نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2018-03-30

نویدنو  10/01/1397

 

 

  • ولی هر بار از اینکه نگارنده با شروع بند 1 تا پایان مطلب خود، به عمق نقدهای مطروحه در مقاله "به بهانه انتشار سند بزرگداشت..." و روح وحدت طلبانه آن پی نبرده و با نویسنده مطلب مورد نقد خود احساس فاصله و جبهه گیری کلامیِ دارد، بسیار افسوس خوردم

     

 

گریزِ از پاسخ گویی؛ با طعمِ گَس

پاسخ "امید" به نقد "نویدِنو" برمقاله "به بهانه انتشار سند بزرگداشت..."

 

با انتشار نقد متقابل رفقای "نویدِنو" نسبت به نوشته خود( به بهانه انتشار سند بزرگداشت...) در تاریخ 14 اسفند1396در سایت "نویدِ نو" وسپس انعکاس عین متن آن در سایت "توده ای ها"، آنرا دوبار مطالعه کردم ولی هر بار از اینکه نگارنده با شروع بند 1 تا پایان مطلب خود، به عمق نقدهای مطروحه در مقاله "به بهانه انتشار سند بزرگداشت..." و روح وحدت طلبانه آن پی نبرده و با نویسنده مطلب مورد نقد خود احساس فاصله و جبهه گیری کلامیِ دارد، بسیار افسوس خوردم و اساسا قصد نوشتن و ارسال نظری حتی در حد دو سه خط را هم نداشتم اما چون بی جواب ماندن یا مسکوت گذاشتن تحریفات آشکار در متنِ  نقدِ متقابل این رفقا در مغایرت با اتیکِ مارکسیستی، ممکن است در نظر خوانندگان آگاه و فهیم، حملِ بر انفعال و نداشتن پاسخ منطقی درمواردی گردد، به ناچار و به ترتیب زیر به آنها اشاره میکنم.  بی تردید، رفقای علاقمند و پیگیرِ این گونه مباحث کلیدی با مقابله دو متن و رعایت انصاف، قادر به تشخیص راه از بیراه و سَرَه از نا سَرَه خواهند بود. بنابراین قضاوت نهایی را به خواننده  وا می نهیم. البته بیشتر مایل بودم که پاسخ پرسش های خود را از تشکیلات و انتشارات رسمی حزب که نسخه اول خود را برایشان ارسال کرده بودم می گرفتم اما زمان و زمانه چنین حکم کرد که انها را به طورغیر مستقیم از رفقای نویدِنو دریافت کنم. 

ضمنا برای راحتی در رساندن منظور و جلوگیری از اطاله کلام درنقل عبارات هر دو متن ، از عبارات خلاصه شده زیر:

"نقد امید"( به معنای نقل از مقاله امید با عنوان "به بهانه بزرگداشت هفتاد وششمین سالگرد بنیادگذاری حزب توده ایران")

و"پاسخ نویدِنو"( به معنای نقل از پاسخ نویدنو به نقد امید با عنوان "گریزان از متن، درگیر حاشیه در جهت توجیه رفورمیسم) استفاده و به ترتیب بندهای پاسخ نویدنو در زیر آورده ام. ضمنا در موارد لزوم اگر توضیحی خارج از دو متن لازم بوده، در داخل {دو ابرو یا آکلاد } قرار داده شده است:

 

1-  "نقد امید" در مقدمه خود صرفا به عنوان مطوّلِ "سندِ فرازهایی از 76 سال..." اشاره داشته و آنرا اساسا خوب و یا بد ارزیابی نکرده  اما  در بند1 "پاسخ نویدنو" آمده است: "نویسنده به عنوان طولانی سند 76 سالگی ایراد می گیرد..."! و درخصوص این پرسش امید که چرا حزب توده ایران آن سند را { با تصویری مزین به شعار "خجسته باد هفتاد وششمین سالگرد بنیادگذاری حزب..."} به جای مهر در بهمن ماه منتشر کرده، "پاسخ نویدِنو" با توسل به ادبیات چکشی و با نگاه از بالا می گوید:" این از اختیارات کمیته مرکزی است... و نیازی به توضیح به سایرین نیست"!

{نگارنده این سطور اصلا  قصد به چالش کشیدن اختیارات رهبری حزب را نداشته و ندارد. از سویی دیگر، در فرهنگ کهن مردم ایران زمین، نگاه از بالا و ازموضع برتری و قدرت نسبت به دیگر انسانها آن هم در حزبی معتقد به مبانی م.ل که سعادت همه انسانها هدف آن است، اساسا رفتاری نکوهیده و غیرانسانی و غیراخلاقی است مگر فقط زمانی که بخواهی دست افتاده ای را بگیری و کمکش کنی تا از زمین بلند شود. براستی حاصل چنین برخوردهایی از گذشته با توسل به آیین نامه اجرایی ماده37 اساسنامه بعد از یورش سالهای 61-62 تا سال 1370 وحتی پس از ان (غیر از مورد جریان مخرب و ضد توده ای بابک امیرخسروی و اخراج به حق آنان)، گریبان چه کادرها و اعضای وفاداری را نگرفته و پراکنده ننموده است؟}

 

2-  "نقد امید" در مقدمه خود گفته است:  بخش عمده محتوای سند مذکور پس از تغییر مقدمه و موخره و برخی کسر و اضافات درمتن ، باز انتشار همان سند 23صفحه ای است که 5 سال پیش با عنوان  "فرازهایی از هفت دهه سیر تکاملی دیدگاه ها و برنامه های حزب"- "به مناسبت سالروز هجوم غیرقانونی و جنایتکارانه رژیم ولایی به حزب توده ایران"- در بهمن ماه سال1391 انتشار یافته بود که استفاده از یک متن واحد برای دو مناسبت به کلی متفاوت در نشریات یا سازمانها اصولا کاری معمول نیست مگر به سبب فقد یا کمبود تحریریه ای توانمند که در این صورت به تنزل سطح کیفی نشریه می انجامد..." اما در"پاسخ نویدِنو" با تاکید بر برخورداری حزب از تحلیل گرانی با توانایی تئوریک و تحلیلی و کارآزمودگی کم نظیری که در طول حیات سیاسی حزب برخوردارند، در خاتمه به این جمعبندی میرسد که "این ایراد در واقع یک ایراد شکلی است که تا حدی به سلیقه نویسنده مربوط می شود..."

 

3-  "نقد امید" در بند1خود با استناد به جمله اول سطر نخست سند"فرازهایی از 76 سال..." که نوشته :"حزب توده ایران در مهرماه 1395 هفتاد وششمین سالگرد فعالیت خود را ... آغاز می کند"، و همچنین به دلیل "عدم وجود ردّ و نشانی از رویدادهای یکسال و نیم اخیر میهن" و روزهای پر تب و تاب کنونی، این نتیجه را گرفته که محتوای سند منتشره به روز نیست اما "پاسخ نویدِنو" می گوید: سند مذکور سندی مرجع و حاوی مبانی نظری و مانیفست دیدگاههای حزب بصورت ادواری بوده و درصورت اشاره به رویدادهای مهم جاری کشورکه تحلیل انها مرتبا در نامه مردم منتشر و تکرار می شود، به "یک سند تحلیلِ ماهانه یا هفتگی" تنزل می یافت! {آیا در سند 36 صفحه ای مذکور، گنجاندن یکی دو پاراگراف در اشاره به رویداهای مقطع حساس و سریعا متغیر کنونی کشور، از ارزش و جایگاه سند می کاست و یا برعکس، بر طراوت و پویایی آن می افزود؟}

 

4-  "نقد امید" با اشاره به سطور نخست سند"فرازهایی از76 سال..." که ادعا شده "حزبِ ما اکنون وجود دارد و ازجمله سازمان یافته ترین و فعال ترین نیروهای سیاسی مطرح کشور در مبارزه جنبش مردمی با دیکتاتوری ولایی است"، می گوید:

"تردیدی نیست که حزب توده ایران قدیمی ترین و پرتجربه ترین سازمانِ سیاسیِ میهن ما محسوب میگردد، اما اینکه رهبریِ جدیدِ حزب پس از یورش ها و سپس طوفانِ ویرانگرِ فروپاشیِ شوروی در حد ممکن و یا مطلوب توانسته باشد همه اختلافات درون حزبی را با کمترین ریزش ها و گسست ها مدیریت کرده و اکثریتِ توده های حزبیِ پراکنده را به نحوی مطلوب سازماندهی و گردآوری کند واکنون نیز بتواند حزب توده ایران را درصف "سازمان یافته ترین و فعال ترین نیروهای سیاسی مطرح کشور" معرفی کند، نیاز به ارزیابیِ جداگانه، بحث و تامل فراوان دارد..."

اما "پاسخ نویدِنو" در بندمفصل4 خود می نویسد: "نگارنده نقد می کوشد وجود اختلافات درون حزبی را ناشی از ناتوانی رهبری جدید در مدیریت جدی اختلافات با کمترین ریزش ها و گسست ها نشان دهد"! {آیا اعلام "نیاز به ارزیابی جداگانه و بحث و تامل فراوان" از سوی امید، یعنی ادعای"ناتوانی رهبری جدید" و این چیزی که رفقای "نویدنو" برداشت کرده اند؟}

"نقد امید" درخصوص جریانات پراکنده توده ای و لزوم وحدت همه انها زیر پرچم حزب توده ایران که دغدغه و ضرورت مبرم آنرا در جای جای سند خود مطرح نموده، دربند3خود می گوید: "به نظر ما با توجه به اصلِ لنینیِ سانترالیسم – دمکراتیک، تنوعِ دیدگاه ها و گونه گونیِ نظرات در بین توده ایها و اساسا در یک حزبِ منسجمِ سیاسی؛ امری مفید و قانونمند، و کاملا  ضرور و لازم و طبیعی است و لذا رهبری فعلی حزب، بیش و پیش از طرحِ شعار و پاگیریِ"جبهه واحدِ ضدّ دیکتاتوری" و در قدم اول، باید بتواند و یا توانسته باشد با بهره گیری از تمام ظرفیت ها و توانمندیهایِ گردان های توده ای پراکنده موجود در داخل و خارج کشور، و ازجمله رفقای توده ای که حول سایتها و نشریات توده ای وزین نظیر مهر ، راه توده و توده ایها و غیره... گرد آمده اند؛ بی وقفه درمسیرِ دست یابی به وحدت و انسجامِ تشکیلاتیِ ضرور وحیاتیِ همه توده ایها بکوشد و با هیچ بهانه ای، هیچ توده ای معتقد یا منتقدی را ازاین دایره به خارج نراند..."

درمقابل نظرفوق، "پاسخ نویدِنو" که شاید انتظار داشته واژگان "نامه مردم" و احتمالا "نویدِنو"را هم در کنار سایتها و نشریه های پراکنده مذکور ببیند، ناگهان برمی آشوبد و با تحریفی آشکار چنین می نویسد: "نگارنده نقد {یعنی امید}"عدم انسجام توده ایها را در دوران نضج و پیشروی جنبش انقلابی یک واقعیت غیر قابل کتمان" می داند وراه حل آن را نیز "نیازمند اراده جدی و تلاش همگانی همه توده ای ها" معرفی می کند. معنی این باور ایشان آنگاه که همه توده ای ها را شامل "نشریات وزینی" چون  مهر ، راه توده ، توده ای ها و غیره ... معرفی می کند، روشن تر میشود... و آنجا که از واژه گردان برای بیان توانمندی های واحدهای توده ای  سخن می گوید،"نشریات وزین مهر، راه توده و..." را مد نظر دارد، بدین ترتیب نویسنده نقد، جهت گیری سیاسی خود را  مشخص می کند... بی تردید زمینه های نزدیکی برخی از نیروهای جدا شده از حزب توده ایران به آن وجود دارد. اما این روند نمی تواند با حفظ دیدگاه های تئوریک و سیاسی متفاوت و گاه متضاد طی شود. در عین حال این روند نمی تواند با پذیرش ظاهری و تشریفاتی مواضع حزب توده ایران از سوی افراد و جریانات بیرون از حزب صورت گیرد"! {آیا "نقدامید" همه توده ایها را شامل "نشریات وزینی" چون  مهر ، راه توده ، توده ای ها و غیره ... معرفی کرده است؟}

 

5-  "پاسخ نویدِنو" دربند5 خود می گوید: " نویسنده نقد{امید} آرزو می کند که مانند سال های 61-57 حزب به "تاثیرگذارترین و فعال ترین نیرو"  در عرصه تحولات سیاسی و اجتماعی تبدیل گردد... نکته آنجاست که در سند مورد بحث، این دوره کوتاه از فعالیت و تاثیرگذاری حزب مورد نقدهای جدی در حوزه های سیاسی و نیز تشکیلاتی است. منتقد سند 76 سالگی {امید}علاقمند به پرداختن به این نقد ها به صورت روشن نیست. در این جا  بدنیست اشاره کنیم که نویسنده تلاش می کند با دمیدن روح ، نامه ای را که منتشر کننده اصلی آن اذعان دارد که از خانه های امن وزارت اطلاعات صادر شده است ... دوباره احیا نماید(منظور نامه "{سخنی} با همه توده ای {ها}" به امضا  ا.ک {کیانی}منتسب به رفیق کیانوری که در شماره های 24 و 25 راه توده منتشر و همین اواخر از سوی کسانی چون فرهاد عاصمی برای جلب توجه به آن تلاش شد.) نویسنده نقد نمی تواند از نظر حزب در باره نامه مطلع نباشد .و ده ها نوشته ای را که ارگان مرکزی حزب در نقد و اهداف آن نامه نوشته  است، نادیده بگیرد. معنی طرح دوباره آن نامه بهترین گواه بر بی توجهی نگارنده نقد به مواضع و رویکرد های حزب توده ایران  و بسیار فراتر از اشاره صرف به تاریخ حزب است."

دراین خصوص اولا تا کنون هیچ مرجع صلاحیت دار حزبی تاکنون نسبت به آسیب شناسیِ دوره عملکرد  57-61 رهبری ومجموعه حزب اقدام ننموده و ثانیا همه انچه که تا کنون دراین باره از زبان این و ان  (از رفقا عاصمی گرفته تا رفقا خاوری و خدایی و دیگران...) شنیده شده، هرگز مورد هیچ بررسیِ علمی و کارشناسی قرار نگرفته و ظاهرا این موضوع هم مثل افسانه های پیرامون کودتای 28مرداد قراراست 40- 50 سال دیگر وبدون هر گونه نتیجه گیری مشخص، همچنان در موردش بحث و حدیث ساخته شود! واقعیت اینست که دراین زمینه، رفقای فدائیان خلق(اکثریت) موفق تر از ما توده ای ها عمل کرده اند و دلیلش انتشار سند بسیار مهم وجالب توجه "آسیب شناسی تشکیلات مخفی سازمان فدائیان خلق ایران62تا65" که مطالعه آن به جهت درس آموزی واستفاده از تجربه دیگران برای هر توده ای پیگیر و فعال ضرورت دارد. ضمن اینکه خود رفیق عاصمی هم با شجاعتی قابل تحسین در خصوص دیدگاههای رفیق کیانوری واهمیت ندادن مجموعه رهبری حزب پس از یورش ها به زندگی و آثار و وضعیت رفقای فقید نظیر کیانوری، طبری و... تجدیدنظر داشته و نظرات خودرا با رفقای توده ای درمیان گذاشته است. کتاب بسیار ارزشمند و پژوهشی حماسه نبرد انسان - دیالکتیک اشعار زندان طبری به قلم این رفیق کوشا از جمله تلاشهای ماندگاری است که باید از طرف تشکیلات رسمی حزب به این موارد پرداخته می شده است.

 

6-   در بخش2 از"نقد امید" پرسیده شده که چرا در کتاب ارزشمند "شهیدان توده ای"، جای زندگینامه تعدادی از اعضای  کمیته مرکزی و کادرهای برجسته و نظامی قربانی شده حزب در سالهای فاجعه ملی خالی است" ( رفقا مهدی کیهان/ هدایت الله معلم/ اصغر مجبوب  و  کادرهای نظامی نظیر حسن معقول وغیره ...) و چرا باگذشت سی سال از شهادت انان و همچنین گذشت 14 سال از تاریخ انتشار کتاب شهیدان توده ای، از طرف رفقای رهبری و تشکیلات رسمی حزب، تلاشی برای جمع اوری و به روز نمودن آن مجموعه تاریخی حزب به عمل نمی آید؟ درقبال این پرسش ها در "پاسخ نویدِنو" متاسفانه با سهل انگاری و بی دقتی گفته شده: "درمورد درج  یا عدم درج نام برخی از جانباختگان در کتاب...درمقدمه کتاب به روشنی به این نقیصه اشاره شده است... "و سپس با کپی کردن توضیحات مقدمه مزبور می نویسند: برقراری ارتباط بین عدم درج نام شهدای گرانقدر{جاافتاده} درکتاب با موضع آنها نسبت به رهبری حزب پس از ضربه اگر نگوییم موذیانه حداقل منصفانه و رفیقانه نیست"! هرچند توضیح این داستان برای رفقای "نویدنو" به سختیِ توضیحِ جمله  پر غلطِ "خَشَن و خُشِین دختران مقاویه بودند" است، اما ناچار به این توضیح واضحات هستیم:

اولا ما صحبت ازاعضای کمیته مرکزی میکنیم، ولی آنرا تبدیل میکنند به برخی جانباختگان!

ثانیا ما صحبت از زندگینامه آنها میکنیم، ولی انرا تبدیل می کنند به عدم درج نام برخی از جانباختگان!

ثالثا اسامی تقریبا همه شهدای توده ای درپایان کتاب آمده (البته بدون ذکرشماره صفحات) و "نام" با "زندگینامه" فرق دارد!

رابعا در جزوه "انسان، تاریخ، انسان"  درجلوی اسامی تمام رفقایی که به زندگینامه انان دسترسی نبوده این جمله قید شده است:"از رفقای شهیدی که متاسفانه حزب اطلاع بیشتری غیر از نام انان در اختیار ندارد". وقتی این جمله درمقابل نام رفقای کمیته مرکزی و کادرهای مذکور نیامده ، معنا و مفهوم ساده ان اینست که حزب به زندگینامه و حداقل بخشی از شرح زندگینامه انها که در ایران فعال بوده اند میتوانسته دسترسی داشته باشد. دلیل اثبات این ادعا  زندگینامه دقیق و همراه با عکس رفیق هدایت الله معلم است که توسط سایت اتحاد کارگر که ربطی هم به حزب توده ایران ندارد منتشر شده و بنابراین برای تکمیل آن گنجینه تاریخی از سوی حزب، کار و تلاش جدی لازم بوده و هست  که متاسفانه از ان خبری نیست. هر توده ای با مشاهده چنین ابهامی حق دارد تصور کند شاید عمدی در کار است و توده ایها نباید از رمز و راز ان هم مثل بسیاری از مسائل دیگر (نظیرِعلل عدم تکمیل آرشیو اسناد و مصوبات پلنوم های متعدد، گزارشات هیات سیاسی، نامه مردم وغیره در سالهای مهم پس از یورش، طرح شعار نابجای مبارزه مسلحانه و سرنگونی جمهوری اسلامی -اعلامیه مشترک سال64 با فداییان اکثریت-، تایید و تمجید خوش بینانه ازنواندیشی گورباچفی درشوروی و سپس خائن معرفی کردن آن جریان، انواع انحرافات ایدئولوژیک جدی در اسناد رسمی منتشرشده و نشده همان سالها و بالاخره اتهام تایید ضمنی اصل ولایت فقیه به رهبری وقت حزب درطول 30 ساله اخیر تا سال گذشته که - خوشبختانه امسال در سند "فرزاهایی از 76 سال" احتمالا از قلم افتاده و یا تجدیدنظر گردیده- و دهها نمونه ونظایر ان...) مطلع باشند و اگر کسی هم سوالی بپرسد توسط رفقای "نویدنو" گفته شود: هیس!!! این ها از اختیارات رفقای رهبری است!

 

7-  درمورد پرسش "نقد امید" در مورد علل عدم انتشار نامه افشاگرانه کیانوری به خامنه ای از درون شکنجه گاه اوین درسال1368 بعنوان سند معتبر و مهم حزبی در آرشیو سایت حزب، متاسفانه  "پاسخ نویدِنو" با این عبارت کوتاه این چنین رفع تکلیف مینماید که:" نامه رفیق کیانوری به خامنه ای اگر چه مانند نوشته های دیگر رفقای زندانی بعنوان سند حزبی منتشر نشده است (ما برای گمانه زنی در علت این امر  از اطلاعات کافی و صلاحیت برخوردار نیستیم) ، اما از آنجا که شاهد هستیم در هر کجا  که ضروری بوده به آن استناد و سبعیت حکومت اسلامی را افشا کرده اند، از جمله در این مقاله ، هر گونه جو سازی و حدس و گمانهای بدبینانه را حداقل غیر رفیقانه ارزیابی می کنیم." اکنون رفقای "نویدنو" اگر واقعا خود را توده ای میدانند چرا برای این موارد تلاش نمی کنند؟ متاسفانه ادامه آثار رفتار و تبعاتِ نگاه مخربِ رفیق حمید صفری حتی سالها پس از درگذشت ایشان درقبال توده ای های منتقد و این "نگاهِ از بالا"، هم در سطوری که شما از سند گنگره ششم نقل کرده اید وهم تاحدودی در این بیان شما که "این روند {نزدیکی و وحدت نظر و عمل توده ایها} نمی تواند با حفظ دیدگاههای تئوریک و سیاسی متفاوت و گاه متضاد طی شود ...  و با پذیرش ظاهری و تشریفاتی مواضعِ حزب توده ایران از سوی افراد و جریانات بیرون از حزب صورت گیرد"، همچنان هویداست!   

 

8-  رفقای "نویدنو" در مورد اشکالات ویرایشی متن سند فرازهایی از 76 سال..." به درستی نوشته اند: "آنچه در بخش 3 نوشته نگارنده منتقد سند 76 سالگی در ارتباط با مشکلات ویرایشی متن گفته می شود، تقریباً به صورت کامل ایرادی وارد به نظر می رسد." و لذا "نقد امید" هم از این یک بابت خرسند و امیدوار است که رفقای توده ای مراجعه کننده به سایت و اسناد حزب،  منبعد کمتر شاهد نواقص پذیرفته شده مزبور باشند.

 

9-  در مورد توضیحات مفصل  "پاسخ نویدِنو" در پاسخ به  "نقد امید"  درمورد استفاده از عبارات و مفاهیم غیر طبقاتی که در سالهای اخیر به وفور در اسناد حزبی بکاربرده شده و یا میشوند( اسلام گرایان، اعتقادات اسلام گرایانه، نیروهای مذهبی، انتساب خدعه گری به آیت الله خمینی، مفهوم کاست روحانیت یا کاست حکومتی و غیره...که رفیق طبری مقالات متعددی در رد علمی انها برای توده ایها بجا گذاشته)، باید تاکید کنیم که ما توده ایها و کمونیستها اساسا کاری به "دین" مردم نداشته، نداریم و نخواهیم داشت اما با "دنیا"ی مردم خیلی هم کار داریم! بنابراین هر گونه کاربرد نابجا و نسنجیده ازعباراتی که به نحوی بویی از نفرت پراکنی دینی یا اسلام ستیزی چپ روانه از ان به مشام برسد، چون سمی مهلک مانع کار و فعالیت توده ایها در میان مردم مذهبی جامعه ایران خواهد بود.

"نقدامید" اما؛ از بابت جمله ای که رفقای "نویدنو"در پایان بند9 نقد خود نوشته اند و بیشتر مایه خنده و رفع آثار خستگی کارهای تمام نشدنی در روزهای پایانی پایان سال1396 گردیده تا عصبانیت، از نویسنده عزیزی که طبع و ذوق بذله گویی سرشاری هم دارند، قلبا سپاسگزار است؛ آن هم وقتی که در توصیف موجود غریبی به نام "امید" می نویسد: "حالا تصور کنیم که حزب توده ایران قرار باشد با چنین تفکری به وحدت بیاندیشد، آیا این برای حزب توده ایران به معنای خودکشی نخواهد بود؟" باید خطاب به این رفیق عزیز توصیه مشفقانه ای داشته باشم و آن اینکه صبور باشد وحتی وقتی که قصد مزاح دارد، برای هیچ کس حتی برای دشمنان خود و خانواده و حزبش آرزوی مرگ و خودکشی نکند! اگردیگرانی موذی و بد ونفوذی وپلیس هستند، چرا "حزب توده ایران" به جای آنکه زیر بار"وحدتِ اصولی و ضرورتا تاریخیِ توده ایهای پراکنده" برود، باید خودکشی کند؟

 

درخاتمه، درخصوص بندهای 10 و 11 از"پاسخ نویدِنو"، ایشان را به راهکار پیشنهادی"آسیب شناسی" توسط کمیسیون منتخب مرجع صلاحیتدار حزبی که در بند5 فوق به ان اشاره داشتم، ارجاع میدهم و درمورد بند 12ومبحث مورد تاکید این رفقا یعنی "نئولیبرالیسم بورژوایی" که روز به روز چهره خشن و آثار ویران کننده خود را بر زندگی اکثریت طبقات و توده های زحمت و کار درمیهن عزیزمان- ایران به نمایش می گذارد، خارج ازمحدوده اعلام شده در مقدمه "نقد امید" یعنی طرح "برخی ایرادات شکلی و ماهوی" نسبت به سند" فرازهایی از 76 سال..." و بحث و پلمیکِ نظری- تشکیلاتی به منظور یافتن راهکارهایی برای برون رفت از "پراکندگیِ واقعا موجودِ" رفقای توده ای بوده است.

لازم به تاکید و یادآوری است که نگارنده این سطور(امید)، "حزب توده ایران" با رهبری کنونی آنرا به رغم تمامیِ نقدها و انتقادهای مطروحه، یگانه حزب پیشاهنگ و انقلابی طبقه کارگر ایران می شناسد وهمین که درمقدمه خود، انتشار سند مورد نقد را مهم ارزیابی و "مطالعه دقیق انرا به همه رفقای توده ای خود توصیه نموده"، خود به معنای موافقتِ نگارنده "نقدامید" با عمده محتوای سند بوده است و نه چیزی دیگر!  

 

پایان مطلب

 

27 اسفند 1396

(امید)

 

Comments System WIDGET PACK

Share

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: