند، حتما به خاطر می آورند که هیچ جریانی را نداشته ایم که جمهوری اسلامی آنها را به پای اعترافات تلویزیونی نکشانده باشد.

۲- و البته روشن است که اگر جریان مورد نظر، حریانی با هویت اجتماعی و تاریخی  و توان نظری و تحلیلی چون حزب توده ایران در جامعه بوده و نظریه پردازان برجسته ای چون احسان طبری داشته باشد، شکستن آنها و اعتراف گیری از آنها  برای رژیمی که خود را نماینده گفتمان ایدئولوژیک سومی می دانست که اسم آن را هم نه شرقی و نه غربی گذاشته بود، بمراتب  مهم تر بود تا آنجا که آقایان بسیار مایلند افتخار فروپاشی سوسیالیسم را نتیجه ظهور اسلام سیاسی خود  وانمود کنند.

۳- اتفاقا مناظره های تلویزیونی سال های  اول انقلاب یعنی دورانی که هنوز  جامعه بشدت متاثر از فضای آزاد بوجود آمده در شرایط انقلاب بود  ، تاثیر چشمگیری در معرفی توانمندی های نظری و تحلیلی حزب توده ایران برای افکار عمومی یعنی توده های مردم داشت. توانایی تحلیلی و نظری و واقع بینی سیاسی حزب توده ایران نه تنها در این مناظره ها بلکه در بحث های خیابانی و دانشگاه ها ، محل های کار و زندگی و همه جا مشهود بود. نباید از یاد برد که شرایط سیاسی جامعه در زمان برگزاری مناظره های تلویزیونی کم و بیش به گونه ای بود که در فاصله زمانی اندکی در ایران توده ای ها، فدائیان و حتی مجاهدین در انتخابات شرکت می کردند. بر این اساس استفاده از فرصت و تریبون تلویزیون حتی برای چند ساعت برای طرح اعتقادات و باورهای کمونیستها با مردم نه تنها قابل سرزنش نیست بلکه یک گام درست نیز بوده است.

۴- این البته به معنی انکار وجود برخی اشتباهات در پیش بینی روند آتی رویدادهای اجتماعی و سیاسی ایران و نقش روحانیت عمدتا به عنوان نماینده اسلام سیاسی مرتجع در آن از سوی رهبری وقت حزب توده ایران نیست. اشتباهی که بعدا در اسناد مهم حزبی نیز به آن اشاره شد. ولی نکته مهم این است که کدام جریان سیاسی می تواند مدعی شود که تحلیلش در ارتباط با رویدادهای سال های اول انقلاب فارغ از اشتباه و یا حتی اشتباه کمتر از حزب توده ایران بوده است؟ نباید فراموش کرد آنچه را که حزب توده ایران به نام خط ضد امپریالیستی و مردمی در جمهوری اسلامی مورد حمایت قرار می داد، همان پتانسیل و ماهیتی است که نزدیک به سه دهه بعد در قامت جنبش سبز قد برمی افرازد که آشکارا حامل خواستهای دموکراتیک و آزادی خواهانه و تا حدی نیز عدالتخواهانه مردم ایران بود.

۵- القای این باور که اگر حزب توده ایران نیز مانند برخی دیگر از جریانات چپ در همان سال اول انقلاب به رویارویی با حاکمیت برآمده از انقلاب با پایگاه عظیم مردمی خود برمی خاست، لابد موفق به تغییر توازن قوا به نفع نیروهای مدافع آزادی و....می شد، دروغی بزرگ بیش نخواهد بود. برخی ها از یک سو نقش حزب توده ایران را در ارتباط با رویدادهای مرتبط با انقلاب ۵۷ چندان مهم و تاثیرگذار نمی دانند و از سوی دیگر  چنان القا می کنند که اگر مثلا حزب توده ایران نیز مانند برخی دیگر از نیروهای چپ از همان ابتدا با جمهوری اسلامی در می افتاد و...، گویا قادر به تغییر روند وقایع می شد! این رویکرد ناتوان از درک تغییرات و تحولاتی است که در دهه شصت در حاکمیت رخ داده است و با نگاهی اینهمانی می کوشد تصویری از جمهوری اسلامی فاسد ، دیکتاتور و ضد مردمی امروز ارائه دهد که گویا در سال های۶۱- ۵۷نیز چنین بوده است.

۶-همگامی با شریعتمداری ها و شکنجه گران و اعتراف گیرندگان دهه ۶۰ شایسته کسانی که خود را انقلابی و مخالف این وضعیت می دانند، نیست. منتقدان احسان طبری چه خوششان بیاید یا نه ، ایشان از جایگاهی برجسته در بین صاحبنظران و نظریه پردازان جنبش کمونیستی در جهان معاصر برخوردار است و با گردوخاک هایی که عمدتا از طریق برخوردهای شعاری و غیر تحلیلی و غیر نظری و سطحی سعی در تخریب ایشان دارند، چهره این نظریه پرداز زیر غبار نخواهد رفت.

 حقیقت آن است که علت اساسی تهاجم به حزب توده ایران و شخصیت برجسته و فرزانه ای چون احسان طبری را باید در رشد دوباره افکار و اندیشه های حزب توده ایران در جامعه جستجود کرد. مطمئناً در یک فضای گفتگوی آزاد بسیار بهتر می توان به نقد  بررسی کارنامه مدعیان چپ در ایران (البته اگر از هویت قابل بحث و دارای اسم و رسمی سخن بگویند و نه به عنوان یک فرد تازه از راه رسیده و فاقد هویت تاریخی که بتوان بر گذشته اش پرتو انداخت) و از جمله کارنامه حزب توده ایران پرداخت.

بنا براین منتقدان مدعی چپ از حزب توده ایران بهتر است بکوشند تا اگر حرف حسابی دارند، آن را در قالب بحث های نظری جدی بویژه با توجه به روند مواضع و تحلیل های سیاسی و نظری حزب در طی چهار دهه گذشته و با تمرکز بر سال های اخیر دنبال کنند و از همسویی با جریانات ارتجاعی ضد کمونیستی بورژوازی و ارتجاع مذهبی اجتناب کنند.

 

Comments System WIDGET PACK

Share

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: